روایتی در میان برخی از پیران و بزرگان بهمئی نقل می گردد که نسب بهمئی ها را در چارچوب ساکنان منطقه تاریخی کهگیلویه به بومیان آن و بطور شاخص خاندان گیلویه و در نهایت «لر بزرگ» می رساند.
13 thoughts on “روایتی از شجره نامه ایل بهمئی”
سلام دوست عزیزمن بهمئیم تاجایی که ازبزرگان بهمئی وجانکی وممبینی کلامناطق رامهرمزباغملک هفتکل ایذه صیدون میداود همه براین نظرهستن که نری میساپسربزرگ وارشدبعمئی هست میشه توضیح بدین این جدول واین طریقه نوشتارتون روکه بعضیاروکوچک جلودادین بعضیاکه اصلاجایگاهشون توتاریخ این نبوده بردین بالابالاها به ماهم بگین چخبره ؟؟
سلام
ضمن تشکر از ابراز محبت شما، نمودار فوق هیچ تیره و یا طایفهای را بزرگ و یا کوچک جلوه نداده و اصولاً سخنی از اینکه کدامیک فرزند ارشد بودهاند نیز در آن مطرح نشده است.
سلام تا جایی ک من میدانم کمایی یک ایل است واصلا طایفه نیست و تاریخ ایل کمایی برای همگان آشکار است ک کمایی اصلا بهمیی نیست و همه عموم مردم اینه میدونن کمایی الان در بیشتر استانهای کشور وجود داره مگه بهمیی کجا رفته داخل همین لیکک تا دیشمک وحوضه باغملک واندکی از روستاهای رامهرمز نفوذ داره خواهشن اطلاعات غلط دست مردم ندید
سلام
بنابه نص صریح منابع تاریخی چون کتاب فارسنامه ناصری، پژوهشهای دکتر نادر افشار نادری، دکتر جواد صفینژاد و دکتر علی بلوکباشی و بالاتر از آن بیانات پیران و بزرگان، یکی از طوایف ایل بهمئی، کمایی بوده است. ضمناً نکات زیر از نو یادآوری میگردند:
۱- همانگونه که پیشتر نیز مکرراً گفته شد آنچه در باب نسبنامه ایلات و طوایف گوناگون از جمله بهمئی، بختیاری، بویراحمد، یوسفی، طیبی و غیره مطرح میشود روایاتی هستند که بصورت سینه به سینه از پیران و بزرگان گرفته شده اند. در همین راستا دکتر نادر افشار نادری نیز تذکره خود را به نقل از بهمئیها ذکر کرده و در ادامه این نکته را هم بیان داشتهاند که ممکن است داستان مورد نظر از حدود افسانه تجاوز نکند و حقیقت مغایر آن باشد. در واقع بنظر میرسد هدف دکتر افشار نادری از نوشتن روایت بایوجمان و بهمن چنین نیست که حتماً و حتماً افسانه فوق بدان شکل درست باشد بلکه منظور ایشان اشاره به ریشههای همبستگی ایلی بهمئیها بوده است.
۲- برای پیبردن به اصالت خویش، نگاه صرف به ریشههای خونی (که آنهم در نسلهای دور و دراز در میان ایلات و طوایف گوناگون با ابهامات و اختلاف نظرهایی مواجه است) نه تنها کارساز نبوده بلکه موجب گمراهی و سردرگمی خواهد شد؛ یعنی اصالت و هویت را بایستی در جمیع عناصر تشکیل دهنده آن شامل سرزمین، تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم، ساختارهای سیاسی اجتماعی، نژاد و غیره نگریست. بر همین اساس و بنابه ذکر منابع معتبر و مکتوب تاریخی چون فارسنامه ناصری و همچنین بیانات پیران و بزرگان واقعیتی بنام بهمئی با طوایف معلوم و مشخص وجود داشته که کمایی نیز جزوی از آن است، بنابراین بدون شک کماییها بهمئی هستند. به بیانی ایلات و طوایف درگذر زمان حول مشترکات مذکور حلقه ارتباط و اتحاد را در جهت حفظ موجودیت خویش مستحکم میکردهاند امری که در حال حاضر نیز در بین اقوام ادامه دارد. ضمناً این موضوع مختص به بهمئیها نبوده و شامل سایر لرتباران و اقوام ایرانی نیز میگردد.
سلام بابت تاریخ نویسی ایل بهمئی از شما سپاسگذارم، اما تا جایی من شنیدم از بزرگان طوایف بختیاری در خوزستان و کهگیلویه بهمئیان از خاندن بختیارندد و ایل بهمئی از تیره بزرگ نریمیسا مهمیسا و علادینی تشکیل شده میشه بگید طوایف کلاه کج،کمایی،بناری و… چجوری به طوایف اضافه شدن؟
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای سلیمانی
ضمن تشکر از ابراز محبت، تعصب بجا و توجه آن برادر محترم، با آرزوی همگرایی بیش از پیش شاخههای گوناگون «تبار بزرگ لر» و همچنین سایر اقوام ایرانی.
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای مجید
ضمن تشکر از ابراز محبت جنابعالی، تا جاییکه دانستهها یاری میکند معروفترین گروه عشایری با عنوان بناری همانا بناریهای بهمئی میباشند که به گفته فعالین فرهنگی اجتماعی بناری در منطقه کهگیلویه، در گذشته دستههایی از آنان به دلایلی به دیگر نقاط از جمله دشتستان نقلمکان کرده بودند بنابراین میتوان گفت بناریهای دشتستان نیز از ریشه بهمئی میباشند؛ ضمناً جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره بناریهای بهمئی میتوان به گفتار بهمئیها و حکومت زند مراجعه نمود.
سلام دوست عزیزمن بهمئیم تاجایی که ازبزرگان بهمئی وجانکی وممبینی کلامناطق رامهرمزباغملک هفتکل ایذه صیدون میداود همه براین نظرهستن که نری میساپسربزرگ وارشدبعمئی هست میشه توضیح بدین این جدول واین طریقه نوشتارتون روکه بعضیاروکوچک جلودادین بعضیاکه اصلاجایگاهشون توتاریخ این نبوده بردین بالابالاها به ماهم بگین چخبره ؟؟
سلام
ضمن تشکر از ابراز محبت شما، نمودار فوق هیچ تیره و یا طایفهای را بزرگ و یا کوچک جلوه نداده و اصولاً سخنی از اینکه کدامیک فرزند ارشد بودهاند نیز در آن مطرح نشده است.
باسلام
ممنون از زحمات شما،ولی توضیحات بیشتری لازم هست که باید ثبت ضبط بشه ورسایی اون هدف ومفهوم متن کمی ضعفیف هستش
سلام
ضمن تشکر از نظر لطف شما، موارد مدنظر خود را مشخصاً ذکر کنید.
سلام ببخشید درمورد فرزندان احمد بیژن و جلال بیشتر توضیح بدهید اونا چیشدن کجا ساکن هستند؟
سلام تاجایی که بنده میدانم،قبلاایلخانی ماوبختیاریهایکی بودبه مرکزیت دهدز.
وقتی بزرگان بهمئی(محمد،ملاقنبر،خلیل و…)رفتندایلخانی راجداکردند،بزرگ کل بهمئی ملاقنبربود،وقتی بهش پیشنهادخانی رادادند،بخاطراینکه خلیل ازنظرسن وسال ازهمه بیشتربود،این مقام رابه اوهدیه دادواین نمونه ای ازسخاوتمندی علادینیهابود،درادامه فرزندان خلیل ازنوادگان نریمیسابرطوایف ایل بعنوان خان معرفی شدند
سلام تا جایی ک من میدانم کمایی یک ایل است واصلا طایفه نیست و تاریخ ایل کمایی برای همگان آشکار است ک کمایی اصلا بهمیی نیست و همه عموم مردم اینه میدونن کمایی الان در بیشتر استانهای کشور وجود داره مگه بهمیی کجا رفته داخل همین لیکک تا دیشمک وحوضه باغملک واندکی از روستاهای رامهرمز نفوذ داره خواهشن اطلاعات غلط دست مردم ندید
سلام
بنابه نص صریح منابع تاریخی چون کتاب فارسنامه ناصری، پژوهشهای دکتر نادر افشار نادری، دکتر جواد صفینژاد و دکتر علی بلوکباشی و بالاتر از آن بیانات پیران و بزرگان، یکی از طوایف ایل بهمئی، کمایی بوده است. ضمناً نکات زیر از نو یادآوری میگردند:
۱- همانگونه که پیشتر نیز مکرراً گفته شد آنچه در باب نسبنامه ایلات و طوایف گوناگون از جمله بهمئی، بختیاری، بویراحمد، یوسفی، طیبی و غیره مطرح میشود روایاتی هستند که بصورت سینه به سینه از پیران و بزرگان گرفته شده اند. در همین راستا دکتر نادر افشار نادری نیز تذکره خود را به نقل از بهمئیها ذکر کرده و در ادامه این نکته را هم بیان داشتهاند که ممکن است داستان مورد نظر از حدود افسانه تجاوز نکند و حقیقت مغایر آن باشد. در واقع بنظر میرسد هدف دکتر افشار نادری از نوشتن روایت بایوجمان و بهمن چنین نیست که حتماً و حتماً افسانه فوق بدان شکل درست باشد بلکه منظور ایشان اشاره به ریشههای همبستگی ایلی بهمئیها بوده است.
۲- برای پیبردن به اصالت خویش، نگاه صرف به ریشههای خونی (که آنهم در نسلهای دور و دراز در میان ایلات و طوایف گوناگون با ابهامات و اختلاف نظرهایی مواجه است) نه تنها کارساز نبوده بلکه موجب گمراهی و سردرگمی خواهد شد؛ یعنی اصالت و هویت را بایستی در جمیع عناصر تشکیل دهنده آن شامل سرزمین، تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم، ساختارهای سیاسی اجتماعی، نژاد و غیره نگریست. بر همین اساس و بنابه ذکر منابع معتبر و مکتوب تاریخی چون فارسنامه ناصری و همچنین بیانات پیران و بزرگان واقعیتی بنام بهمئی با طوایف معلوم و مشخص وجود داشته که کمایی نیز جزوی از آن است، بنابراین بدون شک کماییها بهمئی هستند. به بیانی ایلات و طوایف درگذر زمان حول مشترکات مذکور حلقه ارتباط و اتحاد را در جهت حفظ موجودیت خویش مستحکم میکردهاند امری که در حال حاضر نیز در بین اقوام ادامه دارد. ضمناً این موضوع مختص به بهمئیها نبوده و شامل سایر لرتباران و اقوام ایرانی نیز میگردد.
سلام بابت تاریخ نویسی ایل بهمئی از شما سپاسگذارم، اما تا جایی من شنیدم از بزرگان طوایف بختیاری در خوزستان و کهگیلویه بهمئیان از خاندن بختیارندد و ایل بهمئی از تیره بزرگ نریمیسا مهمیسا و علادینی تشکیل شده میشه بگید طوایف کلاه کج،کمایی،بناری و… چجوری به طوایف اضافه شدن؟
سلام من یک بختیاری هستم زنده باد بهمئی و زنده باد ایران و ایرانی.
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای سلیمانی
ضمن تشکر از ابراز محبت، تعصب بجا و توجه آن برادر محترم، با آرزوی همگرایی بیش از پیش شاخههای گوناگون «تبار بزرگ لر» و همچنین سایر اقوام ایرانی.
سلام لطفا در مورد قائدهای بناری دشتستان توضیح بدید
ممنون
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای مجید
ضمن تشکر از ابراز محبت جنابعالی، تا جاییکه دانستهها یاری میکند معروفترین گروه عشایری با عنوان بناری همانا بناریهای بهمئی میباشند که به گفته فعالین فرهنگی اجتماعی بناری در منطقه کهگیلویه، در گذشته دستههایی از آنان به دلایلی به دیگر نقاط از جمله دشتستان نقلمکان کرده بودند بنابراین میتوان گفت بناریهای دشتستان نیز از ریشه بهمئی میباشند؛ ضمناً جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره بناریهای بهمئی میتوان به گفتار بهمئیها و حکومت زند مراجعه نمود.