در ادامهی گفتار پیشین که با تمرکز بر شناخت از جغرافیا و اقتصاد منطقه بابویی ارائه شد، در مجال حاضر تلاش میگردد بیشتر به مبحث خانواده و اجتماع در ناحیه بابویی از توابع کهگیلویه نگریسته شود تا آگاهیهایی از آن به دست آید.
به هر شکل ضمن آنکه در این گفتار تلاش میشود تا با مراجعه به پژوهشهای ارزشمند انجام گرفته توسط تیم پژوهشی گروه عشایری موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با سرپرستی دکتر نادر افشار نادری که طی سفر مطالعاتی به کهگیلویه شناختی درخور از بابویی را به دست داده، به مقصود رسید، شایسته است پیش از ورود به اصل مبحث به نکات زیر عنایت داشت:
- الف) تاریخ، جغرافیا و سرگذشت سیاسی اجتماعی مناطق لرنشین از جمله بابویی را بایستی در گذر زمان و فراز و فرودهایی که داشتهاند نگریست؛ بر همین اساس بررسی جامع و مانع، نیازمند گفتارهای متعدد بوده و از توان یک پست خارج است.
- ب) تمرکز اطلاعات ارائه شده در این گفتار مربوط به دهه چهل شمسی بوده و همان بازه زمانی را مورد بررسی قرار داده و شناخت سایر دورههای زمانی نیازمند پستهای جداگانه است.
- ج) اگرچه مطالب مطرح شده، توسط پژوهشگران اعزامی از دانشگاه تهران و طی بازدید میدانی از منطقه تهیه شده، اهمیت بالایی را به دست میدهد امّا بازهم بر خواننده است تا ضمن پرهیز از پیشداوری، با دقت نقاط قوت و حتی کمی و کاستیهای احتمالی را دریابد؛ چنین منطق و روشی میتواند رواج دهنده فرهنگ تحقیق، گفتگو و تبادلنظر در جهت شناخت از هویت و اصالتها و همچنین آگاهیبخشی از گذشته در راستای ساختن آیندهای بهتر باشد.
حاصل تحقیقات حسن پارسا، یکی از پژوهشگران همراه دکتر نادر افشار نادری در آن پروژه مطالعاتی، موضوع سلسله گفتارهایی درباره مونوگرافی منطقه بابویی است که دومین بخش آن در قالب مبحث فعلی با عنوان اجتماع و خانواده به شرح زیر ارائه میگردد.
درآمد و مصرف خانوار: در آبادی باشت کیفیت و کمیت مصرف، همچنین میزان درآمد میان گروهها متفاوت است و این امر به دلیل آنست که اقتصاد آبادی بر سطح مختلفی از درآمد استوار است که نتیجه آن وجود گروههای مختلف اقتصادی است. هر یک از گروههای مذکور دارای خصوصیات مخصوص هستند. در این مطالعه ۴ ملاک برای تقسیمبندی گروهها در نظر گرفته شده است که عبارتند از:
- زمینداری
- کاسبی
- دامداری
- بازیاری و کارگری
بر اساس این ملاکها روی ۱۱ خانوار از مجموع ۱۶۲ خانوار آبادی باشت محاسبه درآمد و مصرف صورت گرفته است خانوارهای محاسبه شده به گروههای مختلف اقتصادی تعلق دارند. بنابراین محاسبه مذکور نمایشگر وضع درآمد و مصرف در تمام آبادی باشت است.
- گروه الف: شامل ۲ خانوار است که قبلاً مباشر بودهاند و حالا روی زمینی که دارند زراعت میکنند و بیشترین مقدار زمین را بعد از خان در آبادی دارا هستند
- گروه ب: یک خانوار است که هم کشاورز است و هم دامدار
- گروه ج: شامل ۴ خانوار است که هر خانوار هم کشاورزند و هم کاسب
- گروه د: شامل ۴ خانوار است که بازیار و کارگرند، ۲ خانوار از اینها برای گروه الف بازیاری میکنند
این مطالعه نشان میدهد که گروههای الف و ب عموماً درآمدشان بر مصرفشان فزونی دارد و در باب مقایسه با دو گروه «ج» و «د» تفاوت بارزی در کیفیت مصرف و کمیت درآمد میان آنها وجود دارد به طوری که گروه «الف» و «ب» علاوه بر اینکه مصرفشان دارای کیفیت بهتری بوده است به وسیله مازاد درآمدشان امکان یافتهاند در حدی کشاورزی و دامداریشان را توسعه دهند.
ولی در بین گروه «ج» یک خانوار و در بین گروه «د» ۳ خانوار مصرفشان بر درآمدشان فزونی داشته است و بقیه کسانی هم که از این دو گروه اضافه درآمد داشتهاند در حد ناچیزی بوده است.
محاسبه متوسط مصرف خانوار گویای این مطلب است که بیشترین رقم بودجه خانوار به ترتیب اهمیت به مصرف نان، لباس، روغن، برنج، قند، گوشت و چای رسیده است.
مواد مصرفی دیگری چون نفت، صابون، ادویه، سیگار و کبریت در درجات بعد قرار دارند.
قیمت پارهای از مواد مصرفی در دکانهای آبادی به قرار زیر است:
- نان کیلویی ۶ ریال
- برنج کیلویی ۲۰ ریال
- روغن طبیعی کیلویی ۱۹۳ ریال
- روغن نباتی کیلویی ۵۰ ریال
- قند کیلویی ۳۰ ریال
- چای کیلویی ۲۸۰ الی ۳۰۰ ریال
آموزش و پرورش در منطقه باوی [بابویی]: در گذشته آموزش و پرورش برای عشایر باوى یک امر همگانی محسوب نمیشد بلکه باسواد شدن مختص فرزندان خوانین و کدخدایان بود، لیکن در سالهای اخیر به تدریج این محدودیت کاهش یافته است. در مونوگرافی آبادی باشت کیفیت آموزش و پرورش با تفصیل بیشتری ذکر گردیده است و در اینجا وضع سواد در منطقه بیشتر از لحاظ کمیت تحلیل میشود.
مطالعهای که در مورد وضع سواد در منطقه صورت گرفته است نشان میدهد که در فاصله سالهای (۴۱-۱۳۴۰) و (۴۶-۱۳۴۵) افزایش تعداد دانشآموزان سیر صعودی داشته است به طوری که در سال تحصیلی ۴۶-۴۵ تعداد دانشآموزان به دو برابر سال تحصیلی ۴۱-۴۰ رسیده است.
آمار به دست آمده گویای این مطلب است که باسوادان غیر محصل ۲۲ درصد باسوادان منطقه را تشکیل میدهند که ۱۲ درصد آنها سواد کلاسیک دارند و ۱۰ درصد سواد قدیمی و ۴۲ درصد بقیه باسوادان در سالهای کمتر از ششم ابتدایی و ۱۳ درصد ششم ابتدایی و ۲۰ درصد در سیکل اوّل متوسطه و فقط ۳ درصد سیکل دوم متوسطه تحصیل میکنند. لازم به تذکر است که تحصیلات دبیرستانی فقط در دوگنبدان (مرکز زیرکوه) و باشت (مرکز پشتکوه) باوی صورت میگیرد. ادامه تحصیل دوره دبیرستان برای دانشآموزان منطقه باوی مشکلاتی چون رفت و آمد و سکونت در شهر دارد با این حال کسانی که امکان مالی دارند علاوه بر دو مرکز مذکور به بهبهان و شیراز نیز میروند. با توجه به مشکلات موجود و ضعف بنیه مالی عشایر سیر صعودی افزایش دانشآموزان در سالهای مذکور نشانه گرایش زیاد عشایر باوی به امر تحصیل فرزندان خود میباشد و بر این اساس تدارک وسیعی برای پاسخ به این نیاز عشایر باوی ضروری به نظر میرسد.
آموزش و پرورش در آبادی باشت: آموزش و پرورش در باشت نسبت به سایر دهات باوی دارای سابقه بیشتری است و علت این امر کلانترنشینی آن است. تاریخ مدرسه باشت را حدود ۵۰ سال قبل ذکر میکنند [اواخر دوره قاجار]، گفته میشود اسدخان باشتی پدر خان فعلی [ملک منصورخان باشتی] نامهای به حاکم بوشهر نوشته و تقاضا کرده است که ۲ معلم به باشت اعزام دارد. ظاهراً به نظر میرسد خوانین باوی به خاطر فرزندان خود به این موضوع توجه داشتهاند و در نتیجه مردم ده خصوصاً فرزندان مباشرین و انبارداران کم و بیش از امکانات موجود بهرهمند شدهاند به طوری که اکنون در این آبادی ۱۴ نفر شاغل شغل آموزگاری هستند که ۲ نفر آنها تحصیلات ششم متوسطه دارند و ۷ نفرشان در باشت و بقیه در سایر آبادیهای باوی تدریس میکنند. قابل توجه است که از ۱۴ نفر آموزگار باشتی ۶ نفر آنها از فرزندان و برادران ۲ خانوار مباشر و ۴ نفر از ۲ خانوار انباردار سابق خان و بقیه نیز از بستگان نزدیک آنها میباشند. علاوه بر این از خانوار مباشر، یک نفر دیپلمه در خدمت سپاه دانش و یک نفر دیگر در شیراز ششم ریاضی تحصیل میکند و از خانوار انباردار، پسری برای ادامه تحصیل سیکل دوم متوسطه به بهبهان رفته است.
این مطلب نشانه بارزی از امکان استفاده افراد این گروه اجتماعی از خدمات مربوط به ده باشت است داشتن مشاغل مذکور امکان داده است تا حد و مرزی در تحصیل فرزندان آنها با سایر فرزندان آبادی باشت به وجود آید، با این حال وضع سواد در بین رؤسای خانوارها در حال حاضر بیان کننده گذشته آموزش در باشت است از ۱۶۲ نفر رئیس خانوار ۱۰۸ نفر بیسواد و ۲۸ نفر سواد قدیمی و ۲۶ نفر سواد کلاسیک دارند، همسران روستای خانوار عموماً بیسوادند ولی در سالهای اخیر امکانات بیشتری فراهم شده و گرایش بیشتری به تحصیل به وجود آمده است به طوری که فعلاً در دبستان و دبیرستان باشت ۳۸۰ دانشآموز تحصیل میکنند که فقط ۵۰ نفر آنها از دهات مجاورند و ۳۳۰ دانشآموز بقیه متعلق به ده میباشند، از این تعداد ۱۹۰ دانشآموز در دبستان و ۱۴۰ دانشآموز در دبیرستان تحصیل میکنند، در بین ۱۹۰ دانشآموز دبستان ۳۷ دختر دانشآموز است که این رقم ۵۰ درصد کل دانشآموزان دختر را در منطقه باوی تشکیل میدهد و همچنین ۵۰ دانشآموز از دهات مجاور که دبستان ۶ کلاسه و دبیرستان ندارند برای ادامه تحصیل به باشت میآیند در بین این دانشآموزان چند نفری از دهات تلچگاه و آبدهگاه هستند که نسبتاً با باشت فاصله زیادی دارند و آمد و رفتشان به طور روزانه میسر نیست و ناچارند که در باشت و دهات مجاور سکونت داشته باشند، ۷ دانشآموز به طور جمعی در اطاقکی از قهوهخانه ده زندگی میکنند و عصر پنجشنبه به دهات خود میروند و عصر جمعه باز میگردند. چند نفری هم به دهات مجاور باشت میروند و در میان خانوادههای فقیر زندگی میکنند و با دادن چند من گندم به یک خانوار فقیر در آنجا جایی برای خود تدارک میبینند به این ترتیب ضمن کمک به معیشت چنین خانوارهایی امکان زندگی تحصیلی این دسته از دانشآموزان نیز فراهم میگردد. [مثالی دیگر از تعامل و تعاون ایلیاتی که قبلاً در گفتار مال ملا موسی نیز به موردی از این دست همکاریها اشاراتی شده است]
توضیح: گذشته از مورد بابویی و به طور کلی بایستی به یاد آورد همانگونه که در گفتار مونوگرافی چرام؛ خانواده و اجتماع گفته شد اگرچه رهبری جامعه لر در گذر تاریخ مخصوصاً دوره پس از اتابکان (شاهان) لر دارای نقاط قوت و ضعف، فراز و فرودها، سلایق متفاوت، اختلافنظرها و حتی چنددستگیها بوده اما در کلیت امر میتوان گفت دارای عملکردی قابل قبول به ویژه از زاویه دید «حفظ هویت» و همچنین درک شرایط و مقتضیات زمانه بوده است.
در همین راستا نیز ذکر گردید که هرچند در گذشتهی تاریخ کشور، سوادآموزی مختص به طبقات خاصی از جامعه بوده و این مورد به صورت یک سنت درآمده بود اما در قرن اخیر و بنابه همان هماهنگیِ ذکر شده با شرایط و مقتضیات زمان (که خود ناشی از روحیه عملگرای لرها بوده)، نظام سیاسی مردم لر نیز در جهت تعلیم و تربیت معلم همت گمارده بود.
همکاری جمعی در امر تولید و مصرف: در آبادی باشت سازمان رسمی همکاری دستهجمعی در تولید وجود ندارد بلکه سازمان غیر رسمی تولید دستهجمعی به صورت شراکت و یا کمک به یکدیگر وجود دارد؛ در این ده شیوه تولید اهمیت چندانی ندارد مخصوصاً که سازمان آبیاری و زراعت آبی ندارند.
خانوارهای نسقدار در درجه اول خود و در درجه دوم با همکاری خویشاوندان نزدیک و در صورت نیاز در درجه سوم از همکاری همسایگان و دوستان خود برخورد از میشوند.
همکاری و شرکت در امر تولید بین برادران بیشتر از همه متداول میباشد که به صورت شراکت نسق خود را کشت میکنند و در تمام موارد از شخم و پاشیدن بذر تا درو و برداشت محصول و حمل آن به ده، همکاری وجود دارد و فقط در مصرف مستقلاً دخالت دارند.
همکاری جمعی در امر تولید کشاورزی بیشتر در بین گروه نسقدار ملاحظه میشود من باب مثال اگر شخصی برای شخم و کشت بذر در نسق خود وسیله در اختیار نداشته باشد تقاضا میکند تا گاو یا الاغ برای مدت یک یا دو روز در اختیار او بگذارند تا بذر خود را بکارد و همچنین هنگام درو اگر به تنهایی قادر به انجام درو نباشد و امکانات وی اجازه گرفتن دروگر را ندهد از اهالی ده کمک میخواهد و این کمک از طرف اهالی ده به طور دسته جمعی و بلاعوض صورت میگیرد و متقابلاً شخصی که به او کمک میشود خود را موظف میداند که در صورت لزوم کمک آنان را به انجام کارهایی جبران کند.
به این ترتیب همکاری در امر تولید بین خویشاوندان و همسایگان و اهالی ده همواره معمول میباشد. در صورتی که خانواری از اهالی ده قادر به تأمین معیشت خود نباشد از بین گروه نسقدار بنابه توصیه معتمدین و ریشسفیدان هر یک مقداری گندم تعهد میکنند که در موقع برداشت محصول به شخص مستحق بدهند بنابراین ملاحظه میشود که در مصرف نیز نوعی همکاری در بین اهالی ده وجود دارد.
بازیار: بازیار به کسی اطلاق میگردد که نه زمین دارد و نه گاو و بذر و فقط روی زمین دیگران کار میکند و از برداشت محصول ¼ متعلق به اوست و علاوه بر سهمی که از محصول میبرد جیره زمستانی هم دارد جیره عبارتست از نیم من محلی قند، ۸۰ مثقال چای و ۱۰ من گندم که مطابق قرارداد بایستی به وی داده شود. معمولاً علاوه بر جیره قراردادی، برای جلب رضایت بیشتر کت و شلوار و کفش هم از طرف زمیندار به او داده میشود.
در صورتیکه بازیار جیره زمستانی نگیرد هنگام برداشت محصول یک سوم سهم میبرد ولی این روش خیلی معمول نیست به طوری که سال جاری از ۲۷ نفر بازیار فقط ۳ نفر به این شکل سهم بردهاند.
کارگر کشاورزی و دروگر: کارگر کشاورزی به کسی گفته میشود که در امر کشت و درو برای زمیندارها به طور روزمزد کار میکند و هیچ نوع مزایای دیگری علاوه بر دستمزدش ندارد و میزان دستمزد روزانه ۶۰ ریال است. این افراد بیشتر بازیارانی هستند که به سبب کمبود درآمد به امور کارگری میپردازند زیرا کارگری در امور کشاورزی، کاری نیست که به تنهایی معیشت خانوار را تأمین کند.
دروگر بابت یک روز کار ۲ من محلی گندم یا جو مزد میگیرد و غذای روزهایی که کار میکند به عهده صاحب زمین است. دستهای از دروگران به صورت اجاره کار میکنند و نرخ مشخصی برای کارشان معمول است مثلاً برای درو ۱۰۰ من بذرافکن ۱۰۰ من محلی مزد میگیرند و در طی چند روز کارشان را انجام میدهند.
در ۲ سال اخیر با ورود کمباین و تراکتور به منطقه خصوصاً به ده باشت از میزان کار این افراد کاسته شده است.
مبادله در آبادی باشت: نظام پیلهوری و مبادله در آبادی باشت در مقایسه با عشایر دیگر کهگیلویه دارای تفاوتهای زیاد است. معمولاً ایلات دیگر این منطقه از نظر طرق معامله و مبادله دارای وضع کم و بیش مشابهاند، اما ایل بابویی و مخصوصاً آبادی باشت نمونه خاصی از روابط مبادلاتی در منطقه عشایرنشین کهگیلویه میباشد.
نخستین وجه تمایز در زمینه مبادلات میان افراد ایل بابویی و عشایر دیگر در انحصار رابطه مبادلاتی است که در ایلات [دیگر کهگیلویه] منحصراً در دست افراد غیر بومی است؛ بدین ترتیب که چه بازار و چه افرادی که وسیله ارتباط عشایر با بازار هستند تماماً به جامعه غیر عشایری که معمولاً افراد آن یا بهبهانیها هستند یا کازرونیها منحصر است [اما] در ایل بابویی چنین نیست؛ امروزه به علل بسیار باشت به صورت یک مرکز مبادلاتی درآمده است از سکنه آبادی باشت گروه نوظهور کاسبپیشهای جانشین پیلهور غیر بومی شده است. مبادله نقدی که در عشایر دیگر دیده نمیشود در باشت نسبتاً امری رایج است. انحصار بازار تهیه اجناس که سابقاً شهرهای معین و مشخصی بود شکسته شده و کسبه باشت برای تهیه جنس به دوگنبدان، بهبهان و کازرون سفر میکنند.
اکنون در باشت ۲۵ دکاندار به کسب مشغولند که فقط دو نفر آنها بومی نیستند. ۲۳ کاسب بومی هم به شغل مذکور مشغولند هم به کار کشاورزیشان ادامه میدهند.
مقایسه بین تعداد خانوارهای آبادی باشت و تعداد دکانهای آن میزان نامتناسبی را به دست میدهد. بدین صورت که برای تقریباً هر ۷ خانوار یک دکان وجود دارد. با در نظر گرفتن قدرت خرید خانوارهای باشت روشن میشود که آبادی باشت بـه ۲۵ دکان احتیاج ندارد.
میدان فعالیت کسبه باشت فقط به این آبادی منحصر نمیشود بلکه قسمتی از عشایر پشتکوه باوی با پیلهوران و کسبه باشت در معامله هستند.
به طور خلاصه در آبادی باشت دو نوع معامله دارد، پیلهوری و دکانداری، به این ترتیب که تعدادی از دکاندارها پیلهوری هم میکنند، پیلهورها کسبه متحرکاند که به نقاط مختلف پشتکوه باوی میروند و جنسشان را میفروشند. معمولاً سودی که پیلهوران از معامله میبرند بیشتر از دکانداران است. شیوه مبادلاتی که وسیله پیلهوران انجام میشود اغلب مدتدار و جنس به جنس است.
دکانداران بر خلاف پیلهورها تحرک مکانى ندارند. معاملاتی را که انجام میدهند در خود باشت است، سود حاصل از این معاملات کمتر از مبادلات پیلهوری است. در بین دکانداران باشتی پیش خرید محصولات کشاورزی و نزولخواری نیز معمول است.
اماکن عمومی آبادی باشت: در گذشته این آبادی فاقد امکنه عمومی بود ولی در سالهای اخیر که جاده شوسه باشت – چرام احداث شد با ساختن قهوهخانهای در کنار جاده اولین امکنه عمومی به وجود آمد و ساختمان مسجدی که در سال جاری در دست ساختمان میباشد دومین محل عمومی است که ایجاد میگردد. مردم آبادی از حمام عمومی محرومند و حمامها[ی] خصوصی به طور محدودتری مورد استفاده جمعی قرار میگیرد.
پارسا همچنین به ذکر توضیحات بیشتر درباره سه محل عمومی یعنی قهوهخانه، حمام و مسجد میپردازد که شرح آن در ادامه به شرح زیر خواهد آمد:
قهوهخانه: قهوهخانه یا مسافرخانه باشت که در سالهای اخیر به وجود آمده است تنها محل تجمع مردم آبادی است در این قهوهخانه علاوه بر مردم آبادی از پیلهوران و مسافرین غیر بومی که به این ده و دهات دیگر منطقه برای خرید و فروش اجناس و یا مراجعه به درمانگاه سپاه بهداشت رفت و آمد دارند پذیرایی میشود قهوهچی یکی از نوکران سابق خان است که اکنون مالک زمین است و بازیار بر روی زمین او کار میکند، انگیزه این شخص در ساختن قهوهخانه تصوری است که نسبت به آینده آن دارد زیرا فکر میکند با افتتاح جاده شوسه، رفت و آمد منطقه چرام به شهر دوگنبدان از این طریق انجام میشود و در نتیجه کسب او رونق پیدا میکند ساختمان قهوهخانه از ۳ اطاق تشکیل میشود که فعلاً یکی از اطاقها به توقف مسافرین و پیلهوران اختصاص دارد و در اطاق دیگری دانشآموزان آبادیهای اطراف که برای تحصیل به دبستان باشت آمدهاند زندگی میکنند. در این قهوهخانه چای، پپسی، نان، تخممرغ، ماست و کره مصرف میشود.
حمام: در این آبادی حمام عمومی وجود ندارد و استحمام در داخل خانهها انجام میشود. ۲۷ خانوار که وضع مناسبتری نسبت به سایرین دارند در داخل خانههای خود حمام ساختهاند. این حمامها عبارتست از اطاقکی که کف آنرا سیمان کردهاند و در خارج آن بشکه آبی قرار دادهاند که در داخل اطاقک به وسیله لوله و شیری مورد استفاده قرار میدهند آب مورد مصرف را از چاه داخل منازل تأمین میکنند و برای گرم کردن آب از چوبهای جنگلی و خارهای رملک استفاده میشود و بقیه مردم ده آب گرم تهیه میکنند و در پناهگاهی در داخل طشت مینشیند و خود را میشویند و روی هم رفته به علت کمآبی استحمام به درستی انجام نمیشود. فاصله بین دو استحمام خصوصاً برای آن دسته که وسیله استحمام ندارند طولانی و بین یک تا ۲ ماه است.
مسجد: باشت تاکنون فاقد مسجد بوده است و مردم در داخل منازل خود نماز و مراسم مذهبی را انجام میدادهاند. اخیراً انجمن ده اقدام به جمعآوری پول و خرید زمین برای ساختمان مسجد نموده است که با کمک اداره آموزش و پرورش دوگنبدان در دست ساختمان است.
در ماه محرم ۱۲ روز و در ماه رمضان ۱۵ روز روضهخوانی در ده انجام میشود، به این ترتیب که از روضهخوان دعوت به منازل میشود و برای هر مجلس روضه که میخواند ۵۰ ریال به او میدهند، علاوه بر این هر خانوار نذر بیماری و کشاورزی خود را به او میدهد.
روضهخوان از سادات ده سرآببیز باوی است بر روی هم انجام مراسم مذهبی در این آبادی رونق زیادی ندارد.
توضیح: چنانکه پیشتر هم گفته شد، در زمینه دین و آیین به عنوان یکی از ارکان سازنده هویت، ۲ شاخصه بارز لرها همانا «علویگری» و «فرهنگ تساهل و تسامح» بوده است و نه متشرعگری و انجام متعصبانهی آداب و مراسم مذهبی.
هزینه ساختمان یک خانه: این ارزیابی مربوط است به هزینه ساختمان ۳ اطاق و یک راهرو که جمعاً به طول ۲۰ متر و عرض ۶ متر زیر بنا دارد و متعلق به یکی از زمیندارهاست که در سال ۴۶ ساخته شده است. در این مدت فقط بنای بهبهانی مزد میگرفته و کارگری به عهده بستگان صاحبخانه و اهالی ده بوده است به این ترتیب که صاحبخانه قبل از اینکه کار خود را آغاز کند از بستگان و همسایگان خود میخواهد که به او کمک کنند این کمک بدون دریافت اجرت انجام میشود در این مدت نهار این عده به عهده صاحب ساختمان است و هر روز عدهای در این همکاری شرکت دارند. استمداد از اهالی ده برای انجام چنین کاری بیشتر در بین خانوارهایی که تازه به ده وارد شده و غریباند معمول است چون آنها که ساکن ده بودهاند و وابسته به یکی از گروههای خویشاوندیاند از کمک خویشاوندان خود برخوردار میشوند در تمام مدت ۱۷ روز ۱۵ الی ۲۰ نفر در روز همکاری کردهاند. آوردن خاک به عهده خود صاحبخانه بوده است و معمولاً آوردن سنگ را هم خودشان انجام میدهند ولی این شخص حمل سنگ را به وسیله وانت کرایهای انجام داده است. تهیه گچ در محل به وسیله افرادی از طایفه شیاس صورت میگیرد و هر تنی با کرایه حمل تا سر ساختمان ۳۵ ریال خریداری میشود. تیر چوبی از دهات دیگر که نزدیک به درختهای جنگلی هستند خریداری میشود قیمت یک تیر چوبی ۴ مترى به قطر ۱۵ سانتیمتر بین ۱۵ تا ۲۰ ریال خرید و فروش میشود.
ابعاد اطاقها و راهرو:
اطاق ۴× ۴ متر
اطاق ۴ × ۵
اطاق ۴ × ۷
راهرو ۶ × ۴
سازمانهای دولتی و خدماتی: سازمانهای دولتی که در آبادی باشت در حال حاضر وجود دارد عبارتست از:
- نمایندگی آموزش و پرورش منطقه پشتکوه
- درمانگاه و مرکز سپاه بهداشت
- دفتر پست
نمایندگی آموزش و پرورش: آبادی باشت مرکز آموزش و پرورش تمام منطقه پشتکوه است در این مرکز یک نفر به نام نماینده آموزش و پرورش و یک نفر به عنوان راهنمای سپاه دانش نظارت بر امور تمام دبستانهای دولتی و سپاهی دانش منطقه را انجام میدهند. محل کار این دو نفر در دبستان و دبیرستان باشت است. سازمان دبستان ۷ آموزگار و دبیرستان ۵ آموزگار دیپلمه دارد که بر روی هم ۱۴ نفر میشوند از این عده ۷ آموزگار بومی و بقیه غیر بومی هستند.
مرکز سپاه بهداشت منطقه پشتکوه: سازمان سپاه بهداشت از یک پزشک و ۲ کمک پزشک و یک راننده تشکیل میشود پزشک درمانگاه ۳ روز در هفته از بیماران آبادی دیدن میکند و بقیه روزهای هفته را هر روز به یک قسمت از منطقه میرود و از بیماران معاینه به عمل میآورد و داروی مجانی در اختیارشان میگذارد. روزانه به طور متوسط بین ۵۰ الی ۶۰ بیمار به درمانگاه مراجعه میکند.
دفتر پست: دفتر پست در سال ۴۶ افتتاح ولی عملاً در سال ۱۳۴۷ آغاز به کار کرده است. سازمان این دفتر از یک کارمند و یک مستخدم تشکیل میشود توزیع نامهها در آبادی باشت و سایر آبادیهای پشتکوه به وسیله افراد محلی صورت میگیرد.
انجمن ده و شرکت تعاونی روستایی: انجمن ده و شرکت تعاونی روستایی به منزله سازمان واحدی هستند چون اعضای هر دو سازمان را معتمدین محل تشکیل میدهند. با وجود اینکه شرکت تعاونی از طرف اداره اصلاحات ارضی و اعضای انجمن ده با رأی اکثریت مردم ده و حکم بخشدار انتخاب میشوند معذالک ۵ نفر از معتمدین محل که ضمناً هر یک از آنها متنفذین گروه خویشاوندی خاصی هستند عضویت هر دو انجمن را به دست آوردهاند.
اسامی اعضای انجمن ده و شرکت تعاون روستایی در سالهای قبل به شرح زیر بوده است:
۱- سیاوش حبیبی (از تیره گشین رئیس انجمن ده و مدیرعامل شرکت تعاون)
۲- علی گرجیزاده (از تیره دولیاری)
۳- بهمن تاجگردون (از طایفه گوهرگانی)
۴- حسین جعفری (طایفه کهنه قلعهای)
۵- حمدالله کریمی (طایفه آقایی بویراحمد)
از جمله اقداماتی که تاکنون از جانب انجمن ده صورت گرفته است همکاری با اداره اصلاحات ارضی در تقسیم نسق بین زارعین و مالک است. تعیین یک پنجم سهم مالک از نسق کشاورزان و رفع اختلافات ملکی زارعین نیز با نظر آنها انجام شده است. همچنین در سال ۱۳۴۶ انجمن اقدام به جمعآوری پول برای خرید زمین از خان سابق جهت ساختمان مسجد در ده نموده است که با کمک اداره فرهنگ دوگنبدان در دست ساختمان است. انجمن ده تا کنون ۲٪ سهم دولت از برداشت محصول کشاورزان را که اختصاص به عمران و آبادی ده دارد وصول نکرده است.
کار اصلی و اساسی شرکت تعاونی گرفتن وام و توزیع آن بین اعضای شرکت و تهیه نفت به قیمت دولتی برای کشاورزان عضو میباشد.
- وام تعاونی: در سال ۱۳۴۶ از شرکت تعاونی روستایی، ۱۴۱ نفر وام دریافت داشتهاند ولی نباید تصور شود که گیرندگان وام ۱۴۱ خانوار بودهاند بلکه در حقیقت گیرندگان وام همان ۱۲۷ خانوار زمیندار هستند که بعضی از رؤسای خانوارها سهمی به نام همسر و یا فرزندان خود دارند. مطالعهای که در مورد چگونگی مصرف وام تعاونی صورت گرفته است گویای این مطلب است که بیشترین درصد از مبلغ کل وام دریافتی صرف امور کشاورزی شده و رقم بعدی با مختصر تفاوتى به مصرف ادای قرض رسیده است و سومین رقم اختصاص به بخش دامداری (خرید گوسفند و گاو شیرده) داشته است و چهارمین رقم وام دریافتی مربوط به دکانداران است که با خرید جنس وسیله کسب خود را فراهم کردهاند و درصد قابلتوجه بعدی به مصرف ساختمان رسیده است.
آسیاب: در گذشته بخش باشت، آسیاب آبی داشته است که با خشک شدن قنوات بلااستفاده مانده و متروکه شده و جای آنها را مکینههای آردی (آسیاب موتوری) گرفته است.
در حال حاضر دهات بخش باشت از آسیاب آبادی باشت که متعلق به «ملک منصورخان باشتی» میباشد استفاده میکنند اداره این آسیاب موتوری را کارگری به عهده دارد که اصلاً بختیاری و در استخدام خان است و اجرت وی روزانه ۴۰ ریال میباشد این شخص اوقات فراغت از کار آسیاب را صرف امور دیگری در داخل منزل مالک میکند و غذای خود را نیز در آنجا میخورد.
توضیح: همانگونه که در گفتار «مونوگرافی چرام؛ جغرافیا و اقتصاد» ذکر گردید، از نظر ادمین سایت، گذشته از فراز و فرودها بر مبنای نقاط قوت و ضعف، تقلیل دادن جایگاه سازمان سیاسی سنتی مردم لر به «مالک» درست به نظر نمیرسد زیرا چنانکه بارها گفته شد نقش تاریخی آن در گذر زمان فراتر از بحث مالکیت بوده هرچند مالکیت نیز یکی از حدود وظایف و اختیارات آن را در بر میگرفته است.
به هر تقدیر پارسا در ادامه مینویسد: مزد آسیاب بر اساس من محلی دریافت میشود که میزان آن بابت هر من بین ۳ تا ۴ ریال میباشد؛ اختلاف میزان مزد ناشی از نوسان قیمت گندم است که بین ۳۰ تا ۴۰ ریال تغییر میکند.
وسیله رفت و آمد به شهر: همه روزه ۲ اتومبیل وانت وسیله رفت و برگشت مردم باشت و دهات مجاور را به شهرهای دوگنبدان و کازون و بهبهان فراهم میکند و عشایر بخش باشت میتوانند برای انجام کار و خرید مایحتاج و معاملات خود صبح از ده خارج و عصر همان روز باز گردند.
این ۲ وانت متعلق به حسین جعفری است که از معتمدین ده و عضو انجمن ده و شرکت تعاونی و مالک تنها تراکتور ده میباشد. رانندگی وانت را خود همین شخص و برادرش که ضمناً شریک او هم هست به عهده دارند. میزان کرایه رفت و برگشت برای کازرون در قسمت جلو و کنار راننده ۵۰ ریال و در قسمت عقب ۴۰ ریال و برای به دوگنبدان ۴۰ ریال و ۲۰ ریال است. اهالی ده و دکانداران برای خرید اجناس مورد لزوم که غالباً به صورت نقد و نسیه با اشخاص معینی در کازرون صورت میگیرد بیشتر به کازرون میروند.
معتقدات: پیش از پرداختن بدین بخش لازم است درباره معتقدات عموم لرها یادآوری گردد که در معنای دینی و مذهبی، میتوان آن را شکلی خاص و سازمان یافته از مجموعه عناصری از دین اسلام و حتی رگههایی از اعتقادات پیشا اسلامی مورد نظر قرار داد که در آن به ویژه عنصر مدارا، تساهل و تسامح جلوهگری میکند.
در همین راستا همانطور که در پست هویت و فرهنگ ایل بهمئی گفته شد یکی از عناصر هویتی بهمئیها و طبعاً مردم لر، دین و آئین بوده است؛ گو اینکه دکتر نادر افشار نادری درباره دین و آیین مذهبی بهمئیها در دهه چهل خورشیدی مینویسند: همه عشایر بهمئی مسلمان و شیعه اثنی عشری هستند و تا آنجا که قلب صاف و نیت پاک آنها گواهی می دهد، به دستورات دینی پایبند و معتقدند؛ قابل انتظار است چنین مطلبی درباره سایر لرتباران از جمله لرهای کهگیلویه و طبعاً بابوییها نیز صدق کند.
به هر شکل، پارسا در این خصوص میآورد: در گذشته مردم این منطقه برای شفای بیماران و نجات از قحطی و خشکسالی و دفع آفات کشاورزی و دامی خود تنها امیدشان توسل به دعای دعانویسان بوده است و این تصوری است که در طول سالهای متمادی بر زندگی آنها حکومت کرده و هم اکنون به میزان کمتری پایبند آنند.
پارسا در ادامه مینویسد: در جنوب آبادی باشت محلی است که امامزاده محمود گفته میشود و در سال ۴۶ مردم باشت به کمک یکدیگر برای آن گنبدی ساختهاند و زیارتگاه آنهاست و همه ساله به آنجا میروند و برای نزول باران دعا میکنند. در سال ۴۶ این مراسم در روز ۱۲ آذر ماه برگزار گردیده است و تصادفاً ۲ روز بعد باران کافی میآید و زمینه برای کشت گندم فراهم میشود.
توضیح: مدنظر میباشد تا در گفتاری جداگانه، مطالبی درباره قبور مورد احترامی که قبلاً در میان مردم لر به نامهای «پیر، بابا، شاه و شاهزاده» نامیده میشدند و بعدها با عنوان امامزاده هم مورد خطاب قرار گرفتند تهیه و منتشر گردد.
در پایان ازنو مؤکداً خاطرنشان میشود هرچند در این مجال تلاش گردید تا با ارائه مطالبی، شناختی از اصالت و هویت بابوییها در قامت بخشی از مردم لر به دست داده شود امّا بازهم بر خواننده است تا ضمن پرهیز از پیشداوری، با دقت نقاط قوت و حتی کمی و کاستیهای احتمالی را دریابد.
در هر حال بهعنوان حسن ختام ضمن آرزوی تندرستی برای همه تلاشگران عرصه شناخت و معرفی عشایر بهویژه تبار بزرگ لر، مجدداً گرامی داشته میشود یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت این تبار کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند مخصوصاً زندهیاد دکتر نادر افشار نادری که بنیانگذار ارزشمندترین پژوهشها درباره نظام سنتی عشایر لرتبار کهگیلویه بودند.