شناخت جغرافیایی لر کوچک

دکتر جواد صفی‌نژاد بیان می‌دارند: لرها قوم کهنی هستند که از سال 300 هجری از حکومت‌شان اطلاعات ارزشمندی در دست است؛ امری که قدمت تاریخی آنها را مشخص می‌دارد. ایشان در واپسین مکتوبات خویش ذکر نموده‌اند که در سال مذکور فرمانده و سرپرست تمام منطقه لرنشین ایران فوت شد. ریش‌سفیدان و بزرگان عشایر لر در نشستی می‌خواستند درباره فرمانروای جدید تصمیم بگیرند، سرپرست فوت شده دو پسر داشت به نام‌های بدر و منصور.

به دلیل وسعت سرزمین لرنشین، ابواب‌جمعی لرها به دو قسمت تقسیم شد. بنا بر رأی ریش‌سفیدان، رودخانه دز مرز بین دو قسمت تعیین گشت: قسمت شرقی رود دز به پسر بزرگتر، بدر داده شد و قسمت غربی به پسر کوچکتر، منصور.

در قسمت شرقی، امروزه لرهای بختیاری، ایلات کهگیلویه، عشایر ممسنی و حیات داوودی سکونت دارند که هرکدام واحدی است مستقل. به دلیل بزرگی جمعیت بختیاری‌ها، حکمران واقعی آنها بودند [پیشتر از این جایگاه با عنوان برادر بزرگ‌تر در لر بزرگ یاد شده بود] به مرکزیت دِه‌کُرد و چلگرد که بیشتر سردسیر است و گرمسیر آنها شمال خوزستان می‌باشد.

قسمت غربی به مرکزیت خرم‌آباد و ایلام دو قسمت پیشکوه و پشتکوه را شامل می‌شود که شناخت جغرافیایی آن، موضوع مجال حاضر است. ضمن اینکه پیش از پرداختن به اصل مبحث دو نکته یادآوری می‌گردد:

  • الف) همانگونه که در بالا نیز اشاره گشت، «لر بزرگ» و «لر کوچک» دو مفهوم تاریخی می‌باشند که ریشه در سال 300 هجری دارند. این نامگذاری نه به معنای برتری بلکه اشاره به سن دو شخصیت خاص (فرزندان فرمانروای لرستان بزرگ) دارد که در سال مذکور حاکم بر سرزمین لر گشتند: «بدر» برادر بزرگ‌تر و «منصور» برادر کوچک‌تر.
  • ب) شناخت تاریخ، جغرافیا و طوایف شاخه‌های لرتبار اعم از لر بزرگ و لر کوچک، لازم و پسندیده بوده امّا در کنار کسب این آگاهی‌ها، بایستی به یاد آورد که لرها در گذشته تاریخی خویش دارای حکمرانی واحد و ریشه‌های مشترک بوده‌اند بنابراین در مرتبه بالاتر، همگرایی گروههای مختلف لر قرار دارد. ناگفته پیداست تعصب بر ساخت‌های ایلی و طایفه‌ای در صورتیکه به مواجهه منفی و ایجاد زاویه با دیگر همتباران منجر شود، گام برداشتن در مسیر درست نمی‌باشد.

به هر روی با ذکر مقدمات فوق، در ادامه تلاش می‌شود تا با استفاده از آثار دکتر جواد صفی‌نژاد که از یاران و همراهان زنده‌یاد دکتر نادر افشار نادری در دهه چهل شمسی و از پیشگامان شناخت و معرفی عشایر به ویژه «تبار بزرگ لر» می‌باشند، بینشی درخور از جغرافیای لر کوچک به دست داده شود؛ ایشان با استفاده از منابع گوناگون می‌نویسند:

پهنه لر کوچک منطقه‌ای است به نام «لرستان»، با مساحتی حدود 48000 کیلومترمربع که در غرب قلمرو بختیاری لر بزرگ واقع شده است. سکنه منطقه مسلمان و لر زبان می‌باشند. پهنه سکونتی آنها از حدود مرزهای سیاسی کشور گذشته و به صورت هاله‌ای بخشی از مرزهای شرق میانه کشور عراق را فرا می‌گیرد و این پهنه سکونتی را در زمان صفویه (1128 هـ ق.) تا سه منزلی بغداد نوشته‌اند. منطقه مذکور، قلمرو شاخه‌ای از قوم لر می‌باشد که تاریخ مکتوب سکونت‌گاه آنها در این جایگاه از حدود 1100 سال قمری متجاوز است.

نکته: چنانکه بارها گفته شد یکی از عناصر مهّم هویتی لرها، دین و آئین بوده است؛ لرها از این منظر، شیعه و ویژگی بارز آنان که جلوه‌گری می‌کرده «علوی‌گری» بوده و نه شرعیات و متشرع‌گری. همچنین در رابطه با طریقت اهل حق (یارسان/طایفه‌سان) باید گفت اگرچه گفته می‌شود دارای عناصری کهن و باستانی است امّا در کلیّت امر شاخه‌ای از شیعه محسوب می‌گردد. به هر عنوان همانطور که در پست شناخت لرهای استان کرمانشاه نیز گفته شد با عنایت بدانکه بخش‌هایی از قوم لر بر طریقت اهل حق می‌باشند، مدنظر خواهد بود تا در آینده به یاری پروردگار در چارچوب پست‌های مستقل بدان پرداخته شود.

دکتر صفی‌نژاد در ادامه معرفی جغرافیای لر کوچک آورده‌اند: کل منطقه کوهستانی است، مرتفع‌ترین و مشهورترین این کوهها «کبیرکوه» است که پهنه سرزمین لر کوچک را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم می‌نماید؛ شمال منطقه به مرکزیت خرم‌آباد به «پیشکوه» و جنوب آن به مرکزیت ایلام به «پشتکوه» شهرت دارند.

  • منطقه پیشکوه
  • منطقه پشتکوه

الف) منطقه پیشکوه: پیشکوه منطقه‌ای است به مساحت حدود 29000 کیلومتر مربع، شامل مناطق بروجرد، خرم آباد، ملایر، نهاوند و هاله های اطراف آنها ولی امروزه هنگامی که صحبت از منطقه پیشکوه می‌شود اذهان عمومی بیشتر متوجه شهرستان خرم‌آباد و اطراف می‌گردند که رده‌هایی از طوایف مختلف منطقه در آنجا پراکنده‌اند.

کوهها: همه کوههای لرستان دارای جهت شمال‌غربی، جنوب‌شرقی می‌باشند؛ کبیرکوه عظیم‌ترین کوه منطقه است که دارای حدود 160 کیلومتر طول می‌باشد. درون رشته‌های پراکنده این کوه هولناک‌ترین دره‌ها مشاهده می‌گردند که اغلب پوشیده از جنگل‌های بلوط بوده و تا دور دست سراسر پهنه افق را پوشانیده است.

قلمرو جغرافیایی منطقه خرم‌آباد از طلایه‌های سردسیری در شمال تا پهنه گرمسیری در جنوب، دارای اسامی مشخصی می‌باشند که این اسامی رده‌های ایلی منطقه منطبق‌اند، مانند مناطق جغرافیایی: سگوند، کاکاوند، یوسفوند، پاپی و… که رده‌هایی از عشایر با همین نام در پهنه مذکور سکونت دارند.

کوهستان مذکور چون سدی در مقابل یکسان بودن آب و هوای دو منطقه است زیرا شمال کوهستان معتدل و قسمت‌های جنوبی آن گرم و سوزان است، تنگه‌های چندی شمال کوهستان را به مناطق جنوبی متصل می‌دارند. کوه «کیالان» خطرناک‌ترین گذرگاه تاریخی و کوه «گری» پس از کبیرکوه از مرتفع‌ترین کوههای منطقه است. قلل پربرف کوهستان سبب می‌گردد که در دامنه‌ها و دره‌ها و جلگه‌های وسیع آن چراگاه‌های پهناوری در منطقه به وجود آید و رده‌های متعددی از کوچندگان منطقه از آن بهره گیرند. علاوه بر جنگل‌های بلوط، درختان بادام‌کوهی، کیکم، پسته‌وحشی، گلابی‌وحشی، گردو و انجیر در پهنه کوهستان، قابل بهره‌برداری است.

آب و هوا: به خاطر وجود شاخه‌های متعدد کوهستانی و دره‌های باز بسیار و ارتفاعات ناهمگن سطح دره‌ها، منطقه نمی‌تواند آب و هوای همانندی داشته باشد تا آنجا که محلیان آگاه آب و هوای منطقه را به چهار بخش: کوهستانی، دره‌ای، جنگلی و گرمسیری تقسیم نموده‌اند.

آب و هوای کوهستانی به خاطر کوههای پر از برف زمستانی و باران‌های شدید بهاری، منطقه پرآبی را تشکیل می‌دهد که با طبیعت زیبا و شگفت‌انگیز، چراگاه‌های سردسیری کوچنده‌ها را به وجود می‌آورد.

آب و هوای دره‌ای به خاطر دره‌های فراوان کوهستانی است که پس از ذوب برف‌ها، جریان آب در چشمه‌سارهای بستر دره‌ها آغاز شده و سراسر آنها از گل و گیاه، در اوایل بهار پوشیده می‌شوند، ولی بهار منطقه بیش از 1/5 ماه طول نمی‌کشد و از آن پس تابستان منطقه آغاز می‌گردد که تا آبان ماه ادامه می‌یابد.

در قلمرو آب و هوای جنگلی، تابستان‌ها بارندگی ندارد، ولی به واسطه وجود درختان انبوه، هوا نه چندان خشک و نه زیاد سرد می‌شود، بلکه در تمام طول سال منطقه دارای چشمه سار و گل و گیاه است که بعداز بهار پژمرده می‌شوند، آب و هوای آن در تابستان معتدل و در زمستان مطبوع می‌باشد.

منطقه گرمسیری، در زمستان، گرمسیر رده‌های مختلف کوچنده‌ها است، زیرا تابستان‌های منطقه خشک و سوزان، ولی زمستان دارای آب و هوای مساعدی است و کوهستان‌های اطراف از گل و گیاه و سبزه پوشیده می‌شود، گرمای منطقه از اردیبهشت ماه آغاز می‌گردد. و به خاطر همین گرما و اتمام علوفه است که کوچندگان به مناطق سردسیری کوچ می‌نمایند.

رودها: باوجود پرآب بودن قلمرو لرستان و وجود رودخانه‌های متعدد، دو رودخانه صیمره و دز، به خاطر نقشی که در ایجاد مرزهای سنتی منطقه دارند مورد شناسایی قرار گرفته‌اند، زیرا هر دو رودخانه در تقسیمات جغرافیایی و هم چنین در تقسیم قلمرو ایلی محلی نقش دارند.

1) رود صیمره: رودخانه صیمره در منابع تاریخی «صدمره» ذکر شده است، در زمان صفویه صدمره نام ولایتی بوده که رود صدمره از کنار آن می‌گذشته است. از این رو رودخانه هم با آن نام نامیده شده است. رود صیمره در دامنه‌های شمالی کبیرکوه جریان دارد، مهّم‌ترین سرشاخه‌های اصلی این رودخانه «قره سو» و «گاماسیاب» می‌باشند، قره سو از شمال کرمانشاه سرچشمه می‌گیرد و گاماسیاب از به هم پیوستن این دو سرشاخه اصلی رود صیمره شکل می‌گیرد.

رودخانه صیمره در دامنه کبیرکوه در دره‌ای ژرف و فراخ جاری است، هنگامی که برف‌های کوههای سر به فلک کشیده لرستان ذوب می‌گردند و در بستر رودها جریان می‌یابند، چنان عظمتی به رودخانه می‌دهند که آوای خروش آن در دره‌های هولناک، لرزه بر اندام هر انسانی می‌افکند، این رودخانه در بستر کوهستانی خود آبشارهایی مانند طاف، افرینه و پاپی به وجود می‌آورد که شگفت‌انگیز و تماشایی می‌باشند، این رودخانه پس از پیوستن شاخه‌های فرعی دیگری بدان در خوزستان با نام کرخه به خلیج‌فارس می‌ریزد.

2) رود دز: رودخانه دز شاخه اصلی و پرآب کارون، به خاطر گذشتن از کنار قلعه دزفول به رود دز شهرت یافته است، سرچشمه‌های اوّلیه آن را دو رودخانه تشکیل می‌دهند، شاخه لرستان شمالی که از کوههای سیلاخور در حدود بروجرد آغاز می‌شود و پس از پیوستن شاخه ماربوره الیگودرز، در قلمرو چهارلنگ بختیاری وارد ازنا گردیده با نام رود ازنا به سمت «درود» (بحرین) جریان می‌یابد، در این محل است که دو شاخه رودخانه ازنا و ماربوره به هم می‌پیوندد و سکنه نام رود سزار را بدان می‌نهند که گاهی رود سیلاخور نیز نامیده می‌شود و به سمت جنوب جاری می‌گردد، در حدود قلعه دز، رودخانه زلقی که شاخه سوم پرآب رودخانه کارون به شمار می‌رود بدان پیوسته و از آن پس رود دز نامیده می‌شود و به سمت دزفول جریان می‌یابد.

بستر رودخانه مذکور از درود تا دزفول همه جا، طلایه‌های قلمرو لر بزرگ بختیاری و لر کوچک لرستان را تشکیل می‌دهد. هر چند این مسیر دارای دو نام سزار و دز می‌باشد، ولی برخی از منابع این مسیر را فقط رود نامیده‌اند. رود زلقی که سرشاخه سوم و شرقی رود دز است، خود طلایه دو قلمرو چهارلنگ و هفت لنگ را تشکیل می‌دهد.

کمی جنوبی‌تر از شاخه رود زلقی، شاخه بازفت کارون بدان می‌ریزد، سرچشمه‌های اولیه این رودخانه کوهرنگ بختیاری است که از زیبایی به عروس منطقه مشهور است، سرشاخه اولیه همین رودخانه است که با حفر تونل کوهرنگ، آب آن به زاینده‌رود اصفهان پیوند داده شده است. و سرانجام از پیوستن تمامی این سرشاخه‌های پرآب رود عظیم کارون ایجاد می‌گردد که کلیه آبهای لرستان شرقی و شرق خوزستان را به خود اختصاص می‌دهد، اگرچه شاخه جراحی که از جنوب‌شرقی خوزستان جریان دارد به جمع‌آوری این آبها و انتقال آن به خلیج فارس کمک شایسته‌ای را انجام می‌دهد و سرانجام در حدود خرمشهر با شاخه‌های متعدد، دلتا شکل به خلیج فارس می‌ریزد.

دکتر صفی‌نژاد همچنین بیان داشته‌اند چنانکه یادآوردی گردید، مشهورترین و بلندترین رشته کوههای زاگرس در این منطقه واقع شده است، در بین این رشته کوهها دره‌هایی وجود دارند که جز محلیان، آن هم با رنج فراوان، نمی‌توانند بدان نقاط دسترسی پیدا کنند و از فرآورده‌های طبیعی آن بهره گیرند. از دورترین قرون تا به امروز، رده‌هایی از لران با نژاد خالص در این دره‌های کوهستانی باقی مانده‌اند که مشهورترین فاتحان بیگانه در تاریخ ایران نتوانسته‌اند بدان مناطق دست یابند. زیرا: علت خالص ماندن نژاد لران عدم دسترسی اعراب و مغولان در لشکرکشی های خود به اماکن صعب‌العبور آنها بوده است. دکتر صفی‌نژاد در تأیید این امر به جایگاه سکونتی کوهستانی لران کوچنده پیشکوه مثلاً رده دیرکوندها اشاره و آن را مورد بررسی قرار داده‌ و برای اثبات این موضوع ابتدا به ترسیم زیر رده‌های دیرکوندها و سپس به توصیف قلمرو سخت و کوهستانی و غیر قابل نفوذ آنها پرداخته‌اند که مدنظر خواهد بود تا در صورت امکان در قالب پست جداگانه‌ای مورد توجه قرار گیرد.نقشه استان ایلام در سال 1355

ب) منطقه پشتکوه: پشتکوه منطقه‌ای است به مساحت حدود 19000 کیلومتر مربع که نزدیک به حدود 40 درصد قلمرو لر کوچک را شامل می‌گردد، شهرهای بزرگ منطقه عبارتند از: ایلام، دره شهر، دهلران و مهران. مرکز پشتکوه شهر ایلام است که در اذهان عیلام قدیم را تداعی می‌نماید.

کوهها: شمال منطقه را کبیرکوه چون دیواره بزرگی مسدود نموده است. سکنه، کبیرکوه را «کَوَرکوه» می‌نامند و واژه مذکور را برگرفته از درختان فراوان کور منطقه می‌دانند. دینارکوه مرز طبیعی آبدانان و دهلران در جنوب‌شرقی و اناران‌کوه در امتداد شمالی آن قرار دارد که دارای حجاری‌های کهن باستانی است. سیوان، زردلان، هلیلان و چرمین نام پاره‌ای از شاخه‌های کبیرکوه می‌باشند که معادن متعددی، در آنها شناسایی و بهره‌برداری می‌گردند. دامنه‌های کوهستان‌های مذکور جنگلی شکل به همراه درختان کهن با تراکم زیاد و چراگاههای وسیع کوهستانی است؛ بلوط، ارژن، کیکُم، زالزالک، بنه از درختان فراوان و روناس، نیل، حنا، کتیرا از گیاهان طبیعی منطقه می‌باشند.

چراگاههای دامنه منطقه را به سه قسمت زیر تقسیم نموده اند:

  • مراتع کوهستانی سربند، در ارتفاعات کبیرکوه و دینارکوه
  • مراتع میان‌بند، در دامنه‌های پایین دینارکوه، شیروان، چوآر و زرین‌آباد
  • مراتع دشتی، در دشتهای مهران، دهلران و آبدانان

مراتع غنی منطقه اجازه می‌دهند تا همه ساله دامداران و کوچندگان اطراف همدان، کرمانشاهان، لرستان شمالی و هاله‌ای اطراف آن مناطق برای چرای گرمسیری بدین منطقه بیایند. در گذشته دامداران عراقی نیز بر اساسی برای چرای زمستانه بدین محل می‌آمدند.

آب و هوا: آب و هوای منطقه پشتکوه را می‌توان از شمال به جنوب به سه منطقه آب و هوایی سرد کوهستانی، معتدل و گرم و خشک و سوزان، در قسمتهای جنوبی تقسیم نمود. بارندگی منطقه از آبان ماه آغاز شده و در نواحی کوهستانی با جاری شدن سیل، باعث ذخیره شدن آبهای زیرزمینی نواحی پست جلگه ای منطقه می‌گردد. ریزش برف در مناطق کوهستانی و باران ملایم در جلگه باعث سرسبزی و شادابی طبیعت منطقه می‌گردد. مقدار باران سالیانه منطقه را بین 360 تا 450 میلیمتر اندازه‌گیری نموده‌اند که البته از نواحی کوهستانی به نواحی جلگه‌ای رفته رفته از مقدار آن کاسته می‌گردد.

رودها: به جز رودخانه صیمره، سرچشمه رودخانه‌های دیگر پشتکوه، کبیرکوه است که به سمت جنوب جریان یافته و وارد دشت‌های منطقه می‌گردند، ولی به واسطه عمق زیاد بستر عمومی رودخانه‌ها و ایجاد اختلاف ارتفاع بین سطح آب روان رودخانه و سطح زمین، بهره‌گیری طبیعی از آبها میسر نمی‌باشد مگر با بالا آوردن مکانیکی آب. اغلب آب رودخانه‌ها (به جز صیمره) از مرزهای غربی کشور گذشته به کشور عراق جریان می‌یابند، مشهورترین این رودخانه‌های مرزی عبارتند از:

1) رود صیمره: این رودخانه در دامنه شمالی کبیرکوه جریان یافته و بنابر گفته‌هایی مرز مشترک مناطق پیشکوه و پشتکوه را به وجود می‌آورد. سرچشمه اولیه شاخه اصلی این رودخانه از حوالی الوند همدان است که از نهاوند و تویسرکان گذشته شاخه گاماسیاب را تشکیل می‌دهد.

شاخه دیگری آب‌های منطقه قره‌سو را جمع‌آوری نموده، از بیستون کرمانشاه گذشته، در حومه جنوبی کرمانشاه وارد خرم‌آباد گردیده از آنجا به دامنه کبیرکوه رسیده و سرانجام در خوزستان به کرخه می‌ریزد.

2) رود گنجان چم: شاخه شرقی این رودخانه از قلمرو ارکواز شمالی سرچشمه گرفته پس از پیوستن به شاخه غربی که از کوههای ایلام سرچشمه می‌گیرد به نام «گل‌گل» وارد صالح‌آباد شده، در دشت صالح‌آباد به «گنجان چم» شهرت می‌یابد. در همین منطقه سدی بر روی آن احداث نموده‌اند، این رودخانه دشت مهران غربی را آبیاری نموده، مازاد آب آن به سمت کشور عراق جریان می‌یابد.

دیگر از رودخانه‌های مشهور منطقه: رود چنگوله است که در منطقه ملکشاهی جریان دارد، گدارخوش که در منطقه ارکوازی جاری است و میمه که در دشت دهلران جریان دارد همگی از مرزهای غربی کشور گذشته در کشور عراق جریان می‌یابند.

دکتر صفی‌نژاد سپس درخصوص ساکنین سرزمین لرکوچک آگاهی‌های ارزشمندی ارائه کرده‌اند؛ ایشان حدود مساحت قلمرو لر کوچک را بر مبنای سرشماری سال 1355 چنین نوشته‌اند که گستره‌ی کوچ رده‌هایی از کوچندگان پشتکوه و پیشکوه است:

پیشکوه شامل:

  • بروجرد به وسعت 2600 کیلومتر مربع معادل 4/5% سرزمین لر کوچک
  • خرم‌آباد به وسعت 20700 کیلومتر مربع معادل 1/43% سرزمین لر کوچک
  • ملایر به وسعت 3500 کیلومتر مربع معادل 3/7% سرزمین لر کوچک
  • نهاوند به وسعت 1600 کیلومتر مربع معادل 3/3% سرزمین لر کوچک
  • هاله‌های اطراف به وسعت 600 کیلومتر مربع معادل 3/1% سرزمین لر کوچک

پشتکوه شامل:

  • ایلام به وسعت 4900 کیلومتر مربع معادل 2/10% سرزمین لر کوچک
  • بدره به وسعت 1400 کیلومتر مربع معادل 9/2% سرزمین لر کوچک
  • دهلران به وسعت 8700 کیلومتر مربع معادل 1/18% سرزمین لر کوچک
  • مهران به وسعت 4000 کیلومتر مربع معادل 4/8% سرزمین لر کوچک

علاوه بر بیانات دکتر صفی‌نژاد بایستی به دو نکته در قسمت پیشکوه به‌شرح زیر اشاره کرد:نقشه استان کرمانشاه در سال 1355

  • الف) بخش قابل توجهی از استان کرمانشاه به‌ویژه مناطق شرقی و جنوبی آن نیز سکونتگاه تاریخی لرتباران (لک‌زبانان) بوده است به‌گونه‌ای که برخی منابع کردی صراحتاً کرمانشاه را جزو سرزمین لر معرفی کرده‌اند؛ ناگفته پیداست که این موضوع مطابق با ذکر آمار مالی نظامی عشایر ایران در زمان صفویه است که سرزمین لرهای فیلی را تا سه منزلی بغداد نوشته است (البته مجدداً یادآوری می‌گردد که بزرگان سیاسی اجتماعی کرد همچون شرف‌الدین خان بدلیسی و شیخ محمد مردوخ کردستانی در آثار خود لک‌زبانان را لرتبار و لرها را زیرمجموعه کرد معرفی کرده‌اند).
  • ب) علاوه بر مناطق مذکور، ناحیه تویسرکان را هم می‌توان مدنظر قرار داد زیرا دارای پیوستگی با سرزمین لر بوده، گو اینکه دکتر سکندر امان اللهی بهاروند نیز آن جزو نواحی لرنشین محسوب کرده‌اند.

دکتر صفی‌نژاد همچنین در مبحث شناخت جغرافیای جمعیتی لر کوچک توضیحات مهّمی بدین شرح آورده‌ و می‌نویسند: در تقسیم‌بندی جغرافیایی گفته شده که لرهای پشتکوه را «لر فیلی» نامیده و لرهای پیشکوه به دو دسته «لک» و «لر» تقسیم می‌گردند، این گروه‌‌بندی به خاطر تفاوت بین گویش تکلمی آنها است؛ که به گویش لکی و لری شهرت دارد، لک‌ها در نیمه شمالی و شمال‌غربی قلمرو شهرستان خرم‌آباد در بخش‌های طرهان، چگنی، الشتر و دلفان سکونت دارند و لرها در قسمت جنوبی منطقه مذکور ساکن می‌باشند.

علاوه بر یادآوری فوق، در بین رده‌های مختلف لران پیشکوه اغلب پسوند «وند» دیده می‌شود، اگرچه بر اثر جابه‌جایی لران، در بین لران پشتکوه و لران بختیاری هم این پسوند دیده می‌شود.قلمرو لرها و لک‌های پیشکوه لر کوچک

لرهای پیشکوه به دو دسته «لر» و «لک» تقسیم می‌گردند، مرز بین آنها از نظر زبانی کاملاً مشخص است، این مرز توسط آقای اردشیر گراوند ترسیم گردیده است. گراوندها طایفه‌ای از لران طرهان می‌باشند که «لک»‌اند و در همسایگی آئینه‌وندها سکونت دارند. (دکتر صفی‌نژاد استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نوشته‌اند که آقای گراوند از محلیان طرهان، دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، خط مرزی را بر اساس اطلاعات محلی در سال 1376 ترسیم نموده بود که تصویر آن ارائه شده است)

در راستای مطالب دکتر صفی‌نژاد ازنو دو نکته قابل‌توجه درباره «لک» و «زبان لکی» یادآوری می‌شود:

  • الف) چنانکه در پست شناخت لرهای استان کرمانشاه نیز گفته شد بخشی از لرها که متأخراً و منحصراً «لک» نامیده می‌شوند، در گذشته تاریخی خویش نه تنها غالباً عناوینی چون لرکوچک، لر ‌فیلی و «وند» داشته‌اند بلکه بنابه برخی نظریات، هسته اصلی آن نیز بوده‌اند.
  • ب) همانگونه که شادروان حجت‌الله حیدری (از پژوهشگران باسابقه قوم لر از تبار حسنوند) ابراز داشته‌اند: گفته حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده در قرن هشتم هجری [حدود 700 سال پیش] درباره نبودن حروف ح خ ص ض ط ظ ع ق در زبان لری نشان می‌دهد قوم لر در قدیم دارای زبان واحدی بوده و منطقه الشتر که جزوی از آن بشمار می‌آید این خاصیت را داشته است.

در پایان ضمن اینکه مدنظر خواهد بود تا در آینده به سایر جنبه‌های شناختی لر کوچک از جمله تاریخ، جغرافیا و طوایف آن در قالب گفتارهای مستقل پرداخته شود، به‌عنوان حسن ختام مجدداً گرامی داشته می‌شود یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت این تبار کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند.

11 thoughts on “شناخت جغرافیایی لر کوچک

    • سلام گووی ویسیم
      ضمن سپاس از ابراز محبت شما، همانگونه که مکرراً اشاره گردید بیان از اصالت‌ها موجب افتخار می‌باشد زیرا که به درستی «ذات و اصالت لر» چیزی جز صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت نبوده است.

  1. سلام وقت بخیر
    میخواستم بدونم شجرنامه زیر که مربوط به ده حسن خان از اردشیری طایفه ویسی درست است یا نه و اگر درست هست قبل از اردشیر چه کسی بوده؟
    اردشیر پدر امین و امین پدر محمد و محمد پدر علیدار و علیدار پدر حسن خان و حسن خان پدر امامقلی خان و امامقلی خان پدر حسن قلی خان و رضا قلی خان و عباس قلی خان و محمد قلی خان
    حسن قلی خان فرزندی نداشته
    رضا قلی خان فرزندانش میشوند صفر خان و اسفندیار خان (که به دلیل قدرت زور و توانایی زیادی که در رزم آوری داشت به او تیله گرگ میگفتند) و ظفر خان
    محمد قلی خان هم یک فرزند داشت که امیر خان نام داشته.

    • سلام
      ضمن سپاس از ابراز محبت و توجه آن برادر محترم، دانسته‌ها درخصوص نسب‌نامه دهه حسن خان از اردشیری طایفه ویسی در همان حد می‌باشد که پیشتر در بخش نظرات پست «چرا لرها را کرد می‌نامیدند» به تاریخ 1400/03/12 ارائه گشت.
      موفق باشید

    • لرستان فیلی نامی تاریخی است که به سرزمین‌های تحت حکومت والیان فیلی گفته می‌شد. سرزمین لرستان فیلی در غرب کشور ایران قرار داشته و به دو قسمت پیشکوه و پشتکوه تقسیم می‌شده‌است. علت نام‌گذاری این منطقه به نام فیلی، حکمرانی والیان فیلی بوده‌است. 
      لرستان فیلی نام یک سرزمین است که اقوام مختلفی از جمله کردها عرب ها و بعضی از مردم لک در آنجا زندگی می‌کرده‌اند.آن دسته از پانلرها و مورخینی که شما میگین به همین علت فکر میکنند که لک ها جزوی از لر هستند
       دانشنامه ایرانیکا برخی ایلات ساکن لرستان فیلی را نیز « عرب معرفی» کرده‌است.
      آیا به عرب های ساکن لرستان فیلی هم لر میگویند ؟!!!😂
      پس نمیتوان مردم لک را لر با لر فیلی نامید زیرا برخی از مردم لک فقط در آنجا زندگی میکرده اند. و لرستان فیلی نام سرزمین بوده است.

      • سلام
        در دیدگاه آن مخاطب محترم مطالبی درباره لرستان فیلی، والیان فیلی و حضور سایر اقوام مطرح شده که درست به‌نظر نمی‌رسد. و امّا توضیحات مربوطه:
        1- در منابع تاریخی از هر دو عنوان «لر فیلی/کوچک» و «لرستان فیلی/کوچک» نام برده شده است. گو اینکه لرستان بعنوان سرزمین، یکی از عناصر تشکیل دهنده هویت مردم لر از لک‌زبانان، بالاگریوه‌ای‌ها، چگنی‌ها و غیره گرفته تا به بختیاری، کهگیلویه و ممسنی در طول قرن‌ها بوده است. اصولاً هویت جوامع بشری نه بر مبنای یک عنصر (مثلاً سرزمین) بلکه بر اساس اجزای متعددی استوار می‌گردد که سرزمین نه همه‌ی آن بلکه به‌عنوان یک رکن در کنار دیگر ارکان همچون نَسَب، زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، دین و آئین، تاریخ و ساختارهای سیاسی مطرح می‌باشد. اینگونه است که گفته می‌شود لرها در گذشته تاریخی خویش مردمی بودند که هویت مشترک و در یک کلام خصلت‌ها، نگرش‌ها، مرام، معرفت و جهان‌بینی همسو را به نمایش گذاشته‌اند.
        2- در کنار سرزمین، بایستی به ساختارهای سیاسی در قامت یکی دیگر از بنیان‌های هویتی مردم لر اشاره نمود که از چند دوره تاریخی آن از سال 300 هجری تا دهه چهل شمسی به شرح زیر آگاهی‌های ارزشمندی در دست است:
        الف) فرمانروایی حاکم لرستان بزرگ و فرزندانش بدر و منصور
        ب) حکومت پادشاهان محلی لر معروف به اتابکان لر بزرگ و لر کوچک
        ج) والیان، امیران و خوانین

        ناگفته پیداست سازمان سیاسی فرمانروایان لر و به‌ویژه حکومت اتابکان لر کوچک که بیش از 400 سال به درازا کشید جایگاه رفیعی در تحکیم و تثبیت هویت جمعی لران داشته است.
        در پایان توضیحات درخصوص سرزمین و حکومت مردم لر بایستی مجدداً بدین نکته اشاره کرد که سرزمین و حکومت دو عنصر از ارکان استحکام هویت جوامعی هستند که قرن‌ها در آن زیسته‌اند؛ در همین راستا خاطرنشان می‌شود اینکه آن مخاطب نوشته است چون لک‌ها در لرستان فیلی زندگی می‌کرده‌اند مورخین فکر گمان برده‌اند که لک‌ها جزوی از لر هستند، همان مقدار بی‌پایه و اساس است که مثلاً شخصی بگوید فلان قوم از اقوامی که قرن‌ها ساکن در ایران بوده‌اند، به دلیل قرارگیری در جغرافیای حکومت ایران به اشتباه توسط مورخین جزو ایرانیان خوانده می‌شدند!!!
        3- بله! کردها، عرب‌ها و حتّی ترک‌هایی بر اساس و مبنای لازمه در گذر زمان جذب ساختارهای سیاسی اجتماعی ایلات و طوایف لر شده، رنگ بوی مردم لر را به‌خود گرفته و لر شده‌اند؛ این امر را می‌توان نشانگر پویایی سازمان جمعی مردم لر دانست. در این باره نکته مهم آنست که پیران و بزرگان ایلات و طوایف لر از هر اصل و ریشه‌ای چه لر، چه کرد، چه عرب و چه ترک به نسب خویش آگاهند و سینه به سینه آن را برای نسل‌ها بازگو می‌کرده‌اند، بنابراین از این جهت ابهامی وجود نداشته و عموم لران به اصالت خویش آگاهند.

  2. درود برهمه نویسندگان و اعضا محترم ،دوستان بنده کرد هستم و تشابه نام فامیلی من( امیری) باعث شد یه سوالی برای من پیش بیاد و اینکه من جای خواندم که در خوزستان هم فامیلی امیری هم هست می خواستم بدانم اهل کدام شهر واز کدام طایفه لر هستند و یه تاریخچه مختصری بدلیل هم فامیلی با بنده بدونم،ممنونم از شما

    • سلام
      ضمن تشکر از ابراز محبت جنابعالی، نام خانوادگی امیری و مشتقات آن در میان بهمئی‌ها (طایفه کمایی) و بختیاری‌ها (غالباً طوایف کیان ارثی چهارلنگ) قابل ذکر است. همچنین همانگونه که بارها اشاره گشت، در آینده و فرصت مناسب تلاش خواهد شد تا به طوایف مختلف لر از جمله طایفه‌های ایلات بهمئی و بختیاری به‌صورت مبسوط‌تر در چارچوب پست‌های مستقل پرداخته گردد؛ بنابراین در آن مجال‌ها به بررسی بیشتر موضوع توجه خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *