روایت بایوجمان بهداروند

نمودار روایت بایوجمان بهداروند

روایت مرحوم دکتر نادر افشار نادری

انتساب بهمئی به بهداروند روایتی سینه به سینه که در بین برخی از بهمئی ها نقل شده بود و دکتر نادر افشار نادری نیز بدان در تحقیقات خود اشاره کرده اند. ایشان نکته ی اساسی و مهّم در افسانه فوق را این امر دانسته اند که همه ی افراد ایل بهمئی چه افراد عادی و چه کدخدا و خان خود را دارای یک نیای مشترک می دانستند و همین امر وظایف و تعهدات بسیار زیادی را برای آنها ایجاد می کرده است

11 thoughts on “روایت بایوجمان بهداروند

    • سلام
      مخاطب گرامی
      سرکار خانم تارا
      اطلاعی درباره نام خانوادگی کمالی در بین خوانین بهمئی در دست نمی‌باشد.

  1. سلام گوول عزیزم لطفا ازقدیم و ندیم گفتن دوایل بهمئ وبختیاری ای چه گپی من داروردیه که مارو اوردین زبر شاخه یه ایل دیگه درسته برادریم واز نژاد لر بزرگیم وزیر مجموعه هم نیستبم درضمن جانکی ها خودشون ایل بودن همه رو اوردین زیر شاخه بختیاری مگه تشابه اسمی تو همه اقوام نبوده و نیست بخشید منم اسمم کوروشه نوادگان من باید خودشونوفرزندان کورش بدانند ؟اسم من در اوردی بایوجمان یعنی چه چرا این اسم تو هیچ قومی رو کسی نهاده نشد؟

    • سلام
      مخاطب گرامی
      جناب آقای احمد
      1- چنانکه مکرر گفته شد، دوباره یادآوری می‌گردد در رابطه با ایلات و طوایف آنچه از نظر پژوهشگران تاریخ و سیاست در وهله‌ی نخست مورد نظر است همانا ساخت‌های سیاسی اجتماعی می‌باشد.

      2- همانگونه که بارها اشاره گردید ایلات و طوایف را از دو زاویه می‌توان نگریست:

      • الف) نسب و ریشه‌های خونی: که ناظر بر خویشاوندی در طول نسل‌ها می‌باشد.
      • ب) سازمان سیاسی اجتماعی: که در آن علاوه بر روابط خونی، اتحادها (برد و چو/خین و چو) و جابجایی‌ها نیز نقش مهّمی ایفا می‌کنند.

      بر همین اساس رابطه میان بهمئی و بختیاری را از دو زاویه فوق میتوان نگریست:

      • از منظر نسب و خون: در این رابطه 2 روایت از پیران و بزرگان نقل شده است شامل انتساب به بومیان کهگیلویه و مشخصاً خاندان گیلویه؛ و دیگری انتساب به بهداروند بختیاری.
        ضمناً بهمئی دات کام در این بین تعصب خاصی بر هیچکدام نداشته و هر دو روایت را فارغ از تعصبات نابجا، به عنوان بخشی تاریخ و هویت بهمئی می‌نگرد.
      • از منظر سازمان سیاسی اجتماعی: چنانکه بارها گفته شد بهمئی از این جنبه به استناد بیانات پیران و بزرگان و نیز منابع مکتوب، زیرمجموعه کهگیلویه بوده است.

      3- جانکی‌ها اگرچه در گذشته مستقل بوده‌اند اما در سده‌های اخیر از نظر سیاسی اجتماعی جزوی از بختیاری قرار داشته‌اند؛ در همین ارتباط و به‌عنوان مثال اجداد نگارنده (ادمین سایت) نیز در زمان محمدحسین خان بزرگ بنابه دلایلی از بهمئی مُهْمَدی در منطقه دیشموک به بهمئی احمدی در نواحی ممبی و لکک نقل‌مکان کرده و از آن پس از منظر سیاسی اجتماعی جزوی از بهمئی احمدی بوده‌اند.
      این مورد یعنی جابجایی‌ها و اتحادها (برد و چو/خین و چو) در رابطه با ملت‌ها نیز صدق می‌کند مثلاً بخش مهّمی از ملت ایران را ترک‌ها و عرب‌ها تشکیل می‌دهند که از نظر نسب و خون زیرمجموعه بومیان ایران طبقه‌بندی نشده و قرن‌ها پیش هم در خارج از ایران می‌زیسته‌اند امّا بر اساس همان اصل جابجایی‌ها و اتحادها در گذر زمان ساکن ایران شده، جزوی از ایرانیان و در نهایت نیز در شاکله سازمان سیاسی اجتماعی ملت ایران قرار گرفته‌اند.

      4- به ریشه‌ی نام بایوجمان و مسائل مرتبط با آن، در فرصت مناسب و در چارچوب گفتاری جداگانه پرداخته خواهد شد.

  2. سلام دوست عزیز
    ایا قائد های بناری استان بوشهر شهرستان دشتستان بهمئی هستند؟
    از همون بناریهای از تیره مهمدی؟

    • سلام
      مخاطب گرامی
      جناب آقای مجید
      ضمن سپاس از ابراز محبت آن برادر محترم، با عنایت بدینکه به گفته فعالین فرهنگی اجتماعی بناری در منطقه کهگیلویه، بخشی از بناری‌ها به نواحی دشتستان رفته بودند می‌توان متصور بود که بناری‌های مورد نظر آن مخاطب نیز از همان ریشه بهمئی باشند؛ هرچند برای کسب اطمینان بیشتر، تحقیق میدانی از پیران و بزرگان بناری کهگیلویه و مشخصاً بهمئی لازم به نظر می‌رسد.

  3. سلام
    واقعا برای شناخت و اگاهی کامل طوایف عالیه این اگهی. سپاس و درود

    • سلام
      مخاطب گرامی
      جناب آقای ویسی نژاد
      ضمن سپاس از نظر لطف آن برادر محترم، نوشتن از لر موجب افتخار می‌باشد زیرا به درستی ذات لر چیزی جز صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت نبوده است. همچنین روایت دیگری بر مبنای سردار گیلویه در نزد پیران و بزرگان وجود داشته که در گفتار تاریخ ایل بهمئی بدان در چارچوب متن و تصویر اشاره شده است.

  4. ایا ایل کمایی هم جز بختیاریها حساب می‌شوند اگر بختیاری هستن هفت لنگ یا چهار لنگ هستن

    • سلام
      مخاطب گرامی
      سرکار خانم کمایی
      به عنوان مقدمه ازنو خاطرنشان می‌گردد اقوام، ملت‌ها، ایلات، طوایف و در کل جوامع بشری را از دو جنبه می توان نگریست:
      الف) سازمان سیاسی اجتماعی: که در بر گیرنده اتحادها، جابجایی‌ها، قبض و بسط‌های تاریخی و سیر تحولات در گذر زمان می‌باشد که رابطه تنگاتنگی با سیستم رهبری مردم لر داشته است. از این منظر کمایی یکی از طوایف ایل بهمئی در ساختارهای سنتی آن بوده است گویی سردار اسعد نیز در شاخه‌بندی سنتی ایل بختیاری، نامی از کمایی نبرده‌اند.
      ب) نسب و ریشه‌های خونی: که ناظر بر خویشاوندی در طول نسل‌ها است؛ از این منظر روایات چندی به گوش می‌رسد شامل:

      • یک: بعضی روایات، کمایی‌ها را از بازماندگان عشایر لیراوی می‌دانند که «بایوجمان» با خواهر امیر آنها وصلت نموده است. (برخی امیر مذکور را از منسوبان اتابکان لر بزرگ و به روایتی نیاکان کمایی‌ها می‌داند) همانگونه که داستان آن در پست تاریخ ایل بهمئی نیز آورده شده است.
      • دو: برخی، کمایی‌ها را از بازماندگان فردی بنام کمال‌الدین (از اولاد بهمن نیای بهمئی‌ها) می‌دانند. چنانکه دکتر نادر افشار نادری در جزوه جمعیت و شناسنامه‌ی تیره‌ها و طوایف ایل بهمئی منتشر شده به سال ۱۳۴۷ از «طایفه کمالی» در منطقه دیشموک نام برده است. البته دکتر افشار نادری، کمائی‌های ساکن در منطقه بهمئی مهمدی گرمسیر، بهمئی علاءالدینی و بهمئی احمدی را با عنوان کمایی معرفی می نماید.
      • سه: برخی نیز کمایی‌ها را اصالتاً از سادات می‌دانند.
      • چهار: برخی هم کمایی‌ها را از نسل بختیاری عنوان کرده‌اند که در این رابطه بایستی گفت چنانکه بارها اشاره شد کهگیلویه (لیراوی، چهاربنیچه و بابویی)، بختیاری و ممسنی، همگی در گذشته تحت لوایی واحد به رهبری شاهان (اتابکان) لر قرار داشته، دارای عناصر هویتی مشترک و در یک کلام جهان‌بینی همسو بوده‌اند‌‌ و بنابر چنین سابقه‌ای، روابط نزدیک و درهم‌تنیدگی تاریخی آنها جلوه‌گر است؛ یعنی خُمونی بگُم که هَمَش یکیِن.
  5. ایا مایل کمایی هم بختیاری حساب می‌شوند اگر بله هفت لنگ یا چهار لنگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *