کهگیلویه به عنوان بخشی از سرزمین پهناور لر، در گذر زمان دارای موقعیت ممتاز جغرافیایی – تاریخی بوده است؛ چه در زمانیکه سکونتگاه عیلامیان و چه دورهای که دروازه ورود پارس باستان (مرکزیت سیاسی شاهنشاهی هخامنشی و ساسانی) بوده و همچنین در زمان فرمانروایان و شاهان (اتابکان) لر و نیز قرون معاصر که در قامت مأمن و جایگاه ایلها و طوایفی جلوهگر شده که مردمانشان به صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت همچون سایر لرتباران شهره بودهاند.
بر اساس سیر تاریخی، در آخرین تقسیمبندی ایلات منطقه از اواخر دوره قاجار به بعد، ساخت عشایری بخش کوهستانی کهگیلویه شامل ۶ ایل دشمن زیاری، بهمئی، چرام، طیبی، بویراحمد و بابویی بوده است. در همین راستا تلاش خواهد شد تا با توجه به مونوگرافی موجود، شناختی درخور از دشمن زیاری به عنوان بخشی از کهگیلویه به دست داده شود. ضمن آنکه پیش از پرداختن به ادامه بحث باید به نکات زیر توجه داشت:
- الف: تاریخ، جغرافیا و سازمان سیاسی اجتماعی جوامع عشایری و ایلات را بایستی در گذر زمان و فراز و فرودهایی که داشتهاند نگریست؛ بر همین اساس بررسی تمام و کمال موارد مذکور نیازمند گفتارهای متعدد بوده و از حوصله یک پست خارج است.
- ب: اطلاعات ارائه شده در این گفتار مربوط به اواسط دهه چهل شمسی بوده و همان بازه زمانی را مورد بررسی قرار داده است.
- ج: اگرچه مطالب مطرح شده، توسط پژوهشگران اعزامی از دانشگاه تهران و طی بازدید میدانی از منطقه تهیه شده، اهمیت بالایی را به دست میدهد امّا بازهم بر خواننده است تا ضمن پرهیز از پیشداوری، با دقت نقاط قوت و حتی کمی و کاستیهای احتمالی را دریابد؛ چنین منطق و روشی میتواند رواج دهنده فرهنگ تحقیق، گفتگو و تبادلنظر در جهت شناخت از هویت و اصالتها و همچنین آگاهیبخشی از گذشته در راستای ساختن آیندهای بهتر باشد.
- د: قسمت ساحلی کهگیلویه همان لیراوی دشت است که بعدها در تقسیمات سیاسی کشوری دوره پهلوی ذیل استان بوشهر قرار گرفت.
به هر حال همانگونه که در گفتار به یاد دکتر نادر افشار نادری گفته شد با تأسیس گروه عشایری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۵ به همت دکتر نادر افشار نادری و با همراهی پژوهشگرانی چون جواد صفینژاد، حسن پارسا و هوشنگ کشاورز، تحقیقات درباره عشایر ایران وارد مرحله جدیدی گشت.
دکتر جواد صفینژاد همکار و همراه زنده یاد دکتر افشار نادری در این باره در کتاب ایل بهمئی مینویسند: دکتر نادر افشار نادری دارای درجه دکترای مردمشناسی از دانشگاه پاریس فرانسه در زمستان سال ۱۳۴۵ به دعوت سازمان عمران کهگیلویه و به همراه شش نفر پژوهشگر به منطقه کهگیلویه دعوت شد. وی به دلیل علاقهی فراوانی که به مطالعهی مردمشناسی عشایر ایران داشت این منطقه بکر و مطالعه نشده را با تمام سختیهایش پذیرفت؛ زیرا پهنهی کوهستانی، مشکلات ارتباطی و ناآشنایی با ردههای کوچنده عشایر ایلات ششگانهی آن این سختیها را مضاعف مینمود. دکتر افشار نادری پس از پایان سفر اول پیشنهادهای مطالعاتی خود را طی گزارش مبسوطی ارائه نموده و خواهان اجرای طرحی جهت مطالعات میدانی کهگیلویه گردید که مورد موافقت سازمان عمران کهگیلویه قرار گرفت و از سال ۱۳۴۶ طرح مذکور با دوازده نفر پژوهشگر آغاز گردید که همگی در مقاطع زمانی مختلفی در پژوهشها مشارکت داشتند.
یکی از پژوهشگرانی که دکتر نادر افشار نادری را در آن پروژه مطالعاتی همراهی میکرد «هوشنگ کشاورز» بود که حاصل تحقیقات او درباره دشمن زیاری موضوع سلسله گفتارهایی است که مجال حاضر بخش نخست آن میباشد؛ ضمناً علاوه بر متن اصلی مونوگرافی مورد نظر که در ادامه خواهد آمد، کشاورز در ابتدای گزارش خود، مقدمهای را هم ذکر میکند که خواندن آن خالی از لطف نمیباشد:
مقدمه: دشمن زیاری یکی از ٦ ایل کهگیلویه است. از نظر وسعت قلمرو و از جهت کثرت جمعیت کمی بزرگتر از ایل چرام یعنی کوچکترین ایل کهگیلویه میباشد. جمعیتی معادل ١٨٤٠ خانوار دارد که قسمت اعظم آن بین دو تیره باوردیناری و الیاسی که اصلاً دشمنزیاری هستند و نویی و سادات و طوایف متفرقه که نیای دیگر دارند توزیع میشود.
شیوههای اصلی معیشت در دشمن زیاری، دامداری و کشاورزی است. فعالیتهای موسمی نیز کمکی است به آن دسته از مردم که فقط کشاورزند یا معدودی که از این فعالیت هم به عللی که ذکر خواهد شد محرومند.
حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد افراد ایل دشمن زیاری کوچ رو هستند؛ تابستانها را به مدت ٤ ماه در منطقه کم وسعت و کوهستانی سردسیر سر میکنند و ۸ ماه بقیه سال را در گرمسیراند.
خاک دشمن زیاری میان دو ایل قدرتمند بویراحمد و طیبی قرار دارد، موقعیت مذکور مسبب آن بوده است تا به کرات دشمن زیاریها مورد تهاجم و غارت قرار گیرند و از این رهگذر آنچه را در فاصله دو غارت اندوختهاند از دست بدهند.
ضعف نسبی ایل مذکور و قدرت ایلات همسایه مشخصاً در ساختمان اجتماعی و نظام اقتصادی دشمنزیاری اثر گذاشته است. سهم دشمن زیاریها بعد از ایل منزوی بهمئی (یکی از ٦ ایل کهگیلویه)، از سازمانها و خدمات دولتی در مقیاس عشایر منطقه در ناچیزترین شکل آن است.
توضیح: اگرچه کوهستان کهگیلویه جزو مناطق صعب العبور بوده، در قرن اخیر نیز نسبت به سایر مناطق کشور، دچار تبعیض و محروم از امکانات گشته اما شایسته است همواره به یاد داشت چنانکه ذکر آن رفت این سرزمین و مردمش در طول قرنها دارای موقعیت ممتاز جغرافیایی – تاریخی و همچنین منشاء خدمات فراوان در راه پاسداری از کشور بودهاند.
کشاورز در ادامه مینویسد: اگر از میرزاهای عشایری که در کنار وظیفه اصلیشان یعنی منشیگری خانها، فرزندان آنها را نیز خواندن و نوشتن میآموختهاند صرفنظر کنیم، سابقه آموزش و پرورش به مفهوم امروزی آن به سالهای اخیر محدود میشود. توده ایل از سازمانهای دولتی فقط ژاندارمری را میشناسند و درسالهای اخیر نیز با محدودی از سپاهیان دانش نیز تماس داشتهاند.
دشمن زیاریها از نظر ارتباط با دنیای خارج از محدوده ایل بسیار فقیرند بازهم بعد از بهمئیها یقیناً از جمله کم ارتباطترین مردم کهگیلویه با جامعه غیر عشایری هستند از آبادی ۳۰ خانواری کوچرو دوری زگون (یکی از آبادیهای دشمن زیاری) فقط دو رئیس خانوار تا بهبهان (فاصله بهبهان تا آبادی مذکور حدود ۷۰ کیلومتر است) سفر کرده بودند. در چقل (CAQAL) یکی دیگر از آبادیهای دشمن زیاری وضع به همین گونه بود. در کوشک آبادی مورد بررسی، حدود ۹۰% از افراد آن اگر سفری کردهاند تا حدود دهدشت قصبهای که امروز شهرستانش میخوانند بوده است (فاصله دهدشت تا كوشک حدود ۱۸ کیلومتر است).
آنچه گذشت خطوط اصلی زندگی هممیهنان دشمن زیاری است که به شکل زیر تصویر شده است:
مختصر حاضر [که در بهمئی دات کام طی ۳ گفتار ارائه میشود] دو قسمت میشود:
- ۱- قسمت نخست تصویری است از گذشته ایل، استخوانبندی، کوچ و مسائل جمعیتی. در این بخش از نتایج پرسشنامههایی که در سراسر منطقه به شیوه نمونهگیری پرشده نیز استفاده گردیده است.
- ۲- قسمت دوم به مطالعه همه جانبه آبادی كوشک یكی از آبادی قلعهدار دشمن زیاری اختصاص مییابد.
در این بخش سعی بر آن بوده است که تا زیر و بم نظام اقتصادی روابط اجتماعی – وظایف و نقشهای آن شناخته گردد. کشاورزی، زمینداری و مفاهیم آن در این ایل، همچنین روابط موجود بین افراد در فعالیت مذکور مورد بحث قرار گرفته است.
از ساختمان اجتماعی، نقش، وظایف و مسئولیتهای فرد دشمن زیاری در گروههایی که بدان متعلق است به طور اعم و از شبکه خویشاوندی که ستون اصلی ساختمان اجتماعی در دشمن زیاری است به طور اخص گفتگو شده است.
مختصر اینکه قسمت نخست، شناختی عمومی از جامعه دشمن زیاری است و قسمت دوم شناسایی نسبتاً عميق از يک واحد جامعه مذکور درباره آن جنبههایی از حیات جامعه دشمن زیاری، مانند کوچ و دامداری که آبادی كوشك نمونه گویایی نبوده در بخش نخست از آن گفتگو شده است.
در خاتمه نویسنده این دفتر [هوشنگ کشاورز] با کمال تواضع از همکاری صمیمانه دوستان گرانمایه عشایری آقایان اسفندیار خان جمشیدی، فضلالله محمدی، سردار محمدی و بالاخره برادران جهانبخش سپاسگزار است.
۱- جغرافیا: در گزارش مونوگرافی دشمن زیاری، در خصوص جغرافیای آن دیار چنین آمده است:
شناسایی طبیعی: دشمن زیاری منطقهای است در قلب کهگیلویه که شمال آن به قلمرو زیلاییها محدود میشود و مغرب آنرا خاک طیبی و جنوب و مشرق آنرا بویراحمد سفلی فرا گرفته است طلایههایی (در کهگیلویه به مرز میگویند) که حدود این مناطق را تشکیل میدهند عبارتند از:
حدود شمالی: دلی جوکار در شمال شرقی منطقه واقع شده است که از گوشه شمال شرقی ابتدا کوه دالون و سپس کوه جودار است. آبریزهای شمالی جوکار منطقه جوکار تامرادی بویراحمد را تشکیل میدهد و آبریزهای جنوبی جوکار دلی جوکار دشمن زیاری را شامل میشود، در جنوب کوه جوکار کوه بزرگی است به نام کوه سرپ که قله مرتفع آن حدود ۳۳۰۰ متر ارتفاع دارد، این کوه با حدود ۷۵ کیلومتر طول خود مرزهای سراسر شمال دشمنزیاری را با زیلاییها تشکیل میدهد و در شمال غربی به کوه بیستون یا زیتون میپیوندد، کوه سرپ در مناطق مختلف نامهای محلی گوناگونی به خود دارد مانند کوه عميله، تكه، تک سرو و كوه رون.
حدود غربی: حدود غربی دشمن زیاری از کوه بیستون یا زیتون از حدود دره جوحق در شمال غربی آغاز شده از طلایههایی دلی کما، پسادژ و کنگران گذشته به سیل سیلک و آل زرد در غرب کلات منتهی شده به طلایههای راک با اینطرف رودخانه مربوط میگردد به عبارت دیگر مرزهای غرب دشمنزیاری با طیبی از طلایههای مناطق مورمیشان، سبزمیر، جاورده، جلو، آنطرف رود و اینطرف رود گذشته در حدود ده خلیفهای مرزهای غربی پایان میپذیرد.
حدود شرقی و جنوبی: حدود جنوبی دشمن زیاری منطقه باریکی است که به غرب دهدشت و دشت مازه تنگ حیگون و بویراحمد سفلی گرمسیر در منطقه دهدشت منتهی میشود، طلایههای دو منطقه از آن جا به سمت شمال از غرب پشته زیلائی و کوه نور لوداب و كمك و تاكسى سه و تنگپی واره و شیخ سرکه گذشته به سمت دلی گرد و منحرف شده به کوههای دالون و جوکار میرسد که آغاز مرزهای شمالی است.
ارتفاعات: دشمن زیاری منطقهای است کوهستانی که به دو دسته کوههای سردسیری و گرمسیری تقسیم میشود، مرتفعترین و طویلترین این ارتفاعات در سردسیر واقع شده است، کوههای رون، سرپ، جوکار، دالون، برفکوه، هود، از کوههای مشهور سردسیریاند که در بیان منطقه سردسیر مشخصات آنها ذکر شده است ولی در اینجا ارتفاعات منطقه گرمسیری مورد بحث است.
ارتفاعات مشهور این منطقه عبارتست از:
۱- کوه راک: کوه راک از ده خلیفهای طیبی آغاز شده وارد منطقه دشمنزیاری گردیده از مغرب راک گذشته به پوزه آهنگ در طیبی ختم میشود.
۲- کوه پات: کوه پات دنباله کوه شیر بادام است که توسط تنگ آب بریده شده وارد طیبی میشود از شمال لنده میگذرد بدین ترتیب کوه پات از تنگ آب شروع شده به مله گل (مله معنی گردنه دارد) دشمن زیاری پایان میپذیرد.
۳- کوه سیاه: کوه سیاه دنباله ارتفاعات کوه پات است که توسط مله گل قلعه گل از هم جدا میگردند، کوه سیاه از محل فوق آغاز شده به تنگ بیرزاد منطقه دهدشت پایان میپذیرد، بین کوه سیاه و کوه پات تنگ دیگری نیز واقع شده است که به تنگ حيگون شهرت دارد.
۴- کوه مور: کوه مور از ساحل رودخانه مارون شروع شده تا تنگ یار ادامه مییابد و دنباله آن در طیبی [به] کوه پنبه شهرت دارد.
علاوه بر اینها کوههای سه مهر، شره و پولوف هم از کوههای دشمن زیاری هستند که به ترتیب از کلات تا مله شاد، سردره تا پاتاوه طیبی و از حدود دره نی تا تنگ یار امتداد مییابند.
تقسیمات: دشمن زیاری با مشخصات مذکور به دو قسمت سردسیری و گرمسیری تقسیم میشود و کوه برفکون یا برف کوه (۲۸۳۵ متر ارتفاع) طلایه گرمسیر و سردسیر است، گرمسیر دشمن زیاری حدود دو برابر از سردسیر بزرگتر است.
- الف: منطقه سردسیری ۳۶۰/۵ کیلومتر مربع
- ب: منطقه گرمسیری ۶۲۳/۵ کیلومتر مربع
- منطقه دشمن زیاری ۹۸۴ کیلومتر مربع
الف. منطقه سردسیری: نیمه شمالی دشمن زیاری به واسطه کوههای مرتفع و فراوان و اختلاف سطحی که این کوهها نسبت به مناطق گرمسیری جنوبی به وجود آوردهاند يک اختلاف شدید آب و هوایی را شامل شده و در نتيجه يک منطقه سردسیری را نسبت به مناطق جنوبی تشکیل میدهد.
منطقه سردسیری بین کوههای مرتفع جوکار و رون در شمال و برفکون در جنوب محدود میشود.
داخل این منطقه به چهار واحد مستقل جغرافیایی تقسیم میشود که عبارتند از:
- ۱- جوکار
- ۲- رون
- ۳- دالون
- ۴- گل اسپید
۱- جوکار: جوکار در شمال شرقی دشمن زیاری سردسیری واقع شده است. کوههای جوکار منطقه جوکار تامرادی در شمال و جوکار دشمن زیاری در جنوب را از هم جدا میسازد، جوکار از تمام مناطق سردسیری دشمن زیاری پر درختتر و خوش آب و هوا تر است و رودخانهای از وسط آن میگذرد که به رود جوکار شهرت دارد رجوع شود به رود جوکار، جوکار در دشمن زیاری به دلی جوکار شهرت دارد چه شمال و جنوب آن کوهستانی و تنها قسمت مرکزی درهای شکل آن قابل کشت و زرع است که به واسطه وجود رودخانه بیشتر به کشت شلتوک اختصاص دارد.
سراسر منطقه جوکار قلمرو سردسیری تیره سلطانعلی است که از بزرگترین تیرههای دشمن زیاری محسوب میگردد.
۲- رون: منطقه رون واقع در شمال دشمنزیاری سردسیری بین مناطق دالون، جوکار، زیلایی و طیبی واقع شده است. شمال منطقه توسط کوههای سراسری رون از زیلایی جدا میگردد. خود دره رون دارای شکل کشیدهای است بین کوههای رون و دالون که در محل بنام دلی رون شهرت دارد و در خطالقعر دلى، نهری جریان دارد که به آب رون مشهور است و در شمال غربی به رود خرسان میپیوندد.
امروزه رون منطقه کوچکی است که محل نشیمن سردسیری سادات اسماعیلی، سادات مشهدی و قلندریهای دشمن زیاری است ولی حدود ۱۵۰ سال قبل رون به نیمی از سردسیر کهگیلویه اطلاق میشده است چه پشتکوه کهگیلویه به سه قسمت تلخسرو، رون و بلادشاپور تقسیم میشده است که بلادشاپور گرمسیر و آن دو سردسیر پشتکوه محسوب میشده است.
طول رون را در گذشته از قلعه علاء در بهمئی تا دشتروم بویراحمد علیا و پهنای آن را از طسوج چرام تا ده چاین زیلایی محاسبه میکردند و جنوب آن به بلادشاپور و مشرق آن تلخسرو (سررود و دمرود) و شمال و مغرب آن قلمرو بختیاریها بوده (فارسنامه ناصری، ص ٢٦٦) است.
این منطقه وسیع امروزه سردسیر ایلات مختلف کهگیلویه را تشکیل میدهد ولی دیگر مفهوم قبلی خود را از دست داده و هر قسمت آن نامی به خود گرفته است و دلی رون امروزی تنها حدود ۹۰ کیلومتر مربع وسعت دارد.
٣- دالون: منطقه دالون بین رون و گل اسپید از شمال و جنوب چربیون طیبی و جوکار مغرب و مشرق آنرا محدود مینماید، دالون محل نشیمن سردسیری بویری[ها]، الیاسیها و سلطانعلیها است.
۴- گل اسپید: منطقه گل اسپید شمانش دلی دالون و جنوب آن را منطقه آبریز و بید انجیر گرمسیری فرا گرفته است که برفکون کوه مرز بین این دو منطقه را تشکیل میدهد، مغرب گل اسپید سبزمیر و تنگ آسیاب و مشرق آن قلمرو تامرادیهای بویراحمد و شمال شرقی آن را جوکار فرا گرفته است گل اسپید محل نشیمن سردسیری طایفههای شیخ عالی، سادات اسماعیلی، سادات عباسی و سادات مشهدی است.
ب. منطقه گرمسیری: نیمه جنوبی دشمن زیاری یعنی از کوه برفکون به سمت جنوب منطقه گرمسیری دشمن زیاری محسوب میگردد که حدود آنرا طیبی گرمسیری، لوداب، سرفاریاب و دهدشت بویراحمد سفلی گرمسیری محدود مینماید؛ از سمت شمال به جنوب در منطقه گرمسیری به مرور از ارتفاع زمین کاسته میشود و به همان نسبت بر میزان گرمای منطقه افزوده میشود چه کوه برفکون در شمال منطقه گرمسیری ارتفاعی حدود ۲۷۰۰ متر را دارا است در صورتیکه ارتفاع راک در جنوب منطقه به ۹۰۰ تقلیل مییابد بدین ترتیب در طول حدود ١٤ کیلومتر ١٦٠٠ متر از ارتفاع زمین کاسته میشود.
منطقه گرمسیری خود به چهار منطقه به ترتیب زیر تقسیم میشود:
- ۱- آبریز و بید انجیر
- ۲- رود شور و زیرنا
- ۳- کلات
- ۴- راک
۱- آبریز و بید انجیر: آبریز و بیدانجیر منطقهای است در دامنه جنوبی برف کوه در شمال منطقه رود شور و زیرنا، مغرب آن به طلایههای طیبی سرحدی و مشرق آن به بویراحمد سفلی منتهی میشود، مشرق آبریز و بیدانجیر محل سکون طایفه کوچک نوشی و بقیه آن قلمرو گرمسیری تیره سلطانعلی است.
۲- رود شور و زیرنا: رود شور و زیرنا بین دو منطقه آبریز و بید انجیر و کلات واقع شده است رود مارون از لوداب وارد این منطقه شده پس از زدن قوسی در جنوب شرقی وارد منطقه کلات میگردد، مغرب این منطقه محل نشیمن سادات عباسی و قسمتهای دیگر آن قلمرو گرمسیری تیره سلطانعلی است.
۳- کلات: كلات بزرگترین منطقه گرمسیری دشمن زیاری است چه وسعت آن از ۲۰ کیلومتر مربع هم تجاوز مینماید، در منطقه کلات به واسطه عبور رود مارون و شعباتی که بدان ملحق میشوند مرکز تجمع گرمسیری است که آبادیهای فراوانی در کنار این شعبات رودخانه وجود دارد شمال منطقه محل نشیمن تیرههای قلندری، شیخ عالی و طایفه مستقل نوئى است ولی جنوب آن سراسر قلمرو گرمسیری الیاسیها است قلعه دختر، قلعه کل و کلات که مرکز دشمن زیاری بود، از آبادیهای مشهور این منطقهاند.
۴- راک: منطقه راک در جنوب دشمنزیاری واقع شده است دوریزگان و قلعه كوشك از دهات مشهور آن بشمار میروند. راك محل سكونت گرمسیری طوایف الیاسی، سادات اسماعیلی و خواجهها است. ارتباط این آبادی با سازمانهای دولتی و به طور کلی و با محیط خارج بیش از همه آبادیهای دشمن زیاری است.
آب و هوا: منطقه دشمن زیاری دارای دو آب و هوای کاملاً متفاوت است.
گرمسیر: گرمسیر آن به معنی واقعی کلمه دارای تابستانهای خشک و سوزان و زمستانهای معتدل است. در این منطقه در اواخر اردیبهشت ماه دیگر گیاه سبزی در کوهستانها دیده نمیشود.
سردسیر: منطقه سردسیر دارای زمستانهای سخت و نسبتاً طولانی است در حقیقت فصل زمستان در این منطقه از حدود آبان ماه آغاز میشود و تا آخرین روزهای ماه اول بهار ادامه دارد.
باران: باران منطقه دشمنزیاری از اواخر آذرماه شروع شده و تا اردیبهشت ماه ادامه مییابد ولی در خشکسالیها از فاصله شروع و پایان فصل ریزش کاسته میگردد. مدت بارش باران در سردسیر و گرمسیر اختلاف چندانی ندارد با این تفاوت که به جای باران در سردسیر برف میبارد و در گرمسیر بیشتر باران مشاهده میشود؛ باران در گرمسیر، موسمی و متناوب است و اتفاق میافتد که تا هفت شبانه روز پیایی باران ببارد.
ابرهای بارانخیز بیشتر از سمت شمال غربی وارد منطقه میشوند که محلیان آن را ابر شمال مینامند.
برف: فصل برف در سردسیر همان فصل بارانی منطقه گرمسیری است به طوری که هرچه از گرمسیر به سمت سردسیر برویم ریزش باران رفته رفته تبدیل به برف میگردد تا آنجا که در نقاطی برف و باران توأم میبارند در منطقه سردسیری به جای باران یکسره برف مشاهده میگردد، ریزش برف در سردسیر به حدی است که به قول خودشان ممکن است تا هفت شبانه روز متوالی برف ببارد؛ ارتفاع برف گاهی از يک متر تجاوز مینماید ولی در اسفند ماه از شدت آن کاسته شده و بمرور بارش برف به باران تبدیل میشود و تا اواسط اردیبهشت برف در ارتفاعات نیز باقی میماند. در قسمت گرمسیری برف بسیار به ندرت میبارد مثلاً در زمستان ١٣٤٦ کمی برف بارید به طوری که ارتفاعات کوه خائیز (۱۱۰۷ متر) که مرز نواحی بهبهان و کهگیلویه را تشکیل میدهد مدت بیست روز برفی بود ولی کوههای دیگر منطقه گرمسیری تا حدود يک ماه در سطح آنها برف مشاهده میشد.
یخ بندان: یخ بندان منطقه سردسیری دشمن زیاری از اواخر آذرماه شروع شده تا بهمن ماه ادامه مییابد و دی و بهمن به خصوص فصل شدید یخ بندان است ولی در منطقه گرمسیری یخ بندان اتفاقی است زیرا فقط در صبحگاهان زمین یخ میبندد که در اصطلاح محلی صبح زندگی مینامند و آنهم با طلوع خورشید آب شده و از بین میرود.
باد: فصول بادخیز منطقه اواخر تابستان و اوایل پائیز است که بادهای تندی در محل میوزد، بادهای مشهور سردسیری عبارتند از:
- باد چپ
- باد راست
باد چپ: باد چپ جهت وزشش جنوب شرقی – شمال غربی است، این باد به محصولات و سردرختیها لطمه فراوان میزند این باد دارای بارانی نیست ولی باد بسیار خشکی است که گرمای زیادی توأم با گرد و خاک همراه دارد، به واسطه وزش این باد از سمت جنوب شرقی مولیان آن را باد جنوب نیز مینامند، در مناطق گرمسیری هم باد چه میوزد ولی این باد در زمستان باد خطرناکی نیست چون به واسطه گرمایی که همراه دارد از سرمای محیط میکاهد ولی خطرناک بودن آن هنگامی است که فصل سردرختی و میوه باشد، معمولاً این باد گردبادهایی نیز ایجاد میکند نه اشیاء سبك سر راه خود را از جا کنده و به هوا پرتاب مینماید.
باد راست: باد راست یا باد شمال بادی است که از سمت شمال غربی میوزد و معمولاً اگر این باد ابر همراه داشته باشد حتماً باران میبارد چه ابرهای باران خیز منطقه از ین سمت حرکت میکنند.
رودها: منطقه دشمن زیاری نسبت به نقاط همسایه دارای آب نسبتاً زیادی است؛ ولی زمینهای قابل کشت آن که بتوان آبیاری نمود بسیار کم است.
۱- رود جوکار: دلی جوکار دارای رودخانهای است که از تنگ زیر چشمه گرفته و پس از الحاق چشمههای محلی بدان در قلمرو تامرادی وارد دره آب سردان شده سپس از مناطق نخجیر و تنگ چین گذشته در لوداب به رود مارون میریزد.
۲- آب رون: از مشرق دلی رون نهری به نام آب رون سرچشمه میگیرد و به طرف شمال غربی جریان مییابد در محل بارز به رود خرسان میریزد.
۳- نهر گل اسپید: دل اسپید نیز دارای نهری است که دارای آب فصلی میباشد زمستان و بهار آبش فراوان و فصول دیگر کم و یا بدون آب است، این نهر از تنگ ریز گذشته در منطقه جوکار به رود جوکار ملحق میشود.
۴- رود شور: رود شور از منطقه گرمسیری رود شور دشمنزیاری از تنگ یار و کمردود سرچشمه گرفته از منطقه رود شور گذشته در زیرنا به رود مارون میپیوندد، تعداد آب این رودخانه بین ۱۰ تا ١٤ سنگ آسیاب نوسان دارد.
۵- رود فارتق: رود فارتق از تنگ فارتق در سردسیر بهمئی سرچشمه گرفت از باغ ملک گذشته وارد منطقه رئیس طیبی شده سپس وارد دشمنزیاری گردیده از قلعه دختر گذشته در تنگ دشمنزیاری به رود مارون میریزد این رودخانه را گاهی رود چاروسا نیز مینامند چون فارتق در منطقه چاروسای بهمئی واقع شده است آب این رودخانه بین ۸ تا ۱۲ سنگ آسیاب نوسان دارد و منبع خیر و برکت دشمن زیاری است و از آب آن جهت کشت غله برنج و پیاز استفاده میشود.
۶- رود جن: رود جن از دلی سفید واقع در کوه سفید طیبی سرچشمه گرفته از موگرمون گذشته وارد دشمن زیاری شده در تنگ آب برود مارون میریـزد این رودخانه حدود ۱۵ تا ۲۰ سنگ آسیاب آب دارد و اطراف بستر آن هر کجا که مساعد بوده برنج کاری شده است.
۷- رود مارون: این رودخانه از پرآبترین رودهای کهگیلویه است که از منطقه لوداب بویراحمد سفلی به منطقه رود شور و زیرنا در دشمن زیاری وارد میشود از آبریز و قلعه گل و قلعه دختر گذشته در منطقه کلات شعبهای به نام فارتق که در طیبی جریان دارد بدان پیوسته به سمت کوه پات جریان یافته پس از ریزش رود جـن بـدان وارد منطقه طیبی میگردد. (به رود مارون در [مونوگرافی] طیبی [که در آینده منتشر خواهد شد] رجوع شود).
۲- اقتصاد دشمن زیاری: کشاورز در سرفصل این بخش مینویسد که «دشمن زیاریها با کشاورزی زندهاند و با دامداری زندگی میکنند»
دامداری: دو رکن اصلی اقتصاد ایل دشمن زیاری، کشاورزی و دامداری ست. اولی کوششی است برای تأمین بعضی نیازها و دومی با رونق زندگی فرد دشمنزیاری همراه است، به عبارت بهتر دشمن زیاریها با کشاورزی زندهاند و با دامداری زندگی میکنند.
نقش اصلی کشاورزی در این منطقه صرفاً با احتیاجات داخلى ایل مربوط است بدین معنی که آنچه در این زمینه تولید میشود تقریباً در چهار دیوار ایل به مصرف میرسد. میدان تأثیر این فعالیت نیز مانند تولید و مصرف آن غالبا از حدود ایل خارج نمیشود اما دامداری در مقایسه با کشاورزی دارای خصوصیات ویژه و هدفهای دیگری است. دشمن زیاریها مانند اکثر عشایر کهگیلویه در فعالیت دامداری رونق زندگی را میبینند. آنها تناسب موقعیت منطقه را با این شیوه از فعالیت میشناسند و نتیجتاً به ثمر بخشی آن اعتقاد دارند. اثرات دامداری برخلاف کشاورزی به دیوارهای ایل محدود نمیشود، میدان این تأثیر فضای بسیار بزرگتری از منطق کهگیلویه را در بردارد.
دام برای ایلنشین دشمن زیاری همانند اعتبار و سرمایه است و دامداری برای آنها به مثابه نوعی بازرگانی است. بجز بعضی از فرآوردههای دامی مانند: دوغ، كشک و گاهی روغن تقریباً تمامی محصول دامی به خارج از ایل صادر میشود. میتوان گفت دشمنزیاریها تقریباً هیچ مصرف گوشت ندارند، اگر در اینجا گوشتی به مصرف برسد فقط در مواقعی است که گوسفندی مردنی باشد و نتوانند آنرا به فروش برسانند در این موقع است که بکشتن آن اقدام میکنند. در غیر این صورت به ندرت اتفاق میافتد تا گوسفند یا بزی را برای خوردن بکشند.
تعداد و توزیع دام در دشمن زیاری: دشمن زیاریها حدود ٦۰۰۰۰ گوسفند و بز دارند از تعداد مذکور نزديک به ۳۰۰۰ رأس آن متعلق به پیلهوران بهبهانی است که بر اساس قراردادهائی که در این زمینه با عشایر دارند در منطقه نگاهداری میشود. توزیع طایفهای رمه در دشمنزیاری بر اساس آمار زیر است:
- الیاسی: ۲۶۱ خانوار دارای ۶۱۰۰ رأس دام
- بویری: ۵۱ خانوار دارای ۱۹۴۰ رأس دام
- سلطانعلی: ۴۲۰ خانوار دارای ۱۴۲۰۰ رأس دام
- قلندری: ۱۷۱ خانوار دارای ۷۸۵۰ رأس دام
- شیخ عالی: ۱۵۰ خانوار دارای ۲۵۰۰ رأس دام
- سادات: ۶۴۶ خانوار دارای ۲۴۷۰۰ رأس دام
- نویی: ۱۰۰ خانوار دارای ۲۹۰۰ رأس دام
بر طبق آمار بالا درصد توزیع رمه میان تیرهها و طوایف دشمن زیاری بدین قرار است:
- الیاسی: ۱۰٪
- بویری: ۳٪
- سلطانعلی: ۲۴٪
- قلندری: ۱۳٪
- شیخ عالی: ۴٪
- سادات: ۴۱٪
- نویی: ۵٪
توضیح: ۸۱ خانوار متفرقه به علت مشخص نبودن دام در آمار منظور نشده است.
ترکیب و هدفهای رمهداری: تركيب رمه در دشمنزیاری و عشایر دیگر کهگیلویه با دو عامل زیر بستگی دارد:
- ۱- شكل مالكيت
- ۲- کوچ
عوامل فوق یعنی انواع مالکیت بر دام و کوچ دو عامل تعیین کننده ترکیب رمه است که در عین همبستگی همه جانبهای که این دو عامل وجود دارد در اینجا هر کدام به طور جداگانه مورد بررسی قرار میگیرند:
الف: شکل مالکیت: در دشمنزیاری رمهداران به سه گروه تقسیم میشوند:
- ۱- رمهداران بزرگ
- ۲- رمهداران متوسط
- ۳- رمهداران خردهپا
گروه نخست یا دامداران بزرگ کسانی هستند که بیش از ۱۰۰ رأس دام دارند. دسته دوم که گروه دامداران متوسط را تشکیل میدهند ۲۰ تا ۱۰۰ و گروه سوم یا دامداران خردهپا کمتر از ۲۰ رأس دام دارند.
ترکیب رمه در هر يک از گروههای فوق دارای شکل مخصوص است. رمهداران خردهپا یا آن دسته از خانوارهای دشمنزیاری که صاحب حدود ۲۰ رأس دام هستند بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد مجبورند فقط بز نگاهدارند، بنابراین اگر يک رمه ۱۰۰ تایی را که متعلق به دسته اخیر یعنی رمهداران کوچک است در نظر بگیریم در مقابل هر ۹۰ بز فقط ۱۰ میش وجود دارد گاهی نیز اتفاق میافتد تعداد میشها از این هم کمتر باشد. ترکیب فوق در رمهداری عشایری ترکیب نامناسب و بقول عشایر ترکیب فقیرانه دامداری است. به طور خلاصه دلایلی که موجب بوجود آمدن چنین ترکیبی در رمهدامداران خردهپا در دشمنزیاری شده به شرح زیر است:
- ۱- قيمت يک ميش تقریباً دو برابر يک بز است.
- ۲- میش آسیبپذیرتر از بز است
- ۳- نگاهداری و تعلیف میش به مراتب مشکلتر از بز است
- ۴- مدت و میزان شیردهی بز بیشتر از میش است
- ۵- معامله بز در محدوده خانوار آسانتر است
دلایل فوق با هدفهای رمهداری و توانایی اقتصادی گروه دامداران خردهپا در شرایط موجود کاملاً هماهنگ است. به عبارت دیگر وجود چنین ترکیبی در رمه گروه مذکور یک ضرورت است زیرا با به کار بردن لغت رمهدار خردهپا در مورد يک خانوار دشمنزیاری تقریباً خصوصیات زندگی اقتصادی آن را نیز معین میکند چون معمولاً آنچه تعیین کننده موقعیت اقتصادی خانوار دشمنزیاری است دام است نه کشاورزی بنابراین آن دسته از خانوارهایی که صاحب ۱۰ تا ۲۰ رأس دام هستند کوشش اصلیشان متوجه ایجاد تعادل نسبی بین مصرف و درآمد خانوار است بدین سبب هدفهای این گروه از رمهداری با گروه رمهدار متوسط و رمهدار بزرگ که از فعالیت دامداری جنبههای انتفاعی آنرا مورد نظر دارند متفاوت است تأمین منظور گروه خردهپا از رمهداری با ترکیب رمههایی که دارند منطبق است.
ترکیب رمه در رمهداران متوسط ایل دارای شکل دیگری است در این گروه هدفهای دامداری هم از گروه رمهداران خردهپا متأثر است هم از رمهداران بزرگ که از کار دامداری صرفاً جنبههای تجاری آن را در نظر دارند. ترکیب يک رمه ۱۰۰ تائی رمهداران متوسط را تقریباً ۵۰ گوسفند و ۵۰ بز میسازد.
آخرین گروه رمهدار، دامداران بزرگ هستند که ثروتمندان ایل را تشکیل میدهند. هم اکنون در دشمن زیاری سه یا چهار خانوار هستند که مجموع حدود ۲۵۰۰۰ هزار رأس دام دارند. هدف رمهداری این گروه يک هدف كاملاً تجارتی است، ترتیب فرضی يک رمه ۱۰۰ تایی این گروه را ۹۰ تا ۹۵ گوسفند و فقط ۵ بز میسازد. ظاهراً چنین ترکیبی منطقیترین ترکیب رمهداری عشایری است. ترکیب مذکور بر اعتبار اقتصادی رمهدار مبتنی است. به عبارت دیگر فقط گروه معدودی میتوانند رمـهدار بزرگ باشند و در چنین موقعیتی است که ترکیب رمه به مقیاس عشایری شکل سالم مییابد.
ب: کوچ: از کوچ باید به عنوان عامل دیگری که ترکیب رمه را تعیین میکند نام برد. همانطور که در مبحث مربوط به کوچ آمده است، اصولاً با تکنولوژی دامداری موجود در دشمنزیاری تأسیس و نگهداری رمهداری بزرگ بدون کوچ ممکن نیست به همین سبب هرگز به تنهایی در یکی از دو منطقه سردسیر یا گرمسیر رمهدار بزرگ نمیبینیم. ممکن است بتوان در آینده با تغییر تکنولوژی و جایگزین کردن روشهای جدید دامداری امکان توسعه معقول رمهداری را بدون کوچ فراهم نمود، اما امروزه کوچ ضرورت مبرم دامداری عشایری است. به عبارت دیگر بدون عامل مذکور رمهداری در مقیاس عشایری آن ممکن نیست زیرا باید پذیرفت که شیوههای موجود دامداری بر تجارب ممتدی استوار است که در زمانهای دراز به دست آمده است از این رو میتوان آن را بهترین روش یا به عبارت دیگر شیوهای که به تمام معنی با امکانات موجود منطبق است شناخت.
اکنون برای شناخت ترکیب رمه و پیوستگی آن با عامل کوچ فرض میکنیم یک نفر در یکی از دو منطقه مثلاً گرمسیر اقدام به نگاهداری يک رمه ۱۰۰۰ تائی میکند. عوامل موجود در منطقه گرمسیر رمهدار مورد نظر ما را مجبور به انتخاب ترکیب خاصی از رمه مینماید که در کادر دامداری عشايري يک تركيب ناقص و غیر عقلائی است زیرا تمامی ترکیب رمه چنین فردی را باید بزها تشکیل بدهند. زیرا تقریباً فقط این نوع از دام است که میتواند گرمای طاقتفرسای تابستان دشمن زیاری را تحمل کند. از این شکل هم که بگذریم باید در نظر داشت که تعلیف میش و بره به مراتب مشکلتر از بز و بزغاله است.
تقريباً فقط به خاطر میش و برهها است که عشایر هنگام بازگشت از منطقه سردسیر به گرمسیر با خود علوفه دستچین میآورند بنابراین چگونه میتوان چنین دامی را در منطقه گرمسیری که در تابستان از لحاظ علونه کاملاً فقیر است نگهداشت.
بنابراین فرد دامدار مورد نظر باید به حکم ضرورت به نگاهداری مثلاً ۱۰۰۰ بز اقدام کند. این امر نیز با روال دامداری عشایری منطبق نیست هیچ دامدار دشمنزیاری را در منطقه نمیبینم که قادر به نگاهداری ۱۰۰۰ دام باشد و از ترکیبی که ذکر آن رفت پیروی کند. بنابراین کوچ و رمهداری بزرگ در این منطقه دو امر مترادفند بدین ترتیب که بدون تبعیت از امر اول توسعه رمهداری در مقیاس عشایری ممکن نیست.
کشاورزی: کشت و زرع یکی از شیوههای معیشت در دشمن زیاری است. میدان اصلی این فعالیت به حكم طبیعت منطقه کوهپایههای سنگلاخ و دشتکهای کم وسعت معدودیست که غالباً در میان درهها قرار دارند. آب عامل بزرگ کشاورزی، به صورت مهار شده آن جز در باریکه زمینهای حاشیه رودخانه مارون تنها رودخانه جاری در منطقه گرمسیری وجود ندارد. در سردسیر نیز که از چشمهها به صورت منابع کمکی آب برای زراعت آبی استفاده میشود هم از نظر کمی محدودند و هم از نظر کیفی غیرقابل توجه.
حدود ۸۰٪ از کشاورزی دشمن زیاریها در منطقه گرمسیری است که تقریباً همه آن به صورت دیم کشت میشود. زمینهای منطقه سردسیر اندک است و کوهستانی که قبل از کشت و زرع به کار رمهچرانی میآید.
تکنولوژی کشاورزی بعد از مسئله زمین و آب عامل سوم است که رشد نسبی اقتصاد کشاورزی را نیز مانع شده است ابزار و وسایل تولید در این بخش چنان ابتدایی است که انسان تصور میکند مرور زمان یا تغییری در آن نداده و یا تغییرات آن از دیرباز بسیار بطئی بوده است.
تمام ابزار و وسایل کشاورزی در خود دشمنزیاری ساخته میشود و در همانجا مورد استفاده قرار میگیرد. سادگی بیحد این ابزار نشان دهنده آنست که ساختن آن با اندکی تجربه میسر است به عبارت دیگر ابزار مذکور از هرگونه پیچیدگی که سازنده آنرا محتاج به دانستن فن مخصوصی بنماید عاری است. هر کی میتواند با اندکی استمرار در امر ساختن ابزار تولید توفیق یابد. استفاده از این ابزار نیز در حد ساختن آن آسان است، زیرا اگرچه کار کشاورزی يک پیشه همگانی برای مردم دشمنزیاری است اما انتظار و توقع محدود از این فعالیت، رشد آنرا متوقف کرده است.
در بعضی مناطق مانند کنارههای رودخانه مارون که دست انسان برای مهار کردن آب به حرکت آمده است از الگوهایی روی شده که برای تعیین قدمت آن باید از متخصصان تاریخ مدد خواست.
در این مناطق تکنولوژی آبیاری تقلید ناقصی است از بقایای چند کانال آبیاری که از دوران پیش به یادگار مانده است شیوههای آبیاری نیز در قالب تکنولوژی کشاورزی به معنی اعم آن، یکی دیگر از عواملی است که درماندگی اقتصاد کشاورزی مردم این سامان را موجب است. بر عوامل منفی فوق باید عامل اجتماعی تصور، انتظار و هدف این مردم از کشاورزی را نیز افزود. هدف دشمنزیاریها از کشاورزی مانند انتظار و هدف مردم روستاها از این فعالیت نیست. انتظار روستایی از زمین يک انتظار مرکب و همه جانبه است. باروری هرچه بیشتر زمین برای روستاییان برابر با شکوفایی هرچه بیشتر زندگی در تمام ابعاد آن است. اما انتظار و چشم داشت دشمن زیاری چادرنشین از زمین غیر از انتظار و توقع مذکور است.
هدف يک فرد دشمن زیاری از کشاورزی برخلاف انتظار و مقصود روستایی، هدفی است ساده، خواست دشمن زیاریها از زمین فقط و فقط تأمین نان خانه است و بس. به این دلایل با وجود اینکه تقریباً اکثریت عظیم خانوارهای دشمن زیاری به کشت و کار مشغولند معذلک به علت انتظار معدودی که فعالیت کشاورزی دارند نوع رابطه آنها با نوع رابطه روستانشین با زمین تفاوت کمی و کیفی دارد به عبارت دیگر کمیت شرکت در فعالیتهای کشاورزی که نقطه مشترکیست بین فعالیت مذکور در مناطق روستایی و منطقه دشمن زیاری نباید ملاک شناسایی این منطقه به عنوان يک منطقه کشاورزی قرار گیرد.
به طور خلاصه اقتصاد کشاورزی دشمن زیاری به طور عمده صاحب خصوصیات طبیعی و اجتماعی زیر است:
الف: خصوصیات طبیعی:
- ۱- کمبود زمینهای هموار برای کشت در هر دو منطقه گرمسیر و سردسیر به علت اینکه تقریباً تمامی منطقه کوهستانی است.
- ۲- فقدان آب در منطقه گرمسیر و کمبود زمین در سردسیر
ب: خصوصیات اجتماعی:
- ۱- تصور وانتظار محدود مردم از کشاورزی
- ۲- ضعف تکنولوژی
۳- قلعه کوشک: هوشنگ کشاورز درباره آن در دهه چهل خورشیدی مینویسد که كوشک يا قلعه كوشک یکی از ٥٦ واحد مسکونی و یکی از ٦ آبادی منطقه گرمسیر دشمن زیاری است.
به هر صورت در ادامه تلاش میشود تا به عنوان یک نمونه از سرزمین دشمنزیاری، آگاهیهایی از نظام اقتصادی قلعه کوشک به دست داده شود.
نظام اقتصادى كوشک: همه آبادیها احداثشان بسته به وجود آب و زمین است. كوشک با تکیه به عوامل دیگری به وجود آمده است.
شناخت خصوصیات اقتصاد آبادی کوشک با چگونگی پیدایش این آبادی و فنکسیونهای مربوط به آن در ارتباط نزديک است. بدین سبب كوشک با تمامی مسایل اجتماعی و اقتصادیش باید در دو دایره مورد مطالعه قرار گیرد. دایره نخست جامعه دشمن زیاری است. بدین ترتیب آبادى كوشک نه به عنوان يک واحد روستایی که نخستین وظیفه آن تولید مواد کشاورزی است و نه به عنوان بعض واحدهای عشایری – همچون برادران کوچرو که به تولیدات دامی مدد میرسانند مطالعه میشود – كوشک عضوی از پیکر ایل دشمنزیاری است. در تمامی حوادث داخلی و حوادثی که از خارج بر این ایل تحمیل شده است و آنچنانکه خواهد گذشت موجب تغییرات عمده در نظام اقتصادی و حتی ساختمان اجتماعی ایل مذکور شده، كوشک و عشایرنشینانش سهیم و شريک بودهاند.
دایره دوم تمامی دشمن زیاری است در جامعه ایلنشین ناآرام و پر تجاوز کهگیلویه اگر از ایل چرام صرفنظر کنیم دشمن زیاری در مقایسه با ایلات دیگر کهگیلویه آسیبپذیرترین آنها بوده است ضعف نسبی ایل مذکور سبب – تهاجمات مکرر ایلات دیگر به آن شده است. وجود قلاع متعدد که در خاک دشمن زیاری بیشتر از سایر ایلات است نشانهای از اقدامات تدافعی است که در درجه اول به منظور حفظ حد و حدود ایل مذکور صورت گرفته است. با این وجود هر يک از ۵ آبادی قلعهدار دشمن زیاری به ترتیب زیر مورد تهاجم قرار گرفته:
ده قلعه کلات مرکز دشمن زیاری ۳ بار غارت شده که آخرین آن در سال ۱۳۲۲ [به] وسیله ایل بویراحمد بوده است، ده قلعه دختر ۱۰ بار غارت گردیده، ده قلعه گل بیش از ٤٠ بار مورد تجاوز واقع شده – ده قلعه راک دو بارغارت شده یکبار [به] وسیله طیبی گرمسیری و یکبار [به] وسیله بویراحمد، آبادی قلعه كوشک نیز چند بار به محاصره درآمده و غارت شده است.
توضیح: در این رابطه بایستی عنایت داشت چنانکه بارها گفته شد، هرچند پس از سلسله پادشاهی اتابکان لر، رهبری سیاسی جامعه ی لر اعم از امیران، والیان و خوانین با یاری دلاوران و سلحشوران توانستند تا حدی انسجام جوامع خویش را حفظ کنند اما در کل اتحاد سابق را بازنیافته و دچار تفرقهها و مشکلاتی شدند که یک نمونه از آن مسئلهی غارت به ویژه در زمان قاجاریه بوده است.
تأثیر عامل ضعف دشمن زیاری و یا قدرت ایلات همسایه صرفنظر از اینکه افراد ایل مذکور را دائماً در خطر غارت و چپاول قرار داده و به كرات ما يملک منقول آنها را که در درجه اول دام بوده است به یغما داده به انجام يک سلسله اقدامات دفاعی مجبور نموده که یکی از اساسیترین طرق آن وجود آبادیهای قلعهدار است که اکثراً در نقاطی احداث شدهاند که امکان تجاوز در آن نقاط بیشتر بوده است.
بنابراین وجود این آبادیها قبل از آنکه متکی به انگیزههای اقتصادی باشد بر دلایل دفاعی استوار است. به عبارت دیگر مردمی که در آن روز گرد این قلاع جمع شدهاند کشتگری و رمهداری جزء وظایف ثانوی آنها بوده است. وظیفه اصلی این دسته از دشمنزیاریها حفظ قلعه که نشانه حاکمیت بر حدود و ثغور منطقه است بوده، نگاهی به ترکیب جمعیت اینگونه دهات به تأیید نظر فوق كمک ميكند. اکثر مردمی که در این گونه دهات زندگی میکنند به گروه عمله که در واقع گروه نظامی ایل هستند تعلق دارند و بقیه تقریباً به گروه سادات وابسته است [هستند] که چنانکه در بخش ساختمان اجتماعی خواهد آمد به علت احترامی که مردم ایلنشین به این گروه دارند از سکونت آنها در پای قلعهها به نظر میرسد به عنوان اقدامی که جنبه دفاعی دارد استفاده شده است. از خصوصیات دیگر مردم دهات قلعهدار یکجانشینی آنها است که این امر نیز با موقعیت خاص دهات مذكور در ارتباط است. در گذشته تقریباً نیمی از ساکنین این دهات کوچ میکردند و نیمی دیگر وظیفهدار حفاظت آبادی بودند ولی چون این دهات مرکز وقایع و حوادث داخلی و خارجی ایل بود و به طور مستمر مورد هجوم قرار میگرفت اندک اندک نيمهی كوچنشین نیز به علت از دست دادن دام و فقیر شدن، یکجانشین شدند.
به طور خلاصه عامل قدرت و برتری ایلات همجوار به شکل آشکار و پنهان در خصوصیات ایل دشمن زیاری تغییراتی ایجاد کرده است که نمونههای آشکار آن را میتوان در تمامی اشکال زندگی ساکنین دهاتی که کوچ نمیکنند و نمونههای پنهان آن را در شیوههای رمهداری و خصوصاً توزیع دام در میان افراد دشمن زیاری پیدا کرد.
امروز اوضاع و احوال کهگیلویه غیر از ۱۰ تا ۱۵ سال قبل است، آن انگیزههایی که از تأثیرشان در نظام اقتصادى كوشک و دشمن زیاری بحث شد وجود ندارد، تقریباً دیگر به صورت قبل از جنگ و جدال بین طوایف کهگیلویه خبری نیست ولی آنچه باید مورد کمال دقت قرار گیرد نحوه برخی پاسخهای جامعه است که همچنان بدون تغییر بر جای مانده است مشخصتر آنکه اگر انگیزههای گذشته را که اساس نظامی داشت به x و فنکسیون جامعه در مقابل انگیزههای مذکور را به y و انگیزههای امروزی را به n نشان دهیم چنین معادلهای خواهیم داشت:
- پاسخ و فنکسیون مربوط به دوره گذشته y = انگیزههای گذشته x
- پاسخ و فنکسیون مربوط به دوره گذشته y = انگیزههای امروز n
بدین ترتیب میبینیم که انگیزهها یعنی یک طرف معادله با گذشت زمان تغییر کرده ولی برخی فنکسیونهای جامعه كوشک و آبادیهای دیگر دشمن زیاری که کوچ نمیکنند همچنان بدون تغییر مانده است.
توجه به این نکته خصوصاً در مورد اقدامات عمرانی ضرور به نظر میرسد زیرا این دسته از مردم دشمن زیاری در عین اینکه شیوههای منطقیتر برای زندگی اقتصادیشان میشناختهاند به سبب ضرورتهای خاص ایلی از انتخاب آن چشم پوشیدهاند بدین سبب آنهــــا امـــــروزه نــــــه کشاورزنـد در سطح روستا و نه دامدارند در مقیاس دشمن زیاریهای کوچرو.
دامداری: ساکنین آبادی كوشک بر خلاف دشمن زیاریهای دیگر که کوچ میکنند، سالها است از حرفه آبا و اجدادی خود یعنی دامداری به دور ماندهاند. هدفهای رمهداری در این ده با هدفهای دامداری دشمن زیاری کوچرو که اساس اصلی معیشت را در بر دارد تطبیق نمیکند. بعضی از خانوارهای آبادی كوشک يا اصلاً دامی ندارند یا به چند بز قناعت دارند. دور باطل فقر و یکجانشینی یا یکجانشینی و فقر حرفه دامداری را در اینجا معیوب کرده است و کشاورزی را نیز به جایی نرسانده است. اگر هر خانوار چند گوسفندی برای خود دست و پا کرده است بیشتر در فکر تهیه نان خورشی بوده است تا تأمین منظورهای عشایری از دام. تمام دارایی كوشک از دام منحصر است به ٢٢٤ بز و ۵ میش، ٦٤ بز از ٢۲٤ رأس مجموع متعلق به بهبهانیهاست که [به] وسیله خانوارهای شماره ۱۹ و ٢٥ و ٢٤ نگهداری میشود [توضیحات مربوط به خانوارهای ۳۰ گانهی کوشک در گفتارهای آینده منتشر خواهد شد]. در حقیقت سه خانوار مذکور نقش چوپان بهبهانیها را دارند که از اینکار به دو نوع سود میبرند: اول آنکه صاحب اعتبار بیشتری نزد بهبهانی طرف حسابشان میشوند و بدین ترتیب امکان خرید جنس بیشتری به صورت نسیه پیدا میکنند. دوم آنکه از هر بز حدود دو کیلو روغن در سال عایدشان میشود.
شیوه معامله چنین است که معمولاً بهبهانیها در مقابل طلبی که از دهات مجاور یا ساکنین كوشک دارند گوسفند یا بز میگیرند سپس این گوسفند یا بزها را به امانت به افرادی که مورد اعتمادشان است میسپارند در مقابل هر بز در سال يک كيلو روغن و تمام موی بز را میگیرند بدین ترتیب برای نگهداری هر بز فقط حدود ۲ کیلو روغن در سال به عشایری میرسد. بهبهانی صاحب رمه میتواند در هر زمان که بخواهد بز یا گوسفندهایش را بفروشد و عشایری نیز میتواند هر وقت که بخواهد از نگهداری آنها استنکاف کند.
از ٢٢٤ بز و ۵ میش که در آبادی است ٦٤ رأس بز را که متعلق بهبهانیها است کسر میکنیم میماند ١٦٠ بز و ١٦٠ بز و ۵ میش نه که به شرح آمار زیر بین خانوارهای آبادی كوشک توزیع میگردد:
- خانوار شماره یک: ۱۲ رأس بز و بزغاله
- خانوار شماره سه: ۲۵ رأس بز و بزغاله
- خانوار شماره چهار: ۱۸ رأس بز و بزغاله و ۲ رأس ماده گاو
- خانوار شماره سیزده: ۱۲ رأس بز و بزغاله و ۱ رأس ماده گاو
- خانوار شماره پانزده: ۳ رأس بز و بزغاله
- خانوار شماره شانزده: ۱۵ رأس بز و بزغاله و ۲ رأس ماده گاو
- خانوار شماره هجده: ۲ رأس ماده گاو
- خانوار شماره نوزده: ۱۵ رأس بز و بزغاله، ۵ رأس میش و بره و ۱ رأس ماده گاو
- خانوار شماره بیست: ۵ رأس بز و بزغاله
- خانوار شماره بیست و یک: ۱ رأس بز و بزغاله و ۱ رأس ماده گاو
- خانوار شماره بیست و دو: ۱۰ رأس بز و بزغاله
- خانوار شماره بیست و پنج: ۸ رأس بز و بزغاله و ۱ رأس ماده گاو
- خانوار شماره بیست و شش: ۲۱ رأس بز و بزغاله
- خانوار شماره بیست و نه: ۱۵ رأس بز و بزغاله
در پایان ضمن اینکه امید است قدمی ناچیز در راه معرفی جامعه تاریخی لر برداشته شده باشد، بهعنوان حسن ختام، آرزوی تندرستی و سعادت دارد برای همه تلاشگران عرصه شناخت و معرفی عشایر بهویژه تبار بزرگ لر، به همراه گرامیداشت یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت این تبار کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند مخصوصاً زندهیاد دکتر نادر افشار نادری که بنیانگذار ارزشمندترین پژوهشها درباره نظام سنتی عشایر لرتبار کهگیلویه بودند.
دشمن زیاری ایل بزرگ
درود