مونوگرافی طیبی؛ تاریخ و سیاست

در ادامه‌ی گفتار پیشین که با تمرکز بر شناخت از خانواده و اجتماع در منطقه طیبی ارائه گشت، در مجال حاضر سعی می‌شود بیشتر به مبحث تاریخ و سیاست در ناحیه طیبی از توابع کهگیلویه نگریسته شود تا آگاهی‌هایی از آن به دست آید.

ضمن یادآوری این نکته که تاریخ و سیاست دو عنصر از عناصر مهّم هویتی جوامع بشری از جمله مردم لر می‌باشند، در این گفتار تلاش می‌گردد تا با مراجعه به پژوهش‌های ارزشمند انجام گرفته تیم پژوهشی گروه عشایری موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با سرپرستی دکتر نادر افشار نادری که طی سفر مطالعاتی به کهگیلویه شناختی درخور از طیبی را به دست داده، به مقصود رسید؛ همچنین شایسته است پیش از ورود به اصل مبحث به نکات زیر عنایت داشت:

  • الف) تاریخ، جغرافیا و سرگذشت سیاسی اجتماعی مناطق لرنشین از جمله طیبی را بایستی در گذر زمان و فراز و فرودهایی که داشته‌اند نگریست؛ بر همین اساس بررسی جامع و مانع، نیازمند گفتارهای متعدد بوده و از توان یک پست خارج است.
  • ب) بر مبنای بند (الف) بایستی به دو نکته اشاره کرد: نخست اینکه در مجال حاضر به قسمتی مشخص از کهگیلویه یعنی منطقه طیبی پرداخته می‌شود و بررسی سایر مناطق نیازمند پست‌های مستقل است که البته تاکنون در قالب سلسله گفتارهای مونوگرافی، به بویراحمدعلیا و یاسوج، سی سخت، چرام، بابویی و دشمن زیاری پرداخته شده است. دوم اینکه تمرکز اطلاعات ارائه شده در این گفتار مربوط به دهه چهل شمسی بوده و همان بازه زمانی را مورد بررسی قرار داده و شناخت سایر دوره‌های زمانی نیازمند پست‌های جداگانه است.
  • ج) بارها گفته شد در گذر قرن‌ها نظام سیاسی و در رأس آن رهبران لر از ستون‌های مهّم هویت جامعه لر بوده‌اند. دقیقاً به همین خاطر است که پس از سلسله شاهان لر (اتابکان)، مردم لر همبستگی، اتحاد و آسایش پیش از آن را بازنیافتند هرچند که سیستم رهبری مردم لر چون امیران، والیان و خوانین لر با همراهی دلاوران و سلحشوران (شمشیرزنان و تفنگچیان) تا حدودی توانستند انسجام و هویت جمعی لرها را در گذر حوادث زمانه حفظ کنند امّا در هر صورت جامعه لر دچار تفرقه و چنددستگی گشته بود تا آنکه سرانجام فقر در زمان حکومت قاجارها گریبانگیر آنان شد؛ مضاف بر این با سرکار آمدن حکومت رضاشاه پهلوی، برخورد خشن با ایلات و طوایف لر، کشته شدن رهبران، دلاوران و سلحشوران به وقوع پیوست. امری که سرانجام با تحولات صورت گرفته در دهه چهل شمسی باعث شد مردم لر سازمان سیاسی خویش را به کل از دست دهند تا در بیش از پیش به ورطه‌ای از مشکلات عجیب و غریب خانمانسوز از فقر، تحقیر، تبعیض، محرومیت فزاینده گرفته تا انکار بدیهی‌ترین اصالت‌ها همچون مسئله تعیین اینکه کدام دهه (اولاد/هوز)، تیره و یا طایفه جزو کدام ایل، طایفه و یا تیره بوده است، گرفتار آیند.
  • د) بایستی عنایت داشت عموم سران و رؤسای ایلات و طوایف لر از جمله طیبی علی‌رغم فراز و فرودها، کمی و کاستی‌ها، اختلاف‌نظرها، سلایق متفاوت و حتّی چنددستگی‌هایی که داشته‌اند، جملگی توان خویش را مصروف در راه حفظ موجودیت، ثبات و گسترش تبار خویش می‌کرده‌اند؛ در همین راستا تاریخ بستری برای سرمشق قرار دادن نقاط قوت و عبرت از گوشه‌های منفی آن برای نسل امروز است.
  • هـ) اگرچه مطالب مطرح شده، توسط پژوهشگران اعزامی از دانشگاه تهران و طی بازدید میدانی از منطقه تهیه شده، اهمیت بالایی را به دست می‌دهد امّا بازهم بر خواننده است تا ضمن پرهیز از پیش‌داوری، با دقت نقاط قوت و حتی کمی و کاستی‌های احتمالی را دریابد؛ چنین منطق و روشی می‌تواند رواج دهنده فرهنگ تحقیق، گفتگو و تبادل‌نظر در جهت شناخت از هویت و اصالت‌ها و همچنین آگاهی‌بخشی از گذشته در راستای ساختن آینده‌ای بهتر باشد.
  • و) چنانکه در نوشته «مونوگرافی طیبی؛ جغرافیا و اقتصاد» گفته شد چارچوب کلی سلسله گفتارهای مونوگرافی طیبی (پست حاضر آخرین بخش آن است)، درباره ساختمان اجتماعی و اقتصادی ایل طیبی و تجزیه و تحليل نسبتاً عمیق‌تری از مسائل مربوط به آبادی‌های آبکری و سوق است؛ بنابراین، مجال فعلی نیز دو بخش یعنی گذشته‌ای مختصر از کلیت ایل طیبی و همچنین به طور ویژه و دقیق‌تر، سلسله مطالبی درباره آبادی سوق آنزمان را شامل می‌شود (سوق هم اکنون شهر می‌باشد).
  • ز) هرچند گفتار حاضر آخرین بخش از سلسله گفتارهای مونوگرافی ایلات بویراحمد، چرام، بابویی، دشمن زیاری و طیبی در دهه چهل شمسی بر اساس تحقیقات گروه عشایری مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران می‌باشد اما مدنظر می‌باشد تا در آینده با استفاده از سایر منابع نیز به کسب شناخت از لرهای کهگیلویه توجه شود.

حاصل تحقیقات زنده یاد دکتر نادر افشار نادری، دکتر جواد صفی‌نژاد و هوشنگ کشاورز در آن پروژه مطالعاتی، موضوع سلسله گفتارهایی درباره مونوگرافی منطقه طیبی است که سومین و آخرین بخش آن در قالب مبحث فعلی با عنوان تاریخ و سیاست به شرح زیر ارائه می‌گردد:

سوق نمونه مشکلات يک ده بزرگ عشایری: در عشایر سنت بر آن است که برای تشكيل يک مال (مجموعه چند سیاه چادر) و يا يک ده (مجموعه چندین خانه گلی یا سنگی) افراد يک اولاد به دور یکدیگر جمع شوند. احیاناً ممکن است در يک مال يا ده افراد چند اولاد مختلف ولی متعلق به يک طايفه باشند. از اینرو بین اعضای مال یا ده همیشه همکاری و تعاون قرار است. و اصولاً اساس و علت تشکیل گروههای عشایری در مال یا ده همان لزوم همکاری بین عشایر است. در مورد سوق این امر صادق نیست. (برای تفصیل بیشتر رجوع شود به مونوگرافی ایل بهمئی)

در گذشته ایل طیبی مانند ایلات دشمن زیاری، چرام و بابویی همیشه در معرض تهدید ایل پرقدرت بویراحمد قرار داشته ولی خوانین طیبی در مقابل تهاجم بویراحمدی‌ها از دو وسیله استفاده می‌کرده‌اند:

  • ۱- از حدود ۱۵۰ سال قبل خوانین طیبی در لنده مستقر شده بودند بین آنها و بويراحمدی‌ها رودخانه بزرگ مارون قرار داشت که به مدت لااقل ٦ ماه از سال يك سد طبيعى و‌ تقريباً غیرقابل عبور بر سر راه تهاجم دشمن به شمار می‌رفت. ولی آب رودخانه در تابستان و پائیز پائین می‌رود و بالنتيجه خطر حمله بویراحمد، خوانین طیبی را در ٦ ماه دیگر سال تهدید می‌کرده است و خوانین بالضروره می‌بایست اقدام دیگری بکنند.
  • ۲- خوانين سد دیگر را از انسان انتخاب کردند یعنی به عده کثیری از رعایای خود در منطقه‌ای که اکنون سوق نامیده می‌شود زمین برای زراعت دادند. سوق تنها راه ساده برای حمله به لنده به شمار می‌رفته است.

افرادی که برای استقرار در سوق انتخاب شدند بیشتر از دو طایفه سادات احمدی و سادات اسماعیلی بودند چه به طور کلی همه عشایر کهگیلویه و مخصوصاً بويراحمدی‌ها برای سادات احترام فوق‌العاده قائل‌ند و حتی المقدور از غارت آنها خودداری می‌کرده‌اند.

تا سال ۱۳۳۲ محلی که اکنون سوق پرجمعیت‌ترین دهات کهگیلویه در آن ساخته شده است در مسیر عده‌ای از سادات احمدی و سادات اسماعیلی به شمار می‌رفت و به جز کپر و سیاه چادر در تمام آن ناحیه مسکن دیگری وجود نداشت. سادات از هر خیش زمین (کاشت ۳۰۰ کیلو گندم و ۱۰۰ کیلو جو) میباست ۱۰۰ کیلو گندم و ۴۰ کیلو جو بهره مالكانه بدهند.

چون وضع بارندگی در آن منطقه نسبتاً خوبست و زمین‌ها مرغوب به طور متوسط از هر تخم گندم ۷ تخم برداشت می‌گردد. بدین ترتیب ۳۰۰ کیلو در حدود ۲۱۰۰ کیلو محصول می‌دهد و سهم خان از این محصول فقط ۱۰۰ کیلو بوده است.

بر بالای تپه‌ای که امروز قلعه خان قرار دارد در گذشته برجی وجود داشت که تفنگچیان خان در تمام مدتی که گندم سادات در زمین بود از آن مراقبت می‌کرده‌اند در صورت احتمال خطر، تفنگچیان کمکی نیز در کوه قسمت شمالی سوق مستقر می‌شده‌اند.

بدیهی است که این همه مراقبت و عطف توجه از طرف خوانین به خاطر جان چند صد نفر رعیت نبوده است بلکه همانگونه که در بالا اشاره شد، سادات سوق اولین سنگر در مقابل دشمن به شمار می‌رفتند و خان با تشویق رعایای خود و دادن زمین با شرایط سهل و بهره ناچیز همیشه می‌کرده است بر تعداد اجزاء متشکله این سنگر انسانی بیافزاید.

در سال ۱۳۳۲ بر اثر اختلافی که بین خوانین طیبی گرمسیری رخ داد چون اصولاً طیبی‌ها مردمان صلح‌جویی هستند عده‌ای از خوانین به میان سادات آمدند و از بیم بویراحمدی‌ها شبانه با محافظان زیاد قلعه بزرگ امروزی را به جای برج سابق پایه‌گذاری کردند. با آمدن خان طیبی گرمسیری از لنده به سوق عشایر کپرنشین و چادرنشین که تابستان‌ها از سوق به سردسیر می‌رفتند شروع کردند به خانه‌سازی و استقرار در یکجا.

به عبارت دیگر جمعیت کافی برای ایجاد يک ده در محل وجود بهره مالکانه ناچیز بود و عشایر می‌توانستند از محصول گندم و جوی خود علاوه بر تأمین احتیاجات مصرفی مازاد قابل توجهی داشته و از این راه نیازمندی‌های دیگر خود را تا حدی تأمین کنند.

از حدود سال ١٣٤١ که مرحله اول اصلاحات ارضی در منطقه انجام گرفت برای هر خیش زمین زراعی دیم در سال ۳۸۵ ریال اجاره تعیین شد که زارع به مدت ۱۵ سال باید بپردازد. اگرچه این مبلغ از معادل پولی ۱۰۰ کیلو گندم و ٤۰ کیلو جو کمتر است ولی این تفاوت را دارد که قبل از اجرای اصلاحات ارضی درسال‌های بی‌آبی و قحطی، خان همان بهره ناچیز را نیز نمی‌گرفت و چه بسا كمك جنسی هم به خانواده‌های محتاج می‌کرد.

در ضمن تصور پرداخت پول آنهم به مدت ۱۵ سال برای عشایر که به ندرت از پول به عنوان وسیله مبادله استفاده می‌کنند مشکل است. از این رو با وجود اینکه در بعضی موارد اخطاریه دریافت داشته‌اند و برای آنها خطر از دست دادن زمین نیز می‌رود از پرداخت این پول به دولت خودداری کرده‌اند و محتملاً هرگز این پول را نخواهند پرداخت و عملاً ترجیح می‌دهند که همان ۱۰۰ کیلو گندم و ٤٠ کیلو جو را سالیانه به خان سابق خود بپردازند تا موجب کدورت او هم نشده باشند.

اجرای قانون اصلاحات ارضی تعادلی را که در اثر اعمال قدرت خان بین سادات احمدی و سادات اسماعیلی در گذشته وجود داشته بهم زده و اينک برخورد پنهانی و گاه بارز شدیدی بین قدرت‌های موجود در سوق به وجود آورده است که مستقیماً جلوی فعالیت‌های عمرانی را گرفته است.

سادات احمدی با داشتن يک فرد با نفوذ که توانسته است خود را با تمام شرایط جدید تطبیق دهد و در واقع گرداننده سیاست طایفه‌ای باشد گروه متشکلی را تشکیل می‌دهند که می‌کوشد همه مراکز قدرت را در دست بگیرد.

سادات اسماعیلی دارای نفوذ کمتری هستند و به واسطه نداشتن رهبری قوی و احساس همدردی بین افراد هنوز متشکل نشده‌اند.

گروه سوم خان سابق و خان‌زاده‌ها می‌باشند که از طرف افراد طایفه خواجه و عمله‌های قدیم حمایت می‌شوند ولی گروه اخیر عاقلانه خود را کنار کشیده و در تخریب و سازندگی دخالتی نمی‌کند ولی به هر حال غیرمستقیم حامی سادات اسماعیلی است تا بتواند در مقابل قدرت روزافزون سادات احمدی مقاومت کند.

در گذشته خان تصمیم می‌گرفت و فرمان می‌داد. مأموران و تفنگچیان خان به رهبری خان‌زاده‌ها مجری تصمیمات بودند، ولی اکنون مؤسسات جدید مانند انجمن ده، شرکت تعاونی، خانه انصاف، ژاندارمری، فرمانداری فرمانداریکل تصمیم‌گیرندگان و مجریان هستند. در واقع حامل قدرت‌های قانونی در ده سوق انجمن ده، شرکت تعاونی و خانه انصاف می‌باشد و رؤسای این سه مؤسسه از طایفه احمدی برگزیده شده‌اند و پست‌های حساس و اکثریت دست افراد این طایفه است احساس داشتن اکثریت نزد سادات احمدی از یک طرف و احساس ضعف اقلیت نزد سادات اسماعیلی ایجاد اختلاف می‌کند چه برسد به اینکه اکثریت از قدرت خود به ضرر اقلیت استفاده هم بكند.

خلاصه نتیجه این دو دستگی رکود کارها و وظایف مؤسسات فوق شده است. به طوری که چاه نیمه عمیقی که مدت‌ها است در قسمت شمال غرب سوق حفر شده و تلمبه هم روی آن کار گذارده‌اند بدون استفاده مانده است. و انجمن ده برای خرید گازوئیل و به کار انداختن آن اقدامی ننموده و معلوم نیست ۲٪ محصول زراعی که در سال اول تاسیس ( تیرماه ١٣٤٥) جمع‌آوری گشته در کجا است.

اعضای شرکت تعاونی نیز در اسفند ماه ٤٦ دسته جمعی استعفا کرده‌اند و چون تصفیه حساب نشده امکان انتخابات مجدد هم وجود ندارد در حدود ٤ سال است که این شرکت تشکیل گشته و عده‌ای نیز با خرید سهام شريک شده‌اند. در سال اول شرکت تعاونی توانست پول مورد درخواست اعضاء را برحسب سرمایه آنها به قرض بدهد ولی اکنون ۳ سال است که دیگر شرکت عملاً از فعالیت باز ایستاده و زارعینی که عضو شرکت تعاونی بوده‌اند طبق قانون نتوانسته‌اند از بانک كشاورزی وام بگیرند و این لطمه بزرگی به اعتماد مردم به شرکت‌های تعاونی وارد آورده است.

نسبت شرکت افراد دو طایفه سادات احمدی و اسماعیلی در مؤسسات فوق به قرار زیر است:

۱- خانه انصاف:

  • رئیس و دو نفر اعضاء از سادات احمدی
  • نائب رئیس از خوانین
  • دو نفر عضو از سادات اسماعیلی

۲- شرکت تعاونی:

  • مدیرعامل از سادات احمدی

۳- انجمن ده:

  • رئیس از سادات احمدی که اصولاً ساکن سوق نبوده و مخصوصاً تابستان‌ها را که کوچ می‌کند دسترسی به او هم غیر ممکن می‌شود.
  • خزانه‌دار از سادات احمدی
  • عضو دیگر از سادات احمدی
  • نایب رئیس و منشی از سادات اسماعیلی

در گذشته اصطكاک منافعی بین دو طایفه سادات احمدی و سادات اسماعیلی وجود نداشته است چراگاه‌های گرمسیر و سردسیر هر طایفه مجزا و مشخص بوده است گندم را نیز به طور دیم می‌کاشته‌اند در ضمن خان طیبی مستقر در لنده به هر دو طایفه حکومت می‌کرده است و مجریان دستورات خان نیز تفنگچیان بوده‌اند.

هنگامیکه عده‌ای از خوانین درسال ۱۳۳۲ به محل فعلی سوق آمده و برای خود قلعه‌ای مستحکم بنا کردند و دو طایفه فوق‌الذكر در اطراف قلعه شروع به ساختن خانه نمودند بازهم زمینه‌ای برای ایجاد تضاد و یا لااقل بارز شدن تضادهای پنهان وجود نداشت.

اختلاف طایفه سادات احمدی با سادات اسماعیلی در واقع از موقعی بارز گشت که قانون اصلاحات ارضی اجرا گردید و مؤسسات جدیدی مانند شرکت تعاونی، انجمن ده و سپس خانه انصاف ره‌آورده‌های دولت در مقابل نهادهای ایلی به وجود آمد و خان قدرت اجرایی خود را از دست داد.

درگذشته تعاون و همکاری بین عشایر بر اساس خویشاوندی و تعلق به طایفه و ایل بود، اینک عضویت در شرکت تعاونی و خرید سهام پایه تعاون قرار گرفت. در گذشته خان وظایف انجمن ده و خانه انصاف را به شخصه و طبق سنن ايل انجام می‌داد، اينك افراد می‌بایست از بین خود عده‌ای را برای انجام آن وظایف انتخاب کنند و ملاک‌ها و ارزش‌های جدیدی را به هنگام گرفتن تصمیمی مورد نظر قرار دهند. در حقیقت در مؤسسات نو عده‌ای از عشایر می‌بایست نقش و وظیفه‌ی قدیم خان را به شیوه‌های جدید غیر ایلی به عهده بگیرند. برای عشایر که در طی قرون متمادی هرگز قدرت اجرایی نداشته‌اند به دست آوردن این قدرت مساوی است با به دست آوردن منزلت خان قدیم و این انگیزه را نباید ناچیز گرفت. از همین جا است که رقابت برای دست‌یابی مقامات بالای مؤسسات جدید شروع می‌گردد.

سادات احمدی در سوق نفرات بیشتری دارند. از ٨٤ خانواده سادات احمدی۸۲ خانوار از قدیم‌الایام در این منطقه زراعت می‌کرده‌اند. در حالیکه کل طایفه سادات اسماعیلی از ۵۳ خانوار تجاوز نمی‌کند و از آن هم تنها ٤٤ خانوار از گذشته دور در این مکان بوده‌اند نکته جالب در اینجا است که در سنوات اخیر به سادات احمدی فقط ۲ خانوار اضافه شده است در صورتی که در همین سال‌ها ۹ خانوار اسماعیلی به سوق آمده‌اند به بیان دیگر ظاهرا سادات اسماعیلی برای جبران کمبود نفر و برای مقابله با سادات احمدی در انتخابات مديرعامل شرکت تعاونی و رئيس انجمن ده و خانه انصاف کوشیده‌اند بر تعداد خانوارهای خود بیافزایند.

۱۵ خانوار از خوانین و ۳۷ خانوار از ٤٩ خانوار عمله در همان سال ۱۳۳۲ به سوق آمده‌اند. طوایف متفرقه اکثراً از قدیم در محل زراعت داشته‌اند.

با اینکه سادات احمدی و سادات اسماعیلی در حدود ۱۵۰ سال است که در منطقه سوق زراعت داشته‌اند فقط ۷ مرد احمدی و ۵ اسماعيلی از بین دو طایفه زن گرفته‌اند.

اگر از سوق و مشکلات اجتماعی آن در این مونوگرافی به تفصیل صحبت کردیم از این جهت است که محتملاً در هر کجا که سازمان عمران [کهگیلویه] فعالیت‌های عمرانی خود را شروع کند و بخواهد مرکزی را به عنوان قطب توسعه انتخاب کند و بالنتيجه موجب تجمع عشایر از طوایف مختلف گردد. محتملاً با چنین مسائل انسانی روبرو خواهد، مسائلی که شاید به ظاهر كوچک آید ولی در حقیقت از بزرگ‌ترین مسائل است در مقابل فعالیت‌های عمرانی.

شاید آنها که با وضع کهگیلویه اندک آشنایی دارن بگویند که در منطقه وسیع کهگیلویه قلعه‌های زیادی مانند کهگیلویه قلعه‌های زیادی مانند آرو، تله گرد، قلعه مرکزی سی سخت، باشت، لنده، دیشموک، ممبی، قلعه علاء و دهها مرکز دیگر که خوانین قدیم ساکن بوده و هستند وجود دارد و افرادی که به دور قلعه خان خانه ساخته‌اند نیز از طوایف مختلف می‌باشند و چنین اختلافات و تصادفاتی بین آنها نیست در جواب باید بگوئيم:

  • ۱- تضادها موقعی بارز می‌شود که مؤسسات جدید در مقابل نهادهای قدیم در این مراکز تأسیس گردد.
  • ۲- تضادها وقتی بدین شدّت ظاهر می‌گردند که خان همه قدرت سابق خود را از دست داده باشد.
  • ۳- در بسیاری از این مراکز خوانین هرچند خانوار از يك طايفه‌اند و چون تشتت آراء بین آنها زیاد است دسته‌بندی‌ها کمتر بارز شده است.
  • ٤- بالاخره در غالب مراکز فوق تضادهای مذکور هم اکنون کم و بیش وجود دارد و مورد مطالعه ما نیز قرار گرفته ولی اگر می‌خواستیم به يك يك آنها جداگانه بپردازیم گزارش ما که در اختصار آن به حد اعلاء کوشیده‌ایم مثنوی هفتاد من می‌شد.

منظور اصلی ما دادن نمونه‌هایی است از مشکلات موجود‌ و احتمال وقوع مسائل آتی. ده سوق در حال حاضر نمونه‌ایست از بعضی مشکلات قطب‌های توسعه سازمان عمران در آینده.

به هر تقدیر ضمن اینکه امید است قدمی ناچیز در راه معرفی جامعه تاریخی لر برداشته شده باشد، به‌عنوان حسن ختام ضمن آرزوی تندرستی برای همه تلاشگران عرصه شناخت و معرفی عشایر به‌ویژه تبار بزرگ لر، مجدداً گرامی داشته می‌شود یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت این تبار کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند مخصوصاً زنده‌یاد دکتر نادر افشار نادری که بنیانگذار ارزشمندترین پژوهش‌ها درباره نظام سنتی عشایر لرتبار کهگیلویه بودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *