سرزمین ایل بختیاری

در کتاب «عشایر مرکزی ایران» آمده است بخش وسیعی از غرب و مرکز ایران قلمرو لرهایی است که از حدود نیمه قرن ششم هجری در آن نواحی به قدرت رسیده و حکومتی تشکیل دادند که در تاریخ ایران به نام «اتابکان لرستان» مشهور است.

پس از سلسله پادشاهی محلی اتابکان لر بزرگ به مرکزیت مال‌امیر (ایذه فعلی)، بختیاری به عنوان یکی از وارثان آن و هسته اصلی لر بزرگ، به ویژه از دوره صفویه ببعد مورد توجه حکومت‌ها و همچنین پژوهشگران و تاریخ‌نویسان بوده است. بختیاری سرانجام در زمان قاجاریه توانست ایلخانی متحد خویش را تأسیس و در قامت بزرگ‌ترین ایل کوچنده و عشایری کشور سربرآورد؛ بگونه‌ای که برخی محققین از آن با نام «بزرگ ایل» یا «کنفدراسیون ایلی» یاد می‌کنند.

سرزمین بختیاری در گذشته تاریخی خویش محدوده گسترده‌‌ای را شامل می‌شد که بخش عمده آن در تقسیمات سیاسی کشوری قرن اخیر در بین چهار استان خوزستان، لرستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری تکه‌تکه گردید؛ البته این تقسیم شدن سرزمین‌های لرنشین در میان استان‌های مختلف مختص به بختیاری نبوده و دیگر شاخه‌های لر بزرگ همچون کهگیلویه و لر کوچک را هم دربر گرفت.

به هر تقدیر در ادامه‌ی گفتارهای پیشین و شناخت قلمرو ایلات لرتبار، در مجال حاضر به پهنه جغرافیایی ایل بختیاری پرداخته می‌شود؛ ضمن آنکه ابتدا بایستی به چند نکته مهّم به شرح زیر توجه داشت:

  • الف) چنانکه پیشتر در پاسخ به مخاطبین گرامی گفته شد، «لر بزرگ» و «لر کوچک» دو مفهوم تاریخی می‌باشند که ریشه در سال 300 هجری دارند. این نامگذاری نه به معنای برتری، قدر و منزلت بلکه اشاره به سن دو شخصیت خاص (فرزندان فرمانروای لرستان بزرگ) دارد که در سال مذکور حاکم بر سرزمین لر گشتند: «بدر» برادر بزرگ‌تر و «منصور» برادر کوچک‌تر.
  • ب) شناخت تاریخ، جغرافیا و طوایف شاخه‌های لرتبار اعم از لر بزرگ و لر کوچک، لازم و پسندیده بوده امّا در کنار کسب این آگاهی‌ها، بایستی به یاد آورد که لرها در گذشته تاریخی خویش دارای حکمرانی واحد و ریشه‌های مشترک بوده‌اند بنابراین در مرتبه بالاتر، همگرایی گروههای مختلف لر قرار دارد. ناگفته پیداست تعصب بر ساخت‌های ایلی و طایفه‌ای در صورتیکه به مواجهه منفی و ایجاد زاویه با دیگر همتباران منجر شود، گام برداشتن در مسیر درست نمی‌باشد.
  • ج) یک دسته از منابع که امروزه مورد استفاده پژوهشگران و مورخین قرار گرفته و می‌گیرد، کتاب‌ها و اسناد تاریخی داخلی و خارجی هستند که بعضاً قدمت آنها به قرن‌ها پیش برمی‌گردد؛ این دسته اگرچه می‌توانند مطالب و آگاهی‌های خوبی به دست دهند امّا همواره بایستی از بابت رعایت احتیاط، قدری احتمال خطا و اشتباه را محاسبه کرد به‌ویژه درباره مباحثی که توسط یک مبنع و یا منابع معدود مطرح شده‌اند.
  • د) در کلیّت امر اگر برای پرداختن به مبحث شناخت از ایل بختیاری عمدتاً به آثار شخصیت‌هایی چون سردار اسعد و دکتر جواد صفی‌نژاد استناد می‌گردد، از آن جهت می‌باشد که امثال ایشان از بزرگان تاریخی و اساتید علمی – دانشگاهی هستند و این موضوع لزوماً نفی‌کننده زحمات و تلاش‌های سایرین نمی‌باشد؛ گو اینکه در فرصت مناسب از نظرات و مکتوبات دیگر پژوهشگران نیز استفاده خواهد شد.
  • هـ) استناد به گزارشات مقامات امپراتوری بریتانیا نیز از آن جهت مورد توجه قرار گرفته که آن حکومت زمانی ابرقدرت جهانی بوده، چندین قرن در منطقه خاورمیانه حضور فعّال داشته و طبعاً شناخت قابل توجهی از ایران و ایرانیان به دست داده بود.

به هر روی دکتر جواد صفی‌نژاد در این رابطه بیان می‌دارند: لرها قوم کهنی هستند که از سال 300 هجری از حکومت‌شان اطلاعات ارزشمندی در دست است؛ امری که قدمت تاریخی آنها را مشخص می‌دارد. شاخه بزرگی از آنها به نام «بختیاری» با سرزمینی به وسعت 43000 هزار کیلومتر مربع (حدود 35% از کل مناطق لرنشین و 57% قلمرو لر بزرگ) در پهنه‌ای سکونت دارند که از غرب اصفهان تا نیمه شمالی خوزستان را شامل می‌شود. بختیاری‌ها از نظر سابقه تاریخی بسیار باسابقه‌اند و تمدن دیرینه‌ای در قلمرو آنها وجود دارد که معروف‌ترین آنها سنگ‌نبشته‌ها و حجاری‌های نقوش و برجسته فراوان اطراف ایذج (ایذه/مالمیر/مال‌امیر) واقع در گرمسیر بختیاری است؛ تعداد این پیکره‌های حجاری شده را لایارد انگلیسی تا 341 اثر شمارش نموده که بیشتر آنها در «کول فرح» (دره فرح) واقع شده است.

دکتر صفی‌نژاد همچنین بیان می‌دارند: پس از لایارد تعداد دیگری از این نقوش در مناطق مختلف بختیاری مانند: ایل راه زرده (ایل راهی فرعی در غرب رود بازفت که قلمرو موری‌های دورکی باب است)، دشت سوسن، شیرینو، خونگ دشت ایذه و شیوند ایذه کشف شده است که بایستی پیکره‌های حجاری شده تنگ سِرْوَک [سُوْلَک/ساوْلَک] بهمئی را که در همسایگی بختیاری‌ است بدان‌ها افزود. علاوه بر این از مشخصات کهن بودن سابقه تاریخی لرها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استفاده از واژه های پرمفهومی چون: آ، کی و مهد
  • گویش به زبان کهن و پرمحتوای لری
  • بانگ زدن جهت اطلاع‌رسانی بین دو محل از فاصله‌های دور

پس از ذکر مقدمات فوق، به موضوع اصلی گفتار یعنی کسب شناخت از سرزمین ایل بختیاری پرداخته خواهد شد؛ ضمن اینکه مدنظر خواهد بود تا به موارد مذکور (واژه‌های کهنی چون آ، کی و مهد – بانگ‌زنی و غیره) هم در چارچوب گفتارهای جداگانه پرداخته شود.نقشه محل سکونت طوایف ایل بختیاری

شناخت سرزمین بختیاری: منابع مختلف داخلی و خارجی درخصوص سرزمین بختیاری مطالبی را آورده‌اند که در این مجال ابتدا به پنج مورد از شاخص‌ترین آنها اشاره می‌شود و سپس به سرزمین بختیاری در تقسیمات سیاسی کشوری در دهه چهل شمسی توجه می‌گردد:

  • سردار اسعد بختیاری
  • هانری رنه د.آلمانی فرانسوی
  • چارلز الکساندر گالت بریتانیایی
  • جرج کرزن بریتانیایی
  • دکتر جواد صفی‌نژاد

حاج علیقلی خان سردار اسعد: از خوانین بزرگ بختیاری که خود زمانی ایلخانی هم بوده‌اند در این باره بیان داشته‌اند: حدود بختیاری از طرف شمال چهارمحال اصفهان و لرستان، از طرف مشرق به جبال کوه‌کیلویه [کهگیلویه]، از طرف مغرب به خوزستان و از طرف جنوب به بهبهان و ممسنی منتهی می‌شود.

هانری رنه د.آلمانی فرانسوی: آلمانی که چندبار به ایران سفر کرده است، در مرتبه سوّم به سال 1907 [1286 شمسی] قبل از مسافرت به کشور بنابر توصیه سفیر ایران در فرانسه با حاج علیقلی خان سردار اسعد که آن وقت در پاریس بوده ملاقات می‌کند و خان بختیاری پس از راهنمایی‌های لازم را به او می‌گوید که چون خود من هم عازم رفتن به ایران هستم از شما دعوت می‌کنم که پس از ورود به ایران و سیاحت اصفهان، چند روزی هم به خاک بختیاری بیایید و مهمان من باشید.

حدود سرزمین بختیاری: آلمانی با سفر به سرزمین بختیاری درباره آن می‌نویسد که طوایف بختیاری در نواحی کوهرنگ و دره‌هایی که در بالای رود کارون و در اطراف شعب این رود واقع است زندگانی می‌نمایند. اراضی زراعتی و مراتع ییلاقی و قشلاقی آنها به وسیله دو خط محدود می‌گردد. خط شمالی از بروجرد شروع شده و به نواحی مجاور اصفهان منتهی می‌گردد و خط جنوبی از دزفول و شوشتر شروع شده و به طرف رامهرمز و بهبهان ممتد می‌گردد. چندین رشته جبال تقریباً به طور متوازی در این ناحیه امتداد یافته است و جابجا کوههای مرتفع منفردی هم مانند کوهرنگ، شاه کوه و اشترانکوه و غیره وجود دارد.

آلمانی در ادامه نوشته است: به طور کلی خاک بختیاری را می‌توان به دو قسمت متمایز تقسیم کرد: بخش نخست دارای کوههای مرتفعی است که رودخانه‌های بزرگ از آنها سرچشمه می‌گیرد؛ این قسمت ییلاق طوایف بختیاری است و مراتع زیادی برای احشام و اغنام (دام‌ها) دارد.

بخش دوم از فلات‌های متعددی تشکیل یافته که جابجا ارتفاع آنها به هزار تا دو هزار متر می‌رسد. در این قسمت دهکده‌هایی دیده می‌شود که عده‌ای از بختیاریان تمام سال در آنها مسکون و مشغول زراعت هستند.

گیاهان: در ماههای مه و ژوئن [اردیبهشت/تیر] جابجا گل‌های زیاد لاله، زنبق و نرگس مناظر بسیار زیبایی تشکیل می‌دهد. در موقع بهار دامنه کوهها از گلهای شقایق قرمز رنگ مستور می‌گردد و رنگ تیره‌ی صخره‌ها را به رنگ آتش خطمی نمایان می‌کند. به علاوه گیاهان طبی زیادی هم در این نواحی یافت می‌شود.

رودخانه‌ها: مهّم‌ترین رود قابل استفاده که از این ناحیه عبور می‌کند رودخانه بزرگ زاینده‌رود است که در معبر خود مخصوصاً در اصفهان پل‌های قابل ملاحظه‌ای بر روی آن ساخته شده است. این رودخانه از قسمت شمالی سرزمین بختیاری عبور می‌کند و شعب متعددی برای آبیاری مزارع از آن جدا کرده‌اند.

در طرف غربی هم رودخانه آبدیز [دز] جاری است که قبل از ملحق شدن به شط کارون، شعب کوچک آن در دره‌های مجاور با اشترانکوه جاری است و برای آبیاری اراضی مزروع از آنها استفاده می‌شود.

شط کارون نیز از قسمت مرکزی خاک بختیاری عبور کرده و به سمت جنوب می‌رود؛ این شط از شعب مهّمی مانند تنگ، درکش ورکش، آب سبز و دینارود تشکیل می‌یابد و شعب آن برای زراعت قابل استفاده است. شط کارون پس از عبور از خاک بختیاری، مستقیماً به طرف جنوب می‌رود و وارد دلتای فرات و دجله [یحتمل منظور جلگه خوزستان می‌باشد که بنوعی ادامه جلگه بین‌النهرین عراق است] می‌شود.

در کنار اطلاعات تاریخی ارائه شده توسط آلمانی باید گفت کارون در قرن اخیر در قامت پرآب‌ترین و بزرگترین رودخانه‌ی منطقه بختیاری و خوزستان شناخته می‌شود که در دهه‌های گذشته چندین سد بزرگ بر روی آن احداث گردید. ادامه‌ی کارون در منطقه ورودی به خلیج فارس، قابل کشتیرانی بوده، همچنین گفته می‌شود در گذشته کشتی‌های کوچک باری (لنج) در بخش پایین دست آن تردد داشته‌اند.

راهها: در سرزمین بختیاری جاده‌های کاروان‌رو متعددی وجود دارد که غالباً از ته دره‌ها عبور می‌نماید؛ این جاده‌ها در طول قرون عدیده به وسیله کاروان‌ها و عبور احشام و اغنام در موقع انتقال به ییلاق و قشلاق ایجاد شده است و در واقع مهندسین آنها حیوانات بوده‌اند [جاده مالرو].

برای طی کردن این جاده‌ها حیوانات قوی لازم است که پاهای محکمی داشته باشند زیرا که اغلب آنها صعب‌العبور و خطرناک می‌باشد و حیوان با بار سنگین نمی‌تواند از آنها بگذرد.

آب و هوا: هوای ناحیه بختیاری در فصول مختلفه به منتها درجه سرد و گرم می‌شود ولی بسیار سالم است. در آغاز ماه ژوئن [خرداد] هوا گرم می‌شود و بتدریج رو به شدت می‌گذارد و تا آخر ماه اوت [مرداد/شهریور] دوام دارد. یک مسافر انگلیسی ملاحظه کرده است که در طول این مدت میزان‌الحراره فارنهایت 102 درجه را در سایه نشان می‌دهد که مطابق است با 40 درجه میزان‌الحراره سانتیگراد. با این وجود گرما بندرت زحمت‌آور می‌گردد و شب‌ها معمولاً هوا ملایم و خنک است، برعکس در زمستان هوا فوق‌العاده سرد می‌شود و گردنه‌ها به‌طوری از برف پوشیده می‌گردد که عبور از آنها غیرممکن می‌شود.

چارلز الکساندر گالت بریتانیایی: کنسول امپراتوری بریتانیا در اصفهان در میانه دهه بیست شمسی، گزارشی محرمانه برای دولت متبوعش تهیه کرده بود که در قالب کتاب به سال 1387 به کوشش کاوه بیات منتشر گردید و اطلاعات قابل‌توجهی درباره ایل بختیاری ارائه می‌دهد.

گالت جمعیت بختیاری در سال 1324 شمسی را دست‌کم شامل 65230 خانوار (33730 خانوار در هفت‌لنگ و 31500 خانوار در چهارلنگ) ذکر کرده و حدود خاک بختیاری را منطقه‌ای دانسته است کوهستانی در جنوب غربی ایران که در شرق با نواحی سمیرم، چهارمحال و فریدن هم مرز می‌باشد؛ در شمال به اشترانکوه می‌رسد؛ در غرب به راه‌آهن سراسری ایران و آب دز؛ در جنوب به دشت‌های خوزستان، منطقه بهبهان و آب خرسان. در غرب نیز به نحوی نامحسوس در مناطق عشایری لرستان ادغام شده و در جنوب شرق و جنوب نیز به حوزه‌های عشایری قشقایی و کهگیلویه.

گالت در ادامه می‌نویسد: در مجموع می‌توان گفت که این منطقه در میان رشته کوههایی قرار دارد که فلات مرکزی ایران را از دشت حوزه فرات و دجله جدا می‌کند [جلگه خوزستان را امتدادی از جلگه بین‌النهرین در عراق دانسته است]. جهت کلی رشته کوههای مختلف این منطقه از سمت شمال غرب به جنوب شرق است و این کوهها نیز خود متفاوت هستند؛ از کوهپایه‌های خوزستان تا قله‌های مرتفع مرکز بختیاری که 14000 پا (4267 متر) و بیشتر ارتفاع دارند. رشته‌کوه زردکوه با مرتفع‌ترین بخش آن – خود زردکوه با 14920 پا [4547 متر] ارتفاع – که به قله اشترانکوه با 14200 پا [4328 متر] در شمال شرق و قله‌های 11 تا 12 هزار پایی [3300 تا 3600 متر] در جنوب شرق منتهی می‌شود، ستون فقرات این کوهستان را تشکیل می‌دهد. در شرق این رشته‌کوه ارتفاعاتی قرار دارد که کوهرنگ با ارتفاع 14090 پا [4294 متر] بلندترین نقطه آن را تشکیل و رشته ارتفاعات کوتاهتری که به چهارمحال منتهی می‌شوند، آن را دنبال می‌کند. در بخش غربی آن نیز در نهایت به چاههای نفت شرکت نفت انگلیس و ایران منتهی میگردد. کل این منطقه وحشی و دور از دسترس است؛ راههای آن اندک و اکثراً مالرو می‌باشند. خود کوهها نیز پرشیب و صخره‌ای می‌باشند و به دلیل سختی زمستان که باعث می‌شود بین سه تا چهار ماه منطقه را برف بپوشاند و همچنین به دلیل دشواری طبیعی ناشی از سنگی و صخره‌ای بودن این حدود، سکونت دائم کم و محدود است. در واقع تا ده سال گذشته هیچ سکونتگاه دائمی وجود نداشت زیرا عشایر کوچرو فقط برای تعلیف دام‌هایشان در تابستان بالا می‌آمدند و در پاییز به سمت مناطق گرمسیری خوزستان کوهها را پشت سر می‌گذاشتند. در حوزه‌هایی که در بختیاری به نام پشتکوه (اردل و ناغان) و میانکوه (دهدز و دوپلان) معروف است روستاهایی دائمی وجود دارد که ساکنین‌شان را بختیاری‌ها تشکیل می‌دهند و در سه‌دهستان یا جانکی سردسیر نیز حوزه‌هایی مسکونی وجود دارد.

از آنجایی که ارتفاعات را همیشه برف پوشانده است، آب این حوزه نیز فراوان است. دو رشته رود عمده و بزرگ ایران به فاصله‌ی اندک از یکدیگر از بختیاری سرچشمه می‌گیرند: کارون در زردکوه با شاخه‌هایی از کوهرنگ و زاینده‌رود که آن نیز از کوهرنگ سرچشمه می‌گیرد. کارون مهّم‌ترین آبراه ایران به سمت غرب رفته و بعداز عبور از بخش وسیعی از بختیاری در خرمشهر به شط العرب [اروندرود] می‎ریزد. زاینده‌رود در بخش به مراتب محدودتری از حوزه شرقی بختیاری و فریدن عبور کرده و به سمت شرق به طرف اصفهان رفته و در نهایت در باتلاق گاوخونی در شرق اصفهان ناپدید می‌شود.

خود کارون از چشمه بزرگی شروع می‌شود که در بخش شرقی رشته اصلی زردکوه در چند مایلی شمال قله اصلی آن قرار دارد. این چشمه که به نظر می‌آید مخرج نوعی دریاچه زیرزمینی باشد به صورت آبشار دوگانه‌ای که هفتاد پا [21 متر] ارتفاع دارد از کوه بیرون می‌زند.

در سپتامبر 1943/شهریور – مهر 1322 حجم آبی که از آن خارج می‌شد حدود 100/2 لیتر در ثانیه برآورد شده است. حوالی دو مایلی این چشمه رشته دیگری به کارون متصل می‌شود موسوم به خوشاب که از چند چشمه در دامنه‌های جنوب غربی کوهرنگ در چند مایلی شمال شرق و همچنین از یکی دو چشمه دیگر زردکوه در حوالی قله هفت‌تنان سرچشمه می‌گیرند. در ملتقای این دو شاخه که در تنگه‌ای واقع در بستر دره اصلی قرار دارد بقایای سدی دیده می‌شود که در زمان شاه عباس احداث شده ولی احتمالاً هیچگاه به پایان نرسیده بود.

بخش‌های نخست کارون بین رشته کوههای زردکوه و زری (زره) به سمت جنوب شرق جریان دارد. سپس به سمت جنوب پیچیده و در حالیکه آب شعبه‌هایی چند از شمال شرق که از بخش عمده ناحیه چهارمحال سرچشمه می‌گیرند بدان ملحق می‌شود، از میان ارتفاعات زردکوه عبور می‌کند. آنگاه با عبور مارپیچ از میان رشته کوههای جنوب شرقی بختیاری آب رشته رودهایی دیگر را نیز چون آب بازفت و آب خرسان را که از حوزه کهگیلویه در جنوب شرق سرچشمه می‌گیرد، جذب می‌کند.

رود کارون در محل التقای خود با آب خرسان به سمت شمال غرب جریان یافته، آنگاه پس از طی مسافتی در این جهت در شیلار رشته مهّم دیگری موسوم به آب شیلار یا شیمبار از حوزه شمال غرب بدان می‌ریزد. از این مرحله به بعد کارون در مسیری پر پیچ و خم به سمت غرب جریان یافته، در حالیکه شعبه مهّم دیگری نیز از شمال بدان می‌ریزد (آب شور) به طرف شوشتر و اهواز سرازیر می‌گردد.

سرچشمه اصلی زاینده‌رود، چشمه «دیمه» واقع در پای رشته ارتفاعات کوهرنگ است. به علاوه در همین دیمه، آب شوراب که بخشی از آن از دامنه شمالی کوه زری، از یک چشمه‌ی آب شور در حوالی قلعه امان الله سرچشمه می‌گیرد به زاینده‌رود جوان می‌ریزد. آب چشمه‌هایی چند که از دامنه شرقی کوه کارکنان و زهاب دامنه‌ی جنوب شرقی کوهرنگ سرچشمه می‌گیرند نیز تحت عنوان چم به آب شور می‌ریزند.

زاینده‌رود سپس به سمت شمال شرق جریان یافته و در این مسیر از طریق تنگ گزی رشته رودهای کوچکتری از کوه خوربه [گربه] و کوه چوبین (چویی) بدان می‌ریزد. قرار است که در آینده در این تنگه برای افزایش آب اصفهان و همچنین تولید برق، سدی ایجاد شود. زاینده‌رود پس از طی مسیری حدود سی مایل، بخشی از آب‌های جاری در فریدن را نیز جذب کرده و در این مقطع از خاک بختیاری خارج شده و به سمت اصفهان جریان می‌یابد.

آب بازفت که یکی از مهّم‌ترین رودهایی است که به کارون می‌ریزد از منتهی‌الیه شمال غربی کوه هفت‌تنان که در امتداد زرده‌کوه قرار دارد سرچشمه می‌گیرد. این رود در کنار دامنه غربی زردکوه به سمت جنوب شرقی جریان یافته و در جنوب شرق شلیل به کارون می‌ریزد.

آب گاوکان (گنداب) از رشته ارتفاعات کوه سفید سرچشمه می‌گیرد که حدود غربی فریدن را تشکیل می‌دهد. این رود سپس در جهت غرب جریان یافته و در نزدیکی ایستگاه تنگ پنج خط آهن سراسری به آب دز می‌ریزد. این رود با یکی دو شعبه مهّم آبِ کوههای شمال غرب بختیاری را جمع آوری می‌کند. در مورد منطقه‌ای که این رود در آن جریان دارد اطلاعات چندانی در دست نیست.

آب شور از حوزه‌های شمالی کارون و غرب کوه «منار» که دشت «سردشت» را نیز شامل می‌شود سرچشمه گرفته و در حوالی حوزه نفتی قلعه دختران به کارون می‌ریزد. آب آن همانگونه که از اسمش نیز برمی‌آید گوارا نیست.

آب ونک از غرب سمیرم سرچشمه گرفته و آب یکی از بخش‌های کوهستانی شرق بختیاری را که شمال سه‌دهستان یا جانکی سردسیر را نیز شامل می‌شود، جذب خود می‌کند. این رود در جنوب غرب دوپلان به کارون می‌ریزد.

آب و هوای بختیاری همانگونه که از تفاوت سطح ارتفاع مناطق مختلف آن از سطح دریا برمی‌آید، گوناگون و متنوع است. در بخش شرقی رشته کوههای اصلی بختیاری زمستان سخت است و در فاصله دسامبر تا مارس [آذر تا اسفند]، کوه را حدود چهار ماه برف و سرما فرا می‌گیرد. دره‌ها در فصل تابستان می‌تواند گرم باشد و در نقاطی که آب و کشت و کار نیز هست حشرات فراوانند. هوا خشک است. دشت‌ها و کوهپایه‌های طرف خوزستان در تابستان بسیار گرم و در زمستان هوای معتدلی دارند. در نواحی مرتفع در پاییز و بهار باران می‌بارد.

در مجموع پوشش گیاهی کوههای بختیاری کم و اندک است. بخش اصلی کوهها صخره‌ای و فاقد گیاه می‌باشد. در نقاط مختلف دامنه‌هایی خاکی که علف و بوته‌ای در خود دارند پیدا می‌شود که مرتع تابستانی عشایر محسوب می‌شد و همچنین قطعات کوچک زمین که به سختی و زحمت سنگ‌های آن جمع شده و اندکی گندم در آنها کشت می‌شود. دره‌های کوهستانی معمولاً سبز و پرآب می‌باشند ولی خاک آن حاصلخیز نیست و بهترین محصولی که در آنها به عمل می‌آید، ظاهراً کنگر است. در جنوب غربی کوههای اصلی بختیاری با توجه به هوای معتدل‌تر آن حدود، اراضی نسبتاً حاصلخیزتر بوده و در حدود بازفت که پاره‌ای از مراکز اسکان دائم عشایر را تشکیل می‌دهد اراضی مزروعی گسترده‌تری وجود دارد و در نقاطی هم که آب فراوان تر می‌باشد، برنج نیز به عمل می‌آید. در اثر این کمبود اراضی مزروعی تأمین تداراک تقریباً غیر‌ممکن است و در نقاط دور از دسترس، مسافر باید تمامی مایحتاج خود را همراه داشته باشد.

جرج کرزن بریتانیایی: گالت در ادامه‌ی گزارش محرمانه‌ی خود به نقل از لرد جرج کرزن سیاستمدار و ایران‌شناس معروف بریتانیایی و نویسنده کتاب ایران و قضیه ایران درباره توصیف سرزمین بختیاری می‌نویسد: بختیاری را می‌توان به دو بخش تقسیم نمود: یکی رشته‌های مرتفع جبال از 8000 تا 12000 پا [2400 تا 3600 متر] ارتفاع با قله‌هایی که تا 13000 پا از سطح دریاست، سرچشمه رودخانه‌های بزرگی است که از جمله آب دز در شمال و کارون و زنده‌رود و شاخه‌های آنها در جنوب شرقی و جلگه‌هایی که در فواصل بین این رودخانه‌ها واقع است که به طور متوسط از 6000 تا 8000 پا [1800 تا 2400 متر] ارتفاع دارند. این است سرزمین واقعی بختیاری، در اینجا صحنه‌ای است که همه قسم مظاهر طبیعت را با هم دارد مانند پرتگاههای پر برف، تپه های سخت و ناهموار، دریاچه‌های کوهستانی، سیلاب‌های مهیب و دره‌های عمیق که مراکز منطقه جنگلی که بیشتر از درختان بلوط ترکیب شده نیز دیده می‌شود. با این حال درختان برای هیزم و تهیه زغال بریده می‌شوند و در حال حاضر [حدود سال 1270 شمسی] بخش‌هایی از این نقاط فاقد درخت هستند حال آن که گفته می‌شود که حدود 70 تا 100 سال گذشته کل منطقه جنگلی بوده است. چهل سال پیش تعدادی درخت بلوط در حوالی دهکرد (شهرکرد) در چهارمحال و در ساختمان‌های آنجا بلوط‌های بومی دیده می‌شد.مو لر بلیط خورم... علیمردان خان

در راستای نوشتجات جرج کرزن باید مجدداً یادآوری کرد که بلوط را نه تنها درختی بلندمرتبه بلکه به جرأت می‌توان دارای جایگاهی مقدس در فرهنگ، هویت و در یک کلام جهان‌بینی لرتباران دانست تاجاییکه در جای‌جای زندگی ایلیاتی‌های لر از امورات روزمره گرفته تا رویدادهای حماسی می‌توان ردپای آن را به روشنی دریافت.

به هر تقدیر کرزن در ادامه می‌نویسد که در روستاهای حوزه‌های یکجانشین بختیاری در کنار گردو و درختان میوه و تاکستان‌ها، بیدستان‌هایی نیز دیده می‌شوند، هرچند که این درختان بیشتر در نواحی محفوظ و پوشیده به عمل می‌رسند. در نقاط کوهستانی بنابه دلایلی چون بدی خاک و سنگلاخ بودن منطقه و همچنین کمبود نیروی انسانی زراعت چندانی به عمل نمی‌آید. نیروی اصلی عشایر و خانواده آنها صرف رمه‌گردانی می‌شود. در اینجا و آنجا مقادیری گندم که در پاییز کشت می‌شوند، به صورت دیم به عمل می‌آید. در دره‌های کم ارتفاع‌تر دامنه‌های غربی کوههای اصلی بختیاری، ییلاق یا اقامتگاههای تابستانی ایلات است. در این حدود و سامان کشت و زرع محدود است؛ مردم فقیرند و گله‌داری یگانه وسیله تأمین معاش آنهاست. در زمستان برف سنگین می‌بارد و راهها از هر سو بسته و ارتباط با جهان خارج قطع می‌شود. سپس دشت و دمن و جلگه‌های کوهستانی است و اراضی مرتفع از 2000 تا 6000 پا [600 تا 1800 متر] و شیب‌های ملایمی به طرف رشته‌های بلند است. این نواحی پست و پایین یا سراسر سال محل سکونت است و یا در فصل زمستان پناهگاه افراد چادرنشین. در آنجا آب فراوان و زمین حاصلخیز است.

گالت درخصوص گزارش کرزن نوشته است که اگرچه بیش از 50 سال [حوالی سال 1270 شمسی و نزدیک به 130 سال قبل] از تاریخ نگارش آن می‌گذرد ولی هنوز هم توصیف درستی به نظر محسوب می‌شود.نقشه سرزمین ایل بختیاری

تقسیمات کشوری: همانگونه که گفته شد با ایجاد تقسیمات کشوری جدید، سرزمین بختیاری در قرن گذشته تکه‌تکه شد، بنابراین یکی از کامل‌ترین نقشه‌های موجود سرزمین بختیاری در چارچوب دو استان خوزستان و اصفهان و دو فرمانداری کل لرستان و بختیاری و چهارمحال، که مربوط به دهه چهل شمسی می‌باشد مورد توجه قرار گرفته تا درک بهتری از وضعیت کلی خاک بختیاری به دست داده شود. (دو فرمانداری کل ذکر شده بعداً به سطح استان ارتقاء پیدا کردند)

مناطق بختیاری‌نشین استان چهارمحال و بختیاری: دکتر جواد صفی‌نژاد در این خصوص می‌نویسند که امروزه قلمرو بختیاری‌ها را استان چهارمحال و بختیاری تشکیل می‌دهد در صورتیکه کوچندگان بختیاری علاوه بر مناطق مذکور که قلمرو اصلی آنها می‌باشد در استان‌های خوزستان، لرستان و اصفهان نیز سکونت دارند و کوچندگان آنها از مراتع آن پهنه بهره می‌گیرند. کل قلمرو اصلی، سرزمینی است کوهستانی در میان رشته کوههای زاگرس مرکزی که حدود 80 درصد وسعت آن را، کوهها و تپه ماهورها فراگرفته است. همسایگان استان را، اصفهان در شمال و مشرق، کهگیلویه و بویراحمد در جنوب و مناطقی از خوزستان شمالی در غرب تشکیل می‌دهند. (مناطق اصلی آن در نقشه با رنگ بنفش مشخص شده است)

پهنه استان به دو قسمت چهارمحال و بختیاری تقسیم می‌گردد، درون چهارمحال خود به چهار شهرستان شهرکرد، بروجن، فارسان [کاملاً بختیاری] و لردگان [کاملاً بختیاری] به مرکزیت شهرکرد منقسم می‌شود که البته در گذشته این پهنه به چهارمحال: لار، کیار، گندمان و میزدج تقسیم می‌شده است. ولی قلمرو بختیاری به دو منطقه شوراب و اردل تقسیم می‌گردد که سراسر آن کوهستانی‌تر از چهارمحال است؛ جنگل‌های انبوه بلوط، مراتع سرسبز، برفهای دائمی در یخچال‌های طبیعی و رودخانه‌های فراوان از مشخصات این قسمت است.

مشهورترین کوههای این منطقه ناهموار «زردکوه» است که بلندترین رأس آن بیش از 4500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، اطراف زردکوه پهنه‌های فراوان پوشیده از برف با قله‌های برف دائمی دارد که بدین خاطر به «قله برف‌پوش» شهرت یافته است، مناطق پوشیده از برف پیرامون زردکوه دارای وسعتی حدود 190 کیلومتر مربع است و به خاطر وجود همین برف‌ها و ارتفاعات متعدد است که دره‌های محصور در این کوهستان‌ها دارای انواع آب و هوای گوناگون می‌باشد. زمستان‌های منطقه بسیار سرد و درجه سرمای هوا در اطراف قله زردکوه تا منفی 30 درجه سانتیگراد زیر صفر می‌رسد و ارتفاع برف در این منطقه نیز به 10 متر می‌رسد، ولی مقدار بارش سالیانه برف در دامنه‌های برفگیر زردکوه ممکن است به 12 متر هم برسد، و البته این مقدار برف در چلگرد 7 متر، در شهرکرد 4 متر و در لردگان کمتر از یک متر ثبت شده است.

میانگین بارش سالیانه بین 1600 میلیمتر در ارتفاعات زردکوه و تا حدود 300 میلیمتر در شمال شرقی سامان در نوسان است، بارش‌های مذکور در ارتفاعات عمدتاً به صورت برف می‌باشد که سرچشمه‌های رودخانه‌های فراوان منطقه را تشکیل می‌دهد و از به هم پیوستن همین سرشاخه‌ها است که دو رودخانه معروف زاینده‌رود و حوضه کارون علیا تشکیل می‌گردد. زیرا به خاطر شکل و جهت ساختمانی کوهها، منطقه به دو قسمت حوشه آبریز زاینده‌رود واقع در شمال و حوضه آبریز کارون‌علیا واقع در جنوب تقسیم می‌شود که در هر دو رودخانه به تبعیت از کوهها دارای جهت شمال غربی، جنوب شرقی می‌باشند و تنها حوضه آبریز کارون‌علیا، سالیانه حدود ده میلیارد متر مکعب آب از این منطقه خارج می‌نماید و در مجموع می‌توان درباره استان چنین گفت: چهارمحال و بختیاری استانی است کوهستانی، دارای طبیعت زیبا با تالاب‌ها، مرداب‌ها، قلعه‌های تاریخی، گستره‌های برفی، چشمه‌ها، دره‌ها، رودخانه‌ها، فضاهای جنگلی سرسبز که در پهنه آن انسان‌های کوچنده‌ای به قدمت تاریخ کهن ایران ساکن بوده و هستند.

مناطق بختیاری‌نشین استان خوزستان: همانگونه که در پست شناخت لرهای استان خوزستان گفته شد مناطق گسترده‌ای از نواحی کوهستانی و دشت‌های شمالی و شرقی استان خوزستان به عنوان منطقه گرمسیری و قشلاق طوایف چهارلنگ و هفت‌لنگ بختیاری عنوان شده‌اند؛ بگونه‌ای که گمان می‌رود پس از یکجانشین شدن ایلات و عشایر کوچنده بیشترین جمعیت بختیاری در این استان سکونت دارند. (مناطق اصلی آن در نقشه با رنگ قهوه‌ای مشخص شده است)

منطقه اصلی بختیاری‌نشین خوزستان، سرزمینی است کوهستانی در قالب رشته کوههای زاگرس که در شمال و شمال شرقی به مناطق بختیاری‌نشین استان‌های لرستان (الیگودرز) و اصفهان (پشتکوه موگوئی و فریدون‌شهر)، در شرق به استان چهار محال و بختیاری، در جنوب به کهگیلویه، دشت‌های بهبهان و رامهرمز و در غرب به شوشتر و دزفول متصل است.

در گذشته این ناحیه شامل دو منطقه عمده ایذه (مال امیر) و مسجدسلیمان بوده که بعدها در تقسیمات سیاسی کشوری شهرستان‌های باغملک (جانکی سابق)، اندیکا، لالی، گتوند و هفتگل از دل آنها سربرآوردند؛ باغملک محل سکونت چهارلنگ‌های کیان‌ارثی و سایر مناطق به استثناء قسمت‌هایی در مسجدسلیمان عموماً نشیمن‌گاه هفت‌لنگ‌ها می‌باشند.

همچنین علاوه بر دو منطقه ایذه و مسجدسلیمان، می‌توان از بخش سردشت (میانکوه، لیوس و شهیون) در قامت یکی از مناطق مهم سرزمین بختیاری در استان خوزستان یاد کرد. ضمناً در رابطه با سردشت بایستی بدین نکته مهم توجه داشت که هرچند از زمان رضاشاه پهلوی به لحاظ تقسیمات سیاسی کشوری جزو شهرستان دزفول قرار گرفته اما از نظر تاریخی، ملک بختیاری‌ها و جزوی از سرزمین بختیاری است.

منگشت (مشترک با بهمئی)، آسماری، تاراز و کینو، مِن جمله کوههای معروف در منطقه بختیاری خوزستان می‌باشند. رودخانه‌ معروف و بزرگ آن نیز کارون است که ذکر آن پیشتر رفت.

به هر روی اگرچه در حافظه عمومی، نام خوزستان با گرمای سوزان عجین شده امّا نواحی لرنشین آن از جمله خاک بختیاری را به واقع می‌توان بهشت خوزستان نامید چراکه به مدد وجود کوهها، رودخانه‌ها، جنگل‌ها و مراتع، نسبت به مناطقی چون اهواز، سوسنگرد، خرمشهر و آبادان دارای آب و هوای بسیار بهتر و دل‌پذیرتری هستند.

مناطق بختیاری‌نشین استان لرستان: همانگونه که در پست پراکندگی قوم لر نیز اشاره گشت، منطقه الیگودرز در شرق استان لرستان عرصه حضور گسترده بختیاری‌های چهارلنگ است (در نقشه با رنگ قرمز مشخص شده است). همچنین بعدها در تقسیمات سیاسی کشوری شهرستان ازنا از دل آن سربرآورد؛ علاوه بر این دورود نیز از مناطقی است که بختیاری‌ها در آن حضوری پررنگ دارند.

به هر صورت الیگودرز منطقه‌ای است از خاک بختیاری که از شمال به مناطق خمین، محلات و اراک در استان مرکزی، از شرق به پشتکوه موگوئی و فریدون‌شهر، گلپایگان و خوانسار در استان اصفهان، از جنوب به کوههای زاگرس و اشترانکوه و نیز سردشت دزفول و از ناحیه غرب به مناطق ازنا، دورود و بروجرد محدود می‌شود. سرزمینی که در این محدوده قرار دارد الیگودرز نامیده می‌شود که نواحی بختیاری‌نشین آن به چهار بخش زز و ماهرو، بربرود، زلقی و پاچه‌لک تقسیم می‌شود.

ارتفاع منطقه بیش از 2000 متر از سطح دریا ذکر شده و بالطبع دارای آب و هوای کوهستانی؛ سرد در زمستان‌ها و خنک، معتدل و مطلوب در تابستان‌ها می‌باشد. بارندگی در سال فراوان و میانگین برودت هوا را 13 درجه سانتیگراد گفته‌اند. معروفترین کوه منطقه همانا اشترانکوه می‌باشد.

دریاچه معروف گهر از کوههای اشترانکوه و قالیکوه سرچشمه می‌گیرد. در جنوب منطقه الیگودرز دشت‌های وسیع، کوههای سر به فلک کشیده، تپه‌های سرسبز و خرم و رودخانه‌های پرآب خودنمایی می‌کنند به گونه‌ای که پشتکوه زلقی و ماهرو را از زیباترین و بی‌نظیرترین مناطق کشور عنوان کرده‌اند که گفته شده از نظر چشم‌انداز طبیعی با کوهپایه‌های جنوبی دریاچه خزر در استان‌های گیلان و مازندران برابری می‌کند با این تفاوت که از شرجی هوا نیز خبری نیست.

مناطق بختیاری‌نشین استان اصفهان: در تقسیمات سیاسی کشوری در قرن اخیر استان اصفهان همچون استان خوزستان، لرستان و چهارمحال و بختیاری دربردارنده بخش‌هایی از سرزمین ایل بختیاری بوده است؛ به‌ویژه نواحی غربی آن که گفته می‌شود در گذشته جزو قلمرو ییلاقی بختیاری‌ها بوده و در آنجا حضور داشته‌اند یعنی مناطق فریدن، فریدون‌شهر، چادگان، لنجان، سمیرم و حتّی بخش‌هایی از گلپایگان و خوانسار.

همانگونه که گفته شد منطقه فریدون‌شهر و به‌عنوان شاخص نواحی پیشکوه و پشتکوه موگوئی و چنارود و چهارلنگ، و بخش‌هایی از چادگان در استان اصفهان جزو سرزمین بختیاری‌ محسوب می‌شود که مسکن مردمانی از دو طایفه بزرگ چهارلنگ یعنی موگویی و ممصالح است. لازم به ذکر است که پشتکوه موگوئی، یکی از معروف‌ترین و زیباترین مناطق جغرافیایی استان اصفهان است. (مناطق اصلی آن در نقشه با رنگ زرد مشخص شده است)

در پایان ضمن اینکه امید است قدمی ناچیز در راه معرفی «تبار بزرگ لر» برداشته شده باشد، یادآوری می‌گردد مدنظر خواهد بود تا در آینده در چارچوب گفتارهای جداگانه به سایر جنبه‌های شناختی ایل بختیاری مِن جمله تاریخ، جغرافیا و طوایف آن پرداخته شود.

6 thoughts on “سرزمین ایل بختیاری

  1. باسلام و خسته نباشید،ایا نمیشود شهر های داران و دامنه شهرستان فریدن را در قلمرو بختیاری اورد؟مردم انجا بختیاری نیستند؟

    • سلام
      ضمن تشکر از ابراز محبت آن برادر محترم، سرزمین بختیاری‌نشین فریدون‌شهر در گذشته زیرمجموعه شهرستان فریدن (به مرکزیت داران) بوده است که بعداً مستقل و به سطح شهرستان ارتقاء پیدا کرده است. ضمناً همانطور که در تصاویر ارائه شده از سرزمین بختیاری در دهه چهل شمسی مشخص می‌باشد، چنین به‌نظر می‌رسد که پژوهشگر، منطقه داران را هاله‌ی سرزمینی خاک بختیاری دانسته که می‌بایست بختیاری‌ها در آن حضوری قابل توجه داشته باشند؛ همچنین در توضیحات هر دو تصویر از سرزمین بختیاری در دهه چهل بدین نکته اشاره شده است که هاله‌های اطراف آن یعنی مناطق شهرکرد، بروجن، داران، شوشتر و دزفول، دست‌کم حوزه نفوذ بختیاری بوده‌اند (برای مشاهده توضیحات هر تصویر می‌توان بر روی آن کلیک نمود).
      در پایان مجدداً این نکته یادآوری می‌شود که من باب شناخت ایلات، طوایف قوم لر، تقسیمات سیاسی کشوری به دلیل آنکه در طی زمان، به خواست و دستور حکومت‌ها مکرراً دچار دگرگونی گشته‌اند در مرتبه دوّم اهمیّت قرار دارند و آنچه در اولویت بالاتر واقع می‌شود همانا پیوستگی سرزمین لر (اعم از لر بزرگ و لر کوچک) است.

  2. با سلام خدمت استاد عزیز،با عرض پوزش بابت درج پاسخ در تاربرگ نامربوط
    سوالی داشتم ،ایا در شهرستان های اباده و اقلید و فراشبند استان فارس،لرتباران حضور دارند؟

    • سلام
      ضمن سپاس از ابراز محبت جنابعالی، بله! تاجاییکه دانسته‌ها یاری می‌کند پژوهشگران از حضور لرها در این مناطق خبر داده‌اند؛ در همین راستا در پست «شناخت لرهای استان فارس» و همچنین تصویر نمودار درختی ارائه شده در آن گفتار به لرهای اقلید منطقه سرحد چهاردانگه (سده و شهر میان)، فراشبند (کاویانی‌ها، عالیشه‌وندها، نوشادی‌ها، دشتی‌ها و سارویی‌ها) اشاره شده است. ضمن اینکه در گذشته از منظر تقسیمات کشوری مناطق آباده و اقلید در یک چارچوب قرار داشته‌اند. اصولاً در مبحث پراکندگی همتباران در مناطق مختلف کشور به این نکته بایستی عنایت داشت که تقسیمات کشوری در گذر زمان، به خواست و دستور حکومت‌ها دچار دگرگونی می‌شدند.
      در پایان به اطلاع می‌رساند اگرچه آن برادر محترم از سر مهر و صفا که شاخصه بارز لرتباران است، نگارنده را با عنوان استاد خطاب نموده امّا از نظر نباید دور داشت که جایگاه استادی بالاتر از موقعیت ادمین سایت و در واقع زیبنده‌ی پیشگامان این عرصه از جمله شخصیت‌هایی چون زنده‌یاد دکتر نادر افشار نادری می‌باشد.

  3. با سلام و تشکر
    خواستم بگم که مسجد سلیمان سمت چهاربیشه، باغ چشمعلی و دروازه مناطق باورصاد نشین هستند از باب کیان ارثی و حتی مکوندی ها هم هستن که چهر لنگ اند ولی شما ذکر نکردید و فقط باغ ملک رو برا کیان ارثی ها نوشتید
    باتشکر

    • سلام
      مخاطب گرامی
      جناب آقای کیان
      ضمن سپاس از ابراز محبت، دقت نظر و یادآوری جنابعالی، با عنایت بدینکه در گفتار «شناخت لرهای استان خوزستان» هم با استناد به منابع موجود، حضور بخشی از چهارلنگ‌های کیان ارثی در محدوده شهرستان مسجدسلیمان آورده شده، مطالب قسمت «مناطق بختیاری‌نشین استان خوزستان» در پست فوق نیز با اشاره به حضور چهارلنگ‌های کیان ارثی در آن دیار، اصلاح و تکمیل گردید.
      همچنین علاوه بر دو منطقه ایذه و مسجدسلیمان، بخش سردشت (هرچند بعدها از منظر تقسیمات سیاسی کشوری جزو شهرستان دزفول قرار گرفت اما جزوی از سرزمین تاریخی بختیاری است) هم در قامت رکن سوم سرزمین بختیاری در خوزستان به متن آن قسمت اضافه گردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *