طوایف جلالی بیشتر در شهرستان بهمئی به مرکزیت شهر لِکَکْ (لیکَکْ) ساکن هستند. البته دهه هایی از طایفه باولی در بخش تشان از توابع شهرستان بهبهان ساکن هستند که به باولی های پاریابی معروف می باشند. همچنین تعدادی از شُوْسِنی ها در بخشهایی از استان خوزستان از جمله روستاهای دِه صَفَر، دِه کُلو و هفت تپه در مسیر جاده بهبهان به رامهرمز سکونت دارند.
سلام و عرض ادب
طایفه کمبری ده های دیگه ای داره که اطراف رامهرمز هستند میشه بفرمایید زمان کوچ این طایفه کی بوده و جمعیت کلی کمبری چقدر هست
سلام
تا جاییکه دانستهها یاری میکند در سالهای گذشته و با گسترش ارتباطات، کمبریها در مناطق بهبهان، رامهرمز، آقاجری، جایزان، ابوالفارس، ماهشهر و امیدیه پراکنده شدهاند. امّا در گذشته و ساختارهای سنتی نیز گفتهاند دههای از کمبریها ساکن در منطقه علاء بودهاند و بنام دهه علی کمک (شامل دهههای علیخان، خداکرم، حسین و علیهمت) شناخته میشدند.
دکتر نادر افشار نادری جمعیت کمبریها را در دهه چهل شمسی (بیش از پنجاه سال پیش) بشرح زیر بیان کردهاند:
دهه کلو 23 خانوار
دهه خداداد 50 خانوار
دهه عبدالرضا 41 خانوار
طایفه جماعتی برای چ روستایی هستند؟
وایا روستای بنام ابسل وجود داره؟
سلام
روستای آبسل از توابع شهرستان بهمئی، بخش سرآسیاب یوسفی است.
چرا اسمی از دهه سبزعلی که از طایفه باولی که کدخدای ایل بهمئی بود در این نمودار نیاوردن
سلام
دهه سبزعلی زیرمجموعه دهه شهمسیر میباشد؛ ضمناً با توجه به اینکه نمودار فوق به کلیات طوایف جلالی پرداخته، زیرشاخههای دهههای شهمسیر، جومرد، الماس، حسن و باقر ذکر نگردیده است. گویی همانگونه که قبلاً بارها اشاره گشت تلاش خواهد شد بمرور زمان به بررسی تخصصی طوایف ایل بهمئی و از جمله طوایف جلالی در قالب پستهای مستقل پرداخته گردد؛ بنابراین در آن مجال نمودارهای مبسوطتر ارائه میشود. تا خداوند چه خواهد.
سلام کی گفت جلالی جزع طایفه بهمیی جلالی خودش یک ایل بزرگ که از بندرعباس بوشهر خوزستان خراسان کرمانشاه کردستان ایران و کردستان ترکیه وسعت داره اصالتن هم کرد هستن لطفا معلوماتتون کامل کنید بعد نظر بدید خاهش میکنم
سلام
پیران و بزرگان طوایف جلالی بهمئی (باولی، شوسنی، کمبری و شهنظری) قویاً و با تأکید خود را بهمئی دانسته و بدان افتخار میکنند.
بزرگان و پیران پتک جلالی و لپویی قویا خود را جانکی میدونند و به آن تاکید دارند و به آن افتخار میکنند. ایا یه نفر از جلالی های کهگلویه بیاد بگه در اصل ما جانکی هستیم حرفشو قبول میکنید که برای جلالی های پتک اینطور نوشتید و اونهارو در قومیت خودشون ضعیف جلوه میدهید!!
سلام
ضمن تشکر از توجه آن مخاطب گرامی، موارد زیر جهت تبیین بیشتر موضوع مطرح میگردد:
1- کامنت بهمئی دات کام نفیکننده این موضوع نمیباشد که پیران و بزرگان جلالی پتک خود را جانکی دانسته، بدان تأکید و افتخار نمایند.
2- درباره اینکه آن مخاطب نوشته است «ایا یه نفر از جلالی های کهگلویه بیاد بگه در اصل ما جانکی هستیم حرفشو قبول میکنید که برای جلالی های پتک اینطور نوشتید» بایستی گفت تا جاییکه دانستهها یاری میکند تاکنون هیچ یک از پیران و بزرگان جلالی بهمئی (باولی، شوسنی، کمبری و شهنظری) بیان نکردهاند که در اصل جانکی میباشند. اما درخصوص جلالیهای پتک چنین نقل قولی از شادروان ملانورالله جلالی وجود دارد.
3- گذشته از مورد فوق بایستی خاطرنشان کرد اینکه دهه، تیره و یا طایفهای در اصل و بلحاظ نسبی و خونی ریشه در جایی دیگر داشته باشند را نبایستی لزوماً دال بر ضعف تلقی نمود زیرا در گذشته اتفاق میافتاده که به دلایل گوناگون بخشهایی از یک ایل، طایفه، تیره و یا دهه به میان ایل، طایفه، تیره و دهه دیگر رفته و از نظر سیاسی اجتماعی همپیمان و جزو آن محسوب گردد. یک مثال آن اجداد نگارنده (ادمین سایت) میباشد؛ با آنکه ریشه در تیره مهمدی و طایفه نریمیسا دارند امّا در زمان محمدحسین خان بزرگ به دعوت خاندان ملاقدیمعلی گهرلی از بزرگان بهمئی احمدی، از بهمئی مهمدی در منطقه دیشموک به بهمئی احمدی در نواحی ممبی و لکک نقلمکان کرده و از آن پس از منظر سیاسی اجتماعی جزوی از بهمئی احمدی بودهاند.
در پایان مجدداً یادآوری میشود اگر به مسائلی همچون اصل و نسب و یا تقسیمات قومی و طایفهای پرداخته میشود، نه از جهت تعصبات بیجا، تکبر و فخرفروشی بلکه صرفاً از برای شناخت و آگاهی از یکدیگر است؛ گو اینکه گروههای انسانی همگی از یک نوع بوده و در آفرینش یکسان میباشند. پیشرفت و سربلندی انسانهای آزاده آرزوی ما است.
مگرجلالی جانکی هست که شمابااطلاعات غلط وبی مورد وبدون سندومدرک معتبر پیشینه واصل و نسب یک طایفه روزیرسوآل میبری کمی اگاهانه نظربدید
خواهش میکنم با دلیل و مدرک صحبت کنید درشجره نامه ایل جانکی کجا اسمی از طایفه جلالی برده شده است
ایشون درمورد طایفه جلالی کهگلویه گفتند ما جلالی های شهرهای باغملک ایذه و رامهرمز استان خوزستان جانکی هستیم و جلالی هایی هم داریم در سوسنگرد و… که عرب هستند
هیچ مدرک وسندمعتبری دال برجانکی بودن طایقه جلالی باشدوجودنداردنمیدانم چراغ دل ای میخاهن از اصل ونسب خودشون فرارکنند تاجایی که من اطلاع دارم جلالی های لپویی و قلعه شیخ ،گرو هرگونه برادری باجلالی های شیوندروقویآمنکروردمیکنن
جالب شماعربهاروهم که نمیدونم سمت سوسنگردرفتی یا نه که به زبان عراقی تکلم میکنن جانکی حساب میکنیدواقعآ جای سوآل و تعجب.
جلالی های منطقه رامهرمزولیکک دراصل ازنظرگویش و نشست و برخواست ورسم ورسوم شدیدآ به هم نزدیک و یه حس گیوگری خیلی غریزی بین آنها وجود داردو به این حس گیوگری هم افتخارومبالات میکنن.
جلالی های منطقه رامهرمزولیکک دراصل ازنظرگویش و نشست و برخواست ورسم ورسوم شدیدآ به هم نزدیک و یه حس گیوگری خیلی غریزی بین آنها وجود داردو به این حس گیوگری هم افتخارومبالات میکنن وخودراجزئی ازطایفه بزرگ بهمئی وتیره احمدی میدانن
ضمن عرض سلام وخسته نباشید خدمت جناب آقای آرمان خلیلی که بااطلاعات کامل وسندمعتبروعامه پسنداصالت طایفه بزرگ جلالی راجزئی ازایل بزرگ بهمئی وتیره احمدی اثبات نمودن نهایت سپاس وقدردانی را داریم طایفه جلالی منطقه رامهرمز به احمدی بودن خودافتخارمیکنن
سلام
با تشکر از ابراز محبت جنابعالی، تندرستی و سعادت را برای همتباران لر به ویژه گئوول عزیز بهمئی و علیالخصوص آن برادر محترم خواهان است.
بله جلالی خودش یک ایل است اماجلالی های منطقه رامهرمز ولپوئی وقلعه شیخ وگرک وباصدی باجلالی های لیکک یکی هستن و یه حس گیوگری و نزدیکی بین آنها وجود دارد وخونشان برای همدیگر می جوشد و هیچ کس نمی تواند با اطلاعات ناقص و غلط خدشه ای به آن وارد کند انسان نمی تواندازاصل و نسبش فرار کن طایفه جلالی رامهرمز جزئی ازطایفه احمدی هستن و بدان افتخار میکنن
سلام.ایاجلالی های پتک لپوئی و قلعه شیخ وگرک جزئی ازطایفه احمدی هستن؟؟؟
سلام
ابتدا بعنوان مقدمه یادآوری میگردد در ساختارهای سنتی، سازمان ایلات اعم از طایفه، تیره، دهه (تش) و اولاد مشخص بوده است. بر همین اساس جلالیهای جانکی در چارچوب ایلیاتی بختیاری جای داشتهاند. امّا درباره اصالت جلالیهای پتک چنانکه در کامنتهای سالهای پیشین در پاسخ به احدی از مخاطبین نیز اشاره گردید؛ به فرموده زندهیاد حاج ناصرخان خلیلی (فرزند مرحوم حاج محمدعلی خان خلیلی ایلبگی بهمئی)، شادروان مُلا نورالله جلالی از بزرگان طایفه جلالی جانکی در حدود سالهای دهه ۳۰ شمسی (تقریباً ۷۰ سال پیش) به ایشان اعلام کرده بودند: ما جلالیهای پتک نیز در اصل، بهمئی میباشیم.
خیر جانکی هستیم
روی چه سندمعتبری ادعا میکنی جلالی هاجانکی هستن اون سندمعتبروشجره نامه رانشان بده تاماهم ببینم
جلالی های پتک لپوئی وقلعه شیخ ازنظرگویش خیلی به طایفه احمدی نزدیک و حتی یه حس گیوگری و نزدیکی بین انهاوجودداره و بطور ساده عنوان کنم که خونشون باهم میجوشه.
سلام
همانگونه که در کامنتهای سالهای قبل در پاسخ به احدی از مخاطبین درباره اصالت جلالیهای پتک نیز اشاره گردید؛ به فرموده زندهیاد حاج ناصرخان خلیلی (فرزند مرحوم حاج محمدعلی خان خلیلی ایلبگی بهمئی)، شادروان مُلا نورالله جلالی از بزرگان طایفه جلالی جانکی در حدود سالهای دهه ۳۰ شمسی (تقریباً ۷۰ سال پیش) به ایشان اعلام کرده بودند: ما جلالیهای پتک نیز در اصل، بهمئی میباشیم؛ ضمن اینکه پیران و بزرگان طوایف جلالی بهمئی (باولی، شوسنی، کمبری و شهنظری) قویاً و با تأکید خود را بهمئی دانسته و بدان افتخار میکنند.
عجبا ملانوراله بیژن جلالی شوهر عمه بابای منه!میگم شما این حرفو از کجا اوردی و اینجوری داری قویا تکرار میکنی… بلفرض که این حرف هم ایشون گفته باشه شما از بزرگان جلالی که هم سن یا هم دوره ایشون هستند یا از بچهای ایشون برو سراغ بگیر ببین این حرف شمارو قبول میکنن بعد بیا اینطور حرف بزن عجباااااا… واگر کمی دقت کنید جلالی ها روی جانکی بودنشون تعصب خاصی دارند و به هیچ وجه قبول نمیکنند که بهمیی باشند و به جانکی بودن خودشون مثل جلالی های کهگلویه که خودشون بهمیی میدونن و افتخار میکنند جلالی های پتک هم به جانکی بودن خودشون نیز افتخار میکنند. فقط موندنم جدیدا جریان چیه دیگران چشونه که میخوان پتک جلالی بهمیی جلوه بدهند😐موفق باشید💐
سلام
ضمن سپاس از ابراز محبت و توجه آن مخاطب گرامی، موارد زیر جهت تبیین بیشتر موضوع مطرح میگردد:
1- چنانکه در کامنت قبلی نیز اشاره شده، منبع کلام مذکور، زندهیاد حاج ناصرخان خلیلی (فرزند مرحوم حاج محمدعلی خان خلیلی ایلبگی بهمئی) به نقل از شادروان مُلا نورالله جلالی از بزرگان طایفه جلالی جانکی در حدود سالهای دهه ۳۰ شمسی (تقریباً ۷۰ سال پیش) بوده است.
2- در این مجال کلام شادروان ملا نورالله جلالی آورده شده؛ آن مخاطب محترم آزاد است که بیانات نقل شده از آن مرحوم را نپذیرد و این امر خود چیزی جز رواج فرهنگ گفتگو و تبادل نظر نخواهد بود.
3- همانگونه که بارها اشاره گردید ایلات و طوایف را از دو زاویه میتوان نگریست:
الف) نسب و ریشههای خونی: که ناظر بر خویشاوندی پدرتباری در طول نسلها میباشد.
ب) سازمان سیاسی اجتماعی: که در آن علاوه بر روابط خونی، اتحادها (برد و چو/خین و چو) و جابجاییها نیز نقش مهّمی ایفا میکنند.
حال اگر به نقل قول مذکور با دقت بیشتری نگریسته شود به نظر میرسد کلام شادروان ملا نورالله جلالی ناظر به مورد (الف) یعنی نسب و ریشههای خونی بوده است، آنجا که بیان کردهاند «در اصل». ناگفته پیداست این موضوع در صورت پذیرش نیز نفیکننده جانکی بودن جلالیهای پتک در سازمان سیاسی اجتماعی جانکی نمیباشد.
4- درباره اینکه آن مخاطب نوشته است «فقط موندنم جدیدا جریان چیه دیگران چشونه که میخوان پتک جلالی بهمیی جلوه بدهند» بایستی گفت سازمان سیاسی اجتماعی ایل بهمئی در عصری که ایلات و طوایف در تمامیت وجوه خویش پایدار بودهاند کاملاً مشخص بوده و بهمئی دات کام نیز هیچگاه نظر بر آن نداشته که آن را نادیده گرفته و سایر طوایف و تیرهها را بدان اضافه نماید؛ در همین رابطه کلام شادروان ملا نورالله جلالی برای نخستین بار در پاسخ به احدی از مخاطبین به نام جلالی بوده که به تاریخ 1393/06/30 (هشت سال پیش) اظهار داشته بودند جلالیها دویست سال قبل از جانکی به بهمئی پیوستهاند، آورده شد. گویی مخاطب دیگری هم در چند کامنت قبلتر جلالیهای خوزستان، بوشهر، بندرعباس، خراسان و… را کردتبار معرفی کرده است.
فارغ از موارد فوق، باید گفت همانگونه که در بخش «درباره ما» نیز گفته شده هدف از راهاندازی این پایگاه «شناخت از هویت و اصالت خویشتن» و «شناخت و آگاهی از یکدیگر» در پرتو مکالمه و تبادل نظر میباشد؛ امید که همتباران لر با سرلوحه قرار دادن منطق گفتگو الگویی برای سایر هموطنان باشند.
بله منم از پدربزرگم شنیدم که ما جلالی های پتک هم کرد هستیم در اصل از کرمانشا هستیم که بعدها با پیوستن به جانکی ها در شمار جانکی ها محسوب میشوند و روی جانکی متعصب هستیم.
سلام
ضمن تشکر مجدد از توجه جنابعالی، جهت ایجاد قابلیت استناد، آن مخاطب محترم نام پدربزرگ خویش را ذکر کنند.
خدارحمت کنه مرحوم ملانورالله از بزرگان طایفه جلالی که که به درستی به اصل ونسب خودش که اصالتا احمدی هستن اشاره کرد.روحش شاد و یادش گرامی باد
خدارحمت کنه مرحوم ملانورالله از بزرگان طایفه جلالی که به درستی به اصل ونسب خودش اشاره کرد و گفت مادراصل احمدی هستیم شمائی که ادعا میکنی جانکی هستی در کجای شجره نامه جانکی اسمی از طایفه جلالی برده شده است خواهشن با مدرک وبادلیل صحبت کنید حالا شما تا۱۰۰سال دیگه بگوجلالی جانکیه چون سندومدرک معتبری برای اثبات آن نداری قابل توجیه نیست مگراینکه شمابخاین خودتون به جانکی بچسبونین اکثریت به غریب اهالی روستاهای لپوئی وگرک وقلعه شیخ وخودراجزئی ازطایفه بزرگ احمدی میدانن
این حس گویگری و نزدیکی علتش هم ولایتی بودنه ما جلالی های پتک و لپویی و… جانکی هستیم
روی چه سندمعتبری ادعا میکنی جلالی هاجانکی هستن اون سندمعتبروشجره نامه رانشان بده تاماهم ببینم
سلام
دهه باقر باولی در کجا سکونت دارن؟
سلام
تا سالهای دهه چهل شمسی یعنی زمانیکه سازمان ایلی بهمئی پابرجا بوده، ناحیه گچ بلند در نزدیکی تنگه ماغر محل سکونت دهه باقر از طایفه باولی بوده است.
سلام
میشه برا توضیح دهید که جمعیت باولی های بهمئی چقدر است
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای آرین
دکتر نادر افشار نادری جمعیت باولیها را در دهه چهل شمسی (بیش از پنجاه سال پیش) بشرح زیر بیان کردهاند:
دهه شهمسیر 91 خانوار
دهه حسـن 63 خانوار
دهه الماس 59 خانوار
دهه جومرد 44 خانوار
دهه باقر 33 خانوار
جانکی هستیم ،
هیچوقت یاد ندارم پدرم گفته باشه بهمئی یا هیچکدوم از فامیلامون ..
سلام
ضمن تشکر از توجه جنابعالی، همانگونه که بارها اشاره گردید ایلات و طوایف را از دو زاویه میتوان نگریست:
1- نسب و ریشههای خونی: که ناظر بر خویشاوندی پدرتباری در طول نسلها میباشد. در این راستا 2 نقل قول درباره جلالیهای پتک شنیده میشود:
الف) نقل قول شادروان ملا نورالله جلالی
ب) نقل قول افرادی چون جنابعالی
به هر حال مخاطبین محترم در پذیرش و یا رد هرکدام آزاد میباشند و این امر خود چیزی جز رواج فرهنگ گفتگو نخواهد بود. امید که همتباران لر با سرلوحه قرار دادن منطق نقد و تبادل نظر، الگویی برای سایر هموطنان باشند.
2- سازمان سیاسی اجتماعی: که در آن علاوه بر روابط خونی، اتحادها (برد و چو/خین و چو) و جابجاییها نیز نقش مهّمی ایفا میکنند. از این منظر تا جاییکه دانستهها یاری میکند جلالیهای پتک در چارچوب سازمان سیاسی اجتماعی ایل بختیاری (جانکی گرمسیر) شناخته میشدهاند.
ما جلالی های پتک و لپویی و قلعه شیخ و گرگ و باصدی در اصل بهمئی هستیم و افتخار هم میکنیم
گپ درست بزن
روی چه سندمعتبری ادعا میکنی جلالی هاجانکی هستن اون سندمعتبروشجره نامه رانشان بده تاماهم ببینم
احسنت ودرود برشما که اصل و نسبت رو میدونی
پسر کی هستی خونت کجاست
باتشکر جلالی پتک جلالی …..
خواهشن ماباپتکی ها نسبت آن چنانی نداریم وفامیلهای نزدیک مان جلالی های لپویی و قلعه شیخ وگرک هستن و تحت هیچ شرایطی خودمان راجانکی نمی دانیم چون بدون سندوشجره نامه هست
همیشه از پدربزرگم شنیدم که جلالی های پتک جلالی جانکی هستن
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای جلالی
ضمن تشکر از توجه آن برادر محترم، در همین رابطه چنانکه بارها گفته شد، ازنو خاطرنشان میگردد که آنچه از نظر پژوهشگران تاریخ و سیاست در وهلهی نخست مورد نظر است همانا ساختهای سیاسی اجتماعی ایلات و طوایف میباشد؛ در همین راستا تاجاییکه دانستهها یاری میکند، بله! منابع موجود، جلالیهای پتک را از نظر سازمان سیاسی اجتماعی جزوی از جانکی گرمسیر دانستهاند. در واقع بیان ذکر شده به نقل شادروان ملا نورالله جلالی از بزرگان پتک، ناظر بر نَسَب و ریشههای خونی بوده و نه ساختارهای سیاسی اجتماعی.
اگر می گفتن ازبک یا افغانی هستیم باید باور یا قبول کنیم چرا با مدرک و سند معتبر حرف نمیزنید
درود ..اصالت هر کس انسانیت آن است .این افکار قوم گرایی آینده خوبی ندارد
سلام
1- بله! همانطور که آن مخاطب محترم به درستی اشاره نموده و بهمئی دات کام نیز مکرر خاطرنشان کرده است نه تنها همگی ایرانی بلکه در مرتبهی بالاتر همه انسان میباشیم گو آنکه در نخستین روزهای راهاندازی وبسایت در بهار ۱۳۹۲ (ده سال قبل) در آخرین خط بخش «درباره ما» نوشته شد پیشرفت و سربلندی انسانهای آزاده آرزوی ما است دقیقاً برای تأکید بر همین مفهوم بنیادی میباشد که ما گذشته از تمام تقسیمات اعم از بهمئی، لر و ایرانی در نهایت انسان بوده و در آفرینش با سایر همنوعان در دیگر کشورها یکسان میباشیم بنابراین جایی برای تعصبات نابجا وجود نخواهد داشت.
2- منظور آن مخاطب محترم که نوشته است «این افکار قوم گرایی آینده خوبی ندارد» مشخص نمیباشد اما به هر صورت در این رابطه نکات زیر خاطرنشان میگردد:
الف) قومیت، ملیّت و مرزها مفاهیمی واقعی در جهان امروز و مورد تأکید از جانب دولتها و کشورهای مختلف میباشند و نمیتوان بدانها بیتوجه بود؛ ضمناً شاید اگر روزی آرزوی دیرینهی بشر یعنی «آرمانشهر» و مدینه فاضله برآورده شود بتوان امید به از بین رفتن قومیتها، ملتها و مرزها داشت.
ب) پرداختن به قومیت و ملیّت اگر همراه با خودخواهی، برتریجویی و دگرآزاری باشد، امری ناپسند بوده و مورد تأیید نخواهد بود؛ اما اگر توجه به قومیت و ملیّت بر مبنای شناخت و آگاهی از اصالت و هویت خویشتن و در عین حال درک متقابل از تفاوتهای دیگر اقوام و ملتها باشد نه تنها مذموم نبوده بلکه میتواند زمینهساز زندگی مسالمتآمیز گروههای بشری در کنار یکدیگر باشد.
در همین رابطه بایستی به یاد آورد که سیاستورزیهایی چون سرکوب، تحقیر، اختلافافکنی، استضغاف و تبعیض در صدسال اخیر بر علیه مردم لر، خود میتواند نشان از آن داشته باشد که با کمال تأسف در مرز و بوم ایران زمین «یک پای انسانیت میلنگد»
به هر تقدیر شاید به جرأت بتوان گفت آنچه از مشکلات و گرفتاریها بر جامعه ایرانی و ایران میرود به دلیل ضعف و یا نداشتن همان صفت والایی میباشد که پرتوی از انسانیت را جلوهگر است و مردم لر با آن شناخته میشوند یعنی گوهر گرانبهای صداقت.
در پایان به یاد میآورد چنانکه بارها گفته شد پرداختن به اصالت لر موجب افتخار میباشد زیرا به درستی ذات لر چیزی جز صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت نبوده است؛ گویی انسانیت نیز چیزی جز صفاتی چون صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت نمیباشد به عبارتی «اصالت لر یعنی انسانیت».
با سلام و تشکر از کانال خوب و پر محتوای شما
سلام
ضمن تشکر از نظر لطف آن مخاطب گرامی، نوشتن از لر موجب افتخار میباشد زیرا به درستی ذات لر چیزی جز صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت نبوده است.