کهگیلویه بهعنوان بخشی از سرزمین پهناور لر، در گذر زمان دارای موقعیت ممتاز جغرافیایی- تاریخی بوده است؛ چه در زمانیکه سکونتگاه عیلامیان و چه دورهای که دروازه ورود پارس باستان (مرکزیت سیاسی شاهنشاهی هخامنشی و ساسانی) بود و همچنین در زمان فرمانروایان و شاهان (اتابکان) لر و نیز قرون معاصر که در قامت مأمن و جایگاه ایلها و طوایفی جلوهگر شده که مردمانشان به صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت همچون سایر لرتباران شهره بودهاند.
بر اساس سیر تاریخی، در آخرین تقسیمبندی ایلات منطقه از اواخر دوره قاجار ببعد، ساخت عشایری کهگیلویه شامل 6 ایل بویراحمد، بهمئی، طیبی، دشمنزیاری، چرام و بابوئی بوده است. در همین راستا تلاش خواهد شد تا با توجه به مونوگرافی موجود، شناختی درخور از بویراحمدعلیا بهعنوان بخشی از ایل بویراحمد به دست داده شود. ضمن آنکه پیش از پرداختن به ادامه بحث باید به نکات زیر توجه داشت:
- الف) تاریخ، جغرافیا و سازمان سیاسی اجتماعی جوامع عشایری و ایلات را بایستی در گذر زمان و فراز و فرودهایی که داشتهاند نگریست؛ بر همین اساس بررسی تمام و کمال موارد مذکور نیازمند گفتارهای متعدد بوده و از حوصله یک پست خارج است.
- ب) در مجال حاضر به قسمتی معین از ایل بویراحمد یعنی بویراحمدعلیا پرداخته میشود و بررسی سایر بخشها چون بویراحمدسفلی و بویراحمد گرمسیر نیازمند پستهای مستقل است.
- ج) بر مبنای نکات پیشین باید گفت اطلاعات ارائه شده در این گفتار مربوط به اواسط دهه چهل شمسی بوده و همان بازه زمانی را مورد بررسی قرار داده است.
به هر حال همانگونه که در گفتار «به یاد دکتر نادر افشار نادری» گفته شد با تأسیس گروه عشایری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۵ به همت دکتر نادر افشار نادری و با همراهی پژوهشگرانی چون جواد صفینژاد، حسن پارسا و هوشنگ کشاورز، تحقیقات درباره عشایر ایران وارد مرحله جدیدی گشت.
دکتر جواد صفینژاد همکار و همراه زندهیاد دکتر افشار نادری در این باره در کتاب ایل بهمئی مینویسند: دکتر نادر افشار نادری دارای درجه دکترای مردمشناسی از دانشگاه پاریس فرانسه در زمستان سال ۱۳۴۵ به دعوت سازمان عمران کهگیلویه و بههمراه شش نفر پژوهشگر به منطقه کهگیلویه دعوت شد. وی به دلیل علاقهی فراوانی که به مطالعهی مردمشناسی عشایر ایران داشت این منطقهی بِکر و مطالعه نشده را با تمام سختیهایش پذیرفت؛ زیرا پهنهی کوهستانی، مشکلات ارتباطی و نا آشنایی با ردههای کوچنده عشایر ایلات ششگانهی آن، این سختیها را مضاعف مینمود. دکتر افشار نادری پس از پایان سفر اول، پیشنهادهای مطالعاتی خود را طی گزارش مبسوطی ارائه نموده و خواهان اجرای طرحی جهت مطالعات میدانی کهگیلویه گردید که مورد موافقت سازمان عمران کهگیلویه قرار گرفت و از سال ۱۳۴۶ طرح مذکور با دوازده نفر پژوهشگر آغاز گردید که همگی در مقاطع زمانی مختلفی در پژوهشها مشارکت داشتند.
یکی از پژوهشگرانی که دکتر نادر افشار نادری را در آن پروژه مطالعاتی همراهی میکرد «علیاکبر قدیمی» بود که حاصل تحقیقات او درباره بویراحمد موضوع گفتار حاضر است؛ ضمناً علاوه بر متن اصلی مونوگرافی مورد نظر که در ادامه خواهد آمد، قدیمی در ابتدای گزارش خود، مقدمهای را هم ذکر میکند که خواندن آن خالی از لطف نمیباشد:
مقدمه: مندرجات این دفتر به شناخت کلی منطقه یاسوج که شامل منطقه بویراحمدعلیا است اختصاص دارد. دفتر مزبور دو بخش میشود که به دو شیوه مختلف بررسی و تدوین شده است.
بخش اول به اموری مانند شناسایی طبیعی منطقه و خصوصیات کلی اجتماعی – اقتصادی آن مربوط میشود.
بخش دوم گفتگویی مفصل و عمیقتر درباره شهر نوپای یاسوج مرکز فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد است. [بعداً به استان کهگیلویه و بویراحمد ارتقاء پیدا کرد]
یاسوج امروزه [دهه چهل شمسی] شهرکی است جدید التأسیس با سابقهای حدود 4 تا 5 سال. شهر مذکور که شمال آن دنباله رشته جبال معروف دنا و جنوب آن دشت نسبتاً بزرگی قرار دارد، به وسیله جادهای که همزمان با آغاز توسعه شهر مذکور احداث شده به فهلیان و نتیجتاً به راه اصلی اهواز – شیراز متصل میگردد.
در گذشته حاکمنشین منطقه بویراحمد تلخسرو بود. امروزه یاسوج بنابه ضرورتهای منطقهای وظیفه تلخسرو را در قالب شهرکی که برای توسعه آن اقداماتی در جریان است انجام میدهد. تقریباً اکثر سازمانهای دولتی مربوط به منطقه کهگیلویه و بویراحمد امروز در این شهر متمرکز است.
خاصیت عمدهای که یاسوج را از دیگر شهرها یا شهرکهای ایران جدا میکند در وظایفی است که این شهر به عهده دارد. معمولاً بیشترین میزان خدمات یک شهر به اهالی همان شهر اختصاص دارد.
یاسوج فاقد چنین وضعی است و این به خوبی از کمیت جمعیت آن آشکار است. این شهر دارای 428 نفر جمعیت است. بدیهی است وجود سازمانهای متعدد دولتی و وجود بازار نسبتاً بزرگ در مقیاس عشایری نشان دهنده این واقعیت است که شهر مذکور قبل از تعلق به ساکنین آن به افرادی متعلق است که در یاسوج ساکن نیستند. قست اعظم این مردم را عشایر کهگیلویه و مخصوصاً ایل بزرگ بویراحمد تشکیل میدهد.
امروز شهر یاسوج دو فونکسیون اساسی دارد:
- ارتباط هرچه بیشتر سازمانهای دولتی با مردم
- مبادله
شاید اساس و پایه و هدف از بوجود آمدن شهر یاسوج مورد اول بوده است اما بههرحال در سایه بسیاری امکانات که این شهر به تازگی پیدا کرده بصورت مرکزی با شعاع وسیع در جهت توسعه روابط پیلهوری و مبادلاتی درآمده است.
در بخش دوم 4 آبادی بهنامهای «جدول فرامرزی»، «یاسوج امیری»، «یاسوج سادات» و «جدول قدم» نیز بررسی شده است. آبادیهای مذکور همچون هالهای شهرک یاسوج را در میان خود دارند و ساکنین آنها بومیان شهر یاسوجاند.
مطالعه آبادیهای مذکور بعلت همبستگی همه جانبهای که با شهر یاسوج دارند صورت یافت؛ بدون شک توسعه یاسوج دگرگونیهای زیاد در زندگی مردم دهات مذکور خواهد داشت.
کارخانه قند که بهسال 1345 شروع بکار نموده مطالعه شده است؛ این کارخانه در فاصله 4 کیلومتری جنوبشرقی شهر یاسوج قرار دارد و به دو صورت اقتصادی و اجتماعی در زندگی مردم منطقه تأثیر خواهد داشت که در دفتر حاضر بدان اشاره شده است.
اینک وظیفه خود میدانم که از راهنماییهای ذیقیمت و صمیمانه آقایان عطاء طاهری و اردشیر موسویپور و همچنین از همکاریهای گرانقدر آقایان یعقوب غفاری و ابوالحسن حسینی فرهنگیان یاسوج که نگارنده را در تهیه مطالب این دفتر یاری کردهاند قدردانی نمایم.
منطقه بویراحمدعلیا: در گزارش مونوگرافی بویراحمدعلیا، در خصوص جغرافیای آن دیار آمده است که منطقه بویراحمدعلیا دارای وسعتی است برابر با 1247/75 کیلومتر مربع، حدود این وسعت را در قسمت وسیعی در سمت شمال و مشرق رشته کوههای دنا قرار گرفته است که از تنگه سرخ تا قله دنا چون دیواره عظیمی این کوهها ادامه مییابد و دنباله آن وارد منطقه بویراحمد سفلی میگردد.
جنوب منطقه از تنگسرخ آغاز شده و طلایه منطقه از خطالرأس کوههای دو پشته شرقی گذشته تا کوههای چال بنییاب ادامه مییابد از این پس خطالرأس کوههای سرگچینه طلایه منطقه محسوب شده و خط طلایه از جنوب سفیدار از خطالرأس کوه پهن و تنگ تامرادی و کوه زردآورد عبور نموده در جنوب بابکان به تنگ آبشور میرسد.
طلایه مغرب منطقه از تنگ آبشور گذشته پوزه کوه سیوک و کوههای خمسیر و تیراحمد را در بر گرفته از آبزهران و تلگاوی گذشته به گردنههای شرقی سیسخت محدود میشود که خود زبانههایی از کوههای دنا است و سرانجام طلایه غربی منطقه توسط همین زبانهها به طلایه بزرگ دنا در شمال منطقه میپیوندد.
بویراحمدعلیا با مشخصات فوق منطقهای است سردسیری که محل نشیمن طوایف مختلف بویراحمدیهای بویراحمدعلیا است. در جنوب بویراحمدعلیا منطقه دیگری است بنام «ممسنی» که [در اصل مربوط به سرزمین ایل ممسنی بوده و] از نظر تقسیمات داخلی خود به چهار قسمت به نامهای زیر تقسیم میشود:
- رستم ممسنی
- بکش ممسنی
- جاوید ممسنی
- دشمنزیاری ممسنی
رستم ممسنی: از بین مناطق چهارگانهی فوق، منطقه «رستم ممسنی» محل نشیمن گرمسیری طوایف مختلف بویراحمدیهای بویراحمدعلیا بخصوص طوایف مختلف تیره سادات است که بسیاری از آنها در این منطقه اسکان یافتهاند. منطقه رستم ممسنی دارای وسعتی برابر با 671 کیلومتر مربع است که کمی بیش از نصف مساحت منطقه سردسیری بویراحمدعلیا است. تراکم جمعیت این منطقه بیشتر در منطقه باز و حاصلخیزی است که از تنگ پرین آغاز شده بسوی کازرون تا پایان ممسنی ادامه مییابد منطقه رستم ممسنی به حدود بامیدان پایان پذیرفته و نقاط کوهستانی آن از بامیدان بهسمت یاسوج نقاط کوهستانی قلمدان، حسینک خوشک، تلمرگاه و سرگچینه را شامل شده از راه تنگاری به دشتروم بویراحمدعلیا مربوط میگردد.
بنابراین سردسیر و گرمسیر بویراحمد دو منطقه مجزا از یکدیگر است که یکی «بویراحمدعلیا» و دیگری «رستم ممسنی» نام دارند. منطقه بویراحمدعلیا خود از نظر ساختمان طبیعی به سه قسمت زیر تقسیم میشود.
- سررود
- دشت روم
- سفیدار و جلیل و بابکان
چون هر یک از مناطق سه گانه فوق از نظر ساختمان طبیعی خود واحد مستقلی را تشکیل میدهند هریک مورد بررسی جداگانه قرار میگیرند.
۱- سررود: سررود که قسمت اعظم منطقه بویراحمدعلیا را تشکیل میدهد سمت جنوبیاش سراسر توسط کوههای دو پشته و درشک محدود میگردد و تنها راه ارتباطی آن به دشتروم توسط گردنه کولیکش انجام میپذیرد که بین این دو کوه واقع شده است، سمت شرق و شمالاش سراسر کوههای دنا است که چون دیوارهای از تنگ سرخ تا حدود سیسخت حدود آن را در برگرفته است، دنباله زبانه کوههای سیسخت بسمت مغرب از تلگاوی و آبزهران گذشته در کوههای تیراحمد پوزه خمسیر حدود آن پایان میپذیرد.
طول منطقه از تنگ سرخ تا تلگاوی حدود 47 کیلومتر و از گردنه کولیکش تا چشمه چنار حدود 20 کیلومتر عرض دارد، منطقه در این عرض و طول مساحتی برابر با 873 کیلومتر مربع را داراست که سطح صاف و بدون عارضهای است با شیب ملایمی از جنوب بسمت شمال.
دامنههای کوهستانی اطراف منطقه سراسر مرتع و دارای جنگلهای نیمه انبوه بلوط نیز میباشد. سطح عمومی منطقه ارتفاعی بین 1800 تا 1900 متر از سطح دریا را داراست چه مناطق مختلف مسکونی کفه سررود بیش از یکصد متر اختلاف ارتفاع را با یکدیگر دارا نیستند زیرا:
نام محل/ارتفاع از سطح دریا
- بازرنگ 1800 متر
- مور دراز 1800 متر
- چنارستان 1800 متر
- شاه مختار 1800 متر
- مادوان 1850 متر
- یاسوج 1850 متر
- گنجه 1850 متر
- بنسنجان 1820 متر
- فیروزآباد 1890 متر
- سروک 1900 متر
- مزدک 1900 متر
- یاسوج سادات 1900 متر
- یاسوج امیران 1900 متر
- متوسط ارتفاع 1850 متر
بنابراین کفه سررود ارتفاع متوسطی حدود 1850 متر را داراست. اگر ارتفاع قسمتهای مختلف منطقه را مورد مطالعه قرار دهیم سررود دارای شیب ملایمی است با اختلاف حدود 50 متر چه دهاتی که بیش از 1850 متر ارتفاع دارند در دامنه واقع شدهاند و اکثر دهات کفه ارتفاعی برابر با 1800 متر تا 1850 متر ارتفاع را دارا میباشد.
پستترین محل منطقه بستر دره رود مهریان و بشار است که اولی 1750 و دومی 1790 متر ارتفاع دارند و این مقدار ارتفاع بسمت شمال با شیب ملایم بستر رودخانه در جهت عبور آب بهمراتب کاسته شده تا در بویراحمدسفلی در محل التقای دو رودخانه کبکیان و بشار به حدود 1540 متر میرسد.
گفتیم که دورادور کفه سررود توسط دیوارههای کوهستانی بسته میشود ولی چهارراه از مرکز منطقه که یاسوج باشد به اطراف کشیده شده و این جادهها از گردنههای منطقه عبور کرده بخارج از منطقه مربوط میگردد. این گردنهها عبارتند از:
نام گردنه/ارتفاع از سطح دریا/واقع شده در راه
- گردنه قلیانی: 2030 متر /سیسخت
- گردنه کالوس: 2060 متر/نقارخانه
- گردنه کولیکش: 2050 متر/دشتروم
- گردنه سوسنزار: 2020 متر/دشتروم
- گردنه سنگمنگ: 2250 متر/اردکان
- گردنه باباحسن: 2500 متر/اردکان
بنابراین گردنههایی که در اطراف کفه سررود واقع شدهاند بهاستثناء گردنه باباحسن که در قلب دنا واقع شده است بقیه با اختلاف ارتفاع حدود 200 متر از یکدیگر بداخل کفه مربوط میگردند و با در نظر گرفتن ارتفاع گردنهها نسبت به سطح کفه، اطراف منطقه به دیوارههایی محدود میگردد که حدود 200 تا 400 متر نسبت به سطح عمومی کفه بلندی دارند.
با این ترتیب با مشخصات طبیعی منطقه آشنا میشویم ولی لازم به یادآوری است که خود منطقه به دو قسمت نساءرود و برآفتاب کوه تقسیم میشود و طلایه بین این دو قسمت رود بشار است که از حمیدآباد قلات تا تلگاوی طلایه نساء و برآفتاب را مشخص میدارد.
در طول رودخانه زمینهای شمالی و شرقی به برآفتاب کوه و زمینهای غربی به منطقه نساءکوه معروف است. علت این تقسیمبندی این است که هنگامیکه در نساءکوه آفتاب غروب میکند در برآفتاب هنوز غروب نشده است از این منطقه را به زمینهای سایه و زمینهای آفتاب تقسیم کردهاند. زمینهای برآفتاب کوه بیشتر سنگلاخی با آب فراوان بیشتر مرتعزار است و مساعد جهت دامپروری ولی نساءکوه دارای زمینهای بیعارضهای است که از هر جهت برای کشاورزی مناسب است.
راههای ارتباطی سررود: از یاسوج مرکز کنونی منطقه چهار رشته راه ارتباطی منطقه را به اطراف متصل میکند، این راهها عبارتند از:
- راه ارتباطی یاسوج و اردکان
- راه ارتباطی یاسوج و دشتروم، کوشک و بامیدان ممسنی
- راه ارتباطی یاسوج و سیسخت، شهرضا
- راه ارتباطی یاسوج و نقارخانه، چنار، سادات، دهدشت، بهبهان
الف – راه ارتباطی یاسوج اردکان: از یاسوج جادهای از طریق درهگرم بهسمت اردکان فارس کشیده شده، این جاده از گردنه سنگمنگ عبور نموده از چشمه جیدری وبیدی و از مقابل چشمه چنار گذشته به آبنهر میرسد، آبنهر در روی رشته اصلی دنا واقع شده که به کوههای پادنا شهرت دارد. پس از آبنهر گردنه باباحسن آخرین منطقه بویراحمدعلیا در سررود است و سپس وارد منطقه کاکان قشقایی میشویم که قلمرو طوایف کشکولی بزرگ میباشد، فاصله یاسوج تا گردنه باباحسن حدود 24 کیلومتر و از گردنه ببعد تا اردکان حدود 70 کیلومتر فاصله است، سرعت حرکت در جاده بسیار کند و در صورت ریزش باران عبور از آن با صرف وقت بیشتری امکان پذیر است. در طول درهگرم درختان فراوان بلوط مشاهده میگردد و منطقه آبنهر دارای آب فراوان و سردسیر طایفه محمدصادقی تیره نگینتاجی [تیرتاجی] و طایفه عمله است که در کنار هم مینشینند.
ب – راه ارتباطی یاسوج دشتروم، کوشک، بامیدان ممسنی: راه ارتباطی دیگری که منطقه سررود را به قسمتهای جنوبی و بامیدان ممسنی متصل میکند راهی است که از یاسوج از طریق گردنه کولیکش وارد دشتروم شده از دشتروم از طریق سرگچینه و تلمرگاه وارد منطقه کوشک شده و از آنجا به گردنه حسینک و قلمدان و سپس وارد منطقه بامیدان میگردد.
در بامیدان که در خاک ممسنی واقع شده است جاده بهسمت شرق بهسوی کازرون و بهسمت غرب بسوی دوگنبدان میرود. فاصله یاسوج بامیدان حدود 77 کیلومتر و از آنجا تا دوگنبدان از یکسو و تا کازرون از سوی دیگر دارای فاصله تقریباً مساوی است که حدود 90 تا 95 کیلومتر میباشد.
جاده دوگنبدان به کازرون که از بامیدان میگذرد شاهراهی است که استان فارس را به خوزستان مربوط میکند و به جاده شاهی شهرت دارد، از بامیدان جاده سومی از آن منشعب میشود که بهسمت یاسوج میرود، این جاده که نسبت به جاده شاهی فرعی است با وجود کوهستانی بودن بهمراتب بهتر از جاده اصلی و سرعت حرکت در آن بسیار سهلتر انجام میگیرد.
ج – راه ارتباطی یاسوج، سیسخت، شهرضا: یکی دیگر از راههای ارتباطی منطقه سررود راه یاسوج، سیسخت، شهرضا است که از یاسوج آغاز شده بهسمت شمال غربی بسوی سیسخت پیش میرود، فاصله بین یاسوج تا قلعه مرکزی سیسخت حدود 40 کیلومتر است و دنباله آن از گردنه بیژن گذشته بسمت شهرضای اصفهان امتداد مییابد و فاصله آن از سیسخت تا شهرضا بحدود 180 کیلومتر میرسد.
قبلاً جادهای که یاسوج را به سیسخت مربوط میکرد جاده درجه سومی بود که حرکت در آن بکندی انجام میگرفت ولی در حال حاضر جاده بامیدان یاسوج در دست ساختمان است که از جنگلهای بلوط گذشته تا نزدیکیهای سیسخت ساخته شده است و از سیسخت بهسوی شهرضا پیش خواهد رفت. ارتباط جاده از سیسخت به شهرضا هنگام بارندگی بهخصوص بارش برف بکلی قطع میشود چه عبور از گردنه بیژن امکانپذیر نیست روی همین اصل اواخر پاییز و فصل زمستان ساکنین سیسخت برای انجام معاملات خود از طریق یاسوج، بامیدان، کازرون، شیراز به شهرضای اصفهان میروند و فعلاً چارهای هم جز این ندارند.
د – راه ارتباطی یاسوج، نقارخانه، چنار، سادات، دهدشت، بهبهان: منطقه سررود راه ارتباطی دیگری بهسمت بویراحمدسفلی دارد که از مختار، فیروزآباد و کالوس گذشته بهسوی نقارخانه میرود، مسیر این جاده از مختار بهبعد تل و تپههای نیمه کوهستانی است که جنگلهای بلوط سراسر آن را فراگرفته است در اطراف آبادیهای سر راه جنگلها از بین رفته و یا نیمه انبوهاند ولی در قسمتهای دور از آبادی و دامنهها جنگلهای انبوه و درختان بلوط تنومند مشاهده میشود و انبوهترین این جنگلها در دامنه کوه مختار است که چون کوههای مناطق شمالی کشور انبوه و پر درخت میباشد که جاده از وسط یا کنار آن عبور مینماید.
فاصلههای این راه ارتباطی عبارتند از:
- فاصله یاسوج تا نقارخانه 30 کیلومتر
- فاصله نقارخانه تا چنار 19 کیلومتر
- فاصله چنار تا سادات 39 کیلومتر
- فاصله سادات تا دهدشت 79 کیلومتر
- فاصله دهدشت تا بهبهان 65 کیلومتر
البته راه ارتباطی مذکور راه عمومی یاسوج به بهبهان نیست و در واقع راه ارتباطی بین یاسوج و دهدشت است و راه عمومی از طریق بامیدان به دوگنبدان و سپس به بهبهان صورت میپذیرد زیرا مسیر حرکت شاهراه است و طول راه بهمراتب کمتر از طول راه مناطق ذکر شده در فوق چه:
- فاصله یاسوج بامیدان 77 کیلومتر
- فاصله بامیدان دوگنبدان 95 کیلومتر
- فاصله دوگنبدان بهبهان 70 کیلومتر
- فاصله یاسوج بهبهان 242 کیلومتر
از این که بگذریم حرکت از طریق چنار و سادات و دهدشت بهمراتب کندتر از جاده شاهراه انجام میگیرد زیرا جاده از یاسوج تا بامیدان بسیار عالی است، از بامیدان تا دوگنبدان جاده شوسه و شاهراه و از دوگنبدان تا بهبهان جاده آسفالته است.
برای نشان دادن مبداء و مقصد هیچگاه از یاسوج تا دهدشت و بهبهان فواصل یکجا و با هم محاسبه نمیشود و مبداء و مقصد بدین طریق محاسبه میشود:
مبداء/مقصد
- یاسوج – چنار
- چنار – سادات
- سادات – جوخانه، دهدشت
- دهدشت – بهبهان
زیرا همانطور که یاسوج مرکز بویراحمدعلیا است، چنار مرکز بویراحمدسفلی در سردسیر و دهدشت مرکز بویراحمدسفلی در گرمسیر و ده سادات مرکز منطقه سادات است که هرکدام خود دارای اهمیتی هستند و خود مبداء برای حرکت به نقاط اطراف محسوب میشوند.
۲- دشتروم: دشتروم بهوسعت 87/6 کیلومتر مربع یکی از مناطق سهگانه بویراحمدعلیا است که کفه صاف منطقه بین کوههای درشک، دوپشته، چال بنییاب (چال بنی یو)، دره کوره، دلی بوکه، تنگاری، سرگچینه و کوه پازنون محدود میشود. در قسمت شمالی منطقه بین کوههای درشک و دوپشته گردنه کولیکش و سپس سوسنزار واقع است که دشتروم را به سررود مربوط میکند منطقه رستم ممسنی در جنوب دشتروم واقع شده است که توسط تنگه تنگاری از طریق سرگچنیه و پیربولدوک بهم مربوط میگردند زیرا سرگچینه آغاز منطقه رستم ممسنی است. کوه پازنون با جهت شمالغربی جنوبشرقی خود قسمت غربی و جنوبغربی منطقه را فرا گرفته است که دشتروم در دامنههای شمالی و سفیدار در دامنههای جنوبی آن واقع شده است.
بدون در ظر داشتن دیوارههای کوهستانی دورادور منطقه، دشتروم کفه بیعارضهای است که دارای ارتفاع متوسط 2050 متر از سطح دریا میباشد ولی از جنوب بسمت شمال دارای شیب ملایمی بدین ترتیب میباشد:
- سرگچینه 2100 متر
- گردنه پیربولدوک 2060 متر
- کفه دشتروم 2050 متر
- گردنه کولیکش 2050 متر
- گردنه سوسنزار 2020 متر
- پایان تنگ 1860 متر
- کفه سررود 1850 متر
بدین ترتیب کفه دشتروم حدود 200 متر از سطح متوسط کفه سررود مرتفعتر است بنابراین دارای تابستانهای خنکتر و زمستانهای سردتر از سررود میباشد.
از بهم پیوستن دو چشمه پیربولدوک و پلنگی در تنگاری (مدخل دشتروم) نهر دشتروم بوجود میآید که پس از عبور مرکو کفه از سرآبخیزان بهسمت تلخهدان و دمکره جاری شده در بردخیاری به زمین فرو میرود.
منطقه دشتروم خود از لحاظ جغرافیایی واحد مستقلی را تشکیل میدهد که ذکر خصوصیات آن گذشت ولی داخل آن را نهر آب منطقه به دو قسمت برآفتاب کوه و نساء کوه تقسیم میکند و هر یک از این قسمتها خود به مناطق دیگری بشکل زیر تقسیم میشوند:
- نساءکوه: دره کوره، ریواسی، سراب خیز، تلخه دان، چشمه سرخ و دم کره
- برآفتاب کوه: چال بنی یاب و مورصفا
با این ترتیب به طبیعت دشتروم آگاهی مییابیم، در این منطقه 835 خانوار بطور فصلی زندگی میکنند این عده در ماههای گرم در مناطق مختلف دشتروم بیشتر در زیر سیاه چادر بسر میبرند و در ماههای سرد عده کمی از آنها جهت پاسداری از منازل و کشتزارها در محل باقی مانده بقیه به گرمسیر میروند که نقاط مسکونی گرمسیری متعلق بدانها از تنگ تامرادی آغاز شده تا زوال و قلمدان و درگ ده نو، دلی رنگک و تلگرد ادامه مییابد که در مجموع منطقه رستم ممسنی باشد.
۳- سفیدار، جلیل، بابکان: قبلاً یادآورد گردید که منطقه بویراحمدعلیا از نظر ساختمان طبیعی به سه قسمت مجزا از هم تقسیم میشود که اکنون شناسایی منطقه سوم مورد مطالعه قرار میگیرد. منطقه سوم که خود در شناسایی منطقه واحدی را تشکیل میدهد – خود دارای تقسیمات سهگانه داخلی جدا از همی بدین ترتیب میباشد:
- الف: منطقه سفیدار
- ب: منطقه جلیل
- ج: منطقه بابکان
الف – منطقه سفیدار: منطقه سفیدار دارای وسعتی برابر با 140/75 کیلومتر مربع است که تقریباً بهشکل مثلثی است که رأس آن از سرگچینه آغاز شده دو زبانه کوه چون دو دیواره ضلعهای شمال و جنوب آن را فرا میگیرند و پایههای آن با تپه کوههای کوتاهی به منطقه جلیل منتهی میشود که گردنه «مزارگاه» یا «حدگه» طلایه آنها را مشخص میدارد.
جهت دیواره ضلع شمالی شمالغربی جنوبشرقی است، این دیواره از سرگچینه به «دلی بجک» و سپس به کوه پازنون منتهی شده دنباله آن در سمت غرب به طلایه تیگاب پایان میپذیرد. دیواره جنوبی آن را کوههای منفرد چندی تشکیل میدهد که از مشرق از دلی بجک بسوی جنوبغربی عبارتند از: تنگ رباط، چشمه بلوطک، کوه پهن، کوه سرطاوه و کوه زرآورد.
تنگ تامرادی که مشهورترین کوههای منطقه است در دیواره جنوبی این منطقه واقع شده است که کوه طوس و کوه پهن و کوه انا اطراف آن را فراگرفته اند و راه عبور از سردسیر به گرمسیر منطقه از همین تنگ است ولی طرفین اصلی تنگ را کوه پهن و کوه تقار تشکیل میدهند که دهلیز اصلی تنگ را در بر دارند.
در بین عوارض طبیعی فوقالذکر منطقه سفیدار واقع شده است که قسمت اعظم آن تپه ماهور و دامنهای است که دارای دو قسمت مشخص بلوطک و سفیدار است.
پس از عبور از دلی بجک به تنگ رباطک میرسیم که ابتدای منطقه بلوطک است، شمال بلوطک کوه پازنون و جنوب آن به کوه پهن محدود میشود، پس از بلوطک، بید میدان واقع است که توسط درهای به باجولی متصل میگردد و باجولی خود توسط تنگ باجولی به منطقه سفیدار مربوط میگردد.
در وسط منطقه سفیدار نهر بزرگی جاری است که به نهر یا رود سفیدار شهرت دارد. جدولهایی از این نهر در منطقه جدا گردیده و آبیاری سفیدار را تأمین مینماید و مازاد نهر از طلایه حدگاه گذشته وارد خاک جلیل و سپس بابکان شده برود کبکیان متصل میگردد.
منطقه سفیدار توسط این نهر به دو قسمت برآفتاب کوه و نساء کوه تقسیم میشود، دامنه کوه پازنون به سمت سفیدار برآفتاب کوه و سمت دیگر نساء کوه میباشد که حدود 20 دقیقه اختلاف آفتابی دارند. منطقه سفیدار خود به دو قسمت سرسفیدار و دمسفیدار تقسیم میشود. سرسفیدار در قسمت شرقی منطقه نزدیک بلوطک واقع شده است که سرچشمههای نهر سفیدار در آن بهم ملحق میگردند. دمسفیدار در قسمت غربی منطقه واقع شده که به گردنه مزارگاه (حدگه) منتهی میشود.
پرشیبترین قسمتهای منطقه دامنههای پازنون است که تا حدامکان مورد استفاده قرار گرفته است. ارتفاع این منطقه از سطح دریا حدود 2050 متر است بنابراین سطح متوسط سفیدار هم ارتفاع کفه دشتروم است با این اختلاف که کفه دشتروم بیعارضه و سطح سفیدار پرعارضه است و پرشیب.
ب – منطقه جلیل: جلیل منطقهای است که سرتاسر آن را تپه ماهورهای فراوانی تشکیل داده است. حدود آن از مشرق به سفیدار منتهی میشود که تل حدگه و مزارگاه طلایه آن است، در سمت مغرب با بابکانیها همسایه میباشد و طلایه آنها کوه درهگچی (دره پاتل) است جنوب منطقه به دامنه کوه زرآورد محدود میگردد و شمال آن به چاه خرسی مشهور میباشد.
منطقه جلیل به دو قسمت نصرآبادعلیا و نصرآبادسفلی تقسیم میشود که هر قسمت محل سکونت دو طایفه بزرگ جلیل میباشد دنباله نهر سفیدار از دره حدگه گذشته وارد خاک جلیل شده پس دریافت سرشاخههای محلی بهسوی بابکان روان میگردد. مشهورترین نقاط جلیل باغچه جلیل نام دارد که دارای مشهورترین چشمه آب منطقه میباشد.
ارتفاع مناطق مختلف جلیل از سطح دریا تقریباً همان است که در سفیدار و بابکان مشاهده میشود زیرا ارتفاع متوسط آن همان 2050 متر است چون از سفیدار تا ده شیخ و دیلگان ارتفاع مناطق مختلف از 2050 متر آغاز شده حداکثر به 2200 متر رسیده سپس به 2030 متر تقلیل مییابد.
ج – منطقه بابکان: بابکان منطقهای است که بین جلیل و دیلگان واقع شده است، طلایه آنها با جلیل، کوه درهگچی (دره پاتل) و با بابکان مله کل، مله ول، تنگ آبشور و از مله کل بهبعد رود سفیدار است که رود کبکیان نام میگیرد و در واقع طلایههای غربی منطقه که مله کل، ول، تنگ آبشور و در قسمتهایی رودخانه کبکیان مرز بویراحمدعلیا و سفلی محسوب میشود زیرا بابکان جزء بویراحمدعلیا و دیلگان جزء بویراحمدسفلی محسوب میگردند. جنوب منطقه را سراسر کوه زرآورد و شمال آن را کوههای تیگاب، تیراحمد، خمسیر پوزه جوزار محدود مینماید.
رودخانه سفیدار که از منطقه سیفدار سرچشمه میگیرد پس از عبور از خاک سفیدار وارد خاک جلیل شده و از تنگ تاک و سراب کورکی و دره پاتل گذشته وارد بابکان میگردد و در منطقه بابکان پس از دریافت نهرهای محلی از مغرب مله کل گذشته طلایه پراشکفت با نرماب را تشکیل میدهد و پس از دریافت نهرهای دیگری از سمت مغرب برود کبکیان مشهور میگردد.
منطقه بابکان از نظر ساختمان طبیعی خود به قسمتهای دیگری بشرح زیر تقسیم میگردد:
- تنگ آبشور واقع در مغرب منطقه که طلایه بابکان و چرام محسوب میگردد.
- تیگاب واقع در شمال شرقی منطقه که کوههای تیگاب مرز بابکان با سررود را تشکیل میدهند.
- پراشکفت که در شمال منطقه واقع شده است
- بابکان که بین کوههای زرآورد و تنگ آبشور و جلیل و پراشکفت واقع است، علاوه بر این، این نام به کلیه منطقه اطلاق میگردد
۴- آب و هوا
الف – آب و هوای سررود: سررود از مناطق سردسیری کهگیلویه است که کفه آن 1850 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، بدون درنظر گرفتن درههای کوهستانی کفه بیعارضه منطقه حداکثر درجه حرارتی که در تیرماه بهخود میگیرد 35 درجه سانتیگراد و حداقل مطلق در همان ماه 12 درجه میباشد یعنی 23 درجه اختلاف در شبانهروز در منطقه مشاهده میشود.
نساءکوه منطقه بهمراتب از برآفتاب کوه خنکتر است و حدود 5 درجه اختلاف ارتفاع حرارت بین دو منطقه مشاهده میشود.
- نساءکوه: حداقل مطلق تیرماه 12 درجه
- برآفتاب کوه: حداقل مطلق تیرماه 17 درجه
- نساءکوه: حداکثر مطلق تیرماه 30 درجه
- برآفتاب کوه: حداکثر مطلق تیرماه 35 درجه
درجه حرارت در منطقه برآفتاب از بعدازظهر تا اوایل شب حدود 10 درجه از مقدارش کاسته میگردد و این مقدار در نساءکوه حدود 8 درجه میباشد ولی با وجود این معدل درجه حرارت نساءکوه 21 و معدل درجه حرارت برآفتاب کوه 26 درجه سانتیگراد در تیرماه میباشد.
البته اختلاف درجه حرارتی فوق میزان اختلاف سطح کفه را نشان میدهد ولی اگر درههای کوهستانی را بحساب آوریم درجه حرارت بمراتب پایینتر است چه:
نام محل/درجه حرارت ساعت 12 ظهر/ارتفاع از سطح دریا/فاصله
- یاسوج مرکزی/33درجه/1850متر/0 کیلومتر
- آبشار یاسوج/17درجه/2020متر/4 کیلومتر
بنابراین ملاحظه میشود که چه نوسان حرارتی در کفه منطقه حکمفرما است ولی در دامنهها و ارتفاعات مشرف به سررود مسلماً دارای هوای سردتری است. (آب نهر به فاصله حدود 22 کیلومتری یاسوج در ارتفاع 2260 متری حداکثر حرارتش در یک بعداز ظهر به 28 درجه سانتیگراد رسید یعنی 5 درجه از یاسوج خنکتر)
باران: باران منطقه حدود آذرماه آغاز شده و تا نیمه اردیبهشت ادامه مییابد و شدت ریزش آن در بهمن ماه مشاهده میشود در زمستان در سررود باران بندرت میبارد چه این هنگام فصل زیرش برف منطقه است بارش باران از نیمه دوم اسفندماه مجدداً آغاز میشود که معمولاً با تگرگ توأم و در اصطلاح محلی تا 36 روز بعداز عید باریدنش ادامه مییابد.
برف: بهمن ماه فصل ریزش برف منطقه است و تا نیمه اسفند منطقه برفی است، مقدار برفی که در منطقه مینشیند از 50 سانتیمتر تجاوز نمیکند و تنها در زمستان 1342 بوده که حدود یک متر برف در کفه بزمین نشست و این اندازه زیادترین برفی است که اهالی تاکنون بیاد دارند چه در سال 1346 تنها حدود 30 سانتیمتر برف در کفه بزمین نشسته بود، محلیان معتقدند اگر در نیمه دوم آذر برف شدید ببارد سراسر زمستان منطقه پوشیده از برف است ولی اگر در آذر برف بزمین ننشیند با آمدن باران آب شده در کفه برفی باقی نمیماند مگر در ارتفاعات.
یخبندان: یخبندان منطقه از اول آذرماه شروع شده تا نیمه اسفند ادامه مییابد، شدت سرما در این مدت به حدی است که حتی آب در هوای آزاد به هنگام ظهر هم یخ میبندد یعنی حداکثر درجه حرارت منطقه از صفر تجاوز نمیکند و در این مدت رودخانه بشار چنان یخی میبندد که از روی یخها آمد و شد میشود، محلیان معتقدند که هرگاه بارندگی کم شود هوا خیلی سرد میشود و این اتفاق در سال 1341 در منطقه به وقوع پیوسته است.
باد: باد در منطقه سررود بیشتر از جنوب غربی میوزد و موقع وزش این باد در زمستان است ولی در اواخر زمستان شدت مییابد این باد تا حدود 15 فروردین ماه ادامه مییابد و باد بسیار سردی بشمار میرود. در تابستان در منطقه فراوان گردباد میوزد به طوریکه شدت آن طوری است که کنگرها را از زمین کنده به هوا برده و در درهها میریزد (این باد بیشتر در مردادماه میوزد) بطوریکه ستونی از گرد و خاک و علوفههای خشک را به هوا میبرد و چون تنورهای آنها را بهم میپیچاند، معمولاً این باد را باد آشوب مینامند که موسمی است و هر ساله تکرار میشود بهطوریکه تمام کنگر و خاک و خاشاکها را جمع میکند. باد بهاره را که تا 15 فروردین بطول میانجامد اصطلاحاً «او و درخت رو» یعنی «جریان آب در آوندههای درختها جریان مییابد» میگویند، چه این آب تأثیری در حرکت آب در داخل درخت دارد.
ب – آب و هوای دشتروم: گفتیم که سطح عمومی دشتروم 2050 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و ارتفاع متوسط سررود نیز برابر با 1850 متر میباشد بنابراین دشتروم 200 متر از سررود مرتفعتر است در نتیجه دارای هوایی سردتر از سررود در تمام فصول سال میباشد.
معدل حداکثر درجه حرارت منطقه در تیرماه 30 درجه سانتیگراد میباشد چه در نقاط مختلف مسکونی در دامنه ارتفاعات تا مناطق مختلف سطح کفه میزان درجه حرارت از ساعت یازده صبح تا یک بعدازظهر در روزهای مختلف بین 28 درجه تا 35 درجه سانتیگراد نوسان داشت و این درجه حرارت در ساعت شش بعدازظهر به 25 درجه نیز رسید.
باران منطقه از اوایل آذرماه رفته رفته آغاز شده و تا نیمه اردیبهشت ادامه مییابد ولی ساکنین معتقدند باران اصلی منطقه هفتاد روز که از فصل زمستان بگذرد آغاز شده و تا چهل و پنج روز بعد از عید نوروز ادامه مییابد و در خردادماه دیگر باران نمیبارد و در صورت باریدن آنرا باران بیموقع میدانند بنابراین بارندگی منطقه حدود 65 روز بطول میانجامد.
امکان بارش برف از آذرماه آغاز میشود و در بعضی سالها تا حدود فروردین برف باقی میماند ولی آنچه اکثر بدان معتقدند بارش برف در بهمن ماه آغاز شده تا نیمه اسفند ادامه مییابد و در نیمه دوم اسفند دیگر بهندرت برف در کفه مشاهده میشود مگر در ارتفاعات، برفی که در منطقه بزمین مینشیند میزانش بین یک متر تا یک متر و نیم متغیر است که تپه چالههای ارتفاعات را یکسره صاف مینماید. سنگینترین برفی که اهالی بیاد دارند مربوط به زمستان سال 1342 است که بنابه گفته خودشان حدود دو متر برف آمده بود و رابطه منطقه با اطراف بطور کلی قطع گردید و اگر با هواپیما برای دامها علوفه ریخته نشده بود تمامشان از بین رفته بودند.
منطقه دارای دو نوع باد محلی نیز است که یکی در آذر و دیگری در اسفندماه میوزد، این بادها سرد و همراه با کولاک بوده و از سالی به سال دیگر دارای شدت و ضعف میباشد.
بنابراین خصوصیات منطقه دشتروم بهمراتب سردتر از منطقه سررود بوده در نتیجه 93% از ساکنین دشتروم در فصل سرما کوچ مینمایند در صورتیکه کوچکنندگان سررود بهمراتب کمتر و بیش از 79% سکنه در منطقه اسکان یافتهاند.
ج – آب و هوای سفیدار، جلیل و بابکان: منطقه سفیدار از نظر آب و هوایی بایستی وضعی شبیه دشتروم داشته باشد چه متوسط ارتفاع این منطقه از سطح دریا با متوسط ارتفاع دشتروم برابر است منتهی دشتروم بواسطه یکنواختی و بیعارضه بودن سطح کفه دارای مشخصات آب و هوایی یکسانی در تمام سطح کفه است ولی منطقه سفیدار دارای سطح یکنواختی نیست بلکه پرعارضه و دارای تپه چالههای فراوانی است که منطقه را بصورت دره دره درآورده است.
نهری که از وسط منطقه میگذرد سفیدار را به دو قسمت برآفتاب و نساء تقسیم مینماید که حدود 20 دقیقه با یکدیگر اختلاف آفتابی دارند یعنی نساء کوه بیست دقیقه کمتر از برآفتاب کوه آفتاب دریافت میدارد بنابراین سردتر از منطقه برآفتاب میباشد.
درجه حرارت گرمترین ماههای سال یعنی مردادماه حداکثر به 30 درجه سانتیگراد میرسد و حداقل آن در همان ماه 9 درجه بالای صفر میباشد بنابراین اختلاف درجه حرارتی شب و روز در مردادماه 21 درجه است، میزان حداقل درجه حرارت مردادماه بین 9 تا 14 درجه نوسان دارد و این میزان حرارت حداکثر از 29 تا 30 درجه تجاوز نمیکند. نسبت بخار آب موجود در هوا در منطقه سفیدار بهحدی است که گاهی اشباع شده و محیط را مرطوب مینماید درصورتیکه بخار آب موجود در هوای مناطق دیگر بویراحمد هیچگاه باین حد نمیرسد بنابراین چنین بهنظر میرسد که موانع طبیعی اجازه هماهنگی درجه حرارت سفیدار را نسبت به دشتروم نداده و در مجموع در تابستانها خنکتر و در زمستانها کمی گرمتر از دشتروم میباشد.
باران منطقه در اسفند ماه آغاز شده و تا اوایل اردیبهشت ادامه مییابد ولی برف خیلی زودتر از باران آغاز میگردد زیرا بارش برف در اواخر آذر و به اوایل دی آغاز شده در اواسط اسفند پایان میپذیرد و تا اوایل فروردین دیگر برفی در منطقه باقی نمیماند و در اواخر فروردین دیگر در کوهها هم برفی مشاهده نمیشود مگر در کوههای غربی سفیدار که بواسطه وجود چاه برفی عمیقی در ماههای گرم از آن برف آورده و مورد استفاده قرار میدهند. مقدار برفی که در منطقه بزمین مینشیند حدود 1/5 متر و در دامنهها این ارتفاع برف را اهالی حدود 2/5 متر یادآور میشوند.
منطقه جلیل و بابکان از نظر آب و هوایی وضعی شبیه به سفیدار را دارا میباشد چه ساختمان طبیعی مناطق فوقالذکر از بسیاری جهات همانند شرایط طبیعی سفیدار میباشد.
۵- رودها: منطقه بویراحمدعلیا بواسطه کوهستانی بودن و همجوار بودن با کوههای مرتفع و پربرف دنا و جاری بودن نهرهای دائمی از قسمتهای مختلف دامنههای غربی کوهستان و ملحق شدن شعب مختلف نهرها در سررود رودخانه قابل توجهی تشکیل میگردد که به رود بشار شهرت دارد.
نهرهای دیگری از مناطق دیگر منطقه نیز سرچشمه گرفته که هرکدام سرشاخههای اولیه رودخانهای بوده و سرانجام به رودی میریزند. این رودهای منطقه عبارتند از:
- رود بشار
- نهر دشتروم
- نهر سفیدار
الف – رود بشار: رود بشار از چهار فرسنگی اردکان از جلبگیر سرچشمه میگیرد و از کوهستانهای تنگ سرخ سرازیر شده آبهای تنگ خرانداز و ماپرویز و وزک در قلات بدان پیوسته و در منتهیالیه سررود به رود بشار معروف میشود. علاوه بر نهرهای کوتاه و کوچک محلی که بدان میپیوندند دو سرشاخه بزرگ نیز بدان میریزند، یکی از این سرشاخهها بنام نهر سرآب تاوه و دیگری رودخانه مهریان نامیده میشود.
نهر سرآب تاوه از دامنههای شمالی کوههای دوپشته سرچشمه گرفته از نقاط سرآب تاوه، موردراز و مازه خریده گذشته در شمال دهکرد لاغری به رود بشار میپیوندد. رود مهریان نیز از کوههای غربی دنا از منطقه آب نهر و دامنه کوههای کاکان دنا سرچشمههای اولیهاش آغاز شده از چشمه چنار گذشته بین مختار و شرفآباد به رود بشار میریزد.
سرعت عبور آب رودها بهواسطه شیب تندی که در دامنهها دارا است نسبتا شدید است چه از آبنهر تا حدود شرفآباد اختلاف ارتفاع سرچشمه اولیه مهریان تا محل پیوست به رود بشار حدود 700 متر است در صورتیکه فاصله دو منطقه از یکدیگر در جهت بستر رودخانه حدودش از 10-12 کیلومتر تجاوز نمیکند، سطح عمومی بستر رودخانه با سطح عمومی کفه سررود در طول مسیر درهای بوجود آورده که حدود 50 متر عمق دارد و در سراسر منطقه در محلهای مناسب جدولهای مختلفی جهت استفاده آبیاری از آنها جدا نمودهاند.
رود بشار که با پیوستن سرچشمههای فوقالذکر مقدار آبش فزونی مییابد با جهت جنوبشرقی – شمالغربی در طول مسیر منطقه سررود را به دو قسمت برآفتاب کوه و نساء کوه تقسیم کرده در مشرق تلگاوی وارد بویراحمدسفلی میگردد. قسمتهای جنوبی منطقه از کوههای دوپشته تا دره بشار منطقه نساء کوه و بسمت شمال از تنگ سرخ تا منطقه برآفتاب، برآفتاب کوه نامیده میشود.
ب – نهر دشتروم: نهر بزرگی که از کفه دشتروم میگذرد و آب آن توسط دو چشمه تامین میشود، یکی چشمه پیربولدوک و دیگری چشمه پلنگی، چشمه پیربولدک از کوههای پیربولدوک واقع در مدخل دشتروم سرچشمه میگیرد و پس از الحاق با چشمه پلنگی در سرگچینه مشترکا از تنگاری گذشته وارد کفه میشوند و سپس از وسط دشتروم گذشته بهسمت سراب خیزان و از آنجا بهسمت دمکره و تلخهدان روان گشته توسط جدولهایی مناطقی از دشتروم را مشروب نموده و در انتهای منطقه در محلی بنام بردخیاری در زمین فرو میرود و بقول محلیان در پراشکفت واقع در غرب منطقه بیرون آمده داخل آب پراشکفت میشود که یکی از شاخههای رود کبکیان باشد.
ج – نهر سفیدار: در وسط منطقه سفیدار نهر بزرگی جاری است که به نهر سفیدار شهرت دارد، سرچشمه اولیه این نهر از دامنههای سرسفیدار آغاز شده از کنار ده سفیدار گذشته پس از جدا شدن جدولهایی از آن از دم سفیدار گذشته از طریق تنگه حدگه وارد خاک جلیل میشود، در خاک جلیل نهر دیگری بدان اضافه شده، از تنگههای کوهستانی گذشته در مغرب کوهینون بهسمت شمال منحرف شده در مشرق مله کل به رود کبکیان میپیوندد از این پس این رودخانه مرز پراشکفت و نرماب را تشکیل میدهد که تا کوههای خمسیر مرز بویراحمدعلیا و سفلی را شامل میشود سپس از نقارخانه و دوراهان گذشته در شمال ده دوراهان به رود بشار میپیوندد.
نهر سفیدار هم منطقه را به دو قسمت برآفتاب و نساء تقسیم میکند. دامنههای کوه پازنون یعنی سمت شمال منطقه برآفتاب کوه و سمت جنوبی سفیدار یعنی دامنههای کوه پهن سرطاوه منطقه نساءکوه نامیده میشود.
۶- گیاهان
در منطقه بویراحمدعلیا علاوه بر غلات، حبوبات و چغندر درختان میوه چون زردآلو، سیب، گردو، انگور، آلو و درختان تبریزی و سفیدار و بید وجود دارد ولی منطقه دارای درختان بومی محلی است که عبارتند از:
- انچوچک (گلابی جنگلی)
- ارژن (بادام کوهی)
- سیسه (زالزالک)
- بلوط
- شن
- کیکم
- بنیاب
درخت انچوچک یا گلابی جنگلی در این نواحی بخصوص مشرق سفیدار دیده میشود که میوه و تخمه آن مورد استفاده اهالی است، ارژن یا بادام کوهی که در ارتفاعات یا دامنههای تمام منطقه دیده میشود دارای مغز بادام کوچکی است تلخ مزه که اهالی مغزها را از پوست بیرون آورده با جوشانیدن تلخی آنرا گرفته نمک زده مورد استفاده قرار میدهند. سی سه یا کلک همان زالزالک است که محلیها بدان سوغات خالو نیز مینامند، میوه آن ریز و کمتر مورد استفاده است در پای درختان ریخته حیوانات از آن استفاده میکنند. شن و کیکم از درختان بیثمر منطقه و بیشتر از هیزم آن استفاده میکنند ولی برگ کیکم برای سیاه رنگ کردن پوشاک و نخ و پشم در صنایع دستی بکار برده میشود.
آنچه بیش از تمام انواع درختان منطقه فراوانتر و بیشتر مورد استفاده است درخت بلوط است چه در دامنه تپه کوههایی که منطقه را در محاصره دارد جنگلهای فراوان بلوط مشاهده میشود، در قسمتهایی چون دامنه کوه نسه نساری، شاه مختار، از فیروزآباد و کالوس تا تلگهی، تنگ گنجه و برآفتاب را یکسره جنگلهای بلوط فرا گرفته است درختان غیر بلوط را معمولاً از بین میبرند و زمین آنرا به زمین زراعتی تبدیل میکنند ولی علت اینکه درختان بلوط را از بین نمیبرند این است که میوه آنرا مورد استفاده غذایی قرار میدهند زیرا در اواخر پاییز که میوه بلوط درشت شده و قابل استفاده گردید خانوارها میوه بلوط را جمعآوری کرده و در زمستان مورد استفاده غذایی خود و احیاناً دامشان قرار میدهند.
جایگاه رویش درخت بلوط دامنه و تپههایی است که ارتفاع آن از سطح دریا به حدود یکهزار متر برسد و در نقاط کمتر از این ارتفاع بندرت مشاهده میشود زیرا در ارتفاعات و تل و تپههای زیر کوه باشت و بابویی که ارتفاع آن بین 750 تا 950 متر نوسان دارد درخت بلوط بطور پراکنده و بسیار تونک مشاهده میشود، از بامیدان بسمت یاسوج در منطقه ممسنی که ارتفاع متوسط 900 تا 950 متر است بلوط مشاهده نمیشود ولی بسمت یاسوج که وارد ارتفاعات قلمدان میشویم رفته رفته بر میزان درختان بلوط افزوده میشود و از پراکندگی به جنگلهای تونک و سپس به جنگلهای انبوه تبدیل میشود.
در مناطق صاف و بیعارضه چون دشتروم و کفه سررود درخت بلوط مشاهده نمیشود و یقیناً آنها بخاطر زراعت از بین بردهاند زیرا هرکجا که زمینش سنگزار و قابل استفاده نبوده است انبوهی از درخت بلوط مشاهده میشود، همچنین در درهها و نقاطی که زمینش قابل استفاده نبوده است باز درختان بلوط فراوانی وجود دارد، در حال حاضر در بسیاری نقاط تبدیل زمین جنگل بلوط به زمین زراعتی درختان بلوط را از بین میبرند و این از بین بردن بدین طریق است که آتش در پای درختان روشن کرده و درختان را سوزانده و از بین میبرند و گاه بدین طریق باعث آتش گرفتن جنگل میگردند و بهطوریکه هم آتشسوزی جنگل مشاهده شد و هم نقاطی که دهها تنه نیمسوخته بلوط در کنار هم قرار داشت و آثار از بین بردن آنان آشکار مشاهده میشد.
علاوه بر درختان فوقالذکر گیاهان فراوان دیگری در منطقه میروید که برخی مورد استفاده دام و بعضی مورد استفاده انسان در موارد گوناگون غذایی، صنعتی و دارویی میباشد.
آن دسته از گیاهان که مورد استفاده انسان قرار میگیرند عبارتند از:
- چوئوک، چویل، گل زرد، ریواس، قارچ، پونه کوهی، شاه تره، انقوزه و کتیرا.
گیاهانی که مورد استفاده دام قرار میگیرند عبارتند از:
- شبدر، کتو، کالو، گرک، جاشیر، کنگر، درمه و بیلهر.
البته جاشیر و کنگر از تمام آنها فراوانتر و مشهورترند، کنگر در درجه دوم و جاشیر در درجه اول اهمیت قرار دارد. جاشیر مشهور خاص و عام مردم منطقه است و همان نقشی را در خوراک دام به عهده دارد که بلوط در خوراک مردم و مقدار مواد غذایی در آن بهقدری است که برخی آن را از جو در فربه نمودن دام بهتر میدانند.
جاشیر در بیشتر ارتفاعات منطقه فراوان میروید محل رویش آن نقاطی است کوهستانی که حدود ارتفاعش از 2300 متر آغاز میشود، در نقاط مرتفع تر که ارتفاع بهحدود 2500 متر میرسد در سمت شمالی دامنهها جاشیر در نهایت وفور میرود بهطوریکه عبور از بین بوتهای آن که بلندیش گاهی از یک متر هم تجاوز میکند به سختی امکانپذیر است. در بویراحمدعلیا در منطقه جلیل بیش از نقاط دیگر جاشیر میروید ولی در مناطق دیلگان و شبلیزِ بویراحمدسفلی و طسوجِ چرام بقدری جاشیر میروید که پس از جمعآوری و خشک و خورد نمودن بصورت تپههای بزرگی در کنار هم بر روی هم انباشته میشود که خود این تپهها را کوه جاشیر مینامند و صدها کامیون جاشیر بخارج از منطقه جهت فروش حمل میشود.
در منطقه بویراحمدعلیا [در دهه چهل شمسی] با مشخصات فوق 7069 خانوار سکونت دارند که حدود 60% آنها اسکان و 40% بقیه کوچ مینمایند ولی قسمت اعظم جمعیت منطقه ساکن سررود میباشند که جمعیت آن بحدود 5000 خانوار میرسد و 79% آنها ساکن و تنها 21% از آنها کوچ مینمایند.
جمعیت نسبی بویراحمدعلیا حدود 34 نفر در کیلومتر مربع است و این حداکثر جمعیتی است که در تابستان در منطقه گرد میآیند ولی در زمستان در کیلومتر مربع تقلیل مییابد. مرکز بویراحمدعلیا در گذشته تلخسرو و امروزه یاسوج است که در قسمت برآفتاب کوه سررود واقع شده است، یاسوج امروزه [دهه چهل شمسی] مرکز فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد است که در حال حاضر متجاوز از یک هزار نفر جمعیت دارد و ادارات دولتی چندی در آن متمرکز شده است.
یاسوج مرکزی که به اتفاق دهات اقماری که در کنار آن واقع شدهاند در مجموع شهر یاسوج را تشکیل میدهند از سال 1335 بهبعد تحول قابل ملاحظهای نموده است که در مجموعه حاضر [گفتارهای آینده] یکایک آنها بیان شده است.
بهعنوان حسن ختام ضمن آرزوی تندرستی برای همه تلاشگران عرصه شناخت و معرفی عشایر بهویژه تبار بزرگ لر، مجدداً گرامی داشته میشود یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت این تبار کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند مخصوصاً زندهیاد دکتر نادر افشار نادری که بنیانگذار ارزشمندترین پژوهشها درباره نظام سنتی عشایر لرتبار کهگیلویه بودند.