در ادامهی گفتار پیشین که با تمرکز بر شناخت از جغرافیا و اقتصاد منطقه سیسخت ارائه گشت، در مجال حاضر تلاش میشود بیشتر به مبحث خانواده و اجتماع در ناحیه سیسخت از توابع بویراحمدسفلی نگریسته شود تا آگاهیهایی از آن به دست آید.
به هر شکل ضمن آنکه در این گفتار سعی میشود تا با مراجعه به پژوهشهای ارزشمند انجام گرفته توسط تیم پژوهشی گروه عشایری موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با سرپرستی دکتر نادر افشار نادری که طی سفر مطالعاتی به کهگیلویه شناختی درخور از سیسخت را به دست داده، به مقصود رسید، شایسته است پیش از ورود به اصل متن به نکات زیر عنایت داشت:
- الف) تاریخ، جغرافیا و سرگذشت سیاسی اجتماعی مناطق لرنشین از جمله سیسخت را بایستی در گذر زمان و فراز و فرودهایی که داشتهاند نگریست؛ بر همین اساس بررسی جامع و مانع، نیازمند گفتارهای متعدد بوده و از توان یک پست خارج است.
- ب) بر مبنای بند (الف) بایستی به دو نکته اشاره کرد: نخست اینکه در مجال حاضر به قسمتی مشخص از ایل بویراحمد یعنی بویراحمدسفلی (منطقه سیسخت) پرداخته میشود و بررسی سایر مناطق چون بویراحمد گرمسیر نیازمند پستهای مستقل است. دوم اینکه تمرکز اطلاعات ارائه شده در این گفتار مربوط به دهه چهل شمسی بوده و همان بازه زمانی را مورد بررسی قرار داده و شناخت سایر دورههای زمانی نیازمند پستهای جداگانه است.
به هر حال حاصل تحقیقات دکتر جواد صفینژاد، همراه و همکار دکتر نادر افشار نادری در آن پروژه مطالعاتی، موضوع سلسله گفتارهایی درباره مونوگرافی منطقه سیسخت است که ادامهی آن در مبحث اجتماع و خانواده به شرح زیر ارائه میگردد:
درآمد سرانه خانوار: در صفحات [گفتار] قبل، درآمد سالیانه سرانه فرد و خانوار از فعالیتهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت ولی در اینجا مجموع درآمدها محاسبه میگردد تا نوسان آن در قبال مخارج خانوار مشخص گردد.
دکتر صفینژاد همچنین جدول متوسط درآمد سالیانه از فرآوردههای مختلف ده قلعه مرکزی سیسخت را به شرح زیر ارائه نمودهاند:
جداول فوق درآمدهای مختلف سکنه را بطور متوسط بازگو مینماید که:
درآمد دامداری بالاترین رقم را درکل منطقه تشکیل میدهد و پس از آن کشاورزی جای دارد، علت مزید درآمد دامداری به کشاورزی را بایستی در وجود مراتع فراوان و وفور جاشير و مساعد بودن آب و هوا دانست، البته این موضوع نیمی از نظریه ما را تایید میکند نیم دیگر آن را در وجود بازار بزرگ – منطقه یعنی بازار شهرضا بایستی جستجو کرد چه شهرضا در حدود ۳۰ فرسنگی (182 كيلومتر) منطقه واقع شده و با خرید و مبادله کلیه فرآوردههای منطقه، تشویقی برای دامداری است.
در قلعه مرکزی درآمد سرانه از طریق کشاورزی بالاتر از درآمد سرانه از طریق دامداری است ولی در مقام مقایسه درآمد سرانه قلعه مرکزی چه از نظر کشاورزی و چه از نظر دامداری از درآمد سرانه کل منطقه پائینتر است، علت بهتر نبودن وضع کشاورزی قلعه مرکزی را قبلا به واسطه زمینهای شنی منطقه یادآور شدیم که از نظر کشت به پای نقاطی چون ده بزرگ و کوخدان نمیرسد چه در شرایط مساوی ده بزرگ حدود دو و کوخدان بیش از سه برابر قلعه مرکزی غله برداشت میکند ولی علت کمتر بودن درآمد سرانه از طریق دامداری را در دو مسئله بایستی جستجو کرد.
اول: دامداری و کشاورزی در قلمه مرکزی یکی مکمل دیگری است اگر درآمد در یکی پائین بیاید در دیگری هم خود به خود پائین میآید و اگر بالا برود در دیگری هم بالا میرود و چون درآمد سرانه از طریق کشاورزی از کل منطقه پائینتر است خود بخود در آمد از طریق دامداری هم پائین میرود .
دوم: ساکنین قلعه مرکزی بواسطه وجود باغهای فراوان در ده و کشت بیشتر انواع سبزی و صیفی و حبوبات و آگاهی بیشتر به طرز کشت هدف اصلی آنها کشاورزی است و دامداری درجه دوم اهمیت را برای آنها دارد چه افراد کشاورز و دامدار به مراتب بر افراد دامدار و کشاور فزونی دارند.
ولی با وجود این درآمد سرانه در قلعه مركزی به مراتب بالاتر از درآمد سرانه کل منطقه است یعنی هر خانوار قلعه مرکزی در سال ۱۹۶۸ ریال بیش از خانوارهای دهات دیگر درآمد دارد و این اضافه درآمد بیشتر مدیون مساع بودن زمینهای ده جهت کشت و پرورش مو میباشد از طریق کشاورزی و دامداری نمیتواند موفقیتی در این زمینه حاصل نماید.
مصرف: دکتر صفینژاد درباره مصرف در منطقه مطالبی را ذکر نمودهاند که در ادامه آورده خواهد شد؛ ایشان چنین مینویسند:
الف – مصرف خوراک: محاسبه مصرف ده قلعه مرکزی بدین صورت انجام گرفت که در آذرماه ١٣٤٦ سئوالات زیر به چند کلاس دبستان ده مذکور داده شد و بدون ذکر نام، جوابهای آن خواسته شد.
۱- ظهر دیروز به اتفاق خانواده خود نهار چه خوردید
۲- ديشب غذای شام شما چه بود
۳- امروز صبح چه چیز به عنوان صبحانه میل گردید
دانشآموزان جواب پرسشهای فوق را بدون ذکر نام در کاغذهائی نوشته و به آموزگار خود دادند که جهت محاسبه در اختیار نگارنده قرار گرفته ۸۸ نفر دانشآموز به این سئولات پاسخ داده بودند که انواع غذاهای مصرف آنها به تفكيك نوع غذا در جدول زیر متذکر میگردد . هر يک در انواع غذایی که در جدول بیان گردیده است نشان دهنده این است که این غذا در سفره خانوار مربوط وجود داشته است یعنی ممکن است خانواری يك يا دو یا سه نوع از غذاهای مذکور را در سفره خود داشته باشد ولی در مجموع مصرف را مشخص میدارد.
(۱) – منظور از چای در اینجا فقط مصرف نان و چای شیرین به عنوان غذا است در صورتیکه تمام خانوارها چای داشتهاند و آنرا جزء متذکر نشدهاند ولی در مجموع مصرف محاسبه گردیده است.
( ۲) – برنج منظور پلو یا دمپختک است و چون در این جدول ذکری از روغن آن نشده در جدول دیگری مقدار روغن محاسبه و منظور گردیده است.
( ۳) ـ شيره و عسل در این جدول يكجا منظور شده است ولی در محاسبه جدول مربوط ارزش آنها بتفكيك معين ولى يكجا بیان شده است.
( ٤) ـ منظور از دوغ این است که خانوارهایی غذایشان نان و دوغ بوده است ولی بسیاری دوغ را چون آب خوردن مصرف میکنند ولی آنرا جز غذا نمیدانند.
انواع غذاهای مورد مصرف ده قلعه مركزی در يك روز طبق جدول فوق مشخص گردید و بر اساس اینکه هر خانوار متوسط شش نفری در هر نوبت برای صرف غذا احتیاج به چه مقدار از آن نوع غذاها را دارند مصرف هر نوبت خانوار معین و با در دست داشتن مصرف روزانه کلیه خانوارها مصرف روزانه ۸۸ خانواری که به پرسشها پاسخ دادهاند معین میگردد، از طرف دیگر ارزش هر کیلو از غذاهای مربوط در محل مشخص و در نتیجه ارزش غذاهای مصرفی ۸۸ خانوار در يك روز تعیین میگردد ولی در اینجا یک نکته قابل تذکر است که ممکن است از خانواری دو یا سه فرزند در مدرسه به این پرسشها پاسخ گفت گفته باشند زیرا قلعه مرکزی دارای ۶۰ خانوار جمعیت است و بایستی ٦٠ پاسخ داشته باشیم در اینصورت باید ۲۸ پاسخ اضافی را یا مربوط به دهات دیگر بدانیم یا هر خانواری بیش از یک فرزند در مدرسه دارد که البته نظر دوم صحیحتر میباشد زیرا علاوه بر اینکه دهات همسایه خود دارای مدرسه میباشند در بررسی مشخصات اوراق مربوط و ذکر شغل پدران جواب گوینده موضوع کاملا تایید گردیده است.
[جدول مربوطه منتشر خواهد شد]
طبق جدول مربوط ارزش کل غذاهای مصرفی ده قلعه مركزی معین گردیده است، اگر هريك از ۸۸ نفر دانشآموز را نماینده يك خانوار بدانیم ارزش مصرفی غذای هر خانواده بطور متوسط در ده قلعه مرکزی بدین شکل خواهد بود:
(ارزش کل غذاهای مصرفی) تقسیم بر (جوابگوی پرسشها)، پاسخ برابر است با ارزش روزانه غذای مصرفی خانوار
بنابراین ارزش متوسط غذای مورد مصرف هر خانوار در يك روز در ده قلعه مرکزی سی سخت برابر با ٦٩/٢٥ ریال میباشد.
ب – مصرف پوشاک: از ۸۸ پرسشنامه فوق ۸۲ نفرشان به پرسش جواب گفته بود را از آنها سئوال شده بود از آغاز فروردین ١٣٤٦ تا آذرماه سال مذکور 25/9/1346 هر نوع پوشاکی که اعضای خانواده برای شما خریدهاند نام ببرید و در نتیجه از جوابهای داده شده زیر تنظیم گردید:
- شلوار 92 دست
- کت 108 دست
- جوراب 114 عدد
- کفش 129 جفت
- زیر پیراهنی 2 عدد
- چارقد 5 عدد
- دستمال 2 عدد
- زیر شلواری 6 عدد
- پیراهن 3 عدد
جدول فوق نوع پوشاک مصرفی ۹ ماه از سال ۸۲ نفر دانشآموز را که تعدادی از آنها دختران خردسال نیز بودهاند مشخص میدارد ولی لباس کودکان نمیتواند مبین لباس بزرگسالان نیز باشد چه معمولا مادران لباسهای غیر قابل استفاده بزرگسالان را برای کودکان درست میکنند.
توضیح: منظور از دستمال، دستمالی است روسری که مورد استفاده دختران واقع میشود.
طبق محاسباتی که انجام گرفته است مصرف سالیانه لباس جهت يك مرد و يك زن به طریق زیر میباشد:
- کت: 1 عدد به قیمت 300 ریال
- پیراهن: 2 عدد به قیمت 100 ریال (جمعاً 200 ریال)
- شلوار: 2 عدد به قیمت 100 ریال (جمعاً 200 ریال)
- کفش لاستیکی: 2 عدد به قیمت 60 ریال (جمعاً 120 ریال)
- جوراب: 2 عدد به قیمت 25 ریال (جمعاً 50 ریال)
- کلاه نمدی: 1 عدد به قیمت 50 ریال
- پیراهن کش (بلیز): 1 عدد به قیمت 150 ریال
- دستکش: 1 عدد به قیمت 50 ریال
- جوراب پشمی: 1 عدد به قیمت 50 ریال
بنابراین ارزش پوشاکی که در مدت یکسال مورد استفاده يك مرد واقع میشود ۱۱۷۰ ریال میباشد ولی تمام این مبلغ بصورت خرید نیست چه پیراهن کش (بلیز)، دستکش و جوراب پشمی در محل توسط خانوارها تهیه میگردد و ارزش مذکور برآورد متوسطی است از قیمت محلی آن.
زیر پیراهنی هنوز در منطقه معمول نیست چه از ۸۲ نفر پاسخگو به سئولات مربوط فقط دو نفر دارای زیر پیراهنی بودهاند به همين طريق جدول مصرف پوشاکی يك زن چنین میباشد:
- تنبان: 2 عدد به قیمت 250 ریال (جمعاً 500 ریال)
- پیراهنی: 2 عدد به قیمت 100 ریال (جمعاً 200 ریال)
- کفش: 2 عدد به قیمت 50 ریال (جمعاً 100 ریال)
- چارقد: 1 عدد به قیمت 50 ریال
- روسری (دستمال): 2 عدد به قیمت 40 ریال (جمعاً 80 ریال)
- دلگ: 1 عدد به قیمت 150 ریال
برای زنان هر تنبان حدود ۱۰ متر و هر پیراهن حدود ۸ متر پارچه لازم دارد.
چنین است مصرف پوشاکی (سالیانه) يك زن ولی در يك خانوار متوسط که دارای ٦ نفر عضو باشد مصرف پوشاکی زن و مرد خانوار به شكل فوق معین گردید ولی اگر فرض کنیم که چهار نفر دیگر اعضای خانوار دو نفرشان دختر و دو نفرشان پسر باشد و مخارج پوشاکی هر دختر نصف زن و پسر نصف مرد باشد.
- مخارج پوشاکی يك مرد و دو پسر ۱۱۷۰×۲ – ۲۳٤٠
- مخارج پوشاكى يك زن و دو دختر ۱۰۸۰×۲-۲۱٦٠
- جمع كل مخارج سالیانه پوشاك يك خانوار ٤٥٠٠ ريال
- مخارج روزانه پوشاکی خانوار 12/50=360÷4500
بنابراین هر خانوار روزانه مخارجی برابر است با 12/50 ریال را دارا خواهد بود. و اگر ارزش متوسط غذای مورد مصرف هر خانوار که 69/25 ريال میباشد بدان اضافه کنیم مخارج متوسط روزانه هر خانوار در ده قلعه مرکز 81/75 ریال خواهد بود.
اگر مقدار درآمد روزانه خانوار که بطور متوسط ۸۳ ریال محاسبه گردیده است از مخارج روزانه کسر کنیم در روز 1/25 ریال برای هر خانوار اضافه میماند که بایستی مخارج سیگار یا تنباکو، لوازمالتحرير فرزندان و مخارج احتمالی را با آن جبران نماید.
آموزش و پرورش در سیسخت: تا سال ۱۳۱۱ تحصیلات در سیسخت به شکل مکتبی بود در این سال بنابه درخواست ملاقباد سیسختی و توصیه سردار اسعد [بختیاری] وزیر جنگ به وزیر معارف وقت، معلمی ([به نام] رجبعلی مجیدی) مخصوص سیسخت استخدام و به منطقه فرستاده شد همزمان با سیسخت دبستانهای دیگری هم در کهگیلویه افتتاح گردید که عبارت بودند از:
- دبستان سعدی سعدی در تلخسرو
- دبستان بهرام در نقارهخانه
- دبستان ساسان در پاتاوه
- دبستان حافظ در سیسخت
در دبستان حافظ سیسخت به اجبار افراد را وادار به درس خواندن میکردند، این دبستان تا سال ۱۳۲۰ به کار خود ادامه داد اما در این سال که بسیاری از نظامهای کشوری از هم گسیخت دبستانهای این منطقه نیز تعطیل گردید ولی محصول این کار، دو فرد با استعدادی بودند که پس از به پایان رسانیدن دروس مربوط در منطقه به شغل آموزگاری پرداختند.
در سال 1324 عبدالله [خان] ضرغامپور با 300 تفنگچی سیسخت را متصرف و آموزگاران فوقالذکر را بجرم آموزگار بودن گرفته ابتدا در سیسخت و سپس در چنار زندانی و دست و پای آنها را در زنجیر نهاد، این آموزگاران پس از دو ماه زندانی بودن با وساطت کدخداها [کیها] با پرداخت هر نفری یک هزار تومان آزاد شدند ولی یکسال بعد توسط یکی از کدخداهای ضرغامپور مجدداً دستگیر و در نقارهخانه زندان شدند ولی با تعهد اینکه مطیع خان باشند و از درس دادن خودداری نمایند آزاد شدند و گاهگاهی نیز از منطقه اخراج میگردیدند. در سال 1328 یکی از آنها در بهبهان مجدداً آموزگار گردید ولی از سال 1332 ببعد که مامورین دولتی در منطقه زیاد شدند نامبردگان در سیسخت مجدداً بنای درس دادن را گذاردند. در سال 1334 دبستان کنونی حافظیه قلعهمرکزی مجدداً شروع به کار نمود که هنوز هم با شدت هرچه بیشتر فعالیت آن در با سواد کردن افراد ادامه دارد که نمودار مربوط رشد این پیشرفت را از سال ۱۳۳۵ تا سال تحصیلی ١٣٤٦٤٧ به خوبی مشخص میدارد.
توضیح: درباره نوع رفتار عبدالله خان ضرغام پور با معلمهای یاد شده نمیتوان به راحتی قضاوت نمود و مثلاً خان بویراحمدی را به ضدیت با علم و سواد متهم نمود بلکه میبایست عوامل مختلفی را مدنظر قرار داد از جمله:
- الف: از برای مقدمه بایستی عنایت داشت که در گذشته و تاریخ کشور، سوادآموزی مختص به طبقات خاصی از جامعه بوده و این مورد به صورت یک سنت تاریخی درآمده بود.
- ب: چنانکه در گفتار مناسب نیز خواهد آمد سابقه سواد در میان رهبران لر موضوعی دیرپا بوده، گویی «ملاها» در میان رهبران لر کم نبوده، همانطور که در گفتار ساختار سیاسی ایل بویراحمد نیز گفته شد جایگاه اجتماعی «ملا» از «کی» بالاتر بوده و کیهایی که باسواد بودهاند ترجیح میدادهاند ملا خطاب گردند؛ ناگفته پیداست این نکته خود دلیلی آشکار بر آنست که سازمان سیاسی جامعه لر موافق اصل سوادآموزی بوده است.
- ب: همانگونه که در گفتار مونوگرافی منطقه یاسوج نیز گفته شد: قبلاً هم در هر ده تعدادی معدودی باسواد وجود داشت هرچند میزان سواد آنان نیز در حد خواندن هفت لشکر (شاهنامه) و قرآن بود که آن را نزد ملای ده فراگرفته بودند اما این مسئله خود بیانگر آنست که رهبران لر از جمله خوانین بویراحمد و طبعاً عبدالله خان ضرغامپور مخالف امر سوادآموزی نبودهاند، پس همانطور که ذکر گردید دلایل امر را میبایست در جاهای دیگر جست.
- ج: همانگونه که در گفتار مونوگرافی منطقه یاسوج نیز گفته شد: آنچه درباره تحصیل جالب است «مسئله عدم جذب» میباشد. هنگامیکه از اغلب خانوارها علت غفلت در امر تحصیل فرزنداشان پرسیده میشد سنجیدهترین جوابها را میدادند، اغلب اظهار میداشتند که در ده ما 5-6 نفر تحصیل کرده وجود دارد، دولت چه استفادهای از وجود اینها کرده، که ما بچههای خود را خراب کنیم. چون آنها معتقدند بچهای که تا کلاس ششم ابتدایی درس خوانده دیگر نه حاضر به چوپانی است و نه کار کشاورزی انجام میدهد بنابراین مجبورند تعدادی از دامهای خود را بفروشند و با پول آن او را روانه شهر بکنند. با توجه به این نکته که امر تحصیل برایشان بازده اقتصادی ندارد، ادامه آن را غیرلازم میدانند.
- د: قابل انتظار است که رؤسای ایلات و طوایف از جمله رهبران بویراحمد به دلیل برخوردهای خشن و سخت رضاشاه پهلوی با عشایر، پیش زمینه مناسبی نسبت به اقدامات حکومت پهلوی نداشته باشند.
وضع سواد: ۳۷ خانوار از ۶۰ خانوار قلعه مرکزی از نظر سواد مورد مطالعه قرار گرفت و در نتیجه مشخص گردید که از کل سکنه قلعه مركزی ٤٦٪ باسواد میباشند ولی اگر افرادی را که به مناسبت کودکی هنوز به مدرسه راه نیافتهاند از کل جمعیت کسر کنیم ۵۰٪ از افرادی که میتوانستهاند باسواد شوند، باسواد هستند یعنی نیمی از سکنه که بیش از شش سال دارند با سواد میباشند یعنی خواندن و نوشتن را میدانند و این مطلب را محلیان نیز تأیید میکردند.
نسبت باسوادان مرد سه برابر بیشتر از باسوادان زن است است چه 20% از افراد باسواد زن و ۷۵٪ بقیه مرد میباشند. اگر نسبت سواد را در گروههای جنسی تفکیک کنیم به این نتیجه میرسیم که ٦٠٪ کل مردان ده باسواد و ٤٠% آنها بیسواد میباشند یعنی اکثریت مردان دارای سواد میباشند ولی در بین زنان ارقام کاملاً برعکس است یعنی ٤٠٪ از کل زنان منطقه باسواد ٦٠٪ آنها بیسواد میباشند ولی لازم به تذکر است که تعداد کل مردان منطقه به مراتب از كل زنان منطقه بیشتر است زیرا از ۳۷ خانوار مورد مطالعه (۲۰۷ نفر) ۱۲۱ نفر مرد و تنها ٨٦ نفر آنها زن بودند.
علاوه بر قلعهمرکزی که مشخصات آن از نظر آموزش و پرورش در فوق گذشت دهات ده بزرگ، بیاره، کوخدان، دهنو، علیآباد و امیرآباد دارای مدارسی است که جمعاً ٢٤ آموزگار ۱۸ مرد و ٦ (زن) در آنها به تعلیم و تربیت اشتغال دارند. در نقاط فوقالذکر جمعا ٥٤٢ نفر در کلاسهای شش ساله ابتدائى به تحصيل اشتغال دارند که ۳۸۰ نفر آن پسر و ١٦٢ نفر بقیه آن دختر هستند، علاوه بر این در سال جاری کلاسهای پیکار با بیسوادی در منطقه نیز ایجاد گردید که دارای ۲۷۰ نفر نوآموز میباشد که نزدیک به نیمی از آنها را زنان و دختران منطقه تشکیل میدهند که نمود از مربوط چگونگی آنها را مشخص میدارد.
مشاغل: خانوارهای ساکن قلعهمرکزی بیشترشان کشاورزند، آنهائی که شغل اولشان کشاورزی است 5/43% از خانوارها را شامل میشوند و افرادی که شغل اصلی آنها دامداری است به مراتب از کشاورزان کمترند و 5/23% از کل خانوارها را تشکیل میدهند، پس از دامداران آموزگاران جای دارند و بقیه مشاغل از نظر تعداد با مشاغل مذکور قابل مقایسه نیستند.
لیست انواع مشاغل اصلی خانوارهای ساکن ده قلعه مرکزی:
- کشاورز 26 نفر
- دامدار 14 نفر
- آموزگار 9 نفر
- دکاندار (پیله ور) 3 نفر
- کارمند 3 نفر
- نجار 1 نفر
- بنا 1 نفر
- سلمانی 1 نفر
- کفاش 1 نفر
- بیکار 1 نفر
در قلعهمرکزی در هر حال کشاورزی در درجه اول اهمیت و دامدار درجه دوم اهمیت را دارا است و این مطلب در هر دو جدول به خوبی مشاهده میشود از اینرو میتوان نتیجه گرفت که این ده يك ده روستائی است و مردم آن روستانشین هستند.
لیست انواع مشاغل درجه دوم اهمیت خانوارهای ساکن ده قلعه مرکزی:
- کشاورز 19 نفر
- دامدار 15 نفر
- بنا 1 نفر
- دکاندار 1 نفر
تعداد آموزگاران از بسیاری از دهات مشابه به مراتب زیادتر است چه آموزش پرورش در این ده سوابق درخشانی دارد که در قسمت مربوط بیان گردیده است البته مشاغل فوقالذكر مشاغل ده قلعهمرکزی است و مشاغل غير از کشاورزی و دامداری در کل منطقه سیسخت بدینگونه است:
- دکاندار 12 خانوار
- نجار 11 خانوار
- سلمانی 10 خانوار
- حمامی 7 خانوار
- دشتبان 6 خانوار
- بنا 10 خانوار
- آهنگر 3 خانوار
- چوپان 10 خانوار
- سفیدگر 3 خانوار
- آموزگار 24 خانوار
بدین ترتیب مشاهده میشود که در کل منطقه سیسخت هم پس از کشاورزی و دامداری آموزگاران و سپس دکانداران جای دارند، پس از این مشاغل تعداد نجاران وسلمانیها و بناها و چوپانهای منطقه از دیگر شاغلین (غیر کشاورز و دامدار، آموزگار و دکاندار) بیشترند و آن بدین علت است که مناطق روستایی به نجاران سالیانه کار احتیاج دارد که ابزار مورد نیاز آنها را تهیه نمایند و معمولاً هريك یا دو ده دارای نجاری میباشند. سلمانیها شغلشان ارثى و اجباراً فرزند سلمانی بایستی سلمانی گردد محل جدیدی را جهت کار خود انتخاب نماید. زیاد بودن تعداد چوپانان به خاطر مساعد بودن محیط جهت دامداری و نگهداری دام توسط سکنه است ولی بنایان در جنب شغل اصلی خود دارای شغل دیگری نیز هستند و معمولاً حوزه فعالیت آنها شامل مناطق همجوار نیز میگردد.
دکانداران آنهایی هستند که در اصطلاح بقالی دارند، ممکن است اینان پیلهوری هم بنمایند ولی در منطقه پیلهورانی وجود دارند که فقط در داخل منازلشان داد و ستد مینمایند.
دشتبان در این منطقه علاوه بر نگهبانی و حفظ و حراست مزار
که به عهده دارد نظافت داخل ده را چون يک رفتگر (سپور) انجام میدهد
از ٢٤ آموزگار ۱۸ نفرشان مرد و ٦ نفرشان زن هستند از شش آموزگار زن دو نفر در قلعهمرکزی و چهار نفر دیگرشان در ده بزرگ انجام وظیفه میکنند.
بهعنوان حسن ختام ضمن آرزوی تندرستی برای همه تلاشگران عرصه شناخت و معرفی عشایر بهویژه تبار بزرگ لر، مجدداً گرامی داشته میشود یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت این تبار کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند مخصوصاً زندهیاد دکتر نادر افشار نادری که بنیانگذار ارزشمندترین پژوهشها درباره نظام سنتی عشایر لرتبار کهگیلویه بودند.
سلام دوست عزیز
من کورد هستن ولی برای کسی که به معرفی قوم و ریشه خودش اهمیت میده احترام قایلم. در این راه بزرگ براتون آرزوی موفقیت میکنم. در طول تاریخ حکومت های مرکزی سعی کرده اند فرهنگ و سنت ملتهای دیگر را کمرنگ کنند و آنها را به فارس تغییر بدن.
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای انصاری
ضمن تشکر از ابراز محبت، نظر لطف و نیز ارج نهادن نسبت به دغدغه جنابعالی، تندرستی و سعادت را برای آن برادر محترم از درگاه حضرت حق خواهان است.
به امید جامعهای به دور از تفرقه و تبعیض برای همگان.