ایل بهمئی در کلیّت خویش دارای ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می باشد. همانگونه که در پُست ساختار ایل بهمئی اشاره گردیده است؛ دکتر نادر افشار نادری ساختار ایل بهمئی را به ترتیب شامل: ایل، تیره، طایفه و دَهه، مال و خانوار می نامد. چهار رده اوّل در چارچوب ساختار اجتماعی کلان مرتبط با سازمان سیاسی ایل بهمئی جای می گیرند. خانواده نیز تحت لوای ساختار اجتماعی خرد ایل بهمئی ساماندهی می شود و سرانجام مال به دلیل آنکه بیشتر شبیه یک بنگاه اقتصادی موقت بوده و ممکن است اعضای آن در فصول سالهای گوناگون تغییر نمایند؛ جزو ساختارهای اقتصادی در میان بهمئی ها می باشد. به هر حال باید توجه داشت که هر سه جنبه از ساختارهای ایل بهمئی در ارتباط با هم بوده و در نهایت در کنار یکدیگر ساختار ایل بهمئی را شکل می دهند.
شناخت درست از نحوه شکل گیری مال در میان بهمئی ها و همچنین کارکردهای آن می تواند در فهم بهتر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایل بهمئی ما را یاری نماید. در همین راستا دکتر نادر افشار نادری به سال ۱۳۴۶ در میان یکی از مال های ایل بهمئی بنام مال مُلا موسی زیرشاخه دهه حسنعلی از دهه شیخ طایفه علاءالدینی ساکن گردید و به بررسی جنبه های مختلف زندگی در مال از جمله نحوه تعامل افراد مال با یکدیگر پرداخت. از آنجایی که مال ملا موسی در قلعه نجف ساکن بوده اند لازم است ابتدا درباره واحد اقتصادی مال و منطقه قلعه نجف توضیحاتی بدهیم.
مال چیست؟
دکتر افشار نادری در این رابطه می نویسد: اگر خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی است، مال در عشایر کهگیلویه تنها واحد اقتصادی می باشد.
مال به مجموعه افرادی بین ۲ تا ۱۲ خانوار کوچنده که در یک محل مستقر می شوند، گفته می شود. هر خانوار معمولاً سکونتگاه خاص خود را دارد. ریش سفید رئیس یک مال است. او نه انتخاب می شود و نه تحمیل. عنوان و منصب او موروثی نیز نمی باشد، حتّی به دلیل زیاد بودن سن او که از معنی این اصطلاح استنباط می شود نیز مرتبط نمی گردد. در حقیقت رئیس یک مال فردی است که بیشترین تعداد دام را دارد. به هرحال عشایر کهگیلویه به مجموعه چند سیاه چادر را که در کنار هم برپا باشند ، یک مال می نامند. لرهای لرستان یک مال را کُرَنگ، قشقایی ها بُن تَل و شاهسون ها و ترکمن ها اُبّه می گویند.
در جوامع صنعتی فعالیت های اقتصادی در سازمانهای خاصی صورت میگیرد. مثلاً در یک کارخانه می بینیم که مدیر، معاون، سرکارگران و کارگران هریک از محلی و خانواده ای آمده اند و این نظام تولید است که آنها را در یک واحد اقتصادی به دور یکدیگر جمع نموده است. روزی که کارخانه ورشکست شود ، افراد هریک به کاشانه خود برمی گردند و واحد اقتصادی به کلی از بین می رود.
وضع مال در عشایر کوچرو بدین گونه است: یعنی خانواده های تشکیل دهنده مال برحسب فصل و کم و زیاد شدن گوسفند به دور هم جمع می شوند و یا متفرق شده در مال های دیگر تقسیم می شوند. یکی از عوامل تجمع و تفرّق، نیروی انسانی لازم برای دوشیدن شیر میش و بز است.
درباره قلعه نجف هم باید گفت که شاید زمانی قلعه ای بوده ولی اینک قلعه نیست. نه دیواری دارد و نه حصاری. در واقع قلعه نجف، قله ای است سه ضلعی از قله های رشته کوههای حاتم، مشرف بر منطقه ابوالفارس بهمئی که دیواره های شمالی و غربی آن پرتگاه های عمیقی را به ارتفاع ۲۳۰۰ متر تشکیل می دهد. دیواره شرقی هم صخره عظیمی است که دست طبیعت به کمک دست انسان راه وصول به قله را مسدود کرده است. در این طرف شبه پلکانی وجود دارد که یک نفر به زحمت میتواند از آن بالا برود و به قله برسد. سطح مسطح قله در حدود دویست متر طول دارد و بین پنجاه تا صد متر عرض. وقتی بر فراز قلعه نجف رو به مغرب بایستیم، تمام جلگه خوزستان در جلوی چشمان ما قرار میگیرد. شب هایی که هوا صاف است، علاوه بر شعله های گاز چاه های نفت آغاجاری که بطور دائم می سوزد، شعله های چاه های نفت اهواز نیز از دور دیده می شود.
مال ملا موسی در ۴۰۰ متری شمال شرقی قلعه نجف قرار دارد. مال ملا موسی نمونه ای از صدها مال دیگرِ منطقه بهمئی که ما بعداز مدتها مطالعه در مُحْمَدی گرمسیر، مُحْمَدی سردسیر، طایفه های علاءالدینی و بهمئی احمدی برای ادامه تحقیقات خود برگزیدیم.
برای رسیدن به مال ملا موسی دو راه وجود دارد؛ یا باید پای پیاده از « کَت » از طریق تنگ سولک به مُمْبی، رودتلخ، تنگ نای و دِلی چمن پیش رفت و این مسافت در حدود ۱۰۰ کیلومتر می شود و یا باید از «کَت» خود را به ابوالفارس رسانید و از آنجا کوه عظیم و صعب العبور حاتم را بالا رفت و به قلعه نجف که در کنار آن مال ملا موسی قرار گرفته رسید؛ و این در حدود ۴۰ کیلومتر راه پیمایی است.
دکتر افشار نادری در ادامه می نویسد: چون هدف ما در درجه ی اوّل، مطالعه ی تمام منطقه بود از طریق تنگ سولک به خاک یوسفی رفتیم و پس از تحقیق در سراسر یوسفی، مُمْبی، رودتلخ و تنگ نای سرانجام در مال ملا موسی برای مدتی نسبتاً طولانی مستقر شدیم.
منطقه ی رودتلخ از آنِ طایفه های شیخ و مَحْمَد علاءالدینی است ولی تنگ نای و دِلی چمن مطلقاً چراه گاه گوسفندان قسمتی از دهه های طایفه شیخ می باشد. هشت خانواری که مال ملا موسی را تشکیل میدهند، از دهه حسنعلی طایفه ی شیخ علاءالدینی هستند. ریش سفید مال، موسی نام دارد و چون سواد لُری – البته خیلی کم – دارد او را «مُلا» می گویند و چون هنگام طفولیت زبانش می گرفته، لقب گُنگه را به او داده اند. او ملا موسی نام دارد ولی در تمام منطقه به ملا گنگه معروف است. مال ملا موسی بر فراز کوه حاتم در ارتفاع بیش از ۲۳۰۰ متری ، کنار قلعه نجف و مشرف بر ابوالفارس قرار دارد. در آن حدود آب پیدا نمی شود. گوسفندان را دو روز یک مرتبه برای آب دادن به ابوالفارس می برند. راه گوسفند روی قلعه نجف تا ابوالفارس کمتر از ده کیلومتر نیست. آب آشامیدنی مال ملا موسی و چند مال دیگر که در همان حوالی است آب باران است که در دره ی عمیقی در قسمت جنوبی قلعه نجف جمع می شود. هر دو روز یکبار صبح زود زن، مرد، بچه، قاطر و الاغ به راه می افتند و از پرتگاه های هولناک پایین می روند تا به ته دره می رسند. هر فرد باید دو تا سه بار و گاه بیشتر، مشک سنگین آب را به پشتش ببندد و با کمک دست مانند کوهنوردان از صخره های عظیم بالا رود. مشک پر آب را بر فراز کوه بگذارد و با مشک خالی دیگر برگردد. کوهستان بقدری صعب العبور است که از قاطر و الاغ برای حمل آب نمی توان استفاده کرد. چهارپایان را می آورند که آب بخورند نه اینکه بار ببرند. اینجا و رودتلخ ، تنها دو منطقه ای است در بین عشایر ایران که ما می بینیم مردها نیز در حمل مشک آب شرکت دارند. دکتر افشار نادری در جزوه مونوگرافی ایل بهمئی اشاره می کند:
در منطقه ی رود تلخ که به مناسبت تلخی آب رود، رود تلخ نام گرفته است، چشمه ی آب شیرین وجود ندارد. علاءالدینی ها با طی پانزده کیلومتر و بیشتر، خود را به حوالی مُمْبی که چشمه ی آب شیرین کوچکی دارد می رسانند و سپس یک مشک آب شیرین را با دو – سه یا چهار مشک آب تلخ رودخانه مخلوط می کنند و می آشامند. در رودتلخ که بودیم عشایر مهمان نواز بهمئی به خاطر ما یک مشک آب شیرین را فقط با یک مشک آب تلخ مخلوط می کردند. آنچه بهمئی ها را به این مناطق بی آب متوجه می سازد علف برای گوسفندان است. هنگام زمستان در دلی چمن و حوالی قلعه نجف علف فراوان یافت می شود.
به طوری که در نمودار درختی رسم شده است، تمام خانوارهای مال ملا موسی متعلق به دهه ی عبدعلی از دهه ی حسنعلی یکی از پنج دهه مهم دهه ی شیخ علاءالدینی می باشند.
صفر، جعفر، اکبر، صفدر و خیبر برادرند و با ملا موسی، عربعلی و عباسقلی پسرعموی درجه پنجم و ششم هستند. آفتاب، دختر ملا موسی، زن خیبر است و خواهر زن او، جان خانم، زن عربعلی است. ملا موسی با داشتن دامادی مثل خیبر که از دامداران خوب بهمئی است در مواقع سختی و نداری خود را در واقع بیمه کرده است و با ایجاد وصلت با عربعلی که هیچ گاه دامدار نبوده و نیست، نیروی انسانی رایگانی را به عنوان ذخیره در کنار خود دارد. پیوندهایی که خانوارهای مال ملا موسی را به یکدیگر نزدیک کرده فقط بر شالوده ی نظام دامداری عشایر استوار است. نظام کشاورزی عشایری نه تنها نقشی در تجمع خانوارها ندارد بلکه بیشتر اوقات موجب پراکندگی آنها نیز می شود. این موضوع نمایانگر یک قانون عمومی است که بر اساس آن، نظام دامداری بر خلاف کشاورزی به مستحکم تر شدن روابط خویشاوندی می انجامد.
ملا موسی ۳۰ رأس میش، یک رأس قوچ و نُه رأس بز ماده دارد. برای دوشیدن شیر این تعداد دام تقریبا به چهار نفر شامل زن و مرد و دو بچه شش سال به بالا نیاز است که ملا موسی این تعداد نیروی انسانی را در اختیار دارد. به همین دلیل نیز توانسته بهون خود را در حدود صد متری جنوب مال مستقر سازد. ملا موسی علاوه بر این برای یک پیله ور بهبهانی ۱۰۰ بز نر پرورش می دهد که ۵۰% منافع آن به او می رسد. این دامها به یک چوپان سپرده شده اند. از سوی دیگر اکبر، خیبر و صفدر، تعداد دامهایشان بیشتر از نیروی کار لازم برای دوشیدن آنها است. اما صفر، جعفر، عربعلی و عباسقلی به اندازه کافی دام ندارند، اما با مشارکت خود، کمبود نیروی انسانی اکبر، خیبر و صفدر را جبران می کنند. این رسم بهمئی ها است که خانواده های فقیرتر باید در کنار داراترها زندگی کنند تا از یک طرف معاش خانواده های کم درآمد تأمین شود و از طرف دیگر امکان نگاه داری دام بیشتر برای خانواده های متمکن تر وجود داشته باشد. در مال ملا موسی ، توافق کامل بین افراد برقرار است. به قول خود افراد مال ، ملا موسی از همه باهوش تر است. اگر مهمانی از اطراف بیاید، به خانه ی او وارد می شود. همین امر به ملا موسی اعتبار بیشتری داده است. مشورت با او در هنگامی که مشکلی پیش می آید کاری عادی است، ولی او فقط پیشنهاد می دهد و هرگز تصمیم اش را تحمیل نمی کند. همه با هم برادروار زندگی می کنند و از همکاری نسبت به یکدیگر دریغ ندارند ولی به هر حال به قول خود عشایر، عربعلی از همه ساده تر است. با اینکه در ابوالفارس امامزاده ای هست و قبرستانی، ولی پدر عربعلی به وصیت خودش در همان قلعه نجف بالای کوه به خاک سپرده شده است. از این رو عربعلی حق آب و گل بیشتری در قلعه نجف دارد. تمام سرمایه عربعلی دو رأس بز، یک زن، پسر یک ساله اش نادعلی، یک سیاه چادر پاره، یک نمد زیرانداز و یک گبه، که روانداز است می باشد. ملا موسی یک جفت گیوه نیمدار ذخیره دارد. هر وقت عربعلی را برای پیام رسانی به ابوالفارس می فرستد گیوه را به او می دهد که پا کند. چون کوه پر از سنگ خارا و خار و تیغ است. موقع برگشتن ، عربعلی گیوه ها را تحویل می دهد. از این پیغام رسانی یک ناهار و شام نصیب عربعلی می شود. روابط صفر ، جعفر ، اکبر ، صفدر و خیبر با ملا موسی و عربعلی همانقدر خوب است که خودشان با هم خوبند. آنها پسر عموهای درجه ۵ و ۶ یکدیگرند و همین تعلق به یک نیای مشترک است که اساس همکاری این هشت خانوار است.
دکتر نادر افشار نادری ادامه می دهد: اکبر و خیبر در کار دامداری با هم شریک اند و در زیر یک چادر زندگی می کنند. این دو برادر قرار است بزودی از یکدیگر جدا شوند. در اینجا نحوه تقسیم ارثیه را می آوریم.
در حیات پدر، هر پسری که داماد شود شیربهاء را که معمولاً عبارت است از چند رأس گوسفند و بز، برنج، آرد، قند، چای و گاه مبلغی پول نقد از دارایی خانواده می دهند و سپس اگر پسر بخواهد جداگانه زندگی کند سهم گوسفند و بز خود را می گیرد. زمین زراعی را تفکیک نمی کنند. سیاه چادر تازه داماد نیز با موی بز متعلق به همه ی اعضای خانوار بافته می شود.
در تقسیم گوسفند و بز برای پدر نیز یک سهم قائل می شوند ولی زنان سهمی ندارند. قسمتی از جهیزیه دختر معمولاً از همان شیربهاء تأمین می شود و قالیچه و لوازم دیگر زندگی را از دارایی عمومی تهیه می کنند.
وقتی پدر خانواده مُرد، سهم پدر از آنِ پسرانی میشود که هنوز زن نگرفته اند. این سهم اضافی که به پسران مجرد می رسد در واقع به جبران اموالی است که به عنوان شیربهاء از دارایی عمومی در موقع دامادی پسران متأهل به خانواده عروس پرداخت شده است.
هنگامیکه یکی از خواهران، عروس می شود؛ همه ی برادران – چه زن گرفته و مستقل و چه آنها که هنوز مجردند، هر یک قسمتی از مخارج جهیزیه خواهر خود را به عهده می گیرند و در پرداخت هزینه های مربوطه نیز مشارکت دارند.
شیربهایی که از بابت عروسی دختر به دست می آید جزو اموال عمومی به حساب می آید. بعداز مرگ پدر اگر خواهری عروس شود، شیربهای دریافتی به برادرانی تعلق می گیرد که هنوز زن نگرفته اند چون مخارج زندگی خواهر به عهده آنها بوده است.
همانگونه که در نمودار درختی مشاهده می شود طایفه شیخ علاءالدینی یکی از شش طایفه زیرمجموعهی طایفه علاءالدینی ایل بهمئی می باشد. طایفه شیخ خود نیز از پنج دهه اصلی بنامهای دهه حسنعلی، دهه بخشعلی، دهه لطفعلی، دهه مراد و دهه سهو سازمان یافته است. افراد دهه های کوچک و دهه ی بزرگ شیخ علاءالدینی همه پسر عمو هستند و بین آنها تعلق به دهه ی شیخ شالوده همکاری است. بنابراین همکاری فصلی بین اعضای یک مال هیچ تعهد خاصی را ایجاد نمی کند. فقط تعداد گوسفند و میل و رغبت شخصی است که خانوارهای دامدار و خانوارهای فقیر را بدور یکدیگر جمع می کند. به عبارت دیگر تمام افراد طایفه شیخ می توانند با هم تشکیل مال داده و به همکاری با یکدیگر بپردازند.
در پژوهشهای دکتر نادر افشار نادری آشکار است نه تنها در مال ملا موسی بلکه در بین تمام طوایف ایل بهمئی آنچه اساس کار بوده است همانا تعاون و همکاری میان افراد می باشد. این همکاری و تعاون همان اصل مهّم در فرهنگ طوایف بهمئی است که بهمئی ها خود بدان «گووْگَری» می گویند.
در پایان باید گفت هرچند در حال حاضر با گسترش زندگی شهرنشینی، دیگر اثر چندانی از ساختار «مال»، «کوچ» و دامداری در میان نیست؛ امّا با بازتعریف اصول بنیادین فرهنگ سنتی و تطبیق آن با زندگی مُدرن امروزی می توان از به فراموشی سپرده شدن میراث باارزش گذشتگان جلوگیری کرد.
سلام از شما برادر بهمئی کمال تشکر رو دارم واقعا زیبا و جالب بود
سلام گووی خلیلیم
با تشکر از ابراز محبت شما.
سربلند باشید
سلام دوست عزیز سر انگشتی که دیدم مطالب مستند ومفیدی انتشار داده اید ماهم لینک سایت شما رو در صفحه دوستان رسانه ای مان درج کردیم
شما هم سایت مارو لینک کنین وبه عنوان پیشنهاد این که در بخش دانلود دوتا تم ۱۰۰ فارسی با پنل تنظیمات حرفه ای قرار داده ایم می تونین با مراجعه به سایت آونهارو دانلود کنین اگه هم اسرار داری که از همین تم استفاده کنین می تونین به ایمیلم بفرستسینش تا براتون فارسی سازیش کنیم.
به امید فردایی بهتربرای شما
سید یونس
سلام سید بزرگوار
با سپاس از ابراز محبت و لطف جنابعالی، بهمئی دات کام لینک وبسایت شما را در بخش پیوند ها اضافه نموده است. در رابطه با پیشنهادات شما در خصوص وبسایت بهمئی دات کام نیز به اطلاع می رساند اَحَدی از دوستان که در مباحث فنیِ وب، آگاه می باشند، زحمت اینگونه امور را متقبل می گردند. مجدداً از محبت خالصانه ی شما کمال تشکر را دارد.
سر بلند باشید
سلام به همتبار خودم سایت بهمئی خسته نباشید عرض میکنم فرزند بهمئی عزیز در وبلاگ بنده لینک شدید خوشحال ميشم وبلاگ من رو هم لینک کنید همیشه سر ميزنم و از مطالب مفید شما استفاده خواهم کرد
سلام گووی مهمدمیسام
با سپاس از ابراز محبت و لطف جنابعالی، وبلاگ شما لینک گردید.
سربلند باشید
تشکر ویژه از تلاش های شما برادر عزیز احسنت و درودتان مهدی از طایفه خلیلی
سلام گووی خلیلیم
با تشکر از ابراز محبت شما. نوشتن از بهمئی، توفیقی است که نصیب گردیده چراکه صداقت و دُرستی یک افتخار می باشد. همانگونه که ذات لُر یک ذات صادق، ساده و فداکار بوده است.
سربلند باشید
بنده ازدهه محمد هستم دوستان خواستم بگم مهمدمیسا هم برادرانمان هستند……. ما همه بهمئی هستیم…. امیدوارم همه باهم متحد و یکدل بشیم….. درود بر تمام ایل بزرگ بهمئی
سلام گووی بهمئیام
درود بر غیرت شما.
موفق باشید
هادی یزدانپور از نوادگان ملا مهدلی فرزند حسنعلی
درود خدا بر ایل غیور بهمئی
بهمئی با ایران،شیر سور دلاور//یه سرش و باغملک یکیش کوی منگشت
درود بر غیرت شما.
چرام روستای فشیان
سلام بر ایل عزیز و متمدن بهمئی .
علاالدینی خلیلی مهمدمیسا نریمان موسی احمدی کمائی بهوندی نوروزی عالیمهمد . یوسفی سادات عزیزبهمئی و عزیزان
سلام
با سپاس از توجه و نظر لطف جنابعالی. البته تا جاییکه دانسته ها یاری میکند، در منابع تاریخی از واژه های «نریمیسا» و «نورالدین موسی» استفاده شده است.