مونوگرافی شهر یاسوج

در ادامه‌ی گفتار پیشین که به شناخت از منطقه یاسوج پرداخته، در مجال حاضر به شهر یاسوج، نگاهی اختصاصی خواهد شد تا آگاهی مفصل‌تری از آن به دست داده شود.

به هر شکل ضمن آنکه در این گفتار تلاش می‌شود تا با مراجعه به پژوهشهای ارزشمند انجام گرفته توسط تیم پژوهشی گروه عشایری موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با سرپرستی دکتر نادر افشار نادری که طی سفر مطالعاتی به کهگیلویه شناختی دقیق‌تر از منطقه و شهر یاسوج را به دست داده، به مقصود رسید، شایسته است پیش از ورود به اصل مبحث به نکات زیر عنایت داشت:

  • الف – اگرچه لرستان بزرگ از استان همدان تا سواحل خلیج فارس را می‌توان جلوه‌ای از آمال و آرزوهای مردم لر دانست اما بلحاظ اهمیت تقسیمات اداری معاصر در امور جاری کشور و جایگاه استان‌ها در این رابطه، شناخت هرچه بیشتر از مرکزیت استان یعنی منطقه یاسوج لازم به نظر می‌رسد.
  • ب – تاریخ، جغرافیا و سرگذشت سیاسی اجتماعی مناطق لرنشین از جمله یاسوج را بایستی در گذر زمان و فراز و فرودهایی که داشته‌اند نگریست؛ بر همین اساس بررسی جامع و مانع، نیازمند گفتارهای متعدد بوده و از توان یک پست خارج است.
  • ج – بر مبنای بند (ب) بایستی به دو نکته اشاره کرد: نخست اینکه در مجال حاضر به قسمتی مشخص از ایل بویراحمد یعنی بویراحمدعلیا (شهر یاسوج) پرداخته می‌شود و بررسی سایر مناطق چون بویراحمدسفلی و بویراحمد گرمسیر نیازمند پست‌های مستقل است. دوم اینکه تمرکز اطلاعات ارائه شده در این گفتار مربوط به دهه چهل شمسی بوده و همان بازه زمانی را مورد بررسی قرار داده و شناخت سایر دوره‌های زمانی نیازمند پست‌های جداگانه است.

علی اکبر قدیمی (یکی از پژوهشگرانی که دکتر نادر افشار نادری را در آن پروژه مطالعاتی همراهی می‌کرد) و حاصل تحقیقات او موضوع سلسله گفتارهایی است، درباره مونوگرافی شهر یاسوج مطالبی را به شرح زیر آورده است:

منطقه یاسوج که در کنار رودخانه بشار (یکی از سرچشمه‌های رود کارون) و در ناحیه برآفتاب منطقه سررود بویراحمدعلیا واقع شده مشتمل است بر پنج قسمت به شرح زیر:

  • یاسوج مرکزی که مرکز فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد است
  • جدول فرامرزی (یاسوج فرامرزی)
  • یاسوج امیری (امیریان، امیران)
  • جدول قدم (معصوم‌آباد)

یاسوج: یاسوج شهری است جدیدالاحداث که ساختمان آن از سال 1344 آغاز گردید و هنوز هم [سال 1347] ادامه دارد. قبل از اینکه کهگیلویه و بویراحمد به‌عنوان فرمانداری کل درآید و یاسوج به‌عنوان مرکز آن در نظر گرفته شود، شهر تل‌خسرو مرکز فرمانداری بویراحمد بوده که اینک آثار آن در 6 کیلومتری شهر یاسوج به‌صورت تپه‌ای به چشم می‌خورد.

نظر باینکه بین انتخاب یاسوج به‌عنوان مرکز فرمانداری کل و شهر سابق تل خسرو ارتباطی وجود دارد لازم است قبل از اینکه به توصیف کاملی از این شهر بپردازیم علل پیدایی و ویرانی آن را اختصاراً توضیح دهیم.

۱- شهر تل خسرو و سابقه تاریخی آن: تل‌خسرو یا تل‌خسروی زمانی مرکز نفوذ خوانین بویراحمدعلیا و اینک به‌جز تپه‌ای که فوقاً اشاره شد از آن اثری بجای نمانده است. بنابه گفته اهالی سررود سابقه تاریخی تل‌خسرو متجاوز از دو هزار سال می‌باشد. تا جایی که مؤلف فارسنامه ناصری از قول اهالی کهگیلویه گوید: و این ناحیه را تل‌خسروی برای آن گویند که در میان اهالی کهگیلویه مشهور است که «شاه خسرو کیانی» بر تل بلندی در این صحرا بنشست و اهالی ایران را بخواست و شاه لهراسب را ولیعهد سلطنت خود فرمود. و نیز هوای دو ناحیه تل‌خسروی و رون از پشتکوه چنان سرد است که برفش از سالی به سالی به محافظت بماند… و بسیاری افسانه‌های دیگر.

به هر تقدیر ناحیه تل‌خسروی و به‌ویژه شهر تل‌خسرو محل رویدادهای شگرفی بوده و اثری عظیم در زندگی کلیه ساکنین این منطقه بجای گذارده است.

منطقه سررود بویراحمدعلیا و مخصوصاً تل‌خسروی به‌علت ویژگی‌های جغرافیایی و نزدیکی با خاک قشقایی شاهد حوادث گوناگونی بوده چه زمانی در تصرف قشقایی‌ها و مدتی در حیطه قدرت خوانین بویراحمدی بوده و با استیلای یکی از ایلات فوق بر این ناحیه امکان بهره‌گیری از چراگاه‌های وسیع، خاک حاصلخیز و آب فراوان وجود داشته [است]

و اگر علل این زد و خوردها را عامل اقتصاد بدانیم سخنی به‌گزاف نگفته‌ایم.

لکن تا آنجا که اهالی منطقه سررود به یاد دارند حاکمان ناحیه تل‌خسرو طوایف مختلف بویراحمد بوده‌اند هر بار که این منطقه به تصرف یکی از طوایف بالا در می‌آمد ساختمان‌های موجود خراب و بر روی خرابه‌های آن ابنیه جدیدی ساخته می‌شد.

نخستین باری که دولت خواست رسماً در این منطقه نفوذ نماید حدود سال‌های 1306 یا 1307 بود که قوایی به فرماندهی یکی از امرای ارتش از طریق اردکان به این ناحیه گسیل داشت.

اما به علت عدم اطلاع عشایر از نقش دولت این موضوع به‌آسانی انجام‌پذیر نبود و شاید برای آنها این سؤال مطرح گردیده بود که چرا از همه مظاهر تمدن مثل فرهنگ، بهداشت، راه و سایر تأسیساتی که به نحو مستقیم و چشمگیری می‌توانست نقش تغییر دهنده‌ای در زندگی آنها داشته باشد و پاسخگوی احتیاجاتشان گردد تنها مبادرت به اعزام قوای نظامی شده است.

با توجه به این نکته که عشایر بویراحمد و کهگیلویه به علت وضع خاص جغرافیایی و نداشتن راه‌های ارتباطی و در نتیجه دور ماندن از تمدن جدید و جریانات فکری، مردمی بودند ساده‌دل، متعصب، جنگجو و شجاع و همین خصوصیات ویژه در آنها بود که همیشه متنفذین شهری و خصوصاً ایلات همجوار به آسانی در آنها نفوذ کرده و با تبانی قبلی با یکدیگر کانون‌های آشوب در آنجا بوجود می‌آورند بطوریکه مسئله ایلات بویراحمد همیشه یکی از موضوعات مبتلابه حکومت مرکزی بوده و با انجام هرگونه تبانی بین متنفذین شهری و ایلات همجوار جنگ‌های طولانی و بدون نتیجه اتفاق می‌افتاد که منجر به خرابی‌ها و تلفاتی می‌شد که نتیجه‌اش بدبینی دولت مرکزی به عشایر کهگیلویه و بویراحمد و بدی وضع آنها بود و درست در همین موقع بود که همسایگان زیرک و فرصت‌طلب پس از کسب امتیازاتی چند از دولت مرکزی و فرستادن چند نماینده به مجلس با یک دیپلماسی ماهرانه دست از تحریکات خود برمی‌داشتند و بالنتیجه منطقه آرام می‌گردید.

با در نظر گرفتن وضع بالا و تحریکاتی که دائماً به عمل می‌آمد بدیهی است که قوای نظامی نمی‌توانست به‌آسانی وارد ناحیه تل خسرو گردد. اختصاراً آنکه پس از وقوع برخوردهای زیادی بین عشایر بویراحمد و متحدین آنها در مناطق اردکان، سنگ منگ، سررود تل خسرو (تنگ تامرادی) و تلفات زیادی که به هر دو طرف وارد آمد در سال 1309 قوای نظامی به منطقه سررود وارد و مقدمات ایجاد شهری در تل خسرو شروع شد و در مدت کمی حدود 10 خانه نسبتاً بزرگ جهت رؤسای ادارات و 100 دستگاه خانه کوچک جهت اسکان عشایر ساخته شد. به دنبال آن ادارات دولتی چندی در تل خسرو به شرح زیر تأسیس گردید که اکثراً تابع استان فارس و خوزستان بودند:

  • اداره بهداری
  • اداره پست و تلگراف
  • اداره دارایی
  • اداره ثبت احوال
  • اداره ژاندارمری
  • اداره فلاحت
  • اداره فرهنگ
  • اداره بلدیه
  • فرماندار نظامی تل خسرو که بنام حکومت خوانده می‌شد
  • ساخلوی نظامی
  • اداره فرمانداری و بخشداری
  • اداره ثبت املاک
  • یک باب دبستان که پسر و دختر توأم در آن تحصیل می‌کردند. دیگر تأسیسات شهری عبارت بود از چندین باب مغازه، یک باب حمام و…

و طبق نظر حاکم نظامی قرار بر این شد که برای آشنایی عشایر منطقه بویراحمد با زندگی یکجانشینی از هر طایفه‌ای یک یا چند خانوار بالاجبار در خانه‌های ساخته شده در شهر سکونت نمایند و علاوه بر آن عده‌ای از نظامیان مامور بودند که سران عشایر را به شهرها برده و آنها را با نحوه زندگی شهری و تمدن جدید آشنا نموده و از این راه مقدمات اسکان و یکجانشینی را فراهم نمایند. به‌اضافه اینکه به هر یک از سران عشایر مبالغ متنابهی کوپن قند و شکر داده؛ یعنی سهمیه قند و شکر افراد هر طایفه و ایلی را به رئیس آن طایفه و یا ایل می‌دادند و در ازاء آن یک یا دوقبضه تفنگ از او می‌گرفتند مسلم است که در جریان این امر رعایت امانت به عمل نمی‌آمد. و این اولین کوشش دولت بود برای توسعه امر اسکان در بین عشایر بویراحمد و کهگیلویه؛ مضافاً به اینکه عملیات ساختمان شهر [به] وسیله کارگرانی انجام شد که از هر طایفه به‌اجبار می‌گرفتند و اکثراً در مقابل کاری که انجام می‌دادند مزدی دریافت نمی‌داشتند و مزد عده قلیلی هم از روزی 1  ریال بیشتر نبوده. پس از تکمیل ساختمان‌های شهر اهالی مجبور بودند کت و شلوار بپوشند کلاه به سر بگذارند و بسان مردمان شهر رفتار نمایند.

بدین گونه مفهوم اسکان برای اولین بار تضاد شدید و همه‌جانبه‌ای با وضع اقتصادی و نظام اجتماعی عشایر پیدا کرد. پس از مدتی از طرف حاکم نظامی به خان بویراحمد پیشنهاد شد که زمین‌های شهر را به دولت بفروشد؛ ولی او حاضر به انجام این امر نگردید لاجرم به او پیشنهاد شد که پول ساختمان‌های ساخته شده شهر را به دولت بپردازد، او هم مبلغ 16 هزار تومان پول نقره بابت بهای ساختمان‌های شهر به دولت پرداخت. بطوریکه می‌گویند مأموران دولت نهایت ظلم را درباره عشایر روا می‌داشته‌اند. عشایر هم تل خسرو را «ظلم آباد» کهگیلویه می‌نامیدند.

اوضاع شهر تل خسرو به همین منوال ادامه داشت تا اینکه شهریور 20 فرا رسید و کشور دستخوش آشوب و ناامنی شد و به‌تدریج خوانین بویراحمد هم که در مرکز تحت‌نظر بودند به میان ایل و طایفه خود برگشتند. شهر تل خسرو به‌تدریج خالی می‌شد تا جایی که در سال 1322 – 1323 کسانی که مدت 10-12 سال در شهر زندگی کرده بودند با همدستی عشایر به شهر حمله ور شده و ظرف مدت چند روز همه ساختمان‌ها و تأسیسات آن را از بین بردند. آنچه در بررسی رویداد این وقایع مهم جلوه می‌کند ذکر این نکته است که چندین سال شهرنشینی نه تنها نتوانست تغییری در طرز زندگی آنها بدهد؛ بلکه هر لحظه ساکنین شهر منتظر بودند که به نحوی خود را از این قید اجباری رهایی بخشند، چه اصولاً شهر به خودی خود مظهر همه بی‌عدالتی‌هایی بود که بر آنها رفته بود.

در سال 1327 با ورود پادگان نظامی از شیراز به منطقه سررود بویراحمد علیا و تثبیت اوضاع، در جوار تپه تاریخی تل خسرو دهی بنام تل خسرو [به] وسیله عده‌ای بنام غوره مالخانی بویراحمد علیا که اطراف منزل خوانین نوکری می‌کردند به وجود آمد؛ ساکنین این ده اکثراً یکجانشین‌اند و به کار کشاورزی می‌پردازند و عمده درآمد آنها از راه کشت گندم، جو و برنج است و حدود 420 رأس بز، گوسفند، گاو، الاغ و اسب نگهداری می‌نمایند که عمده دام اهالی متعلق به کوچ روها می‌باشد.

اغلب زن‌های ده به بافت گبه، قالی، گلیم، جاجیم مپردازند. به غیر از یک باب دبستان 5 کلاسه با دو نفر آموزگار و سپاهی، آبادانی و ترویج تأسیسات دیگری در این ده وجود ندارد.

۲- شهر یاسوج و علل پیدایی آن: شهر یاسوج در منطقه بویراحمد علیا و قسمت برآفتاب سررود در کنار رودخانه بشار واقع شده و بیش از 4 سال از عمر آن نمی‌گذرد.

قبل از سال 1344 که شهر یاسوج ساخته شود عده‌ای پیله‌ور فصلی اردکانی و شهرضایی در چند کپر که با وضع بسیار ابتدایی و نامناسب بنا شده بود زندگی می‌کردند. این چند کپر در آن زمان هم مرکز داد و ستد آنها با عشایر بود که در آن مقداری کالاهای ضروری مثل قند، چای، توتون، تنباکو و پارچه انبار نموده و به وسیله یک یا چند رأس الاغ و قاطر به میان طوایف مختلفه بویراحمد علیا برده و در ازاء آنها فرآورده‌های دامی مثل پشم، کشک، روغن، کره و یا گوسفند و گاو می‌گرفتند و هم محل سکونت خانواده‌های پیله‌وران به‌حساب می‌آمده.

پیله‌وران موصوف همه ساله اکثراً در اوایل بهار همراه پادگان نظامی از شیراز به منطقه سررود می‌آمدند و در پاییز که پادگان به شیراز باز می‌گشت آنها نیز فرآورده‌های دامی و کشاورزی را بار نموده و به شیراز می‌رفتند.

وضع شهر یاسوج فعلی که تا سال 1342 نام مشخصی نداشت بدین‌گونه بود تا اینکه آخرین غائله کهگیلویه و بویراحمد در سال 1342 اتفاق افتاد و منجر به تشکیل قوای نظامی جنوب گردید و پس از وقوع جنگ‌های متعدد و تلفات زیادی که به قوای نظامی و عشایر وارد آمد، ارتش در منطقه مستقر گردید و بنابه توصیه فرمانده قوای نظامی جنوب و شرح پاره‌ای از محرومیت‌های عشایر و علل انقلابات و یاغی شدن‌های مکرر و متعدد قرار بر این شد که منطقه کهگیلویه و بویراحمد فرمانداری کل گردد و امور اداری آن از استان‌های فارس و خوزستان منتزع و یاسوج مرکز فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد گردد.

۳- سیمای شهر و شکل سکونت: شهر یاسوج در دامنه تپه‌های کم ارتفاعی واقع شده که بر فراز تپه‌ها و در شمال و شرق آن به ترتیب چهار ده بنام‌های:

  • جدول فرامرزی
  • یاسوج امیری
  • یاسوج سادات
  • جدول قدم

قرار گرفته‌اند که فاصله هریک با شهر حداکثر از 1 کیلومتر تجاوز نمی‌نماید. آنچه در نظر اول جلب توجه هر تازه واردی را می‌نماید ساختمان‌های نوساز شهر می‌باشد چه پس از گذشتن از دهات متعدد و سیاه چادرهای زیادی در منتهی الیه راه فهلیان یاسوج اول به کارخانه قند و سپس با شهر جدیدالاحداث یاسوج برخورد می‌نماید.

همان‌طور که گفته شد بنای شهر یاسوج از سال 1344 شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. تأسیسات شهر عبارت‌اند از:

  • الف) یک خیابان آسفالته که از جنوب به شمال امتداد داشته و عمده ساختمان‌های احداث شده در طرف غرب آن واقع گردیده است.
  • ب) تعداد 45 دستگاه خانه‌های سازمانی که اکثر خانه‌های 2 اتاقه می‌باشند و تجهیزات هر منزل عبارت است از آشپزخانه، مستراح و دست شویی، آب لوله کشی و حیاط که با سیم‌های توری محصور شده. کلیه منازل در چهار ردیف قرار گرفته‌اند و هر دو دستگاه از خانه‌ها وصل به یکدیگر هستند که در جلوی آن خیابان سرتاسری کشیده شده  قرار است در سال جاری آسفالت شود.

علاوه بر 45 دستگاه خانه 2 تا 3 اتاقه، 5 دستگاه خانه‌ی کوچک یک اتاقه هم ساخته شده که هنوز از لحاظ تجهیزات کامل نگردیده؛ ولی به علت فقدان مسکن و تمرکز ادارات دولتی در همین 45 دستگاه کارمندان سازمان‌های اداری از آن استفاده می‌نمایند.

کارمندان ادارات فعلاً بابت استفاده از این منازل پولی نمی‌دهند و قرار است پس از تکمیل خانه‌ها ماهیانه مبلغ نسبتاً کمی از ساکنین منازل مذکور دریافت شود.

دومین شکل از واحدها[ی] مسکونی خانه‌های اطراف شهر یاسوج می‌باشد که تمامی با خشت و گل ساخته شده‌اند و در اصطلاح محل به آن کپر می‌گویند و تعداد آنها از 8 دستگاه تجاوز نمی‌نماید. این کپرها یادآور کپرهایی است که در سابق پیله‌وران در محل فعلی شهر ساخته بودند و فاقد هرگونه تجهیزات لازم می‌باشد. سقف کپرها تمامی با برگ درخت پوشیده شده و یک در بسیار کوتاه و کوچک تنها راه ورود به داخل آنها می‌باشد در هر کپر یک خانوار 6 تا 7 نفری زندگی می‌کنند. هر کپر محل پخت و پز غذا و خوراک و خواب می‌باشد بدین جهت دیوارها و سقف آن به‌کلی سیاه است.

در هر کپر یک یا دو قطعه گبه یا نمد وجود دارد که موقع ورود مهمان پهن می‌کنند در سایر موارد خود ساکنین کپر روی یک تکه حصیر به سر می‌برند. دیگر وسایل موجود عبارت است از چند دست رختخواب مستعمل، یک قوری سیاه و چند دست استکان و نعلبکی و مقداری ظروف مسی و آلومینیومی.

در قسمت عقب هر کپر تکه زمین کوچکی است که سنگچین کرده‌اند و در آن چند رأس بز و گوسفند نگهداری می‌شود.

سومین شکل از واحدهای مسکونی در شهر یاسوج خانه‌هایی است که [به] وسیله عده‌ای از پیله‌وران مستقر در یاسوج ساخته شده که این خانه‌ها اکثراً با سنگ و گل بنا گردیده و هریک از این خانه‌ها دارای یک تا 2 اتاق بدون در و پنجره می‌باشد که از لحاظ وسایل زندگانی فرق زیادی با سایر واحدهای مسکونی ندارند و بسته به وضع مالی هر یک از پیله‌وران لوازم داخل هر اتاق متفاوت می‌باشد؛ ولی به طور کلی کسانی که می‌توانند عهده دار مخارج زندگی خانوار خود شهرهای اردکان، شیراز و شهرضا باشند از آوردن خانواده خود خودداری می‌نمایند.

خانه‌های پیله‌وران تمامی در عقب مغازه‌ها ساخته شده است که کل مساحت مغازه و منازل بین 113 تا 190 متر است که پیله‌وران زمین آن را متری 70 تا 100 ریال 3-4 سال قبل خریداری کرده‌اند و 32 تا 40 متر از این زمین‌ها را به مغازه اختصاص داده و از بقیه زمین که در پشت مغازه واقع شده یک یا دو اتاق ساخته‌اند.

۴- تأسیسات: تأسیسات شهر یاسوج اختصاراً عبارت‌اند از:

  • 50 دستگاه خانه‌های سازمانی که توسط دولت ساخته شده.
  • 8 دستگاه کپر.
  • حدود 15 دستگاه خانه که [به] وسیله پیله‌وران ساخته شده.
  • کارخانه برق 150 کیلوواتی واقع در جنوب شهر یاسوج که اخیراً مقدمات نصب آن فراهم گردیده و تا قبل از حمل کارخانه فعلی برق روشنایی شهر [به] وسیله 2 دستگاه موتور مولد برق سازمان عمران تأمین می‌شد.
  • یک باب حمام جدیدالاحداث.
  • پارک کودک که فعلاً نیمه تمام می‌باشد.
  • جایگاه پخش بنزین، گازوئیل و نفت.
  • منبع آب شهر که فعلاً فاقد تصفیه و کلر زنی می‌باشد.
  • یک مهمانخانه که در کنار تنگ یاسوج قرار گرفته و محل پذیرایی تازه‌واردین می‌باشد.
  • ساختمان نیمه تمام شهرداری که در کنار خیابان آسفالته و روبروی بازار شهر قرار دارد.
  • کارخانه آرد که وصل به پارک کودک می‌باشد.
  • دو دستگاه مستراح عمومی که در پشت مغازه‌های شهر به وسیله شهرداری ساخته شده و قرار است از آن استفاده شود.
  • حدود 70 دستگاه دکان که بیشتر به وسیله پیله‌وران اردکانی ساخته شده است و اغلب از کمک‌های فرمانداری کل و شهرداری نیز استفاده نموده‌اند. این کمک‌ها به‌صورت مصالح ساختمانی، تیرآهن و درب مغازه بوده که به طور رایگان در اختیار افراد گذارده شده است. تعدادی از این مغازه‌ها هم به وسیله پیله‌وران قبلاً بنا گردیده و به دکان‌داران تازه وارده اجاره داده شده است. تعداد این مغازه‌ها به‌سرعت در حال افزایش است.

 

۵- ترکیب جمعیت منطقه یاسوج: جمعیت این منطقه بر خلاف سایر مناطق به علت اینکه مرکز [فرمانداری کل] کهگیلویه و بویراحمد می‌باشد و وجود کارخانه قند روز بروز در حال افزایش است.

گفته می‌شود قدیمی‌ترین طوایفی که در این ناحیه سکونت داشته‌اند دو طایفه نگین تاجی (تیرتاجی) و سادات می‌باشند. امامزاده شاه فرج‌الله در تنگ یاسوج و امامزاده دیگری حوالی آبادی جدول فرامرزی این گفته را تأیید می‌کند. اهالی محل مدعی‌اند که سابقه تاریخی این دو امامزاده به دوره تیموریان می‌رسد.

در سال 1309 طایفه دیگری از سادات امامزاده علی از دشت روم به منطقه یاسوج آمده و آبادی جدول قدم را به وجود آورده‌اند.

این منطقه محل ییلاق طوایف دیگری چون آقایی، نگین تاجی، امیری، سادات سررود و عمله باب از ایل بویراحمد می‌باشد. بر این اساس در فصل بهار و تابستان علاوه بر جمعیت ثابت، 5 هزار نفر بر نفوس منطقه اضافه می‌شود. 536 مرد و 364 زن در اینجا ساکن هستند.

مطالعات نشان می‌دهد که عدم هماهنگی میان گروه‌های سنی بین 10 تا 19 – 20 تا 29 – 30 تا 39 سال وجود دارد.

علت این عدم هماهنگی هجوم افراد فعال بین سنین 17 تا 39 سال به شهر یاسوج است برای پیدا کردن کار، این افراد و همچنین کارمندان دولت اغلب به علت توقف کوتاه‌مدت و فراهم نبودن امکانات زندگی از بردن خانواده خود به شهر خودداری کرده‌اند.

خانوارهای بویراحمدعلیا در دهه چهل

متوسط حجم خانوار در 4 آبادی جدول قدم، یاسوج سادات، یاسوج امیری و جدول فرامرزی 5/55 نفر می‌باشد که این تعداد در شهر یاسوج به 4/75 نفر می‌رسد.

جمعیت شهر یاسوج تشکیل می‌شود از 33 درصد پیله‌ور اردکانی، 25 درصد عشایر بویراحمد، 2 درصد بهبهانی، 2 درصد کازرونی، 1 درصد شیرازی و 37 درصد متفرقه؛ جمعیت متفرقه یاسوج از شهرهایی چون مشهد، اراک، یزد، اهواز، شهرکرد، برازجان، بوشهر، اصفهان، رشت، تبریز، زنجان، مازندران، آغاجاری و چهارمحال بختیاری آمده‌اند.

۶- ادارات شهر یاسوج: پس از اینکه یاسوج به‌عنوان مرکز فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد انتخاب شد بالطبع بایستی سازمان‌های اداری آن نیز مستقلاً تأسیس و شروع بکار نمایند.

با آنکه بیش از 3 سال از شروع ساختمان‌های شهر می‌گذرد هنوز سازمان‌های آن تکمیل نشده و بعلاوه از لحاظ اداری نیز تابع استان‌های فارس و خوزستان است که کیفیت آن ذیلاً بیان می‌گردد.

  1. اداره آموزش و پرورش یاسوج که 2 قسمت می‌شود:
  • تعلیمات ابتدایی تابع اداره آموزش و پرورش فارس می‌باشد
  • تعلیمات متوسطه تابع فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد است
  1. اداره فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد
  2. شهرداری یاسوج که فعلاً در ساختمان فرمانداری کل مستقر می‌باشد
  3. سازمان نیروی مقاومت و پایداری
  4. پست و تلگراف و تلفن
  5. مرکز طب پیشگیری (مبارزه با بیماری‌های واگیر)
  6. پادگان ژاندارمری (در سال 1344 تأسیس شده است)
  7. درمانگاه سازمان شاهنشاهی و خدمات اجتماعی (سال 1337 تأسیس گردیده است)
  8. واحد دندانپزشکی سپاه بهداشت
  9. واحد سپاه آبادانی و ترویج
  10. سازمان اوقاف
  11. اداره جنگلبانی
  12. دفتر مهندسی وابسته به وزارت کشور که رئیس دفتر فنی در ضمن مشاور فنی فرماندار کل هم می‌باشد.
  13. اداره عمران فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد
  14. سازمان ترویج کشاورزی
  15. دفتر سازمان عمران کهگیلویه و بویراحمد (که محل اصلی سازمان در دوگنبدان است)
  16. کارخانه قند یاسوج که در جنوب شرقی شهر و به فاصله 4 کیلومتری آن واقع شده.
  17. اداره بخشداری که مستقر در فرمانداری کل می‌باشد.
  18. شعبه بانک ملی ایران
  19. شعبه بانک صادرات

همان‌طور که در بالا اشاره شد بیشتر ادارات شهر یاسوج تابع یکی از استان‌های فارس و یا خوزستان می‌باشند که کادر اداری اغلب آنها نیز ناقص می‌باشد و به علت نداشتن اختیارات و استقلال حوزه فعالیت آنها ناچیز و منحصر به محدوده منطقه سررود و بویراحمد علیا می‌باشد.

۷- آموزش و پرورش: تا سال 1312 مردم منطقه بویراحمد علیا از آموزش و پرورش بی‌بهره بودند و در ظلمت بی‌سوادی به سر می‌بردند و اقداماتی که برای ایجاد مدارسی چند در این منطقه صورت گرفته بود بی‌نتیجه ماند و پس از مدتی به بوته فراموشی سپرده شد.

در گذشته آموزش و پرورش مختص فرزندان خوانین و کدخدایان [کی‌ها] ذی نفوذ بود آن‌هم به طور محدود و در حدود مختصر سواد خواندن و نوشتن. فرزندان کدخدایان و افراد متنفذ و نزدیک به خوانین هم با اجازه آنها می‌توانستند از این حق برخوردار شوند.

نخستین دبستان در سال 1312 در تل خسرو و یکی دو ده دیگر آغاز بکار کرد.

دبستان تل خسرو متجاوز از 150  نفر دانش آموز پسر و دختر داشت که به طور مختلط تحصیل می‌کردند و اغلب دختران از فرزندان رؤسای ادارات دولتی بودند.

در سال 1322 که تل خسرو خراب شد فعالیت‌های آموزشی هم برای مدتی به عهده تعویق افتاد.

در سال 1331 این منطقه مورد بازدید وزیر فرهنگ وقت قرار گرفت و در این بازدید شش نفر از فارغ‌التحصیلان دوره 5 ساله دبستان تل خسرو برای تدریس در آبادی‌های زیر در نظر گرفته می‌شوند:

  • ده یاسوج (شهر فعلی یاسوج) 2 نفر
  • ده نره گاو 1 نفر
  • ده مادوان 1 نفر
  • ده دشت‌روم 1 نفر
  • ده سی سخت 1 نفر

تا سال 1337 مدارس منطقه بویراحمد علیا منحصر به 5 دبستان مذکور بوده و بعدها با افزایش فارغ‌التحصیلان این مدارس که دوره یک‌ساله دانشسرای عشایری فارس را دیده بودند آموزش و پرورش در منطقه توسعه بیشتری پیدا کرد و فعلاً 112 آموزگار مرد و 18 نفر آموزگار زن در 82 دبستان عشایری آموزش 3000 دانش آموز پسر و 500 نوآموز دختر را به عهده دارند. این دبستان‌ها به‌صورت ثابت، سیار و نیمه سیار می‌باشند. دبستان‌های سیار و نیمه سیار در داخل چادرهای سفید در کنار سیاه چادرهای عشایر تشکیل می‌شود.

در حال حاضر تعلیمات ابتدایی منطقه بویراحمد علیا زیر آموزش و پرورش استان فارس و تعلیمات متوسطه آن مربوط به آموزش و پرورش کهگیلویه است.

امور مربوط به تعلیمات ابتدایی [به] وسیله نماینده آموزش و پرورش فارس در شهر یاسوج اداره می‌شود شهر یاسوج اکنون دارای یک باب دبستان نسبتاً مجهز و نوساز و یک باب دبیرستان است. دبستان یاسوج 200 دانش آموز پسر و دختر دارد که اکثراً از روستاهای اطراف به آنجا می‌روند.

برای بسیاری از دانش آموزان تهیه لباس و وسایل تحصیل سالیانه که از سالی 50 تومان تجاوز نمی‌کند به سختی مسیر است.

نهار روزانه بیشتر این دانش آموزان منحصر می‌شود به 3 عدد بیسکویت (80 گرم) که مؤسسه حمایت کودک به‌رایگان توزیع می‌کند.

دبیرستان یک کلاسه یاسوج در سال 1345 تأسیس شد.

در سال 46 پس از مکاتبات متعدد و درخواست‌های زیادی که به عمل آمد با تأسیس کلاس هشتم نیز موافقت گردید.

اکنون دبیرستان یاسوج تعداد 194 نفر دانش آموز دارد که متعلق به 53 ده‌اند. حداقل حداکثر فاصله‌ای که یک دانش آموز دبیرستانی بایستی در روز به پیماید تا به دبیرستان برسد 1 تا 50 کیلومتر است از این رو اغلب آنها در آبادی‌های نزدیک شهر مثل جدول قدم، یاسوج سادات و غیره… در بین خانواده‌های مختلف زندگی می‌کنند و این امر با پرداخت مقرری ماهانه‌ای که غالباً از 1 تا 2 من گندم تجاوز نمی‌کند انجام می‌شود.

در سال 1346 دبیرستان یاسوج گنجایش پذیرفتن فارغ‌التحصیلان دبستان‌های منطقه را نداشته است بطوریکه 78 دانش آموز از ادامه تحصیل بازمانده‌اند، و تعداد کمی از آنها که برایشان مقدور بوده به شهرهای دوگنبدان و بهبهان رفته‌اند.

گفته می‌شود یکی از دانش آموزان که به علت نبودن محل در دبیرستان پذیرفته نشده بود، بیمار می‌شود و به‌اصطلاح محلی از شدت تعصب و ناراحتی به مرض ورم گلو درگذشته است.

دبیرستان یاسوج جمعاً 4 دبیر ثابت دارد که 3 نفر آنها دیپلمه و یک نفر دیگر چهارم ادبی دارد و در سال جاری 2 نفر سپاهی دانش که در دبیرستان تدریس می‌کرده‌اند خدمتشان تمام شده است. همچنین یکی از دبیران دیپلمه نیز بیمار می‌باشد از این رو کادر آموزشی آن ناقص است.

۸- پیکار با بی‌سوادی: پیکار با بیسوادی در یاسوج از مهرماه 46 زیرنظر فرماندارکل شروع بکار نمود. محل کلاس‌های پیکار با بیسوادی دبستان شهر یاسوج است که تعدادی از مردان و زنان منطقه یاسوج در کلاسهای شبانه تحصیل می‌نمایند.

۹- بازار یاسوج: بازار شهر یاسوج از 60 باب مغازه تشکیل می‌شود که در آنها فروش کالاها و خدمات مختلف صورت می‌گیرد. بیش از 50 درصد مغازه‌ها اختصاص به مختلط فروشی دارد، این نوع مختلط فروشی‌ها که بیشتر در روستاها دیده می‌شود در شهر نوبنیاد یاسوج رونق فراوانی دارد. زیر این دکان‌ها انواع کالاها و مایحتاج اهالی را در کنار هم قرار داده‌اند و مشتریان غالباً از دکان ثابتی احتیاجات خود را به طور نقد و نسیه تأمین می‌کنند و این امر سبب آنست‌که مختلط فروشی‌ها با داشتن خریداران مشخص و ثابت کسبشان رونقی داشته باشد. گذشته از مختلط فروشی، نانوایی، پارچه‌فروشی و قهوه‌خانه رونق زیادتری دارد؛ ولی مشاغل دیگر به‌صورت محدودتری انجام می‌شود. روی‌هم‌رفته 16 نوع شغل در 60 باب مغازه معمول است.

هنوز فروش بیشتر اجناس و خدمات که در شهرها به طور مستقل صورت می‌گیرد به علت اینکه مصرف زیادی ندارند و یا خریدار طرف معامله ثابتی دارد، ناگزیر در کنار هم انجام می‌شود. فعلاً پارچه‌فروشی در اکثر مختلط فروشی‌ها معمول است و فقط 4 مغازه به طور مستقل پارچه‌فروشی دارند. و همچنین فرش‌فروشی و کالاهای دیگر که به‌تازگی به علت فزونی مصرف به‌تدریج از مختلط فروشی مجزا می‌شوند.

داد و ستد در بازار یاسوج از اواخر بهار تا اوایل پاییز رونق بیشتری دارد؛ زیرا عشایر کوچ رو از گرمسیر به منطقه بازمی‌گردند و در مدتی که در منطقه یاسوج توقف دارند قسمت اعظم احتیاجات خود را از بازار یاسوج تهیه می‌کنند. بازار یاسوج در بقیه ماههای سال داد و ستد زیادی ندارد زیرا داد و ستد آنها منحصر می‌شود به احتیاجات عده قلیلی از ساکنان شهر و کارمندان و کارگران کارخانه قند.

۱۰- ترکیب گروه‌های شغلی: گروه‌های شغلی شهر یاسوج به علت نوپایی شهر و محدودیت روابط انسانی که زاییده ناآشنایی انسان عشایری با شیوه‌های نوین داد و ستد و عدم مصرف کالاهای جدید است هنوز آن پیچیدگی را که لازمه داد و ستد شهرهای بزرگ است پیدا نکرده و دائماً در حال دگرگونی و جابه‌جایی برای تشکلی منطقی است تا هر گروه بتواند پایگاه خویش را در سلسله مراتب اقتصادی بازیابد. از این رو است که در زیر ظاهر آرام جامعه جریانی تند و طوفانی و حرکتی سریع و شتاب‌زده در کار است.

در بین 4 گروه شغلی (پیله‌ور، دکان‌دار، کارمند دولت و کارگر فصلی) موجود گروه‌های شغلی شماره 1 و 2 دائماً در حال جابه‌جایی و شکل گرفتن‌اند در حالیکه گروه‌های شماره 3 و 4 در این حرکت و جابه‌جایی ناظری بی‌طرف هستند تا آنجا که هر گروه سعی دارد خود عرضه کننده همه کالاهای مورد مصرف مردم شهر و خصوصاً عشایر باشد. (بطوریکه 33 درصد از مغازه‌ها عرضه کننده کالاهای مختلفی می‌باشند و تفکیک آنها امکان‌پذیر نمی‌باشد، ناچار کلمه مختلط فروشی برای این نوع مغازه‌ها بکار رفته) حتی کسانی که عرضه کننده کالا و یا خدمات مشخصی می‌باشند (نانوایی، مس فروشی و حمامی) به عللی که ذکر آن در بالا رفت در پی یافتن شغلی جنبی (دومی) در جوار شغل اصلی خود هستند.

عامل اصلی این حرکت و جابه‌جایی در درجه اول نفع زیادی است که هر پیله‌ور از داد و ستد با عشایر به دست می‌آورد [پیش‌تر در پست بهمئی‌ها و بهبهان اشاراتی به روابط پیله‌وران و عشایر شده است]، بعلاوه آزادی در کار و کسب برای جلب سرمایه بیشتر و عدم کنترل قیمت‌ها در شهر (به غیر از نان، قند و شکر و نفت) به لحاظ ایجاد محیط مناسب جهت به وجود آوردن و رشد سریع مشاغلی از قبیل نجاری، شیشه‌بری، آهنگری، لوله‌کشی و سایر مؤسساتی که عرضه کننده خدمات جدید و نتیجتاً برآورنده احتیاجات روزافزون باشند که کمتر کسی حاضر به سرمایه‌گذاری در بخش است انگیزه دیگری است برای این حرکت.

الف – پیله‌وران: پیله‌وران منطقه بویراحمد که حالیه پایگاه اکثر آنها شهر یاسوج است بدو دسته تقسیم می‌شوند:

  • پیله‌وران بزرگ (غیر بومی)
  • پیله‌وران کوچک (80 درصد غیربومی و 20 درصد بومی)

نخست – پیله‌وران بزرگ: این دسته از سوداگران که از موقعیت‌های مناسب (چه در هنگام بروز وقایع در منطقه و چه در هنگام آرامش) بهره‌برداری کرده‌اند وضع مالی رضایت‌بخشی دارند و اخیراً بخشی از سرمایه خود را در شهر جدیدالاحداث یاسوج که پایگاه داد و ستد آنها با عشایر است در زمینه فعالیت‌های نوین بکار انداخته‌اند. امّا پیله‌ور بنا به خصلت سوداگری  و سودجویی‌اش سرمایه خود را در راهی بکار می‌اندازد که در زمان کوتاه حداکثر بهره ممکنه را بدهد مانند خرید و فروش زمین، ساختن مغازه، تهیه مایحتاج مورد مصرف عموم به قیمت ارزان و فروش آن در فصول مختلفه به مغازه‌داران به قیمت‌های متفاوت و بالا، از این رو است که اغلب مغازه‌داران کم سرمایه مبالغی در حدود 5 تا 40 هزار تومان به این عده بدهکارند.

پیله‌وران بزرگ علاوه بر تهیه ارزاق عمومی، تعدادی از مغازه‌های شهر را هم در اختیار دارند که به اجاره می‌دهند، اجاره سالیانه هر مغازه بین 7200 تا 10200 ریال است. بدین جهت عده‌ای از دکان‌داران کم سرمایه به علت بالا بودن کرایه دکان درصدد ترک شهر برآمده‌اند.

پیله‌وران بزرگ که سرمایه آنها متمرکز است روی دام و فرآورده‌های دامی عشایر، خود اغلب در شهرهای شیراز و یا اردکان به مبادله دام و فرآورده‌های دامی که به وسیله ایادی و یا نمایندگانشان که بین طوایف مختلف بویراحمد پراکنده‌اند و از یاسوج برای آنها فرستاده می‌شود اشتغال دارند.

دوم – پیله‌وران کوچک: این عده از پیله‌وران که سابقه داد و ستد آنها با عشایر از 10 الی 15 سال تجاوز نمی‌نماید اکثریت پیله‌وران منطقه را تشکیل می‌دهند که در گذشته بیشتر از 5 الی 6 ماه با عشایر تماس نداشتند. هر واحد پیله‌ور کوچک اجتماعی از 2 یا 3 نفر از فرزندان، برادر و یا خویشاوندان نزدیک که اکثراً باسواد هستند و هریک در سال 2 مرتبه برای جمع‌آوری دام و فرآورده‌های دامی و محصولات کشاورزی مثل گندم و جو به میان طوایف مختلفه می‌روند؛ یکی در فصل بهار که هنگام زاد و ولد دام است و دیگری در تابستان که فصل برداشت محصولات کشاورزی است.

پیله‌وران کوچک قسمت عمده کالای ضروری عشایر را در اختیار آنها قرار می‌دهند. بیشتر پیله‌وران کوچک ایادی پیله‌وران بزرگ بوده‌اند که به‌تدریج استقلال مالی پیدا کرده و خود مستقلاً به پیله‌وری مشغول شده‌اند.

ب – دکان‌دارها: دومین گروه از گروه‌های شغلی ساکن شهر یاسوج دکان‌دارها هستند که خود به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  • نخست: پیله‌وران دکان‌دار که در سابق محل ثابتی نداشتند و چند سالی است که در شهر یاسوج ساکن شده و با توسعه شهر مغازه‌ای ساخته و یا اجاره کرده‌اند و هر یک از این مغازه‌ها [به] وسیله 2 تا 4 نفر اداره می‌شود که معمولاً یک نفر امور مغازه را اداره می‌کند و بقیه بین طوایفی که با آنها داد و ستد دارند رفته و به توزیع کالاهای مورد لزوم و جمع‌آوری فرآورده‌های دامی و کشاورزی می‌پردازند. و یک نفر هم مرتباً بین شیراز و یاسوج رفت و آمد دارد تا کالاهای مورد لزوم را تهیه کند. این دسته از پیله‌وران که حالیه پایگاه ثابتی در شهر یاسوج دارند اکثراً حدود 50 تا 80 هزار تومان از طوایف مختلف بویراحمد طلبکار می‌باشند و در مقابل میزان بدهی آنها به عمده‌فروشان شهری بین 5 تا 40 هزار تومان متغیر می‌باشد.
  • دوم: دکان‌دارانی که کالا و خدمات مشخصی عرضه می‌کنند امکان تحرک ندارند؛ مانند سلمانی، حمامی، دوچرخه‌سازی، مهمانخانه، نانوایی، قصابی، نجاری، سبزی‌فروشی، کفاشی و قهوه‌خانه.

این دسته از صاحبان مشاغل که عرضه‌کننده خدمات خاصی هستند اغلب از اصفهان، شیراز و کازرون به یاسوج آمده‌اند و فقط 8 درصد این مغازه‌ها در اختیار اهالی منطقه بویراحمد می‌باشد.

پیله‌وران بومی بیشتر به مشاغلی از قبیل فرش‌فروشی، سلمانی، کارگری در دکان‌ها و یا حمام می‌پردازند و تنها 2 نفر به شغل پیله‌وری اشتغال دارند. آنچه در مورد دکان‌داران کوچک قابل‌ذکر است چند نکته می‌باشد:

  • دکان‌داران کوچک سرمایه‌ای محدود دارند
  • عمده فعالیت آنها صرف تماس با عده زیادتری از مردم می‌شود
  • سعی آنها مصرف به این مسئله می‌شود که کالاهای جدید و طرز استفاده از آن را به عشایر نشان داده و در نتیجه احتیاج تازه‌ای به وجود بیاورند.

ج – کارمندان ادارات: کارمندان ادارات شهر یاسوج به 2 گروه به شرح زیر تقسیم می‌شوند:

  • کارمندان بومی که اکثراً آموزگاران منطقه بویراحمد می‌باشند
  • کارمندان غیر بومی

نخست – کارمندان بومی: اکثراً امور آموزش و پرورش منطقه بویراحمد و یاسوج را اداره می‌نمایند سابقه زیادی در امر تدریس دارند و پیش از به وجود آمدن شهر یاسوج در منطقه بویراحمد به آموزگاری اشتغال داشته‌اند و اغلب آنها فارغ‌التحصیل مدرسه شهر سابق تل خسرو می‌باشند که پس از گذراندن یک دوره تعلیماتی در دانشسرای عشایری شیراز بکار تعلیم و تربیت پرداخته‌اند. این دسته از معلمین به حکم بومی بودن از کلیه مزایایی که یک کارمند برای خدمت در مناطق بد آب و هوا [!!!؟] دریافت می‌دارد محروم‌اند ولی این محرومیت نه تنها باعث دلسردی و نادیده انگاشتن وظیفه خطیر و پرمسئولیت پرورش جسم و روح نوآموزان عشایری و برادرانشان نگردیده؛ بلکه همه کوشش آنها صرف این می‌گردد که از حداقل امکانات حداکثر استفاده را بنمایند.

دوم – گروه دوم کارمندان غیر بومی: این گروه از کارمندان که اغلب تابع یکی از ادارات خوزستان و یا فارس می‌باشند از منازل سازمانی یاسوج استفاده می‌کنند زیرا انتقال آنها به یاسوج در صورت نبودن منزل امکان‌پذیر نیست، به این جهت اغلب ادارات هم محل زندگی کارمندان است و هم محل انجام کارهای اداری.

این گروه از کارمندان از لحاظ حقوق و مزایا تقریباً بر کارمندان بومی مزیت دارند – کارمندان غیر بومی به علت اینکه امکانات زندگی در یاسوج فراهم نیست اغلب از آوردن خانواده خودداری می‌نمایند؛ زیرا از لحاظ وضع تحصیل امکاناتی در یاسوج موجود نیست بنابراین عموماً مجبورند خانواده‌های خود را در یکی از شهرهای اطراف مثل شیراز، بهبهان، دوگنبدان و یا اهواز گذاشته و خود به محل مأموریت بیایند. از این رو در پی فرصتی برای انتقال از یاسوج می‌باشند.

۱۱- برنامه‌های اجرایی جهت توسعه شهر یاسوج: برنامه‌های توسعه شهر یاسوج از سال 1347 به بعد به شرح زیر تنظیم و در صورت وجود اعتبار و حذف تشریفات زائد اجرا خواهد شد:

  • ساختمان پل بر روی رودخانه بشار با توجه به ضرورت و اهمیتی که دارا می‌باشد و چه بسا نبودن این پل مشکل فوق‌العاده‌ای در راه عبور و مرور به شهر ایجاد کرده و بارها اتفاق افتاده که چندین روز ارتباط یاسوج با سایر نقاط دیگر قطع گردیده است. آن‌طور که می‌گویند بودجه ساختمان آن چندمرتبه در پیچ و خم‌های اداری (فاز 1 و 2و 3) مستحیل گردیده است.
  • ساختمان 4 دستگاه خانه از اعتبار شهرداری جهت کارمندان شهرداری
  • ایجاد یک بلوار در تنگ یاسوج جلوی کافه (شرق شهر)
  • محوطه‌سازی و نصب آب‌نما
  • آسفالت خیابان بازار و حمام به‌اضافه جدول‌کشی و فرش کردن پیاده‌روها با موزاییک
  • زیرسازی و شن‌ریزی جاده آبشار تنگ یاسوج به طول 2 کیلومتر
  • نصب مولد برق 159 کیلوواتی و دادن انشعاب به منازل و مغازه‌ها
  • ساختمان دبیرستان

علاوه بر برنامه‌های فوق که در سال 47 می‌بایستی اجرا شود، طرح کلی توسعه شهر یاسوج به شرح زیر تنظیم گردید که پس از ابلاغ اعتبارات مربوط اجرا خواهد شد:

  • توسعه شهر یاسوج تا حدود آبادی‌های جدول فرامرزی و یاسوج امیری بطوریکه مقدار زیادی از زمین‌های این دو آبادی جزو شهر خواهد شد و از هم اکنون چند نفری از کارمندان اداری و پیله‌وران اقدام به خرید زمین‌های اطراف شهر کرده‌اند تا با شرایط بهتری آن را بفروش برسانند.
  • احداث تعدادی منازل ییلاقی در شمال شرق شهر برای مسافرین و افراد خارجی
  • ساختمان بیمارستان 25 تختخوابی
  • باغ ملی
  • سوپرمارکت، مرکز اداری، محله بازار، خیابان و پیاده‌رو
  • مرکز شورای منطقه، مسجد، محل چوب بازی و کودکستان

قسمتی از برنامه‌های ساختمانی در سال 47 از بودجه شهرداری که هنوز تصویب نشده و هزینه آن احتمالاً بیش از 200 هزار تومان خواهد بود به مرحله اجرا در خواهد آمد.

بودجه شهرداری یاسوج در سال 45 مبلغ 979320 ریال و در سال 46 مبلغ 1500000 ریال بوده که حدود 360000 ریال آن از اعتبارات وزارت کشور و بقیه از محل درآمدهای شهرداری (عوارض قند و شکر، نفت و غیره…) تأمین گردیده است که با آن آب لوله‌کشی شهر، حمام 9 دوشه با آرایشگاه، 2 دستگاه مستراح عمومی، اعتبار به مغازه‌داران جهت ساختمان دکان و گل‌کاری خیابان‌ها انجام شده است.

برنامه‌های عمرانی ذکر شده اکثراً زیر نظر و با کمک مالی فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد انجام گردیده است.

به‌عنوان حسن ختام ضمن آرزوی تندرستی برای همه تلاشگران عرصه شناخت و معرفی عشایر به‌ویژه تبار بزرگ لر، مجدداً گرامی داشته می‌شود یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت این تبار کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند مخصوصاً زنده‌یاد دکتر نادر افشار نادری که بنیانگذار ارزشمندترین پژوهش‌ها درباره نظام سنتی عشایر لرتبار کهگیلویه بودند.

10 thoughts on “مونوگرافی شهر یاسوج

  1. سلام خسته نباشید.
    بی زحمت میشه توضیحاتی در مورد درگیری های بین ایل بهمئی و ایل بویراحمد ارائه بدین با تشکر🙏🏻

    • سلام
      ضمن تشکر از ابراز محبت آن برادر محترم، مورد نظر بوده و می‌باشد تا به تاریخ ایلات و طوایف لر از جمله بهمئی و بویراحمد در گفتارهای جداگانه پرداخته گردد؛ ضمن اینکه ازنو یادآور می‌شود ریشه مشکلات جامعه لر از جمله گسترش درگیری‌ها و چنددستگی‌ها را بایستی در دوره پس از ورافتادن اتابکان (شاهان) لر و به ویژه ۵۰۰ سال اخیر جستجو کرد؛ در همین رابطه هرچند والیان و خوانین لر با همراهی دلاوران و سلحشوران (شمشیرزنان و تفنگچیان) علم‌رغم فراز و فرودها توانستند انسجام لرتباران را تا حدودی حفظ کرده و در مناسبات کشوری ایفای نقش کنند اما هیچ‌گاه اتحاد شایسته و لازم را بازنیافتند.

      • کاملا صحیح.
        یعنی در روز های آینده از درگیری های ک باهم داشتند مطالبی رو ارائه میدهید؟

        • درود
          ضمن سپاس از نظر لطف آن برادر محترم، در روزهای آینده خیر! اما همانگونه که گفته شد در فرصت مناسب به تاریخ ایلات و طوایف لر از جمله کهگیلویه و ایل‌هایش (بهمئی، بویراحمد، طیبی، دشمن‌زیاری، چرام و بابویی) پرداخته خواهد شد؛ هرچند بررسی برخی زوایای تاریخی اقوام، ایلات و طوایف، نیازمند فراهم شدن پیش زمینه‌هایی است. تا خداوند چه خواهد.

  2. سلام با تشکر از مطالب ولی یاسوجی ها تیه بهمئی ها ندارن بهمئی ها هم در عوض تیه آنها ندارن

    • سلام
      ضمن سپاس از نظر لطف آن مخاطب گرامی، موارد زیر جهت تبیین بیشتر موضوع مطرح می‌گردد:
      1- چنانکه در بخش درباره ما گفته شده و همچنین بارها اشاره گردید، هدف از ایجاد این پایگاه «شناخت از هویت و اصالت» و «شناخت و آگاهی از یکدیگر» است؛ در همین راستا یکی از اصالت‌هایی که مورد نظر است همانا «بیانات و سیره پیران و بزرگان» می‌باشد.
      در همین ارتباط آنچه از محضر آن بزرگواران درک شده، این نکته بوده که پیران و بزرگان، تمام ایلات کهگیلویه اعم از بهمئی، بویراحمد، طیبی، دشمن‌زیاری، چرام و بابویی را یکی دانسته و بر چنین مبنایی همواره و تا جای ممکن سعی در چشم بستن، نادیده گرفتن و بخشش، در مواردی هم که امکان گذشت وجود نداشته، در وهله‌ی نخست با گفتگو و شورا تلاش در رفع مشکلات داشته‌اند؛ به عبارتی کینه و نفرت، امری کمیاب در نزد آنان بوده است.
      مثلاً تصویری دست‌جمعی از آرشیو زنده‌یاد حاج ناصرخان خلیلی به رؤیت نگارنده رسیده بود شامل ملا ولی پناهی، آقا بیژن منصوری، کی حداد پناهی، کی اسفندیار برومند، آقا محمد پناهی، میرزا علی‌محمد داورپناه، حاج ناصر پیرو، کی امیر بهادر و سید یعقوب غفاری از بویراحمد به همراه محمدعلی خان خلیلی از بهمئی در کنار مجسمه مرد شمی در موزه ایران باستان؛ (هرچند در سایت بویراحمد دات کام نسخه‌ای از آن منتشر شده بود اما متأسفانه هم‌اکنون بنابه دلایلی اصل آن جهت اسکن با کیفیت و انتشار در سایت، در دسترس نمی‌باشد اما به هر تقدیر در صورت دسترسی مجدد، منتشر خواهد شد) سندی که نشان دهنده همان دیدگاه پیران و بزرگان است که همه ایلات کهگیلویه را یکی می‌دانسته‌اند.
      البته ناگفته نماند پیران و بزرگان، نه تنها ایلات کهگیلویه بلکه در مرتبه بالاتر همه گروههای لر بزرگ (بختیاری، کهگیلویه و ممسنی) را هم از یک ریشه دانسته‌اند؛ همانگونه که در خط 7 از توضیحات تصویر شجره‌نامه ایل بهمئی (روایت سردار گیلویه) منتشر شده در گفتار تاریخ ایل بهمئی بدین موضوع اشاره شده است.

      2- در حال حاضر نیز شایسته است متناسب با شرایط و مقتضیات زمانه به همان راه اقتدا نمود؛ چرا گفته می‌شود متناسب با شرایط و مقتضیات زمانه!؟ زیرا مثلاً در حوزه فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی چون نویسندگان کتاب‌ها، مقالات، وبسایت‌ها و… که به مکتوب نمودن هویت لرتباران می‌پردازند، با عنایت به گسترش علم و تکنولوژی و طبعاً گستردگی ارتباطات، لازم است:
      الف: از یک سو اصالت تبار بزرگ لر به صورت مکتوب درآید تا از تحریفات محفوظ و مورد استفاده آیندگان قرار گیرد.
      ب: از سوی دیگر، در پرداختن به برخی زوایای تاریخ گذشتگان که احیاناً شامل اختلافات و حتی درگیری‌ها بوده، نبایستی مسائل و موضوعات مربوط به آن دوره‌ها را به هم‌اکنون تسری داده و مایه بدبینی و یا دشمنی در زمان حال قرار داد بلکه برازنده است ضمن شناخت تاریخ و نیز تبادل نظر، از نقاط مثبت آن سرمشق و از موارد منفی‌اش عبرت گرفت و بزرگ‌ترین عبرت از تاریخ برای فرزندان تبار بزرگ لر غلبه بر چنددستگی و تفرقه‌ها می‌باشد.
      در پایان ازنو یادآوری می‌گردد همانطور که بارها گفته شد نظام سیاسی و در رأس آن رهبران لر از ستون‌های مهّم هویت لر بوده‌اند. دقیقاً به همین خاطر است که پس از سلسله شاهان لر (اتابکان)، مردم لر همبستگی، اتحاد و آسایش پیش از آن را بازنیافتند هرچند که امیران، والیان و خوانین لر با یاری دلاوران (شمشیرزنان و تفنگچیان) تا حدودی توانستند انسجام و هویت جمعی لرها را در گذر دوران حفظ کنند امّا در هر صورت لرتباران دچار تفرقه و چنددستگی گشتند؛ مضاف بر این با بر سر کار آمدن حکومت رضاشاه پهلوی، برخورد خشن با ایلات و طوایف لر، کشته شدن رهبران و سلحشوران به وقوع پیوست؛ امری که سرانجام با تحولات صورت گرفته در دهه چهل شمسی باعث شد مردم لر سازمان سیاسی خویش را به کل از دست دهند تا در ادامه رفته رفته به ورطه‌ای از مشکلات عجیب و غریب خانمانسوز از تبعیض، محرومیت و فقر فزاینده گرفته تا عدم توانایی بایسته در حل و فصل اختلافات داخلی گرفتار آیند؛ به همین دلیل است که گفته می‌شود، هم اکنون اساسی‌ترین نیاز جامعه لر انسجام و اتحاد مطلوب و ایضاً سازمان سیاسی فراگیر فراخور زمانه است.
      با آرزوی همگرایی بیش از پیش شاخه‌های گوناگون تبار بزرگ لر، به ویژه با عنایت بدینکه پدران و اجداد نگارنده فرزند و رشد یافته دیار کهگیلویه کهن بوده‌اند (استان کهگیلویه و بویراحمد فعلی بخش اصلی آن خطه‌ی باستانی است)، تندرستی، سعادت، همبستگی و همدلی روزافزون را برای مردم آن اعم از بهمئی، بویراحمد، طیبی، دشمن‌زیاری، چرام و باشت و بابویی از درگاه حضرت حق خواهان است.

    • سلام
      مخاطب گرامی
      جناب آقای فریدون
      ضمن سپاس از ابراز محبت و نظر لطف جنابعالی، جهت برقراری ارتباط، در صورت تمایل، از دو طریق زیر می‌توان اقدام نمود:
      1- پست الکترونیکی جی‌میل: آدرس آن را با کلیک بر روی گزینه «ارتباط با ما» واقع در نوار مشکی رنگ برگه‌ها (در بالای تمام صفحات سایت وجود دارد) می‌توان یافت.
      2- قسمت دیدگاهها: که در انتهای صفحات گفتارها، تصاویر و برگه‌ها در دسترس است.
      ضمناً بخش دیدگاهها با اولویت توصیه می‌گردد زیرا مطالب مطرح شده در قسمت نظرات می‌تواند مورد استفاده سایر مخاطبین نیز قرار گرفته و موجبات گفت و شنود بیشتر، در نتیجه پختگی بیش از پیش گفتگوها را فراهم آورد.

  3. درود وقت بخیر
    لطفا راه ارتباطی و تماس معرفی کنید
    مطالب مهمی دارم جهت ویرایش مطالب سایتتون
    تشکر

    • سلام
      مخاطب گرامی
      جناب آقای فریدون
      ضمن سپاس از ابراز محبت و نظر لطف جنابعالی، درباره مطالب مطرح شده در سایت موارد زیر جهت تبیین بیشتر موضوع ارائه می‌گردد:

      1- همانگونه که در بخش منابع ما نیز گفته شد دو منبع اصلی همانا «بیانات پیران و بزرگان» و نیز «منابع مکتوب [تاریخی]» می‌باشند که نتایج پژوهشی آن منابع در قالب گفتارها ارائه می‌گردند؛ ضمن اینکه بخش دیدگاهها برای هر گفتار درنظر گرفته شده تا با در دسترس قرار دادن امکان تبادل نظر و گفتگو با مخاطبین گرامی و به ویژه همتباران گرانقدر لر بتوان به پختگی بیشتر مباحث در راستای شناخت بهتر و کامل‌تر از هویت و اصالت دست یافت.

      2- در راستای مطالب بند 1، به نکاتی درباره مورد نخست یعنی بیانات پیران و بزرگان پرداخته خواهد شد:
      کسب بیانات پیران و بزرگان: در این خصوص سه راه را به شرح زیر می‌توان متصور بود:
      الف: دیدار حضوری و مصاحبه میدانی: که نیازمند فراهم شدن زمینه برای سفر به مناطق مورد نظر است؛ ضمن آنکه بایستی به شرایط خاص این عرصه نیز توجه داشت بدین صورت که هم اکنون عموم پیران و بزرگان یا در سنین بالا بوده و یا از دنیا رفته‌اند.
      ب: ضبط بیانات پیران و بزرگان: که به شکل فیلم، قابلیت استناد بالایی را به دست می‌دهد؛ این امر می‌تواند توسط نزدیکان آنان صورت گیرد؛ اهمیت چنین اقدامی از آن جهت است چنانکه در «بند الف» گفته شد با توجه به اقتضای سن پیران و بزرگان، همیشه امکان مصاحبه حضوری وجود نخواهد داشت.
      ج: استفاده از منابع مکتوب متأخر: هستند کتب و یا مقالاتی که توسط پژوهشگران و نویسندگان به سرانجام رسیده‌اند و در آن از بیانات پیران و بزرگان استفاده شده است.
      به هر حال گذشته از توضیحات فوق، شایسته است تا علاقمندان پای در میدان نهاده و ضمن استخراج دانسته‌ها از سینه‌ی پیران و بزرگان، آن را به صورت کتاب (اعم از رسمی یا غیر رسمی) درآورند؛ مکتوب نمودن دانسته‌ها نکته اصلی و اساسی برای نگهداشت حافظه تاریخی هر قوم و ملتی است تا ضمن حفظ آن میراث‌ها، از تغییر و تحریفات زمانه مصون داشته شوند.
      تندرستی و سعادت را برای آن برادر محترم از درگاه حضرت حق خواهان است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *