در ادامهی گفتار پیشین که با تمرکز بر شناخت از خانواده و اجتماع در منطقه دشمن زیاری ارائه گشت، در مجال حاضر سعی میشود بیشتر به مبحث تاریخ و سیاست در ناحیه دشمن زیاری از توابع کهگیلویه نگریسته شود تا آگاهیهایی از آن به دست آید.
ضمن یادآوری این نکته که تاریخ و سیاست دو عنصر از عناصر مهّم هویتی جوامع بشری از جمله مردم لر میباشند، در این گفتار تلاش میگردد تا با مراجعه به پژوهشهای ارزشمند انجام گرفته تیم پژوهشی گروه عشایری موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با سرپرستی دکتر نادر افشار نادری که طی سفر مطالعاتی به کهگیلویه شناختی درخور از چرام را به دست داده، به مقصود رسید؛ همچنین شایسته است پیش از ورود به اصل مبحث به نکات زیر عنایت داشت:
- الف) تاریخ، جغرافیا و سرگذشت سیاسی اجتماعی مناطق لرنشین از جمله دشمن زیاری را بایستی در گذر زمان و فراز و فرودهایی که داشتهاند نگریست؛ بر همین اساس بررسی جامع و مانع، نیازمند گفتارهای متعدد بوده و از توان یک پست خارج است.
- ب) بر مبنای بند (الف) بایستی به دو نکته اشاره کرد: نخست اینکه در مجال حاضر به قسمتی مشخص از کهگیلویه یعنی منطقه دشمن زیاری پرداخته میشود و بررسی سایر مناطق نیازمند پستهای مستقل است که البته تاکنون در قالب سلسله گفتارهای مونوگرافی، به بویراحمدعلیا و یاسوج، سی سخت، چرام و بابویی پرداخته شده، امری که در آینده نیز مجدداً مورد توجه خواهد بود. دوم اینکه تمرکز اطلاعات ارائه شده در این گفتار مربوط به دهه چهل شمسی بوده و همان بازه زمانی را مورد بررسی قرار داده و شناخت سایر دورههای زمانی نیازمند پستهای جداگانه است.
- ج) بارها گفته شد در گذر قرنها نظام سیاسی و در رأس آن رهبران لر از ستونهای مهّم هویت جامعه لر بودهاند. دقیقاً به همین خاطر است که پس از سلسله شاهان لر (اتابکان)، مردم لر همبستگی، اتحاد و آسایش پیش از آن را بازنیافتند هرچند که سیستم رهبری مردم لر چون امیران، والیان و خوانین لر با همراهی دلاوران و سلحشوران (شمشیرزنان و تفنگچیان) تا حدودی توانستند انسجام و هویت جمعی لرها را در گذر حوادث زمانه حفظ کنند امّا در هر صورت جامعه لر دچار تفرقه و چنددستگی گشته بود تا آنکه سرانجام فقر در زمان حکومت قاجارها گریبانگیر آنان شد؛ مضاف بر این با سرکار آمدن حکومت رضاشاه پهلوی، برخورد خشن با ایلات و طوایف لر، کشته شدن رهبران، دلاوران و سلحشوران به وقوع پیوست. امری که سرانجام با تحولات صورت گرفته در دهه چهل شمسی باعث شد مردم لر سازمان سیاسی خویش را به کل از دست دهند تا در بیش از پیش به ورطهای از مشکلات عجیب و غریب خانمانسوز از فقر، تحقیر، تبعیض، محرومیت فزاینده گرفته تا انکار بدیهیترین اصالتها همچون مسئله تعیین اینکه کدام دهه (اولاد/هوز)، تیره و یا طایفه جزو کدام ایل، طایفه و یا تیره بوده است، گرفتار آیند.
- د) بایستی عنایت داشت عموم سران و رؤسای ایلات و طوایف لر از جمله دشمن زیاری علیرغم فراز و فرودها، کمی و کاستیها، اختلافنظرها، سلایق متفاوت و حتّی چنددستگیهایی که داشتهاند، جملگی توان خویش را مصروف در راه حفظ موجودیت، ثبات و گسترش تبار خویش میکردهاند؛ در همین راستا تاریخ بستری برای سرمشق قرار دادن نقاط قوت و عبرت از گوشههای منفی آن برای نسل امروز است.
- هـ) اگرچه مطالب مطرح شده، توسط پژوهشگران اعزامی از دانشگاه تهران و طی بازدید میدانی از منطقه تهیه شده، اهمیت بالایی را به دست میدهد امّا بازهم بر خواننده است تا ضمن پرهیز از پیشداوری، با دقت نقاط قوت و حتی کمی و کاستیهای احتمالی را دریابد؛ چنین منطق و روشی میتواند رواج دهنده فرهنگ تحقیق، گفتگو و تبادلنظر در جهت شناخت از هویت و اصالتها و همچنین آگاهیبخشی از گذشته در راستای ساختن آیندهای بهتر باشد.
- و) چنانکه در نوشته «مونوگرافی دشمن زیاری؛ جغرافیا و اقتصاد» گفته شد چارچوب کلی سلسله گفتارهای مونوگرافی دشمن زیاری (پست حاضر آخرین بخش آن است)، درباره ساختمان اجتماعی و اقتصادی ایل دشمن زیاری و تجزیه و تحليل نسبتاً عمیقتری از مسائل مربوط به آبادی قلعه کوشک است؛ بنابراین، مجال فعلی نیز دو بخش یعنی گذشتهای مختصر از کلیت ایل دشمن زیاری و همچنین به طور ویژه و دقیقتر، سلسله مطالبی درباره آبادی کوشک آنزمان را شامل میشود.
حاصل تحقیقات هوشنگ کشاورز، یکی از پژوهشگران همراه دکتر نادر افشار نادری در آن پروژه مطالعاتی، موضوع سلسله گفتارهایی درباره مونوگرافی منطقه دشمن زیاری است که سومین بخش آن در قالب مبحث فعلی با عنوان تاریخ و سیاست به شرح زیر ارائه میگردد:
۱- دشمن زیاری: همانگونه که در بند (و) گفته شد بخش اول این گفتار به کسب شناخت درباره مسائل تاریخ و سیاست در کلیت ایل دشمن زیاری میپردازد؛ کشاورز در این خصوص مطالبی را به شرح زیر آورده است:
ساختمان و گذشته ایل: از سوابق و تاریخ ایل دشمن زیاری بجز چند مورد، اسناد و مدارک مدونی در دست نیست فارسنامه ناصری که شاید قدیمیترین اخبار مربوط به دشمن زیاری را دارا است از چند سطری تجاوز نمیکند. در این کتاب اسامی بعضی دهات و برخی طوایف و تیرههای دشمن زیاری آمده است.
نوشتههای دیگر به سالهای اخیر مربوط میشود که مأخذشان یا فارسنامه است و یا اخبار متلی یا تلفیقی از هر دو آنها؛ از نمونه اولی مطالب مختصر مندرج در فرهنگ ایران زمین در مورد دشمن زیاری است که هم از فارسنامه و هم از کتاب کهگیلویه و ایلات آن، اخذ شده است.
نمونه دوم یعنی مطالب مدونی که بیشتر بر اساس روایت محلی تنظیم شده کتاب کهگیلویه و ایلات آن نوشته محمود باور است.
در کتاب تاریخ جغرافیائی خوزستان تألیف سید محمد علی امام شوشتری ضمن شرح تاریخ کهگیلویه از ایل دشمن زیاری نیز مطالبی ذکر شده است. مؤلف کتاب مذکور با ذکر مأخذ، مطالب مندرج در فارسنامه ناصری را عیناً نقل کرده است.
در هر حال مهمترین مطلبی که میتواند از تمامی اسناد موجود مورد استفاده قرار گیرد مطالبی در مورد وجود دو تیره گشتاسبی و گرشاسبی است که سابقاً جز تیرههای اصلی ایل دشمن زیاری بوده؛ امروز از گرشاسبیها خبری نیست گشتاسبیها هم به صورت طایفه کوچکی با حدود ۲۰ تا ۳۰ خانوار در قسمتی از خاک دشمن زیاری زندگی میکنند.
کشاورز در ادامه مینویسد: اخبار و روایات محلی نیز این مطلب را تائید میکند. علت از بین رفتن دو تیره مذکور را ریشسفیدان محلی بروز اختلافات داخلی ایل میداند که ظهور آنها موجب مهاجرت افراد دو تیره گشتاسبی و گرشاسبی شده است.
توضیح: تلاش خواهد شد تا در آینده و فرصت مناسب، بر اساس سایر منابع و طی گفتارهای جداگانه به هویت، اصالت، تاریخ و گذشتهی ایل دشمن زیاری پرداخته شود.
کوچ: کوچ ضرورتی است که از شکل زندگی عشایری ناشی میشود. نگاهی انگیزههای آن و وظایفی که این پدیده در قبال زندگی عشایری دارد كمک به درک واقعیت بالاست.
اگر از يک فرد دشمن زیاری یا هر فرد عشایر کهگیلویه سوال کنید برای چه سکونت دائم در یکی از دو منطقه اختیار کرده است محتوی پاسخ به طور قطع و یقین با تمایلات و خواستهای پاسخ دهنده منطبق نیست. بنابراین دلایل هر چه باشد یکجانشینی به صورت يک اجبار بر زندگی او تحمیل شده است. نفرت فرد عشایری از یکجانشینی يک نفرت منطقی است زیرا او با تمام وجودش احساس میکند که با قبول این طرز زندگی از روال زندگی عشایری که نتیجه تخربیات بیشمار اجدادش بوده به دور شده است. دشمن زیاری یکجانشین هنگامیکه موضوع مقایسه زندگیش با برادران کوچرو به میان میآید به خوبی درک میکند که از انتخاب بهترین راه که منطبق با خصوصیات زندگی عشایری است محروم است.
دشمن زیاری یکجانشین میداند از امکانات متعددی که کوچنشینهای برادر از آن برخوردارند محروم است. رمه بزرگ، شکوه زندگی فرد عشایری است یکجانشین هرگز نمیتواند به چنین امکانی دست یابد زیرا با شرایط حاضر هرگز نمیشود رمه بزرگی در یکی از دو منطقه در تمام سال نگاهداشت. بدین سبب آرزوی دشمن زیاری یکجانشین از رمهداری اگر در منطقه سردسیر باشد به داشتن معدودی میش و اگر گرمسیر باشد به چند بز محدود میشود.
دشمن زیاری یکجانشین از کشت در دو منطقه محروم است، او باید فقط در یکی از دو منطقه که اغلب گرمسیر است زراعت کند، در صورتیکه افراد کوچرو اغلب در هر دو منطقه کشاورزی دارند، این دو جا کاری در حد زیاد کمبودهای ناشی از نقائص زمین و ابزار کار را جبران کرده، تولید را با احتیاجات خانوار متناسب میکند.
دشمن زیاری کوچرو به وسیله کوچ، خود و دامش را از تغییرات جوی شدید به دور نگاه میدارد بدین ترتیب که تابستانها، منطقه خشک و سوزان گرمسیر را رها کرده، در منطقهای زندگی میکند که هوای آن خنک و کوههایش پوشیده از گیاهان انبوه است.
بنابراین بدون تغییر همه جانبه در زندگی دشمن زیاریها یعنی به وجود آوردن آنچنان شرایطی که بتواند امکاناتی را که فرد دشمن زیاری در هر دو منطقه دارد در یکی از دو منطقه دارا شود گرفتن کوچ از او به منزله گرفتن تجربهایست که به وی آموخته است تا به عنوان يك نفر عشایری چگونه زیست کند.
دشمن زیاریهای یکجانشین: همانطور که گذشت تقریباً ۱۰٪ از دشمن زیاریها یکجانشین هستند که باید ریشههای آن را در موقعیت خاص ایل مذکور جستجو کرد.
کشاورز مینویسد: دشمن زیاری در مقایسه با عشایر همسایه دارای ضعف نسبی است، ضعف مذکور موجب آن بوده است که سرزمین این ایل دائماً از طرف ایلات همسایه تهدید شود. بدین سبب دشمن زیاریها مجبور به اتخاذ اقدامات دفاعی بودهاند که از آن جمله است سکونت دائمی گروهی از افراد ایل در منطقه مورد تهدید یعنی گرمسیر انتخاب افرادی که میبایست چنین وظیفهای را عهدهدار باشند آگاهانه صورت گرفته است. این گروه موظف بودند از قلعهها که نشانه حاکمیت بر منطقه است دفاع کنند. الیاسیها وظیفه مذکور را به عهده گرفتند زیرا آنها با خوانین دشمن زیاری دارای نیای مشترکند و از این نظر مطمئنترین افرادند برای نگهداری و حفظ قلعههای منطقه گرمسیر بدین ترتیب از ٢٦١ خانوار طایفه الیاسی دشمن زیاری ۱۷۰ خانوار آن در منطقه گرمسیر سکونت دائم اختیار نمودند؛ امروزه این ۱۷۰ خانوار از کمدرآمدترین افراد دشمن زیاری هستند.
زمان کوچ – ایل راه: زمان رفتن از گرمسیر به سردسیر ۱۰ تا ۱۵ اردیبهشت است. از این تاريخ اندک اندک منطقه گرمسیر از جمعیت و گل وگیاه تهی میشود، بجز خانوارهایی که سکونت دائم در منطقه گرمسیر دارند، از هر مال کوچرو دو سه مرد کارآمد برای درو و خرمن کردن غله میمانند و بقیه میروند. این مردان نیز بعد از جمعآوری زراعت راه سردسیر را پیش میگیرند تا در آن منطقه به کار دامداری و کشتگری ادامه دهند. حدود ٤ ماه مدت اقامت در سردسیر است، از ۱۵ شهریور مجدداً زندگی گرمسیری شروع میشود. در اینجا مناسبت دارد از تفاوتی که از نظر کار در زندگی خانوارهای کوچرو و غیر کوچرو وجود دارد ذکری به میان آید. در قسمت دوم این دفتر به تفصیل از دوران بیکاری افراد یکجانشین که نزديک به ۹ تا ۱۰ ماه است گفتگو شده شده. مقایسه مدت مذکور با زمان بیکاری افراد کوچرو که حدود ٤ تا ۵ ماه است میتواند به عنوان یکی دیگر از انگیزههای کوچ به شمار آید.
مدت طی کردن ایل راه میان طوایف دشمن زیاری یکسان نیست برحسب اینکه محل سکونت گرمسیری یا سردسیری طایفه در کدام نقطه از خاک دشمن زیاری باشد از ٦ تا ۱۲ روز رفتن به سردسیر و یا برگشتن از آن به درازا میکشد در این مدت روال زندگی تغییری نمییابد، زیرا کوچ برای این مردم همچون سفر برای شهرنشین نیست. کوچ برای دشمن زیاری بخشی از فعالیت منظم سالانه است.
دو ساعتی پیش از طلوع آفتاب بار و بنه را جمع کرده به راه میافتد حدود ۵ تا ٦ ساعت راه میپیمایند بین ساعت ۱۰ تا ۱۱ صبح بار میاندازند و بدین ترتیب یک منزل راه را پشت سر میگذارند – مثلاً سلطانعلیها که برای رسیدن به منطقه سردسیر صاحب کوتاهترین راه هستند باید ٦ روز یا ٦ منزل راه را به شرح زیر طی میکنند:
- آبریز
- کوه هود
- دلی گلال
- چهار راه
- گل اسپید
- رون
سادات اسماعیلی طولانیترین راه را در پیش دارند ۱۳ روز در راه هستند. آنها برای رسیدن به سردسیر مناطقی که طایفه مذکور از آن میگذرد به شرح زیر است:
از: تنگ هیکون حرکت میکنند به ← قلعه گل ← دره نین ← پراشکفت ← دم لوداب ← سرکوهک ← وسط تنگ سركوهک ← گلال ← چهارراه ← تنگ سرپ ← کل اسپید ← دالون ← کناره ← مور زرد میروند.
دو نقشه ایل راه ضمیمه [که در بالا آورده شدهاند]، وضع حرکت هر طایفه و راههای ترک بين آنها را نشان میدهد.
۲- قلعه کوشک: کشاورز در این قسمت تلاش میکند تا به عنوان یک نمونه از سرزمین دشمنزیاری، آگاهیهایی از تاریخ و سیاست آبادی قلعه کوشک به دست داده دهد؛ او در این باره مینویسد:
كوشک يا قلعه كوشک یکی از ٥٦ واحد مسکونی و یکی از ٦ آبادی منطقه گرمسیر دشمن زیاری است در مورد این آبادی اسناد مدونی بجز نوشته مختصر فرهنگ جغرافیایی ایران تحت عنوان قلعه كوشک در دست نیست.
در فارسنامه ناصری نیز که نام آبادیهای قلعهدار دشمن زیاری برده شده از آبادی کوشک یا قلعه كوشک ذكرى نشده است.
بنابه اخبار محلی، كوشک تا حدود ٣٤ سال پیش جزء املاک طيبی گرمسیر و متعلق به هادی خان یکی از خوانین طیبی بوده است در تاریخ مذکور که آغاز اختلاف میان خوانین دشمن زیاری است عملاً كوشك به شرح زیر دشمن زیاری نشین میشود امامقلی خان و عباسقلی خان که از خانزادههای دشمن زیاری بودند به عنوان قهر قلعه کلات را که مرکز دشمن زیاری بود ترک كرده با اطلاع هادی خان طیبی به کوشک میآیند به دنبال مهاجرت دو برادر مذکور جمعی از رعایا و افراد وابسته به آنها نیز به كوشک آمده ساکن آنجا میشوند باید در نظر داشت که آبادي كوشک به هنگام مهاجرت دشمن زیاریها به آنجا دارای شکل و موقعیت امروز نبوده در آن روز تنها قلعه و یکی دو خانه به نام كوشک خوانده میشده است یکی دو سال بعد امامقلی خان یکی از دو برادر مهاجر به آبادی قلعهدختر دشمن زیاری برگشت اما عباسقلی خان همچنان در قلعه كوشک ماند تا عاقبت به دست یکی از نوکرهایش که [به] وسیله مهدی خان عموزادهاش تطمیع شده بود کشته شد. حدود ٦ ماه هم قلعه كوشک در تصرف مهدی خان بود تا اینکه مجدداً به تصرف اولاد عباسقلی خان درآمد.
کشاورز هنچنین به نقل از فرهنگ جغرافیایی ایران [که در آن] آمده است، مینویسد:
قلعه کوشک، دهی از دهستان دشمن زیاری بخش کهگیلویه، شهرستان بهبهان، ۷ کیلومتری شمال خاوری قلعه کلات مرکز دهستان، ٤٣ کیلومتری شمال شوسه بهبهان به آرو.
کوهستانی، سردسیر مالاریایی، سکنه ۱۱۵ [نفر]، شیعه، فارسی و لری، آب از چشمه، محصول شامل غلات، پشم و لبنیات.
شغل [اهالی شامل]: زراعت و حشمداری، صنایع دستی (قالی، قالیچه، جوال و پارچه بافی)، راه [آن] مالرو و ساکنین از طایفه [ایل] دشمن زیاری میباشند.
قلعه كوشک در زمان حیات عباسقلی خان رسماً از طیبیها خریداری شد و بدین ترتیب جزئی از خاک دشمن زیاری شد و اکنون در مالکیت سه فرزند عباسقلی خان است.
شكل كوشک: مانند تمام آبادیهای قلعهدار کهگيلويه كوشک بر فراز تپهای قرار دارد. قلعه که از سه طبقه تشکیل شده و مجهز به دو برج است در غربیترین قسمت قرار دارد – از اینجا و از شمال با دو شیب تند به باغ انار و مرکبات منتهی است. خانههای عشایر در شرق و جنوب تپه که دارای شیب آرامی است گسترده است کشتزارها بلافاصله بعد از آخرین خانهها شروع شده به طرف شرق کشیده میشود – مدرسه با حدود ۲۰۰ متر فاصله در شرق ده قرار دارد و دو چشمه آب مشروب که از برکت آن اهالی ده چند آبادی مجاور همچنین دو قطعه باغ كوشك رفع عطش میکنند با فاصلهای نزدیک به ۱۰۰ متر مشرف به باغ مرکبات در شمال شرقی قرار دارد آسیاب كوشک كه بیشتر در خدمت دهات مجاور است تا خود كوشک، در غرب آبادی میان باغ انار است.
خانهها بجز قلعه از سنگ و گل ساخته شده است سقف این اطاقها با چوبهای جنگلی پوشیه شده و معمولاً بر اساس اندازه اطاق روى يک يا دو تنه درخت کهنسال که انتهای آن در کف اطاق فرو رفته استوار است مردم آبادى كوشک مانند دشمن زیاریهای دیگر که سردسیر نمیروند زمستان را در خانه سر میکنند و تابستان را در میان کپرهایی که یا در کنار خانه زمستانی است و یا کمی دورتر از آبادی.
روابط اجتماعی در دشمن زیاری و کوشک: معمولاً هر خانوار جامعه دشمن زیاری یا كوشك به چهار گروه اجتماعی و اقتصادی وابسته است برای نمونه خانوار شماره ۲ آبادى كوشك را در نظر میگیریم. نخستین وابستگی اجتماعی این خانوار عضویت در يک گروه خویشاوندی است. این گروه با يک هسته خویشاوندی نسبی شروع میشود و معمولاً با ایجاد ارتباط سببی موجب توسعه شبکه خویشاوندی میگردد.
دومین وابستگی خانوار فوق عضویت در گروه ایلی است بر حسب اینکه فرد مذکور را بسته به چه طایفهای است عضویت در این گروه مشخص میشود.
سومین گروهی که خانوار مورد انتخاب ما را در خود میگیرد مشخص کننده موقعیت اجتماعی وی است؛ توضیح آنکه این خانوار از چه گروه یا طبقه اجتماعی «خان» است یا «کی» است یا «کا» و یا فردی از توده ایل.
چهارمین گروه یا آخرین آن، عضویت در یکی از گروههای اقتصادی آبادی كوشک است. از این نظر چهار نوع وابستگی وجود دارد:
- اول: صاحبان زمین و رمهداران
- دوم: کشاورزان و رمهداران
- سوم: بازیارها
- چهارم: غیر کشاورزان
(كوشک رمهدار به مقیاس عشایری ندارد منظور تمام دشمن زیاری است)
اکنون خانوار شماره ۲ یعنی خانوار انتخابی ما بر اساس این خصوصیات زندگی اقتصادیش با کدام يک از ٤ قشر گروه اقتصادی تطبیق میکند به یکی از آنها تعلق پیدا میکند.
به طور خلاصه شناسنامه مشخصات گروهی خانوار شماره ۲ به شرح زیر است:
- ۱- از نظر: گروه خویشاوندی = متعلق به گروه خویشاوندی خوانین دشمن زیاری
- ۲- از نظر: گروه ایلی = متعلق به الیاس شیرمحمدی
- ۳- از نظر: گروه اجتماعی = متعلق به گروه کیها
- ٤- از نظر: گروه اقتصادی متعلق به گروه صاحبان زمین و بعضی امتیازات دیگر
بدين ترتيب يک خانوار دشمن زیاری در ٤ دایره که به منزله گروههای او فرض میشوند محاط است این خانوار در قبال وابستگی به هر گروه صاحب امتیازاتی است و متقابلاً دارای وظایف و مسولیتهایی. به عبارت دیگر مثلاً هر گروه خویشاوندی دارای امتیاز و منزلتی مخصوص به خود است افراد یا خانوارهایی که در چنین گروهی قرار دارند به طور مستمر از امتیازات ناشی از این روابط سود میجویند ولی در عرض مجبور به تعهد و قبول بعضی مسئولیتها نیز هستند.
اکنون برای شناخت خصوصیات هر يك از گروههای فوق نخست پدیده خویشاوندی، روابط و فونکسیونهای آن را مورد نظر قرار میدهیم.
خویشاوندی و وظایف آن در دشمن زیاری: پیوندهای خویشاوندی در دشمن زیاری ستونهای اصلی ساختمان اجتماعی است. شبکه این روابط از کوچکترین واحد اجتماعی این جامعه یعنی خانوار آغاز میشود به محیط بزرگتری به نام اولاد نفوذ میکند و گهگاه مرزهای تیره و طایفه را نیز در بر میگیرد و بالاخره اغلب در کنار دیوارهای ایلی متوقف میشود.
يک فرد دشمن زیاری در شبکه این روابط به حیات اجتماعی و اقتصادی خود ادامه میدهد و در سایه این پیوندهاست که با احساس تأمین زندگی میکند.
فونکسیون یا وظیفه اصلی روابط خویشاوندی در دشمن زیاری ایجاد قدرت است. در این جامعه زندگی کردن با قوی بودن مترادف است زیرا اعمال قدرت در این جا دارای کنترل مشخص نیست بنابراین فرد دشمن زیاری در جستجوی شرایطی بوده است که با وجود آن بتواند در چنین جامعهای به حیات اجتماعی اقتصادی خود ادامه دهد. نخستین و مشخصترین پشتوانه چنین انسانی قدرت اوست، قدرتی که نه مانند زورمندی افسانهای هرکول و نه شبیه دلاوریهای رستم است.
قدرت انسان دشمن زیاری از شبکه روابط او ناشی میشود. او در این روابط همچنون حلقهای از رشته زنجیری است که برای در هم شکستن آن باید به تمامی حلقهها فشار وارد نمود.
چنانکه گذشت ایجاد قدرت وظیفه اصلی خویشاوندی در تمام گروههای اجتماعی ایل دشمن زیاری بود اما آنچه در میان گروههای مختل تفاوتهایی به وجود میآورد اعمال قدرت است.
شیوه استفاده یا اعمال قدرت در گروههای اجتماعی ایل دشمن زیاری متفاوت است. از این نظر میتوان تمام مردم این ایل را به دو گروه تقسیم کرد.
- ۱- گروه خانها، کیها و کاها (رهبری)
- ۲- توده ایل
در گروه نخست یعنی گروه خانها، کیها و کاها از پدیده قدرت، جنبههای تجاوزی آن مطرح بوده است. توضیح آنکه گروه فوق در مقام رهبری ایل درصدد کسب امتیازات مختلفی بوده که به دست آوردن آن معمولاً با اعمال قدرت توأم بوده است.
دومین گروه که توده ایل دشمن زیاری را در خود دارد با توسعه روابط خویشاوندی کوشیده است از یک سو به صورت واحد مقتدری در میان واحدهای متعدد ایلی درآید تا بدین ترتیب در دریای متلاطم این واحدها ایجاد تعادل قدرت نموده مانع هر تجاوزی به خود گردد. از سوی دیگر با گسترش این روابط و کسب قدرت بیشتر دائماً کوشیده است تا در دادن امتیاز به گروه رهبری سهم کمتری داشته باشد. بدین ترتیب میبینیم که در این گروه از پدیده قدرت فقط جنبههای تدافعی آن مورد نظر بوده است.
غرض از آنچه گذشت نشان دادن شیوههای اعمال قدرت بین گروههای مختلف ایل بوده بنابراین تاکنون با بخشی از روابط بین گروهها روبرو بودهایم بخش خشونتآمیز روابط اما باید در نظر داشت که روابط بین گروههای اجتماعی در ایل دشمن زیاری به همین جا ختم نمیشود. ارتباط موجود بین رهبری ایل و گروههای اجتماعی فقط یک رابطه خشونتآمیز نیست، بلکه از خصوصیت عمده دیگری که از آن به عنوان تعاون و همکاری نام میبریم برخوردار است.
وجود روابط توأم با همکاری و تعاون بین رهبری ایل و گروههای دیگر خصوصاً در ایل دشمن زیاری بیش از ٦ ایل دیگر کهگیلویه بوده است. زیرا ایل مذکور در مقیاس ایلات دیگر این منطقه دارای ضعف نسبی است، از این نظر برای نمونه رابطه خوانین یا رهبری ایل بویراحمد را با گروههای دیگر این ایل با رابطه خوانین دشمن زیاری با دیگر گروههای ایل خود مقایسه میکنیم قسمتی از وظایف هر دو رهبری ایجاد تمرکز در ایل است اما هدفهای تمرکز بین دو ایل کاملاً متفاوت است.
هدف از تمرکز اول جنبههای تجاوزکا[را]نه است نسبت به ایلات دیگر هدف از تمرکز دوم هدفی است تدافعی در مقابل تجاوز ایلات همسایه. نتیجه حاصل از رابطه اول غنایمی است که عاید ایل میشود. نتیجه رابطه دوم داراي يک حداقل و يک حداکثر است. هدف حداکثر آنست که ایل مورد تجاوز چیزی از دست ندهد حداقل آن از دست دادن هر چه کمتر است.
بدین ترتیب رهبری ایل بویراحمد با کسب امتیازات مختلف نظیر توسعه قلمرو که توسعه زمینهای کشاورزی را نیز همراه دارد همچنین با غنایم ناشی از تجاوزات متعدد برای افراد ایل خود امکانات و فرصتهای اقتصادی و اجتماعی جدید میآفریند.
اما رهبری ایل دشمن زیاری میکوشد حتیالمقدور امکانات موجود ایل را حفظ کند و یا کمتر از دست بدهد.
بدین ترتیب اختلاف در هدفهای رهبری میان بویراحمد[ی]ها و دشمن زیاریها تفاوتهایی میان روابط گروههای هر ایل با گروه خانها و کی ایجاد کرده است.
در بویراحمد خانها و به طور کلی رهبری ایل در مقابل امتیازاتی که برای افراد ایل خود کسب کردهاند صاحب توقعات متعدد هستند در این ایل باید افراد منزلتهای مربوط به این گروه را در حد اعلای آن محترم بشمارند؛ نسبت به گروه خانها و کیها و گاهاً اطاعت مطلق داشته باشند مسئولیتهایی را که در مقابل گروه مذکور دارند جدی تلقی کرده در اجرای آنها کوشا باشند. به طور خلاصه همبستگی بین گروهها در ایل مذکور به شیوه خشک و نظامی آن مجری است.
در دشمن زیاری وضع چنین نیست رهبری این ایل برای افراد خود امتیازاتی کسب نکرده و غنایمی نیز به دست نیاورده است فقط کوشیده است که از مال و اموال آنها در مواقع ضروری دفاع کند این امر نیز با كمک همه دشمن زیاریها صورت یافته است زیرا معمولاً وقتی طایفهای مورد هجوم قرار میگیرد تقریباً همه افراد در امر دفاع شرکت دارند در صورتی که اگر همین طایفه به تجاوزی بپردازد فقط عدهای از افراد در آن کار شرکت دارند.
با در نظر گرفتن اینکه ایل دشمن زیاری لااقل در ۵۰ سال اخیر به طور مستمر مورد هجوم ایلات دیگر قرار گرفته است و با توجه به این مسئله که در امر دفاع نقش رهبری کمتر از اداره يك تجاوز است رابطه گروههای اجتماعی دشمن زیاری با رابطه گروه خانها و کیها به صورت زیر است:
- ۱- فاصله گروه خانها و کیها و کاها با توده مردم نسبت به عشایر دیگر کم است.
- ۲- خصوصیت تعاون و همکاری بین رهبری و توده ایل بیش از خصوصیت تحکمی است.
- ۳- منزلتهای مربوط به گروه مذکور در قیاس با عشایر دیگر دارای کمیت و کیفیت محدودتری است.
- ٤- مسؤلیتهای افراد و گروههای اجتماعی دشمن زیاری نسبت به گروه مذکور محدود و مشخص است.
- ۵- تمرکز در این ایل در مقیاس عشاير ديگر يک تمركز شبه دموكراتيک است.
- ٦- توقع مردم از خانها و خانها از مردم در قیاس با عشایر دیگر نسبت کمتری دارد.
توضیح: چنانکه پیشتر در پاسخ به مخاطبین گرامی هم گفته شد، ازنو یادآور میشود ریشه مشکلات جامعه لر از جمله گسترش درگیریها و چنددستگیها را بایستی در دوره پس از ورافتادن اتابکان (شاهان) لر و به ویژه ۵۰۰ سال اخیر جستجو کرد؛ در این رابطه هرچند والیان و خوانین لر با همراهی دلاوران و سلحشوران (شمشیرزنان و تفنگچیان) علمرغم فراز و فرودها توانستند انسجام لرتباران را تا حدودی حفظ کرده و در مناسبات کشوری ایفای نقش کنند اما هیچگاه اتحاد شایسته و لازم را به ویژه در دوران متلاطم قاجاریه بازنیافتند؛ درگیریهای میان ایلات کهگیلویه را میتوان از همین زاویه نگریست تا به درک بهتری از شرایط آن زمان رسید.
به هر تقدیر ضمن اینکه امید است قدمی ناچیز در راه معرفی جامعه تاریخی لر برداشته شده باشد، بهعنوان حسن ختام ضمن آرزوی تندرستی برای همه تلاشگران عرصه شناخت و معرفی عشایر بهویژه تبار بزرگ لر، مجدداً گرامی داشته میشود یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت این تبار کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند مخصوصاً زندهیاد دکتر نادر افشار نادری که بنیانگذار ارزشمندترین پژوهشها درباره نظام سنتی عشایر لرتبار کهگیلویه بودند.
عرض سلام و خسته نباشید خدمت برادر عزیز
بی زحمت ی توضیح مختصری در باره ریشه نژادی کرائی ها در اختیار ما بگذارید
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای محمد
ضمن سپاس از ابراز محبت آن برادر محترم، تا جاییکه دانستهها یاری میکند ریشه کراییها به لرهای کهگیلویه باز میگردد؛ در همین ارتباط میتوان گفت شاخصترین و متشکلترین گروه کرایی نیز در سازمان سیاسی اجتماعی ایل طیبی کهگیلویه جای داشته است.
به هر تقدیر همانگونه که بارها گفته شد مدنظر بوده و میباشد تا بمرور زمان و در فرصت مناسب به بررسی گروههای لر و از جمله طیبیها و طبعاً کراییهای آن و شاید کراییهایی که به دیگر مناطق رفتهاند، در قالب پستهای جداگانه پرداخته گردد تا ضمن کسب شناخت مبسوطتر، بستر گفتگو و تبادلنظر هم در چارچوب بخش دیدگاههای هر گفتار مهیا باشد.