انتساب بهمئی به بهداروند روایتی سینه به سینه که در بین برخی از بهمئی ها نقل شده بود و دکتر نادر افشار نادری نیز بدان در تحقیقات خود اشاره کرده اند. ایشان نکته ی اساسی و مهّم در افسانه فوق را این امر دانسته اند که همه ی افراد ایل بهمئی چه افراد عادی و چه کدخدا و خان خود را دارای یک نیای مشترک می دانستند و همین امر وظایف و تعهدات بسیار زیادی را برای آنها ایجاد می کرده است
کمالی ها آیا از خان ها بوده اند؟؟؟؟
سلام
مخاطب گرامی
سرکار خانم تارا
اطلاعی درباره نام خانوادگی کمالی در بین خوانین بهمئی در دست نمیباشد.
سلام گوول عزیزم لطفا ازقدیم و ندیم گفتن دوایل بهمئ وبختیاری ای چه گپی من داروردیه که مارو اوردین زبر شاخه یه ایل دیگه درسته برادریم واز نژاد لر بزرگیم وزیر مجموعه هم نیستبم درضمن جانکی ها خودشون ایل بودن همه رو اوردین زیر شاخه بختیاری مگه تشابه اسمی تو همه اقوام نبوده و نیست بخشید منم اسمم کوروشه نوادگان من باید خودشونوفرزندان کورش بدانند ؟اسم من در اوردی بایوجمان یعنی چه چرا این اسم تو هیچ قومی رو کسی نهاده نشد؟
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای احمد
1- چنانکه مکرر گفته شد، دوباره یادآوری میگردد در رابطه با ایلات و طوایف آنچه از نظر پژوهشگران تاریخ و سیاست در وهلهی نخست مورد نظر است همانا ساختهای سیاسی اجتماعی میباشد.
2- همانگونه که بارها اشاره گردید ایلات و طوایف را از دو زاویه میتوان نگریست:
بر همین اساس رابطه میان بهمئی و بختیاری را از دو زاویه فوق میتوان نگریست:
ضمناً بهمئی دات کام در این بین تعصب خاصی بر هیچکدام نداشته و هر دو روایت را فارغ از تعصبات نابجا، به عنوان بخشی تاریخ و هویت بهمئی مینگرد.
3- جانکیها اگرچه در گذشته مستقل بودهاند اما در سدههای اخیر از نظر سیاسی اجتماعی جزوی از بختیاری قرار داشتهاند؛ در همین ارتباط و بهعنوان مثال اجداد نگارنده (ادمین سایت) نیز در زمان محمدحسین خان بزرگ بنابه دلایلی از بهمئی مُهْمَدی در منطقه دیشموک به بهمئی احمدی در نواحی ممبی و لکک نقلمکان کرده و از آن پس از منظر سیاسی اجتماعی جزوی از بهمئی احمدی بودهاند.
این مورد یعنی جابجاییها و اتحادها (برد و چو/خین و چو) در رابطه با ملتها نیز صدق میکند مثلاً بخش مهّمی از ملت ایران را ترکها و عربها تشکیل میدهند که از نظر نسب و خون زیرمجموعه بومیان ایران طبقهبندی نشده و قرنها پیش هم در خارج از ایران میزیستهاند امّا بر اساس همان اصل جابجاییها و اتحادها در گذر زمان ساکن ایران شده، جزوی از ایرانیان و در نهایت نیز در شاکله سازمان سیاسی اجتماعی ملت ایران قرار گرفتهاند.
4- به ریشهی نام بایوجمان و مسائل مرتبط با آن، در فرصت مناسب و در چارچوب گفتاری جداگانه پرداخته خواهد شد.
سلام دوست عزیز
ایا قائد های بناری استان بوشهر شهرستان دشتستان بهمئی هستند؟
از همون بناریهای از تیره مهمدی؟
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای مجید
ضمن سپاس از ابراز محبت آن برادر محترم، با عنایت بدینکه به گفته فعالین فرهنگی اجتماعی بناری در منطقه کهگیلویه، بخشی از بناریها به نواحی دشتستان رفته بودند میتوان متصور بود که بناریهای مورد نظر آن مخاطب نیز از همان ریشه بهمئی باشند؛ هرچند برای کسب اطمینان بیشتر، تحقیق میدانی از پیران و بزرگان بناری کهگیلویه و مشخصاً بهمئی لازم به نظر میرسد.
سلام
واقعا برای شناخت و اگاهی کامل طوایف عالیه این اگهی. سپاس و درود
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای ویسی نژاد
ضمن سپاس از نظر لطف آن برادر محترم، نوشتن از لر موجب افتخار میباشد زیرا به درستی ذات لر چیزی جز صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت نبوده است. همچنین روایت دیگری بر مبنای سردار گیلویه در نزد پیران و بزرگان وجود داشته که در گفتار تاریخ ایل بهمئی بدان در چارچوب متن و تصویر اشاره شده است.
ایا ایل کمایی هم جز بختیاریها حساب میشوند اگر بختیاری هستن هفت لنگ یا چهار لنگ هستن
سلام
مخاطب گرامی
سرکار خانم کمایی
به عنوان مقدمه ازنو خاطرنشان میگردد اقوام، ملتها، ایلات، طوایف و در کل جوامع بشری را از دو جنبه می توان نگریست:
الف) سازمان سیاسی اجتماعی: که در بر گیرنده اتحادها، جابجاییها، قبض و بسطهای تاریخی و سیر تحولات در گذر زمان میباشد که رابطه تنگاتنگی با سیستم رهبری مردم لر داشته است. از این منظر کمایی یکی از طوایف ایل بهمئی در ساختارهای سنتی آن بوده است گویی سردار اسعد نیز در شاخهبندی سنتی ایل بختیاری، نامی از کمایی نبردهاند.
ب) نسب و ریشههای خونی: که ناظر بر خویشاوندی در طول نسلها است؛ از این منظر روایات چندی به گوش میرسد شامل:
ایا مایل کمایی هم بختیاری حساب میشوند اگر بله هفت لنگ یا چهار لنگ