در شاکله سنتی ایل بهمئی از نظر ساختار سلسله مراتب عشایری، بزرگترین واحد سیاسی – اجتماعی «ایل» می باشد که دارای دو تیره احمدی و مُحْمَدی (مُهْمَدی) است. هر کدام یک از تیره های احمدی و مُحْمَدی خود به چندین طایفه تقسیم می شوند. طوایف ایل بهمئی، تقسیماتی هستند که دهه های هرکدام دارای یک جد مشترک می باشند. البتّه ناگفته نماند طایفه علاءالدینی که بعنوان مثال از آن یاد می کنیم خود یکی از طوایف زیرمجموعه تیره مُحْمَدی است و از نظر جمعیّت، نسبت به دیگر طوایف رشد و گسترش زیادی داشته است به طوری که می توان آن را یک تیره مستقل به حساب آورد. پس از رده های ایل، تیره و طایفه، بهمئی ها هر یک از تقسیمات خود را (چه بزرگ و چه کوچک) دَهه می گویند. البته باید توجه داشت، به گفته دکتر نادر افشار نادری طایفه در اصل همان دهه بزرگ است که تعدادی دهه کوچک تر را در برمی گیرد. دکتر نادر افشار نادری در جزوه مونوگرافی ایل بهمئی که به سال ۱۳۴۷ منتشر شده است اطلاعات ارزشمندی از ساختار ایل بهمئی را ارائه داده است. دکتر افشار نادری درباره تقسیمات ایلیاتی در ایل بهمئی می نویسد: برای درک بهتر ساختار ایل بهمئی و اینکه تقسیمات کوچک تر ایلی روشن شود، بعنوان مثال به ذکر تقسیمات یکی از زیر دهه هایِ دهه (طایفه) شیخ که بزرگترین دهه طایفه علاءالدینی است پرداخته می شود:
به طوری که در نمودار درختی مشاهده می گردد شیخ علاءالدینی جدمشترک دهه است و پنج پسر داشته است. (شاید پسران دیگری هم داشته است امّا شهرت کافی نیافته اند و یا از آنها فرزندی باقی نمانده است) فرزندان شیخ علاءالدینی در حدود ۲۵۰ سال پیش می زیسته اند و هر یک بر اثر مرور زمان رئیس دهه شناخته شده اند. بخشعلی پسر شیخ مانند چهار پسر دیگر ، دهه تشکیل داده است. همین طور دو پسر وی علی صالح و قیطاس. از پسران قیطاس فقط محمدیار است که دهه ای بنام خود تشکیل داده است و هم اکنون باقی مانده است و فرزندان ذکور او ، علی خان ، شهریار ، قیطاس و لَهْلَزار هر یک در رأس دهه ای قرار دارند. همانطور که می بینیم تمام افراد ایل از طرف پدر با یکدیگر خویشاوند هستند. یعنی همه دهه ها، پسرعموهای درجه ۲و۳و۴و غیره هستند و یکدیگر را «گوو» یعنی برادر می نامند.
همچنین ساختار دیگر شاخه های دهه شیخ نیز از همین روند پیروی می نماید. بعنوان نمونه همانگونه که در نمودار درختی زیر مشاهده می گردد؛ ساختار دهه لطفعلی نیز همانند دهه بخشعلی شکل گرفته است.
در ادامه نمودار درختی دهه حسنعلی بعنوان یکی دیگر از زیرمجموعه های طایفه شیخ ارائه می گردد و همانگونه که مشاهده می شود دارای چارچوبی همانند دهه بخشعلی و لطفعلی است.
دکتر افشار نادری همچنین در جزوه جمعیت و شناسنامه ی تیره ها و طوایف ایل بهمئی می نویسد: باید گفت برای موجودیت یافتن یک جامعه ایلیاتی چه در سطح ایل و چه در سطح طایفه، ملاکهایی لازم است تا این مجموعه شکل بگیرد. از جمله این ملاکها به موارد زیر می توان اشاره کرد:
الف – وجود ساختار مشخص: یعنی جامعه ایلیاتی همیشه تقسیماتی دارد، مثلاً در ایل بهمئی، ایل به دو تیره، تیره ها به چند طایفه و طوایف به چند دهه مشخص تقسیم می شوند. (به نمودار درختی مراجعه شود)
ب – سرزمین مشترک: هر جامعه ایلیاتی سرزمین مشخصی را اشغال کرده که حدود آن کاملاً مشخص می باشد. مثلاً در ایل بهمئی، سرزمین طوایف احمدی و مُحْمَدی (مُهْمَدی) مشخص و بهم پیوسته است
ج – آگاهی افراد به عضویت خود در ایل و یا طایفه: همه افراد می دانند به کدام دهه، طایفه و تیره تعلق دارند.
در کنار رده های ایل، تیره، طایفه (دهه بزرگ) و دهه دو تقسیم بندی کوچک تر شامل: مال و خانواده در ایل بهمئی وجود دارد. مال یک مجموعه شامل ۲ تا ۱۲ خانوار کوچ رو است که در یک محل مستقر می شوند و در کنار یکدیگر زندگی می کنند. عامل اصلی تشکیل مال نظام دامداری و گذران زندگی از طریق آن است. خانواده در ایل بهمئی، همان ساختار معروف خانواده هسته ای در جامعه ایرانی است و شامل پدر و مادر و تعدادی فرزند در کنار آنها است. با توجّه به ساختار ایل بهمئی می توان دریافت آنچه را ما امروز تیره و طایفه می نامیم ، یک روزی (چند یا چندین قرن پیش) دهه بوده است و بهمئی ها خود به این واقعیت آگاهند. تمام افراد ایل بهمئی از طرف پدر با یکدیگر خویشاوند هستند. بهمئی ها همان فرزندان بهمن (نیای بزرگ ایل بهمئی) هستند که با گذشت زمان اینچنین ریشه دوانده و بعنوان یک ایل استخوان دار قَد عَلم کرده اند. بر همین اساس هرچه به رأس هرم ایلی نزدیک تر شویم نسبت خویشاوندی دورتر می شود. به طوری که اگر افراد آخرین دهه با یکدیگر برادر و عموزاده درجه یک باشند ، دهه های قبلی به ترتیب از پایین به بالا عموزاده های درجه دو ، درجه سه ، درجه چهار و… خواهند بود. به مرور زمان با افزایش جمعیت و به هم خوردن تعادل انسان ، دام ، زمین و ایجاد دهه های جدید ، عشایر بهمئی در پی یافتن چراگاه های تازه پراکنده تر شده اند و هر گروه که خویشاوندی نزدیک تری با یکدیگر داشته اند ، سرزمینی را اشغال کرده اند. به گونه ای که اکنون سرزمین بهمئی را می توان بر حسب نام تیره و حتّی طایفه تقسیم کرد. به عبارت دیگر ، با افزایش دهه های تیره مُحْمَدی و احمدی ، سرزمین بهمئی به دو قسمت تقسیم شده است. منطقه مُحْمَدی در شمال و احمدی در جنوب سرزمین بهمئی. از تیره مُحْمَدی ، طوایف مُحْمَدی سردسیر در شرق و طوایف مُحْمَدی گرمسیر در غرب و طوایف علاءالدینی در وسط قرار گرفته اند. از تیره احمدی، طایفه یوسفی در شرق ، طوایف بیژنی عمدتاً در شمال و طوایف جلالی در جنوب ساکن می باشند. ولی باید توجه داشت طوایف علاءالدینی به علت کثرت جمعیت به داخل منطقه احمدی نیز نفوذ کرده اند و تقریباً تمام قسمت غربی از این بخش سرزمین بهمئی یعنی رودتلخ و حتّی مُمْبی را اشغال نموده اند. به هر حال، منهای خانواده که در جامعه ایرانی پایه و اساس ساختار اجتماعی است، آخرین دهه ، در واقع کوچک ترین واحد ساختاری در میان ایل بهمئی است زیرا هرچند مال کوچک تر از دهه است امّا جمعیت مال (مجموعه ی چندین سیاه چادر) در فصول مختلف تغییر می کند و خانوارها به علل مختلف تغییر مال می دهند. بنابراین مال بیشتر شبیه به یک بنگاه اقتصادی موقت است تا یک ساختار اجتماعی ثابت. از سوی دیگر کوشش در بکار بردن مفاهیم خانواده چند زنی و یا خانواده گسترده پدرسالاری و تطیبق این مفاهیم با واقعیت زندگی عشایری در ایل بهمئی کاری بی حاصل است. مخصوصاً که ممکن است فرزندان از دو مادر باشند و دو دهه به نام مادر تشکیل دهند و در این حال دهه هیچ مشابهتی با خانواده چند زنی و خانواده گسترده پدرسالاری که در آن مرد مبنای تشکیل دهه می باشد، ندارد. ما به وضوح می بینیم در ایل بهمئی ممکن است زن مبنای ایجاد یک دهه باشد. به عنوان مثال: در حدود ۲۰۰ سال پیش ، محمدحسین خان رئیس ایل بهمئی و به قولی شُمْشیرزن اصلی خوانین بهمئی، زنان متعدد داشت. بعد از مرگ او خوانین به دو قسمت شدند و هر یک جانب یکی از دو زن مهّم محمدحسین خان را گرفتند. یعنی در واقع خوانین بهمئی به دو قسمت شدند: دهه ی زهرا و دهه ی ماه بانو. بی زهرا دختر خوانین طیبی و بی ماه بانو دختر خوانین بختیاری بود. علی رغم اینکه در خانواده پدرسالاری، مرد باید مبنای تشکیل دهه باشد ولی روشن است در این نمونه مشخص، دو زن مبنای ایجاد دو دهه شده اند.
اکنون با گسترش زندگی شهری و پذیرفتن ملزومات آن، باز هم می توان گفت با نمایی کم رنگ تر، ساختار ایل بهمئی شامل ایل، تیره، طایفه و دهه همچنان پابرجا است. طوایف تیره های احمدی و مُحْمَدی تقریباً در همان مناطق سابق سکونت دارند با این تفاوت که امروزه روستاها بعضاً تبدیل به شهر شده اند. نمونه های بارز این گفتار، روستاهای لِکَک (لیکَکْ)، دیشموک و صِیدون می باشد که هم اکنون دارای جمعیّت چند ده هزار نفری هستند و مراحل اوّلیه ساختار شهرنشینی خود را طی می کنند و طبیعتاً مواجه با سیل مهاجرت از روستاهای اطراف خود و مشکلات ناشی از آن هستند. به هر حال تنها واحد ساختاری ایل بهمئی که بسیار محدود شده است و تقریباً اثری از آن نیست، همان مال است که بر مبنای کوچ و دامداری بنا شده بود.
درماهشهر طایفه ای است بنام بندری که اصلا لربهیمی هستند مردانی دلیروشجاع وشیرزنانی نترس..برای اطلاعات بیشتر باهمرامن تماس بگیرید ۰۹۱۶۳۱۰۲۷۴۲ یاتلفن ۰۳۱۲۵۲۵۲۷۴۲
سلام
با تشکر از توجه شما نسبت به مطالب بهمئی دات کام، به اطلاع می رساند می توانید جهت ارتباط آسان تر، اطلاعات خود را به آدرس ایمیل منتشر شده در بخش « ارتباط با ما » ارسال نمایید.
موفق باشید
خلیل موسایی
میخوام بدونم هنوز از مردم ممبی چیزی به نام ایل ممبینی وجود دارد چون این ایل حدود۴۰۰سال پیش کوچ کردندوالان باغملک رامهرمز هفتکل اکثرازایل ممبینی هستند. ودرهمین شهرها طایفهای کوچکی بهمیی وجود دارد.مثل نریمیسا ممه میسا کلاه کج وعلادینی که خواجه میری میراحمد قاسملی هم ازاین طایفه اند
سلام
خیر! ممبینی ها در بخش ممبی از توابع بهمئی احمدی سردسیر حضور ندارند. در واقع ممبی محل سکونت طوایف بزرگ بیژنی و علاءالدینی می باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر، به گفتارهای جغرافیای ایل بهمئی و طوایف ایل بهمئی مراجعه نمایید
درماهشهرخانوادههایی هستندکه اصالتا ازایل بمهیی اند معروف طایفه بندری وازطایفه بیژنی البته پس ازتحقیقات زیادی لطفا برای اطلاعات بیشتر باتلفن همراه من تماس بگیرید. ۰۹۱۶۳۱۰۲۷۴۲-۰۹۳۶۳۱۰۲۷۴۲
سلام
با تشکر از توجه شما نسبت به مطالب بهمئی دات کام، جهت ارتباط آسان تر می توانید از طریق ایمیل، مطالبتان را ارسال نمایید.
موفق باشید
مدت سه ماه است که کسی ازایل بهمیی با من تماس نگرفته
به نظرشماطایفه بزرگ مهمدموسایی ونریموسابی جزئ ای ازایل بزرگ بهمئی نیستند که اسمی ازآنهانبردید؟
سلام
طوایف مُهمَد میسا و نَریمیسا زیرمجموعه ایل بهمئی می باشند و بهمئی دات کام در پُست طوایف ایل بهمئی از آنها نام برده است.
موفق باشید
سلام از طایفه بهمی در البگودرز خیلی زیاد هست نهمت الهی هست نم طلا
روح شهید خداکرم خان بهمئی (ایزدپناه) آبرو و اعتبار ایل بهمئی شاد باد.
سلام
خداکرم خان بهمئی یکی از کلانتران ایل بهمئی بود که طایفه خویش را دوست می داشت و متقابلاً طایفه اش نیز وی را گرامی می داشتند. اصولاً عموم بهمئی ها از خان و کدخدا گرفته تا افراد عادی، انسانهایی مهربان و علاقه دوست بوده اند. چنانکه حقیقتاً می توان گفت «گووگری» آنها در میان ایلات و طوایف لُر کم نظیر بوده است.
به خودم افتخار می کنم که از نوادگان خان طلا هستم و برای شما دوستان عزیز که اینقدر به ایل و تبار خود اهمیت می دهید آرزوی موفقیت های روزافزون دارم.
ایا ایل بهمنی شاخه ای از بختیاری ست؟
سلام
همانگونه که پیشتر نیز توضیح داده شد، از نظر تقسیمات ایلی و طایفه ای، ایل بهمئی شاخه ای از ایل بختیاری نمی باشد. توجه داشته باشید مباحث نژادی و تقسیمات طایفه ای دو مبحث مرتبط با یکدیگر امّا جدا از هم می باشند بنابراین آن دو را نباید با هم یکسان دانست.
پایدار باشید
من افتخارم این است که بهمیی ان واز شاخه بیژنی واز بزرگان طایفه بندری ساکن ماهشهر که دارای شیرمردان وزنان نترس دلیر وشجاع است آماده گپ وگفتگوی حضوری ونوشتداری ام تاپس قرنها ایل امرابشناسم وارتباطات برقرارشود انشاا
سلام من یک بیجنی بندری هستم ایا شما از ممبی به ماهشهر رفته اید درباری خود بیشتر بگوید
عموجان سلام بنده تاج محمدثارالهی ازطایفه باغیرت بیژنی تیره بندری هستم اگه بتونی خودتوبیشترمعرفی کنی وشماره تماستوارسال کنی ممنونتم اشنایی بیشترتومایه افتخارماست شماره تماس من ۰۹۱۶۶۷۳۱۴۸۲
من قبلا گفتم وبلاک ندارم بهمیی اما طایفه بیژنی وبندری ام اگراز بررگان بیژنی وایل بههمیی کسانی هستند که از طایفه بندری اطلاعاتی دارند بامن تماس تاخودم شخصا خدمتشان برسم تلفن همراه ۰۹۱۶۳۱۰۲۷۴۲ و ۰۹۳۶۳۱۰۲۷۴۲ ویاتلفن ثابت ۰۳۱۲- ۵۲۳۲۷۴۲ تماس گرفته شود
این شماره آقای گاموری هست اگر خواستید پیگیری کنید
سلام
لطفا” متن لری بخونین
دانشجوی ارشد رشته ی تاریخم خواسم پایانامه م در مورد قسمتی از تاریخ ایل بهمئی بنویسم ای ترین کمکم کنین ار ای تری مو ساکن باغملکم کورو یکی دونه ببینیم.
سلام
مَهلی خووِ اَ بخوی ایی کارَ اَنجُم بدی. اَلبَت مو اَ بَهمئییَلِ دومِنُم (سَمتِ مُمبی و لِکک و کَت) که وَ بهبهون اینِشَسُم. ایسو هم سی خاطر شرایط زِندِییم و کارُم هیچ نَه مِنِ منطقَه ام. وَ نَظرُم نَتَرُم بِوینُمِت. شرمندَتُم.
سلام
چونکه کار سخت وسنگینی به کمک ت خیلی نیاز دارم فکر کنم اهواز یکی دونه ای تریم ببینیم .با عرض معذرت ادرس ایمیلته بنویس .
سلام
اَنو هَم شَرمَندَتُم! سی خاطر یُو که مُو زِندِییم و کارُم نَه وَبالِ خوزستان و کُهگیلویه ی. غیرَزا عید نوروزی بِتَرُم بیام سی بالِ اَهواز، بهبهون و یا لِکَک. ایمیل مو هَم هَمو هُونِه که مِنِ بَخشِ ارتباط با ما زِیدَی.
با عرض سلام .یه طایفه ای بزرگ از ایل بهمئی ( مهمد موسائی) در منطقه ای به نام سادات حسینی روستای تل فالح زندگی میکنند و مردمی فوق العاده صادق و مهربان و زحمت کش که از چندین سال پیش به این منطقه کوچ کردند و تا الان همانجا زندگی میکنند. فرستنده: نصیر بهمنی دانشجوی رشته ی مهندسی عمران
سلام گووی مُهمَدمیسام
با سپاس از اطلاع رسانی شما.
پیروز باشید
با سلام آخر منظور لیراو نفهمیدم که کیه بهمن-عالی-(لیراو)-بایوجمان-بهداروند
حالا لطف کنید در مورد لیراو توضیح دهید که شخصه یا چیز دیگری منظورتونه
لطفا جواب را به ایمیل ارسال نمایید
سلام
پاسخ سؤال بالا به ایمیل شما ارسال گردید.
پایدار باشید
باعرض سلام و خسته نباشید لطفا” درباره طوایف قنبری میراحمدی خواجه امیری شیخ و محمدی بیشتر توضیح دهید
سلام
با سپاس از ابراز محبت شما، به اطلاع می رساند در آینده و بمرور زمان به بررسی تک تک طوایف ایل بهمئی و از جمله طایفه علاءالدینی پرداخته خواهد شد. عنایت داشته باشید که بهمئی دات کام هم اکنون در ابتدای راه می باشد و موضوعات بسیاری باقیمانده است که می توان بدانها پرداخت.
پایدار باشید
با سلام چرا به طایفه عالی محمدی اشاره نمیکنین
سلام
در پُست طوایف ایل بهمئی و همچنین نمودار درختی طوایف بهمئی به طایفه عالی مُهمَد اشاره گردیده است. به امید خدا در آینده نیز بصورت تخصصی تر به طوایف بهمئی و از جمله طایفه عالی مُهمَد پرداخته خواهد شد. به هر حال عنایت داشته باشید که بهمئی دات کام هم اکنون در ابتدای راه می باشد و زمان زیادی باقیمانده تا به سرانجام مقصود دست یابد؛ اگر خداوند توفیق عنایت بفرماید.
سلام گوولا موهم عالی مهمدم دستت دردنکنه که وش گفتی انشا الله بیشتراینویسه
سلام
لطفا بفرماید به کدام یک ازخوانین بهمیی ایل بگی میگفتندوچرا؟.باسپاس
سلام
به پشتوانه ی سلحشوری و رشادت بهمئی ها، ۲ تن از خوانین بهمئی عنوان «ایلبگی کهگیلویه» را بدست آورده اند:
۱- حسین خان بهمئی فرزند محمدحسین خان بهمئی: با توجه به اینکه «بی هُما» همسر محمدحسین خان بهمئی، دختر خداکرم خان بویراحمدی بود حسین خان روابط حسنه ای با کریم خان بویراحمدی (فرزند خداکرم خان) داشت. بر همین مبنا، حسین خان و کریم خان در اواخر دوره ی قاجار در صدد تشکیل یک اتحادیه ی جدید میان ایلات کهگیلویه به ایلخانی بویراحمد و ایلبگی بهمئی بوده اند.
مخاطب گرامی
مشارکت در اتحادیه ایلات کهگیلویه یکی از دلایل مهّم اختلاف میان حسین خان بهمئی و خوانین بختیاری بود زیراکه ایلخانی بختیاری همواره درصدد بود تا بهمئی را در زیر حوزه ی نفوذ خود داشته باشد. به هر حال روابط میان سران ایلات و طوایف، یک مقوله ی پیچیده و چندوجهی بوده است که پرداختن بدان از حوصله ی این مجال خارج می باشد.
۲- محمدعلی خان بهمئی (خلیلی) فرزند حسین خان بهمئی: پس از خلیل خان بهمئی، او تنها کلانتری بود که موفق شد طوایف احمدی، مهمدی و علاءالدینی را متحد نموده تا به دنبال آن، نقش آفرینی بهمئی ها را در مناسبات میان ایلات کهگیلویه و بختیاری پر رنگ تر کند بنحوی که توانست مقام «ایلبگی کهگیلویه» را در ایل بهمئی حفظ نماید. بر همین اساس در دهه های ۲۰ و ۳۰ شمسی، بهمئی دارای عنوان «ایلبگی کهگیلویه» بوده است.
پایدار باشید
یه سوال دارم برادر جان.به نظرت کتاب ایل بهمئی نوشته نادر افشار نادری گیر میاد که مطالعش کنیم
سلام
برای تهیه کتاب ایل بهمئی اثر دکتر نادر افشار نادری، می توانید با انتشارات خجسته هماهنگ نمایید.
آدرس: تهران، میدان انقلاب، روبروی دانشگاه تهران، نبش خیابان منیری جاوید، بازارچه کتاب.
شماره تلفن: ۶۶۴۶۰۲۸۳-۰۲۱
ضمناً به اطلاع می رساند کتاب فوق در تیراژ محدود (۱۰۰۰ نسخه) چاپ گردیده است.
موفق باشید
کی گفته طایفه نوروزی از طایفه بهمئی هستش ؟تجدید نظر بشه خیلی بهتره طایفه نوروزی از طایفه بختیاری هستند
سلام
در ساختار سنتی ایلات در مناطق کهگیلویه و بختیاری ۲ طایفه با نام نوروزی شناخته می شوند:
۱- طایفه نوروزی از تیره مُهمَدی ایل بهمئی
۲- طایفه نوروزی از شاخه دینارانی باب ایل بختیاری
کو ولش کن
با سلام و تشکر به خاطر مطالب خوبتون،
مختصرا میخواستم بدونم خوانین ایل بهمئی چه کسانی و از چه تیره ای بودند؟
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای نریموسایی
با سپاس از ابراز محبت شما، همانگونه که در پُست بهمئی ها در فارسنامه ناصری نیز اشاره گردیده است؛ خوانین بهمئی از فرزندان ملاعلی شیر بهمئی و از تیره نریمیسا بوده اند. به گفته پیران و بزرگان، برخی از فرزندان مُلاعلی شیر به شرح زیر می باشند:
1- مُلاعلی همت: از جمله فرزندان وی می توان به زکی خان معروف اشاره کرد.
2- قیصر سلطان: از جمله پسران او می توان به آقاخان و شهبازخان بهمئی اشاره نمود.
3- خلیل خان: وی ۱۸ پسر داشته که از آن جمله می توان به جعفرخان، محمدحسین خان، هادی خان، ولی خان و شریف خان اشاره نمود.
به هر حال بهمئی دات کام در نظر خواهد داشت در آینده در قالب یک پُست مستقل به مبحث ساختارهای سیاسی ایل بهمئی و طبیعتاً شجره نامه ی کلانتران آن بپردازد. بنابراین در آن مجال بطور کامل به ذکر فرزندان و اولاد مُلاعلی شیر اشاره خواهد گشت.
با عرض ادب و سپاس مجدد بخاطر پاسختون،
در مورد شجره نامه خداکرم خان بزرگ میخواستم بدونم و اینکه آیا بزرگداشتی برای ایشان از طرف ایل بزرگ بهمئی صورت میگیرد یا خیر؟
با تشکر
سلام
شجره نامه مرحوم خداکرم خان شامل پدر، پدر بزرگ و جد وی به شرح زیر است:
1- خداکرم خان بهمئی
2- سرهنگ خان بهمئی
3- محمدحسین خان بهمئی (مَحسین خان گپو)
4- خلیل خان بهمئی
به عبارت ساده تر؛ از نظر سلسله مراتب نسب شناسی، خداکرم خان نوه ی محمدحسین خان و همچنین نتیجه ی خلیل خان بود. در خصوص بزرگداشت به شکل همایش و گردهمایی، بهمئی دات کام اطلاعی در دست ندارد.
سلام بر همه برادرانم
من افتخار میکنم از طرف مادری از طایفه بزرگ واصیل بهمیی هستم
و خانواده مادری در منطقه آغاجاری ساکن هستن.از مدیر محترم و دیگر دوستان تقاضا دارم راهنمایی بفرمایند که ساکنین این منطقه دقیقا از کدام شاخه میباشند.با تشکر
آخ ا بختت
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای مهدی
ضمن تشکر از ابراز محبت و نیز غیرت آن برادر محترم، چنانکه در گفتار شناخت لرهای استان خوزستان هم اشاره گردید؛ در منطقه آغاجاری، لرهای کهگیلویه با اکثریت بهمئی سکونت دارند.
لطفادر مورد طایفه بزرگ ویسی از فرزندان بیزنی هم بنویسید از بهمئ دات کام بخاطردادن اگاهی های بسیار مفیدش سپاسگزارم
سلام
ضمن تشکر از ابراز محبت شما، به اطلاع می رساند بهمئی دات کام به یاری خدا در نظر دارد در آینده درباره تک تک طوایف بهمئی از جمله طایفه ویسی مطالبی را تهیه، تنظیم و منتشر نماید.
باعرض خسته نباشید.لطفا به من بگید که ایل بهمیی زیرشاخه بختیاری هست یا نه
سلام
خیر! ایل بهمئی در ساختار سنتی خویش، زیرمجموعه ایلات کهگیلویه بوده است.
ایا بهمنی ها جزو بختیاری چهار لنگ هستن؟
سلام
خیر! ایل بهمئی در ساختار سنتی خویش، زیرمجموعه ایلات کهگیلویه بوده هرچند آنگونه که از منابع تاریخی برمی آید؛ ایلخانی بختیاری در مقاطعی تلاش داشته است که بهمئی را به زیر حوزه ی نفوذ خویش درآورد.
لطفا درمورد طایفه شیخ توضیح بدین
سلام
پرداختن به طوایف ایل بهمئی از حوصله بخش نظرات خارج می باشد. ضمناً همانگونه که پیشتر نیز مکرراً اشاره گردید؛ بهمئی دات کام در نظر دارد بمرور زمان مطالبی را بصورت اختصاصی درباره طوایف ایل بهمئی و از جمله طایفه علاءالدینی و زیرشاخه های آن تهیه، تنظیم و منتشر نماید.
سلام میخواستم بدونم جایی هست که بهم بگن ازکدوم طایفه ازبختیاریها هستم چون دقیقانمیدونم بایدازکجا بفهمم به کدوم ازطوایف ایل بختیاری تعلق دارم فقط میدونم یه روستایی داریم بنام بلعباس درایذه یا باغملک
سلام
منطقه ای بنام «بلواس» در نزدیکی شهر باغملک وجود دارد. امّا شما برای پی بردن به اصالت خود و اینکه از کدام طایفه و تیره می باشید می بایست به نواحی ایذه و باغملک سفر نموده و این موضوع را بصورت حضوری پیگیری نمایید.
موفق باشید
دست مریزاد عجب حوصله وقلم شیوایی بهمئی به خود می بالد??
سلام
با سپاس از ابراز لطف شما.
پاینده باشید
باتوجه به اینکه بختیاری باجمعیتی بالغ بر شش میلیون نفربزرگترین ایل درجهان می باشند وبهمیی هاحدود پانصد هزار نفر می باشند می توان نتیجه گرفت بهمیی شاخه ای از بختیاری است
سلام
مخاطب گرامی
بعید بنظر می رسد؛ نه بختیاری ها ۶ میلیون نفر و نه بهمئی ها ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارند. بلکه رقم مذکور بسیار کمتر و شاید بتوان گفت بصورت تخمینی و حدس و گمان منطقی بر پایه آمارهای جمعیتی موجود، بختیاری ها مابین ۱ تا ۲ میلیون و بهمئی ها نیز در حدود ۱۰۰ إلی ۲۰۰ هزار نفر باشند.
دوست عزیز جمعیت بختیاریهای خوزستان فقط بین یک تا دومیلیون نفره. بقیه استانهاهم هستند. بعدشم ایل بهمعی تو خوزستان بیش از دویست هزارنفره
سلام
با تشکر از توجه شما، ابتدا بایستی عنایت داشت که تمامی درصدهای مطرح شده بر پایه حدس و گمان می باشند. در همین راستا جهت بررسی دقیق تر موضوع می توان به آمار سرشماری سال ۱۳۹۵ استناد نمود. ضمناً در برخی مناطق نیز آمار، دست بالا حساب شده اند. مثلاً در شهر رامهرمز ۵۰% درصد بختیاری و ۳۰% بهمئی تخمین زده شده و یا در شهر بهبهان ۲۵% بهمئی محسوب گشته، در حالیکه می توان ادعا نمود چنین آماری به دور از واقعیت است. امّا با این وجود نتایج تقریبی زیر به دست می آید:
جمعیت بختیاری ها:
جمعیت بهمئی ها:
جمعیت تقریبی بهمئی ها در دو استان خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد بر اساس آمار سرشماری ۱۳۹۵ به شرح زیر تخمین زده می شود. مجدداً یادآوری می نماید که حدس و گمانهای ارائه شده در برخی مناطق دست بالا حساب شده اند. مثلاً نواحی تشان، رودزرد و سلطان آباد صددرصد بهمئی نشین نمی باشند ولی با این وجود نتایج تقریبی زیر به دست می آید:
در پایان مجدداً یادآوری می نماید درصدهای آماری که در سالهای اخیر درباره نسبت جمعیتی اقوام و گروههای انسانی توسط افراد مختلف ارائه گشته اند بر اساس حدس و گمان بوده و بررسی چنین موضوعی نیازمند اقدام مراجع آمارگیر در دولتها می باشد. بنابراین از مخاطبین گرامی خواهشمند است از ادامه دار نمودن مباحث در اینگونه موارد خودداری نمایند.
داخل استان بوشهر هم خیلی از ایل بهمنی هستن اینا فقط بیش از۱۰۰۰نفرن.
دربوشهربهمیی نیست
هست .فامیل بهمنی
بهمئی ما اصیلیم اصل لر ماییم
میخوام یه مستند راجع بهشون درست کنم
سلام
با آرزوی موفقیت.
اقای ارمان ما کمایی ها بهمئی نیستیم
سلام
اگر منظور شما موضوع جد مشترک در میان بهمئیها است و اینکه به اعتقاد شما، کماییها فرزندان بهمن نیستند، نکات زیر از نو یادآوری میگردند:
۱- همانگونه که پیشتر نیز مکرراً گفته شد آنچه در باب نسب نامه ایلات و طوایف گوناگون از جمله بهمئی، بختیاری، بویراحمد، یوسفی، طیبی و غیره مطرح میشود روایاتی هستند که بصورت سینه به سینه از پیران و بزرگان گرفته شده اند. در همین راستا دکتر نادر افشار نادری نیز تذکره خود را به نقل از بهمئیها ذکر کرده و در ادامه این نکته را هم بیان داشتهاند که ممکن است داستان مورد نظر از حدود افسانه تجاوز نکند و حقیقت مغایر آن باشد. در واقع بنظر میرسد هدف دکتر افشار نادری از نوشتن روایت بایوجمان و بهمن چنین نیست که حتماً و حتماً افسانه فوق بدان شکل درست باشد بلکه منظور ایشان اشاره به ریشههای همبستگی ایلی بهمئیها بوده است.
۲- برای پی بردن به اصالت خویش، نگاه صرف به ریشههای خونی (که آنهم در نسلهای دور و دراز در میان ایلات و طوایف گوناگون با ابهامات و اختلاف نظرهایی مواجه است) نه تنها کارساز نبوده بلکه موجب گمراهی و سردرگمی خواهد شد؛ یعنی اصالت و هویت را بایستی در جمیع عناصر تشکیل دهنده آن شامل سرزمین، تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم، ساختارهای سیاسی اجتماعی، نژاد و غیره نگریست. بر همین اساس و بنابه نص صریح منابع معتبر و مکتوب تاریخی چون فارسنامه ناصری و همچنین بیانات پیران و بزرگان واقعیتی بنام بهمئی با طوایف معلوم و مشخص وجود داشته که کمایی نیز جزوی از آن است، بنابراین بدون شک کماییها بهمئی هستند. به بیانی ایلات و طوایف درگذر زمان حول مشترکات مذکور حلقه ارتباط و اتحاد را در جهت حفظ موجودیت خویش مستحکم می کرده اند امری که در حال حاضر نیز در بین اقوام ادامه دارد. ضمناً این موضوع مختص به بهمئیها نبوده و شامل سایر لرتباران و اقوام ایرانی نیز می گردد.
سلام،مادر حسین خان بی بی زهرا دختر شهباز خان طیبی است
سلام
تعدادی از فرزندان «محمدحسین خان بزرگ» از مادری بنام بی زهرا بوده اند که علاوه بر «حسین خان ایلبگی» می توان به افراد زیر اشاره نمود:
محمدعلی خان اوّل
علی نقی خان
محمدشفیع خان
ابوالحسن خان
مهدی خان
سلام…بهمئی ایل نیست..تو این سالها تلاش زیادی کردین خودتون رو ایل جا بزنید با صدهزارنفر جمعیت…ایلات رسمی
بختیاری و قشقایی هستند
سلام
منابع مختلف به صراحت از بهمئی در سده های اخیر بعنوان ساختار ایلی نام برده اند. ضمن اینکه پژوهشگران از بختیاری و قشقایی بعنوان «بزرگ ایل» یا بعبارتی کفندراسیون ایلی یاد کرده اند.
؟؟؟؟
با سلام می خواستم بدونم فامیل آژیده لر هستند؟ لطفا جواب بدید
با تشکر
سلام
بگفته پیران و بزرگان، در منطقه بهمئی مُهمدی نام خانوادگی آژیده وجود دارد.
آیا بهمنی هایی ک در کهمره سرخی زندگی میکنند ب این ایل مرتبط میشنود؟
یا ب کل کهمره سرخی ب کدام ایل مرتبطت میشود؟
سلام
در این رابطه اطلاعی در دست نمی باشد.
من لر هستم از ایل بختیاری زنده باد ایرانی زنده باد همه برادران لر هیچ فرقی نمیکند بخدا وقتی اسم لر میاد اشک از چشمانم سرازیر میشه خیلی عاشق این قوم هستم افتخار میکنم همه لر ها یکی هستن حالا یکی دورتر با لهجه ولی اصل همه یکی هست لرررررررررر زنده باد خدا همه رو حفظ کنه
سلام
برادر همتبار
جناب آقای ورناصری
ضمن درود به غیرت و تعصب جنابعالی، تندرستی و سعادت را از درگاه ایزدمنان برای آن برادر محترم خواستار است.
درود
به اطلاع مخاطبین ارجمند می رساند پست فوق با اضافه نمودن نمودار درختی دهه حسنعلی با تکیه بر قسمتی از آن تکمیل تر گردید.
درود بر انسانهای نجیب فرزندان بهمن و ایل بختیاری بزرگ تر از افکار ماست
سلام
ضمن ارج نهادن نسبت به دغدغه شما، با آرزوی همگرایی مردمان لرتبار. چراکه به یقین ذات لر صفا، صمیمت، صداقت و شجاعت را جلوهگر بوده است.
بزرگترین افتخار لر این است که بدون استثنا همه شیعه هستند ای بنازمتون کرل ولایتمدار
سلام
ضمن تشکر از توجه جنابعالی، موارد زیر جهت تبیین بیشتر موضوع مطرح میگردد:
۱- شاید بتوان گفت بزرگترین افتخار مردم لر، آراسته بودن به صفات عالیه انسانی همچون صفا، صمیمیت، صداقت، شجاعت، جوانمردی و آزادگی است؛ ویژگیهایی که حتی پیش از ورود دین اسلام و مذهب شیعه نیز میتوان آن را در نیاکان و اجداد کوهنشینان لر جستجو کرد.
۲- تا جاییکه دانستهها یاری میکند، در ساختارهای سنتی ایلات و طوایف لر قریب به اتفاق بر مذهب شیعه (شاخههای گوناگون آن حتی به عقیدهای اهل حق و بهائی نیز) بودهاند به طوری که بنابه گفته پژوهشگری چون دکتر نادر افشار نادری در دهه چهل خورشیدی، همه عشایر بهمئی مسلمان و شیعه اثنی عشری [و قاعدتاً قائل به ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام] بودهاند و تا آنجا که قلب صاف و نیت پاک آنها گواهی میداده، به دستورات دینی پایبند و معتقد بودند.
۳- تا جاییکه دانستهها یاری میکند، عنصر اصلی در مبحث دیانت لرها به ویژه گروههای عشایری، ویژگی علویگری بوده است و نه متشرعگری.
۴- در خصوص اینکه احتمالاً بخشی از لرها در گذشته پیرو مذهب اهل سنت (یحتمل شافعی) بودهاند در بخش نظرات گفتار «نژاد قوم لر» در پاسخ به مخاطبین نکاتی اشاره شده است.
۵- چنانکه بارها گفته شد موارد مطروحه از جمله مبحث فوق، ناظر بر سالهای پیش از دهه چهل خورشیدی است و شامل حال حاضر نمیگردد.
در پایان خاطرنشان میگردد در راه شناخت از هویت و اصالتها آنچه برای بهمئی دات کام ملاک است همانا «اصل لر بودن» است حال با هر عقیده، دین، آیین و مسلکی.