کنایه از کاری که در آن کسی مغبون شده باشد و این غبن باعث شده ضرر و زیانی متوجه او گردد. امّا در پی اعادهی ضرر و زیان وارده برآید گویند: اشتباه شده و اشتباه از بغداد برمیگردد.
حکایت آن را علیمردان عسکری عالم به نقل از یکی از شیرزنان حسنوند اینگونه ذکر میکند که کسی مقداری نقره داشت و میخواست آن را برای تاجری در بغداد بفرستد. چون قافله چندروزی دیر حرکت کرد ناچار خود به مسافرت رفت و به همسرش سفارش کرد که فلان بقچه در فلان جا را به میرزا … سرقافله بده تا به بغداد ببرد. زن گفت: به چشم. امّا میرزا زمانی مراجعه کرد که زن به حمام رفته بود. این بود که دختر جوان او بقچه را به میرزا داد. چند روز بعد که مرد خانه از سفر برگشت حکایت پرسید، گفتند به سفارش شما بقچه را به میرزا دادیم. مرد سروقت کالای خود رفت و دید، چه دید!؟ دید دخترک بقچه طلا را به جای بقچه نقره به میرزا داده است. کار به بگو مگو کشید و هرکدام تقصیر را به گردن دیگری انداختند. در این بین کسی در خانه را کوبید؛ در را که باز کردند میرزای مربوطه بود و بقچه را عیناً برگردانده بود. کیسه را که داد گفت: اشتباه د بغداد ورمیگرده!