همانگونه که در پست «شناخت لرهای استان فارس» اشاره شد از منظر تقسیمات سیاسی کشوری، سرزمین «ممسنی» اصلیترین منطقه لرنشین در استان مذکور میباشد که البته دارای پیوستگی تاریخی – جغرافیایی با «سرزمین لر بزرگ» و بهویژه چهاربنیچهی کهگیلویه (بویراحمد، چرام، دشمنزیاری و نوئی) بوده است.
دکتر جواد صفی نژاد در خصوص ممسنیها بیان میدارند: لرهای ممسنی که در مجموع ایل ممسنی را تشکیل میدهند از نظر حضور در تاریخ، بس کهناند و منابع اوّلیه قرن هشتم هجری از آنها با نام «مماسنی» یاد کرده است و همین منابع قدمت تاریخی آنها را تا قرون اوّلیه اسلامی بالا میبرند و اظهار میدارند اینان ردههای مستقل و متفرقهای در قلمرو لران بودهاند که به مناسبتها و ضرورتهای تاریخی از پهنه سکونتی خود جابجا شدهاند.
به هر صورت پیش از پرداختن به موضوع گفتار، اشارهای مقدمهوار به شاخهبندی تبار بزرگ لر میگردد؛ دکتر صفینژاد در این رابطه همانند سایر منابع تاریخی، لرها را شامل دو بخش «لر بزرگ» و «لر کوچک» بیان کرده و پهنه لر بزرگ را در شرق رودخانه «دز» نوشتهاند که از حدود اصفهان تا ساحل خلیج فارس به وسعت حدود 75000 کیلومتر مربع (حدود 61 درصد از کل سرزمین بزرگ لر) را تشکیل میدهد. ایشان در واپسین تقسیمبندی به سال 1395، لر بزرگ را شامل شاخههای زیر عنوان کردهاند:
بختیاری
کهگیلویه
و در این بین «لرهای جنوبی» را به دو ایل «ممسنی» و «حیاتداوودی» گروهبندی نمودهاند. ممسنیها که در جنوب کهگیلویه (بخش بویراحمد علیا) سکونت دارند از چهار طایفه مستقل تشکیل شدهاند که در مجموع قلمرو آنها به حدود 4500 کیلومتر مربع میرسد ولی در گذشته در زمان قاجار قلمرو آنها دارای وسعتی حدود دو برابر بوده است؛ زیرا دو منطقه ماهورمیلاتی و کاکان را قشقاییها از آنها خریداری کردند و دشتروم را در یک عروسی بین طایفه رستم ممسنی و کلانتران بویراحمد به بویراحمدیها بخشیدند. [البته بعداً در تقسیمات سیاسی کشوری بخشهای مذکور در چارچوب شهرستان ممسنی قرار گرفتند. همچنین قابل ذکر است با توجه به اهمیّت سیر تاریخی سرزمین ممسنی، در این مجال، همان پهنه قدیمیتر که پهناورتر بوده مورد توجه قرار خواهد گرفت]
دکتر صفینژاد مینویسند: لرهای ممسنی که سکونتگاه امروزی آنها نیز به همین نام شهرت دارد سرزمینی است سخت کوهستانی با کوههای مرتفع برفگیر، درههای عمیق و جنگلهای وسیع و رودخانه بزرگ فهلیان. این سرزمین حاصلخیز را در گذشته تاریخی «شولستان» میگفتند و قصبه (مرکز) آن به «نوبندگان» شهرت داشت. نوبندگان در قرن چهارم هجری از شهر کازرون بزرگتر بود. پس از خرابی نوبندگان، قریه گرمسیری فهلیان مرکز شولستان (ممسنی) گردید، فهلیان تا سال 1341 مرکز ممسنی بود، ولی در این سال مرکزیت به نورآباد انتقال یافت. نورآباد در جنوب فهلیان در شمال منطقه بَکِش واقع شده است. در نورآباد چشمهای است به نام سراب بهرام که تصویر بهرام پادشاه ساسانی بر روی کوه بالای آن حجاری شده است.
قلمرو جغرافیایی کنونی [دهه پنجاه و شصت شمسی] «شهرستان ممسنی» به وسعت حدود 8000 کیلومتر مربع با جمعیتی حدود 30000 خانوار با حدود 900 روستا در بخش جنوب غربی ایران واقع شده است، همسایگان ممسنی عبارتند از:
در شمال سرزمین کوهستانی لرنشین بویراحمد علیا و قلمرو ترکنشین قشقایی و در غرب آن لرهای بابوئی کهگیلویه [به مرکزیت شهر دوگنبدان/گچساران] سکونت دارند. شرق ممسنی را کوههای اردکان فارس [به مرکزیت شهر سپیدان] فراگرفته است، در جنوب غربی لرهای حیاتداوودی [متمرکز در شهرستان گناوه] ساکناند و حدود جنوبی و جنوب شرقی قلمرو کازرونیها و شیرازیها میباشد. کل منطقه به دو بخش «ماهور میلاتی» و «ممسنی» تقسیم میگردد.
منطقه ماهور میلاتی: منطقهای است تپه ماهوری با وسعت 3000 کیلومتر مربع که با جمعیتی حدود 2000 خانوار در جنوب غربی شهرستان واقع شده است، سطح این منطقه را اغلب سنگگچ و عمق آن را منابع نفتی تشکیل دادهاند و بهمین خاطر محل مناسبی برای کشاورزی نمیباشد ولی چراگاهی است زمستانی و محل قشلاق (گرمسیر) ردههائی از دو طایفه ایل قشقایی. قسمت ماهور که در شرق میلاتی قرار دارد زمینهایش مرتفعتر و به «سربند» شهرت دارد و مرکزش «بابامنیر» و ردههائی از طایفه درهشوری از چراگاههای آن بهرهمند میگردند ولی این منطقه تا سال 1358 قمری [1318 شمسی] ملک مختص طوایف ممسنی بوده است. قسمت میلاتی که به «زیربند» شهرت دارد مرکز آن «میشان» و چراگاههای آن نسبت به منطقه ماهور کم وسعتتر است و مورد بهرهبرداری قشلاقی ردههائی از طایفه کشکولی بزرگ است.
منطقه ممسنی: که بیشتر به بلوک ممسنی شهرت دارد قبلاً جزو شهرستان کازرون محسوب میشد. امروزه خود مستقلاً با حدود 5000 کیلومتر مربع وسعت با جمعیتی حدود 21000 خانوار از چهار قسمت رستم، بکش، جاوید و دشمنزیاری تشکیل شده است. در این محدوده طایفههایی از الوار ممسنی با نامهای چهارگانه فوق در هر قسمت ساکناند و در واقع طوایف مذکور نام ردههای عشایری خود را به قلمرو جغرافیایی مسکونی خود دادهاند و امروز نام هر دو مفهوم بر هم منطبق است.
حاشیه شمالی، شرقی و جنوب شرقی ممسنی دارای مناطق کوهستانی مرتفع و سردسیری است که هر یک از طوایف چهارگانه بخشی از آن را در تصرف دارند. کوچ خانوارهای کوچنده درون منطقهای است بدین مفهوم که دامنه های ارتفاعات به سمت داخل منطقه جایگاه چرای گرمسیری در زمستان و دره های کوهستانی محل چرای سردسیری در تابستان میباشد که وسعت چراگاههای سردسیری نسبت به گرمسیری بمراتب کمتر است.
مشهورترین رودخانه سرزمین ممسنی، «فهلیان» نام دارد که از تنگ پرین در مرز غربی منطقه گذشته به نام رود زهره وارد قلمرو بابوئی میگردد. رود فهلیان خود دارای شاخههای متعددی است که پرآبترین آنها رود محمودی (شش پیر)، کتی و تنگ شیب نام دارند. در منطقه ماهور میلاتی هم دو رود به نام تلخاب و دلوار وجود دارد که پس از بهم پیوستن به رودخانه زهره میریزند و این رودخانه با دریافت سرشاخههای دیگری با نام هندیجان به خلیج فارس میریزد.
از درختان منطقه بلوط فراوان، گلابی وحشی، کیالک (زالزالک)، بن و بادام کوهی، شن و خشک را نام میبرند. توله، چویل، قارچ، جاشیر، زرشک، زول، کنگر و امثال آن از گیاهان سرزمین ممسنی است و علاوه بر اینها از نرگسزارهای طبیعی بهاره در پهنهای به طول حدود 12 کیلومتر که بین فهلیان تا نورآباد میروید یادآور شدهاند. غلات برنج، پنبه، کنجد و نخود از فرآوردههای زراعی منطقه است؛ در برخی نقاط به مناسبت مرغوبیت زمین در حاشیه رودخانهها دوبار در سال به کشت و برداشت برنج مبادرت میورزند؛ مانند شعب بوان که میگویند در شرق فهلیان در دره کوهی جنگلی با چشمه آبهای فراوان قرار دارد و محصول غالب آن غلات است با دو برداشت برنج در سال.
در پایان ضمن اینکه امید است قدمی ناچیز در راه معرفی تبار بزرگ لر برداشته شده باشد، یادآوری میگردد مدنظر خواهد بود تا در آینده در چارچوب گفتارهای جداگانه به سایر جنبههای شناختی ایل ممسنی از جمله تاریخ، جغرافیا و طوایف آن پرداخته شود.