اگر نقل مستوفی حقیقت داشته باشد، بودن طوایف لر در منطقه شام و مصر این نظریه را تقویت می کند که لرهای مهاجر عشایری بودند که به احتمال قوی برای شرکت در جنگهای صلیبی به شام رفته اند و سرانجام با مساعد شدن شرایط به وطن اصلی خود یعنی منطقه لر بزرگ برگشته اند. چنانچه ابن فضل الله العمری معاصر مستوفی در کتاب مسالک الابصار فی الممالک الامصار از حضور اقوام لر در سراسر منطقه شام و حتی مصر خبر میدهد و می گوید چالاکی آنها زبانزد بوده و همین زبردستی و چالاکی آنها صلاح الدین ایوبی را به وحشت انداخت و نامبرده به قلع و قمع لرها پرداخت.
با عرض سلام و خسته نباسید.
میخواستم بدونم اصلیت بروجرد به کجا و کدام قوم بر میگردد.
سلام
با تشکر از ابراز محبت شما، دکتر سکندر امان الهی بهاروند درباره بروجردی ها می نویسد: « اهالی شهر بروجرد را اصطلاحاً بروجردی می نامند. بروجردی ها نیز چون خرم آبادیها گروه واحدی نیستند بلکه از شعب مختلف قوم لر و یا از خانواده های غیر لر می باشند که با گذشت زمان فرهنگ و زبان لری (بروجردی) را فرا گرفته اند و در نتیجه در زمره قوم لر درآمده اند. »
بروجردیها
روزبهانی ها
گودرزی ها
اینها از شولها هستند و هیچ ربطی ب خرم ابادیها ندارند و لرنیستند
سلام
هرچند منتسب نمودن ریشههای خونی جوامع بشری به اقوام قدیمی همچون شولها نیازمند وجود شجرهنامههای موثق میباشد، امّا با فرض بر صحت نظر شما، آنچه مهّم است سیر تاریخی تحولات مردمان لر میباشد که توانستهاند در گذر زمان موجودیت گروهی خویش را حفظ و گسترش دهند. در واقع پایداری انسجام و تقویت موجودیت گروههای انسانی است که میتواند بالندگی آنها را تضمین و عناصر هویتیشان را اعم از سرزمین، نژاد، زبان، دین، فرهنگ و حکومت را تداوم بخشد.
من خودم شولی هستم و لرم
چه کسی اینجورگفته!!
چرا الکی حرف میزنید
روزبهانی ۷۰۰سال پیش در کتاب تاریخ گزیده حمدالله مستوفی به عنوان یک طایفه مهم لر ازش یادکرده
گودرزی ها هم لر بومی درمناطق الیگودرز وازنا تا بروجرد ونهاوندهستند
حتی برخی میگن ازنسل گودرز پهلوان شاهنامه هستند
سلام راجب ایل شیرالی یا شیرعالی.شیرعلی…اطلاعات موثق میخواستم
سلام
یکی از موثق ترین منابع درباره شیرعالی ها کتاب معروف و معتبر فارسنامه ناصری می باشد. فسایی درباره ایل شیرعالی (شیرعلی ) در دوره قاجاریه می نویسد:
در زمان قدیم از ۱۰۰۰ خانوار بیشتر بودند و شهرویی تیره ای از شیرعلی است. بعد از وفات میرزا منصورخان والی بهبهان در حدود سال ۱۲۵۶ تمام طایفه شیرعلی و شهرویی از نواحی بهبهان به جانب رامهرمز ، عربستان و شوشتر فرار نمودند. در سال ۱۲۸۲احتشام الدوله اویس میرزا ، تیره های شیرعلی را اطمینان داد و به کهگیلویه بازگردانید و در محل بوالفریس از محال حومه بهبهان منزل داد و مدتی بماندند و بعد از عزل اویس میرزا باز پراکنده اطراف شدند.
خرم آباد
سلام مطالب جالبی نوشتید میخواستم راجب تیره علی وند ازتون بپرسم آیا اطلاعاتی دارید تیره علی وند که در شهرستان اندیکا درخوزستان و بخشی از دوآب صمصامی دشتک عالیکو در چهارمحال بختیاری ساکن هستند البطه دوتیره دیگر هم با نام های کاظم وند و بارانوند که برادران علی بودند هم هستند در اندیکا با نام بره بی چاست آنها را میشناسند برخی می گویند اصلیت آنها ممسنی و بویراحمدی برخی هم می گویند که از طایفه قندعلی از زیرشاخه های دورکی است اسم های فامیل علی پور کاظمی بیباک هستند
سلام
با تشکر از نظر لطف شما، تا جاییکه دانسته ها یاری می نماید؛ در ساختارهای سنتی «بزرگ ایل بختیاری»، باب دورکی، طایفه قندعلی، از تیره ای بنام «سبزعلی وند» نام برده شده که شاید همان تیره علی وند مورد اشاره باشد. ناگفته نماند طایفه قندعلی یکی از طوایف بزرگ دورکی باب بختیاری است که روابط نزدیکی با طایفه موری داشته اند و گفته می شود که نیاکانشان برادر بوده و بر همین اساس نیز از قدیم پیمان خین و چوب میان آنها وجود داشته است.
بره بی چاست تیره ای از قندعلی است که خود از سه تش تشکیل شده است، کاظم وند، باران وند و تارهای وند. گفته می شود چون علی برادر چهارم خود را ناخواسته کشت به ممسنی فرار کرد پس از سالها به سراغ وی رفتند و وی را بازگرداندند. از آنجا زنی هم گرفت. به همین دلیل به وی تارعلی می گفتند یعنی کسی که از وطن خود تار و منزوی شده است. برخی نیز روایت می کنند که به معنای تات علی می باشد. پدر کاظم، باران و علی فردی به نام محمدشیر است.
سلام
ضمن سپاس از توجه شما، همچنین برخی منابع زیرمجموعههای برهبیچاست را شامل کاظموند، بارانوند و نادعلیوند ذکر کردهاند. به هر حال تقسیمبندی تمام و کمال بختیاری و جمعبندی نظرات و روایات مختلف کماکان نیازمند پژوهشهای تکمیلی است. البته در این بین نباید از کتاب سردار اسعد غافل بود زیرا میتواند مبنایی برای درک کلیّت بختیاری در زمان حکومت قاجار باشد. به هر سوی همانگونه که بارها اشاره گردید مدنظر بوده و خواهد بود تا در فرصت مناسب به بررسی ایلات و طوایف قوم لر از جمله بزرگ ایل بختیاری در چارچوب پستهای مستقل پرداخته شود. تا خداوند چه خواهد.
عالی بود اطلاعات دقیق بود
من یه سوال دارم اینکه میخام مطمن شم منبع این موضوع کجاست لرها همه یک دست شیعه اند ما لر اهل سنت یا مسیحی یا یهودی نداریم؟ این صحت داره درسته میخام منبع موثقی دال بر صحت این موضوع پیدا کنم چون محل کارم داشنگاه اثبات این موضوع برام به عنوان یک لر حیاتیست بی زحمت منو راهنمایی بفرمایین
سلام
مخاطب گرامی
سرکار خانم گودرزی
ضمن سپاس از نظر لطف شما، تا جاییکه دانسته ها یاری می نماید در ساختارهای سنتی ایلات و طوایف لر قریب به اتفاق بر مذهب شیعه (شاخه های گوناگون آن) بوده اند.
طوایف لر اکثریت تا زمان صفویه سنی حنفی بودن و بعدها کم کم به مذهب شیعه روی اوردن.تا پیش از انقلاب طوایفی در کهگیلویه بودن بهائی مذهب که زمان انقلاب تندروها مجبورشون کردن به کوچ اجباری و اصفهان فرستادنشون.فیلمش رو دیدم ولی بعد از اون دیگه اطلاعی ندارم.لرهایی هستن پیرو آیین یارسان در کرمانشاه لرهای لک زبان.
سلام
1- در کامنت فوق اشاره شده قریب به اتفاق یعنی اکثریت بالا و نه همه آنها، همچنین گفته شده شاخه های گوناگون مذهب شیعه گویی برخی عقیده دارند بهائی و اهل حق (یارسان) از شیعه منشعب شده اند.
2- در خصوص اینکه احتمالاً بخشی از لرها در گذشته پیرو مذهب اهل سنت (یحتمل شافعی) بوده اند در بخش نظرات نژاد قوم لر در پاسخ به مخاطبین نکاتی اشاره شده است.
درجایی خواندم شیرالی یا شیرعلی چهارلنگ ممیوند تیره تات خیری آیا صحت دارد
سلام .تیره ای از ایل شیرعالی از پیش از قاجارددر مناطق الیگودرز ودرود و…حضور داشتند که در شجره بختیاری درزیر مجموعه غالبی حاجیوند میوند بشمار می آیند درصورتی که خود شیر عالی ایلی مستقل است
با درود و ادب
ایا طوایفی که از جبل السماق به لرستان مهاجرت کردند از اکراد شام یا سوریه محسوب میشن؟
سلام
همانگونه که در پست مربوطه نیز اشاراتی گشت؛ در این خصوص نظرات گوناگونی مطرح شده است. بهمئی دات کام در این بین به آن دسته از نظریه ها اعتقاد دارد که طوایف لر بزرگ را از ساکنان سلسله جبال زاگرس دانسته اند که بنابه دلایلی در سرزمین های غربی تر حضور یافته و در نهایت نیز به سرزمین مادری خویش بازگشته اند.
جدا از اینگونه نظریات و روایات تاریخی، به اعتقاد برخی آنچه مسلم است این نکته می باشد که اگرچه به گفته بسیاری از محققین و پژوهشگران، دو قوم لر و کرد از نژاد مشترک آریایی هستند امّا یقیناً به مرور زمان هرکدام هویت تاریخی مستقلی یافته اند و نمی توان آنها را قوم واحدی دانست. بنابراین در هر صورت و با قبول هر کدام از نظریات تاریخی درباره طوایف مذکور نمی توان اینان را کُرد تلقی نمود.
لرها از نژاد کاسی،عیلامی هستند و بومیان ایران ولی اکراد از نژاد ماد بودن و مهاجر پس لر و کرد واحد و یکی نبودن ک بعدا مستقل شده باشند.موضوع به این سادگی رو خیلیا متوجه نمیشن یا نمیخوان که بشن.
سلام
درباره ارتباط لرها و کردها با اقوام باستانی همانگونه که پیش از این نیز مکرراً اشاره گردید؛ تاریخ اقوام متمدن کهن همچون عیلامیها، کاسیها، آریاییها (پارس و ماد) قدیمیتر از آنست که بتوان نَسَب قوم لر و یا هر قوم دیگری را بطور دقیق بدانها ربط داد و مطالبی که در این رابطه بیان می گردد هم در واقع نظریات تاریخنویسان، جغرافیدانان و باستانشناسان هستند که بطور کلی و نَه ریزبینانه ارائه گردیده و لزوماً یقین و اطمینانی را نیز به دست نمیدهند. امّا آنچه از منابع تاریخی و نیز آثار باستانی به دست میآید این است که سرزمین لر در تاریخ باستان مأمن تمدنهای در خور توجه همچون عیلامیها، کاسیان، مادها و پارسها بوده است.
خیر
لرهایی درهمان جبلل اسماق سوریه بودند که بعدها به این مناطق کوچانده میشن
مثل بهداروندهای بختیاری
مثل بیرانوندها درلرستان
مثل قلاوندها درلرستان
من یه جایی خوندم که بختیاری اصالت عیلامی دارند. البته با اکتشافات از عقاید و لباس ها و وسایل مورد استفاده عیلامیان و مقایسه به لرها تفاوت خیلی زیادی دارد و این مسیله رد میشود
اسم بختیاری بعد از باز گشت آنها از شامات به آنا داده شد. لرهای باختر یعنی غرب.
طایفه سگ وند ها. درباره آنها چه اطلاعاتی وجود دارد. یا عربهای که در کنار بختیاری ها در زمان شیخ سلمان کعبی امیر خوزستان با زندیه و افشاریه میجنگیدند و با آنها ماندند و مختلط شدند چه اطلاعاتی دارید
ممنون
سلام.من بیشتر جاها خوندم ک ایل آقاجری برای محافظت از شهر بهبهان به روستاهای اطراف این شهر توسط احتشام الدوله قاجار فرستاده شد میخاستم بدونم درسته؟ و دلیل اینکه ایل آقائی بویر احمد خودشان از ایل آقاجری میدونن چیه؟
با سلام خدمت سرورگرامی
ببخشید میشه در مورد طایفه سلیمان شهرویی که ساکن شهر لنده هستند اطلاعاتی در اختیارمون بزارید.
با تشکر
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای نظری بیشه
آمار و اطلاعات طایفه سلیمان شهرویی از ایل طیبی را در دهه 40 شمسی بدین شرح بیان نموده اند:
1- اولاد ریوری
2- اولاد ملا علی فتح
3- اولاد تامحصلی
4- اولاد ملا زکی
5- اولاد اورنگی
6- اولاد لطف اللهی
محل سردسیر اولادهای فوق در مناطق سه برد، کوه سفید، کوه سرخ و عروه گفته شده است. همچنین گرمسیر آنان بیشه ای، چندار قوی، مله، دم تنگ، مال آخوند، برد زرد، بوفه، مال ملا، خوش چران، آب نو، دوکوه و دره باریک بیان گردیده است.
موفق باشید
درباره اصلیت طایفه کمایی می خواستم بپرسم
سلام
طایفه کمایی یکی از طوایف نه گانه تیره مُهمدی ایل بهمئی می باشد.
درود و خسته نباشید،طایفه اشکی الان در کجا مستقر هستن؟
سلام
ضمن تشکر از ابراز محبت شما، دکتر بهاروند طایفه آشکی را همان آستکی بختیاری ذکر نموده اند که سردار اسعد در کتاب خویش آنرا زیرمجموعه بختیاروند آورده اند. پژوهشگران ییلاق آنها را تیشتردان و قشلاق آستکی ها را گچ دراز ذکر کرده اند.
سلام
با سپاس از شما لطفا اطلاعاتی از طایفه توانی و کائدی بگذارید . در منقطه سردشت دزفول
سلام در مورد قوم ترکاشوند میشه بفرمایین به چه کسی باز میگردد یا در مورد نام های ان ها وجدشان سخنی امده میدانم که در کاشن بوده اند و…ولی خواستم ببینم به چه کسی باز میگردنن تشکر
سلام خسته نباشیدطایفه عسگریان ازکدام طایفه می باشد
دوست گرامی شما که میفرمایید اینها طوایف لری بودن که به سوریه برای شرکت کردن در جنگ در کنار صلاج الدین ایوبی کورد بودن چرا فقط یک طایفه فقط یک طایفه از اینها در سرزمین های شام باقی نموندن ؟؟؟؟ بلکه فقط کرد های کرمانچ رو شما اونجا میبینی ؟؟ این سندی بر کرد بودن بخش بزرگی بر کل ایلات لر نمی تونه باشه ؟؟؟
سلام
در تاریخ گذشتگان از جمله در بین بهمئی ها موارد مشابهی نیز بوده اند که پس از مهاجرت و یا تبعید به موطن اصلی خود برگشته اند. از سوی دیگر تا جاییکه دانسته ها یاری می کند مردمان سرزمین شام مورد واکاوی دقیق قرار نگرفته اند تا مشخص شود که آیا کسانی با ریشه های تباری لر در میان آنان وجود دارد یا خیر.
شما خودتون جواب سوالت رو دادی.
اگر اینها لر نبودن چرا همگی برگشتند
چرا فقط کردها موندن؟
چرا حداقل یک طایفه کرد با اینها نبومد؟؟
اگر اینها لر نبودن حداقل میبایست از طوایف کرد ساکن سوریه(شام)همراهشون به لربزرگ برمیگشت.
حقیقت این بود که صلاح الدین چون آنها رو کرد نمی دونست از قدرت گرفتن آنها ترسید و آنها را قتل عام کرد و بقیه به سرزمین مادری برگشتن.چرا صلاح الدین در اون قتل عام به کردهای کرمانج کاری نداشت؟
باسلام
اصلا تاریخ ورود اکراد شامی و لرهای جبل السماق
و سادات هاشمی و عقیلی همخوانی با زمان صلاح الدین ایوبی شیعه کُش ندارد بزرگوار
ضمنا اینها سادات و صوفیان بودند که از شامات به ایران آمدند و اتحادیه های صوفیانه بختیاری و ممسنی و جامعه لر رو درست کردند و اراضی شولها را گرفتند و حکومت شولها بر زاگرس را از بین بردند و آنها هم پراکنده شدند و در طوایف وایلات و تبارهای دیگر ادغام شدند
سلام
همانگونه که در تصویر نیز اشاره شده طوایف لر مهاجر، دسته دوّم بودند که در زمان اتابک هزار اسپ و همزمان با دوره صلاح الدین ایوبی نقل مکان کردهاند؛ ضمن اینکه بنابه ذکر آگاهان، لرها صرفاً متشکل از گروه مهاجر نبوده و مردمان بومی نیز بخش مهّمی از تبار لر را تشکیل میدادهاند.
درودوخسته نباشید میخوام بدونم معروفی هایه که در تاکستان قزوین در مهین توابع ضیا اباد هستن اصالتن لر هستن یا بامافی ها فامیل هستن ممنون از راهنماییتون
لرها بسیار مردم مهمون نواز با اصالت ساده پاک و بی ریا هستند
سلام
بله! به یقین ذات لر، آکنده از صفا، صمیمیت و صداقت بوده است.
سلام خدمت دوستان این طوایف برای شرکت در جنگ های صلیبی ناحیه زاگرس را ترک میکنند وریشه لری دارند و بعدا دوباره به سرزمین مادریشان دوباره به زاگرس و مناطق لرنشین برمیگردن
سلام
با سپاس از توجه شما.
تندرست باشید
سلام. لطفا نسبت به لرهای لک زبان و انتشار مطالبمرتبط با آنان و شناساندن ما لک زبانان به سایر مردم لر بیشتر فعال شوید. چرا که پانکردیسم در حال اسمیله کردن و هضم لک زبان ها در خود می باشد. وضعیت در پشتکوه لرستان یا استان ایلام هم به همین صورت است
سلام
ضمن ارج نهادن به دغدغه جنابعالی، همانگونه که در سر برگ سایت نیز نوشته شده است این پایگاه به کلیت «قوم لر» میپردازد. بنابراین در راستای کامنت شما، به اطلاع میرساند انتشار مطالب درباره لک زبانان نیز مدنظر بوده و خواهد بود.
سللم ببخشید میخاستم درباره طایفه بزرک شیراوند بپرسم اینکه جمعیتشون واصالتشون
.همچنین جمعیت تمای لرای جهان
سلام
همانگونه که پیشتر نیز بارها اشاره شد در آینده به ایلات و طوایف قوم لر از جمله چگنیها و زیرمجموعههای آن همچون شیراوند در چارچوب پستهای مستقل پرداخته خواهد شد. تا خداوند چه خواهد.
سلام…میشه درباره اینکه طوایف آسترکی… استکی…بهداروند… بختیاری هستند یا بعدا جزو بختیاری ها شدن اطلاعاتی بدین؟
و پرسش دیگه اینکه برخی از لک ها ادعا میکنند که طایفه ممیوند جزو لک ها هستند و بعدها جزو بختیاری ها ب حساب اومدن…
سلام
چنانکه قبلاً نیز مکرراً ذکر شد به یاری پروردگار در آینده به ایلات و طوایف قوم لر از جمله بختیاری و زیرمجموعههای آن چون آسترکی و ممیوند در چارچوب پستهای مستقل پرداخته خواهد شد.
با سلام و تشکر از سایت خوب شما.
آیا گفته های سفرنامه نویسان در مورد طوایف قابلیت استناد دارند؟
بعنوان مثال در مورد ایل بنده (چهاردولی های شاهین دژ) گفته شده که «لر»های «تُرک» شده هستند ولی اکثر هم طایفه ای های من ، به زبان کردی کرمانشاهی و کلهری صحبت می کنند و حتی بزرگان ما خود را تنها کرد معرفی می کنند.
ممنون میشم پاسخ بدهید.
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای محمودآبادی
ضمن تشکر از نظر لطف جنابعالی به اطلاع میرساند:
1- بله! اسناد تاریخی معتبر اعم از سفرنامهها، خاطرات و کتابها میتوانند مورد استناد قرار گیرند امّا نه با اطمینان صددرصدی و قطع به یقین. به عبارت دیگر همواره بایستی از بابت احتیاط مقداری احتمال خطا و اشتباه در سندهای تاریخی را در نظر گرفت. بنابراین تمام روایات، اقوال، اسناد و نوشتجات را باید در کنار یکدیگر نگریست تا بهترین نتیجه حاصل گردد.
2- در رابطه با هویت باید توجه داشت هرچند مبحث زبان یکی از اجزای اصلی هویت هر جامعهای میباشد امّا همهی هویت آن محسوب نمیشود؛ بلکه زبان بهمراه سرزمین، نژاد، دین و آئین، فرهنگ، آداب و رسوم، تاریخ و ساختار سیاسی مشترک است که هویت یک جامعه را شکل می دهد.
جنگ های صلیبی ؟ صلاح الدین ایوبی سال ۵۳۲ هجری به دنیا اومده ولی این ها سال ۵۰۰ هجری یعنی ۳۲ سال قبل از تولد صلاح الدین مهاجرت کردن بعدشم برو کتاب شهاب الدین عمری جلد سوم رو بخون که لرها کارشون در سوریه و مصر غیر از دزدی و غارت چی بوده شرفنامه بدلیسی هم که کردها رو چهار طایفه معرفی کرده (کرمانج ، لر ، کلهر ، گوران).
سلام
1- همانگونه که در تصویر نیز اشاره شده طوایف نمودار فوق لرهای دسته دوّم بودند که در زمان اتابک هزار اسپ مهاجرت کردند یعنی مقارن با حکومت صلاح الدین ایوبی و یا کمی بعداز آن. بنابراین محاسبه شما درست نمیباشد.
2- ابن فضل الله العمری در جلد سوّم کتاب خود چندین بار از صداقت لرها یاد کرده و در واقع بر این صفت برجسته و مثبت مردمان لر تأکید کرده است. به عبارت دیگر آنچه اهمیّت دارد وجود خصائل برجسته انسانی همچون صداقت، صفا، صمیمت و شجاعت میباشد که ابن فضل الله العمری نیز همانند سایر تاریخ نویسان و پژوهشگران از آن نوشته؛ ناگفته پیداست موضوعاتی چون غارت و دزدی، پدیده پیچیدهی اجتماعی میباشند که به آسانی نمیتوان درباره ریشههای آن اظهارنظر نمود و به قوم، ایل و یا طایفهای مثلاً اَنگ وحشیگری، سفاکی و اینگونه عناوین را چسباند. گویی کسانی که از نزدیک همنشین لرها بودهاند صراحتاً از صفات پسندیده آنان از جمله محبت، صفا و صمیمیت گفتهاند پنداری بعنوان نمونه بارون دوبد، سیاح روسی در این خصوص مطالبی جالبی را در سفرنامهاش به رشتهی تحریر درآورده است که بیان آن خالی از لطف نمی باشد؛ او مینویسد: تا آنجا که به من مربوط است منصفانه باید بگویم هیچ دلیلی برای شکایت از لرها ندارم. در واقع با وجودی که به عنوان دزد و راهزن مشهورند امّا من همیشه از مهمان نوازی آنها قدرشناسی می کنم زیرا مرا در کنار اجاق خود با مهربانی و شفقت پذیرفتند. خصلتی که چهره آن در اروپا به دلیل زرق و برق زندگی و فخر تمدن بسیار محو شده است.
در واقع می توان گفت شیوع غارت و راهزنی تا حدود زیادی ناشی از ضعف عملکرد حکومتها بوده چراکه در زمانهای گذشته، حکومتهای مرکزی دارای یک ساختار منظم و دقیق نبودهاند و در بیشتر موارد نظام حاکم بر کشور به صورت ملوک الطوایفی اداره میشده است. بر همین اساس شاهد ظلم و ستم حکومتهای مرکزی نسبت به ایلات و عشایر، به ویژه در شیوه جمع آوری مالیات از آنها بودهایم. در واقع دولتهایی همچون قاجار از خوانین و حاکمان محلی، وصول بدون دردسر مالیات را طلب میکردند و دیگر کاری به چگونگی تحصیل آن نداشت. منطق، منطق زور بود و هر که زور نداشت و یا تزویر بلد نبود به کناره رانده می شد و یا در زیر دست و پای له میگردید. در خصوص دزدی نیز نمیتوان صرفاً از یک زاویه محدود بدان نگریست گویا معنا و مفهوم آن در گذشته متفاوت بوده و فقط بدان منظور منفی مورد نظر عموم نبوده است.
موارد گفته شده در حالیست که به گفته پژوهشگران و مورخین، سرزمینهای لُرنشین کهگیلویه، مَمَسنی، بختیاری، لُرستان و ایلام در زمان حکومت اتابکان لُر، یکی از آبادترین و پر رونق ترین مناطق ایران بودهاند. پس در ۵۰۰ سال اخیر چه بر آنها گذشته که روز به روز محرومتر گشتهاند! در پایان توجه شما را به بیان دانشمند فرهیخته مرحوم دکتر نادر افشار نادری جلب مینماید؛ آنجا که پس از ماهها همنشینی صمیمانه با طوایف بهمئی در توصیف آنها می نویسد:
عشایر [بهمئی] با ما باصفا بودند و ما هم با آنها بیریا بودیم. در واقع هنگام برگشت، نه ما از آنها دل میکندیم و نه آنها از ما. از صفا و صمیمیت عشایر [بهمئی] داستان ها در دل ما باقی است.
3- ابن فضل الله العمری در همان کتاب و پیش از کتاب شرفنامه بدلیسی از جدا بودن لرها و کردها یاد کرده است؛ نظری که بهنظر میرسد تا کنون نیز مورد تأکید لرتباران بوده است.
حمدالله مستوفی کوچ دوم کردان شامات را در سال ۵۵۵ می گوید.
در این باره در سال ۱۳۸۶ مقاله ای مفصل به قلم آقای مسعود تقی نجات در نشریه لور به شکل pdf، نشر شد و پس از مدتی از آرشیو خارج شد این مقاله با تطبیق تاریخ و وقایع اختلاف بین صلاح الدین ایوبی و شیعیان را دلیل این کوچ معرفی کرده بود و همچنین گفته بود چون هیچ مستندی نیست پس احتمالاً این کردان، لرهایی بودند که ابتدا به شامات رفته اند و سپس با امتزاج با اقوام دیگر برگشته اند( این رفت و برگشت فقط یک حدس بود). این مقاله مورد استقبال کردها بیشتر قرار گرفت و در چند سایت کردی بازنشر شد. امکان یافتن آن احتمالاً هست.
سلام من پدرم از ایل بزرگ سگوند و مادرم کائد فولادوند هستش و اهل خوزستان،شهرستان اندیمشک هستم و سوالی که دارم این هست که آیا اصل ایل سگوند از کجا وارد لرستان شده اند و بعد به خوزستان آمدند و آیا این نظریه درست است که ایل سگوند در اصل لک و کرد بوده اند در صورتی که کل این ایل به زبان لری خاص خود که در مجموعه بالاگریوه و سگوندی است تکلم دارند و یک اطلاعات به من بدین که طایفه کائد فولادوند اصلش مال کدام منطقه بوده و بعدها به لرستان مهاجرت کردن لطفا به من اطلاعات بدین در رابطه با این دو ایل بزرگ
سلام
برادر همتبار
جناب آقای رحیمخانی
سگوندها از گروههای بزرگ و مهّم لر محسوب میشوند. اگرچه پژوهشگران، سگوندها را زیرمجموعه باجولوند و باجولوندها را در زمره ایلات و طوایف لک برشمردهاند امّا بایستی عنایت داشت که به استناد منابع متعدد تاریخی، لکها خود نیز جزوی از تبار بزرگ لر میباشند؛ بعنوان مثال میتوان به پست «چرا لرها را کرد مینامیدند» مراجعه نمود. به هر سوی همانگونه که پیشتر هم بارها اشاره شد مدنظر خواهد بود تا بمرور زمان به ایلات و طوایف لر از جمله سگوندها و پولادوندها پرداخته شود. ضمناً نظر شما درباره زبان سگوندها نیز مورد توجه خواهد بود.
سلام اصلیت دهستان فهلیان از طوابع ممسنی را لطف کنید برایمان بگویید
سلام
منطقه فهلیان ممسنی را از نظر ساختار ایلیاتی، پیوسته با رستم نوشتهاند؛ همچنین سازمان سنتی آن مشتمل بر 11 تیره بشرح زیر ذکر شده است:
محمدصالحی
قایدحسینی
قایدبردوئی
قایدرمویی
بامحمیدی
طباطبایی
انجیرهای
منصوری
ابطحی
درویش
بازاری
ضمناً همانگونه که پیشتر و مکرراً نیز بیان شد بهمئی دات کام در نظر داشته و خواهد داشت تا بمرور زمان در چارچوب پستهای مستقل به تمام ایلات و طوایف لر از جمله ممسنی بپردازد؛ بنابراین پرداختن مفصلتر به ممسنیها در آن فرصت صورت خواهد گرفت. تا خداوند چه خواهد.
کمی از لرهای میرزاوند اندیمشک توصیح دهید
سلام
دکتر سکندر امان اللهی بهاروند، میرزاوند را بهمراه شئونوند و مهتابوند از زیرمجموعههای قلاوند بیان کردهاند که در این بین زیرشاخههای میرزاوند بشرح زیر ذکر نمودهاند:
شیرمرد
شیرزا
فرخی
گل ناز
کل ورزا
در ضمن چنانکه قبلاً هم مکرراً بیان شد بهمئی دات کام مدنظر داشته و خواهد داشت تا بمرور زمان در چارچوب پستهای مستقل به تمام ایلات و طوایف لر از جمله قلاوندها بپردازد.
حمدالله مستوفی کوچ دوم کردان شامات را در سال ۵۵۵ می گوید.
در این باره در سال ۱۳۸۶ مقاله ای مفصل به قلم آقای مسعود تقی نجات در نشریه لور به شکل pdf، نشر شد و پس از مدتی از آرشیو خارج شد این مقاله با تطبیق تاریخ و وقایع اختلاف بین صلاح الدین ایوبی و شیعیان را دلیل این کوچ معرفی کرده بود و همچنین گفته بود چون هیچ مستندی نیست پس احتمالاً این کردان، لرهایی بودند که ابتدا به شامات رفته اند و سپس با امتزاج با اقوام دیگر برگشته اند( این رفت و برگشت فقط یک حدس بود). این مقاله مورد استقبال کردها بیشتر قرار گرفت و در چند سایت کردی بازنشر شد. امکان یافتن آن احتمالاً هست.
ایل کورایی از قدیمی ترین مرز بوم زاگرس نشینست چرا هیچ کس در مورد اونها چیزی نمیگوید و اولین و نامشان همیشه در صحنه تاریخ نیست فقط تاریخ را از بزرگان باید دست ب دست کرد
سلام. در مورد ایل میربگ لرستان اطلاعات دقیقی دارید؟
ممنونم
سلام
پژوهشگران از میربیک (میربگ) از ایل موموند دلفان نام بردهاند. ضمناً همانگونه که بارها اشاره گردید مدنظر بوده و میباشد تا بمرور زمان در چارچوب پستهای مستقل به تمام ایلات و طوایف لر از جمله دلفانیها و طبعاً میربگها پرداخته شود.
درود چرا در مورد کوارایی کسی حرف نمیزنه اوسره ده سر دللتون
درود چرا در مورد کوارایی کسی حرف نمیزنه اوسره ده سر دللتون
لطفا در مورد شناخت درست ایل و تبار بزرگ و کهن دیرک وند (دریکوند) روشنگری کنید.
– سکه دریک
– غارکلماکره (دفینه یکی از بزرگترین گنجینه های دولتی در جهان) واقع در منطقه دریکوندها
همچنین کابرد زیاد این نام بین کردهای ایران. عراق. ترکیه و سوریه
ک ر د . د ر ک
باسپاس
سلام
ضمن تشکر از توجه شما، مدنظر بوده و خواهد بود تا در آینده و فرصت مناسب به ایلات و طوایف لرتبار از جمله دریکوندها در چارچوب پستهای جداگانه پرداخته شود. تا خداوند چه خواهد.
درود حمدالله مستوفی میگه طوایف متفرقه یعنی اینکه لرهای بزرگ همه شون اونجا نبودن عده ای شون اونجا بودن یعنی شام اونم بخاطر که جنگ های صلیبی بود که لرها رفتن شام برای جنگیدن و بعد از مدت ها به منطقه وطن خود یعنی لرستان بزرگ که همان لرهای بزرگ میشه برگشتن حمدالله مستوفی اشتباهتی داشته و اینکه لرهای بزرگرا مهاجر ندونسته بلکه گفته آنها متفرقه هستن همه لرها اصیل هستن چه لر کوچیک چه لر بزرگ
سلام
ضمن سپاس از توجه آن مخاطب محترم، موارد زیر جهت تبیین بیشتر موضوع ارائه میگردد:
1- بله! چنانکه پیران و بزرگان لر بهصورت سینه به سینه برای نسلها بازگو کردهاند و ایلات و طوایف لرتبار خود بدان آگاهند، تمام لرها مهاجر نبوده و بخشی از لرتباران نیز بومی سرزمین لر بودهاند، ضمن اینکه درباره مهاجرت برخی از گروههای لر از سرزمین شام ازنو موارد زیر یادآوری میشود:
الف) به عقیده بعضی و با استناد به برخی منابع و شواهد، لرهای مهاجر گروههایی بودند که پیشتر و بنابه دلایلی به شام و مصر مهاجرت کرده و بعداً به سرزمین مادری خویش در زاگرس بازگشتهاند.
ب) گذشته از مورد فوق بایستی خاطرنشان کرد، نه تنها مناطقی که هماکنون کردستان عراق، ترکیه و سوریه نامیده میشوند در طول تاریخ جزوی از امپراطوری ایران پیش از اسلام و خلافت اسلامی پس از اسلام بودند بلکه دایره سرزمینی ایران تاریخی پهناورتر نیز بوده است؛ بنابراین محدود نمودن نگاهها به مرزهای ایران معاصر درست بهنظر نمیرسد. به بیان دیگر چنین جابجاییهایی یک امر داخلی محسوب میشدهاند.
در پایان و از برای حسن ختام دوباره یادآوری میگردد به گواه تاریخ و برپایه بیش از ۱۱۰۰ سال زندگی جمعی، درهمتنیدگیهای بسیار و یگانگی بالا، لرتباران از شمالیترین نقاط سرزمین لر در حوالی نهاوند و الشتر تا جنوبیترین نواحی آن در لیراوی دشت و حیاتداوودی دارای عناصر هویتی، خصلتها، نگرشها و جهانبینی همسو بودهاند یعنی خُمونی بگُم که هَمَش یکیِن.
مورخین که با تفسیر تو چند مرحله کوچ طوایف کرد رو به مناطق لرنشین فعلی توضیح دادن اگه طوایف لر به اصطلاح رفته بودن به سوریه برای جنگ و مجدد برگشتن قطعا به این موضوع اشاره میکردن نه اینکه صراحتا قید کنن طوایف لر از مجموعه طوایف کرد هستن در ضمن قبل از قرن چهارم و پنجم اصولاً اسمی از طوایف لر تو منطقه فعلی زاگرس نبوده و قبایل بومی اونجا بودن که با کوچ طوایف کرد در نهایت یا از منطقه فرار کردن یا داخل طوایف جدید ادغام شدن
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای رشیدی
1- همانگونه که در پست نژاد قوم لر نیز گفته شد در رابطه لران و کردان دو نظر وجود دارد:
الف) برخی پژوهشگران از جمله دکتر جواد صفینژاد بر این نظر هستند که قبل از آنکه واژه «لر» بر عموم لرتباران اطلاق گردد، جغرافیدانان و مورخان قرون اوليه اسلامی گروههای چادرنشين را با عنوان کلی الاکراد ذکر میکردند و منظور آنها لزوماً مردمان کردنژاد نبود بلکه همه چادرنشينان و گلهداران را به اين نام میخوانند. بنابراين واژه کرد به معنای نژادی خاص نبوده بلکه در نوشتههای تاريخی به منظور توصيف نوعی از معيشت و نظام زندگی اجتماعی به کار میرفت که مهمترين مشخصه آن تأکيد بر گلهداری و کوچ به منظور استفاده از مراتع بوده است
ب) نویسندگان معروف کردتبار، قائل به هویت قومی برای کلمه «کرد» از همان دوران قرون اولیه اسلامی بوده و مشخصاً لرها را هم یکی از شاخههای کرد میدانند.
2- حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده از گروه اوّل طوایف مهاجر لر بزرگ از شام با عنوان «کرد» یاد کرده و نه گروه دوم؛ ضمن اینکه منتخب التواریخ معینی از نام «عرب» استفاده کرده است. اصولاً همانطور که قبلاً در پاسخ به برخی مخاطبین گفته شد «ظاهراً یکی از همتباران بنام حمیدرضا دالوند در دهه هفتاد شمسی پیگیریهای قابل توجهی را در بررسی نسخ اصل و خطی زبدة التواریخ مرتبط با تاریخ گزیده صورت دادند و ایشان نیز به درستی اشاره کرده بودند که دریافتند پهنه نسخههای خطی بسی رازآلودتر و لغزندهتر از آنست که گمان میکردند. (غرض از ذکر این مطلب پیچیدگی و دشواری استناد به منابع معدود تاریخی میباشد)».
3- منابع تاریخی از موقعیت برجسته واژه لر در آغاز قرن چهارم (سال 300 هجری) یاد کردهاند که خود میتواند دلالت بر پیشینه دور و درازتر آن داشته باشد؛ امری که مدنظر خواهد بود تا در قالب مجالی جداگانه بدان پرداخته شود. امّا به هر صورت در این زمینه هم دو نظر شنیده میشود:
الف) کاربرد واژه لر پیش از قرن چهارم، بهویژه آنکه با دستیابی به منابع تکمیلی میتواند موقعیت بارزتری به دست آورد.
ب) همانگونه که در گفتار معنی واژه لر آورده شد پژوهشگرانی چون دکتر اماناللهی بهاروند معتقدند ايلها و طوايفی که هم اکنون به نام لر شناخته میشوند، در گذشته دارای نامهای ديگری بودهاند.
بنابراین چنانکه در خطوط بالا اشاره گردید نظرات مختلفی در این رابطه وجود دارد و با قطعیت نمیتوان سخن گفت ضمن اینکه افراد در پذیریش هر کدام از دیدگاههای فوق آزاد هستند. گویی این امر خود چیزی جز رواج فرهنگ گفتگو و تبادل نظر نخواهد بود. امید که همتباران گرانقدر لر با سرلوحه قرار دادن منطق گفتگو الگویی برای سایر هموطنان باشند.
You Need Help To Grow In Google Search And Drive More Traffic And Get You More Customers For bahmei.com
WE OFFER QUALITY SEO SERVICES YOU CAN TRUST
► Rank Higher Your Website In Google
► Rank Higher Video in Youtube & Google
► Rank Higher GMB In Google Maps
► High-Quality Organic Website Traffic
► We Create High-Quality Videos
► Content Text & Video for Your Website
We Want To Prove To You That Our Services Work With Risk-Free
WE OFFER FREE TEST=> https://zeep.ly/c4Fgr?=75053
Thanks,
SEObyAxy
United States, OH, Columbus, 43201, 2970 James Martin Circle
If you no longer wish to hear from us, please reply to this email with: “Stop email me”
thanks dear
سلام برادر انگار کسی در مورد ایل کورایی از جنابعالی سوال کرد چرا جواب نمیدی احترام ب دیگران احترام ب خودت میباشد
سلام
ضمن تشکر از ابراز محبت و توجه آن برادر محترم، اگر منظور کامنت مخاطب «سیستان کهرزایی بلو ک کورایی تبار مهرگانی» میباشد، با عنایت بدینکه دیدگاه مخاطب مذکور در پاسخ به مخاطب دیگری (رضا) بوده، بدان پاسخی داده نشده است. هرچند در برخی موارد نیز به چنین نظراتی پاسخهایی داده میشود امّا عموماً سعی بر آن است به دیدگاههایی پاسخ داده شود که مستقلاً ارسال و یا در پاسخ به نظرات ادمین باشند.
به هر صورت درباره کورایی بایستی گفت اگر منظور کرایی است چنانکه بارها اشاره گردید به یاری پروردگار تلاش خواهد شد بمرور زمان به بررسی ایلات و طوایف لر و از جمله کراییها در قالب پستهای مستقل بهویژه در چارچوب ایلات طیبی و بهمئی پرداخته شود؛ همچنین شاید به تاریخ قدیمیتر کراییها که مورد توجه نویسندگانی چون مرحوم نورمحمد مجیدی قرار گرفته است.