ساختار سیاسی ایل بهمئی در دهه چهل

جهت تبیین بیشتر موضوع، نظر مخاطبین گرامی به نکات زیر جلب می‌گردد:
الف) چنانکه در پست ساختار سیاسی ایلات و طوایف هم ذکر شد اهمیت وجود حکومت از آن منظر است که گفته می‌شود انسان در هیبت موجودی اجتماعی نمی‌تواند به هدف‌های مشترک دست یابد، مگر آنکه به‌درستی سازمان بیابد و قواعد معین طرز عمل را بپذیرد. کارگزاری که در سطح جامعه مسئول اجرای این قواعد و رفتار است و اطاعت را تأمین می‌کند، حکومت نامیده می‌شود.
ب) اگرچه به هر تقدیر پس از سلسله پادشاهی محلی اتابکان لر بزرگ، شاخه‌های آن نتوانستند یکپارچگی و همگرایی سابق را به دست آوردند امّا در ادامه با تلاش رهبران و فرماندهان و همراهی دلاوران و سلحشوران توانستند تا حدودی انسجام و هویت جمعی خویش را حفظ نمایند.
ج) همانگونه که در خط 39 از توضیحات تصویر آورده شده عموم سران و رؤسای ایلات و طوایف لر از جمله بهمئی علی‌رغم اختلاف‌نظرها، سلایق متفاوت و حتّی چنددستگی‌هایی که داشته‌اند، جملگی توان خویش را مصروف در راه حفظ موجودیت، ثبات و گسترش تبارشان می‌کرده‌اند.
د) تا سال 1342، در تمام کهگیلویه، رده‌های قدرت عشایری فرمانروای سنتی سراسر منطقه بودند. در نظام سنتی عشایری مرتع زیربنای زندگی دامی را تعیین می‌کرد. مرتع و ابواب جمعی مربوط بدان جزو تیول خان محسوب می‌شد. زیرمجموعه هر ایلی چندین رده یا شاخه بود. در بهمئی این زیرمجموعه یا رده را تیره می‌نامیدند. هر تیره در محل مشخصی با در اختیار داشتن پهنه‌ای از مرتع تحت شرایطی به دامداری سنتی خود ادامه می‌داد. امنیت، حفاظت، کمک‌های جنبی، جلوگیری از حوادث، مستقیم و غیرمستقیم به عهده خان بود.
هـ) همانطور که در در خط 41 از توضیحات تصویر هم به نقل از آثار زنده‌یاد دکتر نادر افشار نادری اشاره شده، خوانین که به منزله‌ی پدر برای افراد طایفه یا طوایف خود به شمار می‌رفتند در واقع عمو یا عموزاده‌ی بزرگ نیز بودند و رابطه‌ی افراد با آنها تنها رابطه‌ی سلسله مراتب حکومتی نبود.
و) چنانکه در در خط 47 از توضیحات تصویر هم اشاره شده، تفاوت شاخص ساختار سیاسی ایل بهمئی با دیگر ایلات کهگیلویه همان است که دکتر نادر افشار نادری می‌نویسند: بستگان خان می‌توانسته‌اند خان طایفه باشند و برای خود دستگاه حکومتی نیمه‌مستقل فراهم آورند و به همین دلیل اصولاً در ایل بهمئی به ندرت به کدخدایی پرقدرت مانند کدخدایان بویراحمد برمی‌خوریم.
ز) همانطور که در یک خط مانده به آخر، از توضیحات تصویر آورده شده دکتر نادر افشار نادری می‌نویسند: تقسیمات تیره احمدی دارای خان نیست چون خان ایل در سرزمین احمدی ساکن بوده و مستقیماً بر طوایف جلالی، بیژنی و یوسفی حکومت می‌کرده است؛ ولی به هر حال باید توجه داشت که طایفه یوسفی در اصل یک ایل مستقل و کم جمعیت به شمار می‌رود که به قول خود یوسفی‌ها «مستعمره» ایل بهمئی بوده است.
در پایان ضمن پاسداشت «اصالت‌ بهمئی» که چیزی جز صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت نبوده، مجدداً از همه پیران و بزرگان، آگاهان و مطلعین و بزرگوارانی که با همیاری و همراهی خویش، این امر را ممکن ساخته و یاری‌گر بودند تشکر و قدردانی می‌گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *