گفته شده که در منطقه کهگیلویه ۳ ایل بهمئی، طیبی و دشمنزیاری به عنوان ایلات ثلاث مطرح بودهاند؛ گو اینکه همسایگی سه مجموعه مذکور در نیمه غربی سرزمین کهگیلویه عاملی مهّم در ایجاد روابط نزدیک میان آنان بوده است.
به هر صورت در ادامهی گفتارهای پیشین و شناخت قلمرو ایلات کهگیلویه، در مجال حاضر به پهنه جغرافیایی ایل دشمنزیاری در دهه چهل شمسی پرداخته میشود؛ دکتر جواد صفینژاد در این باره بیان کردهاند:
دشمنزیاری منطقهای است کوهستانی واقع در قلب کهگیلویه که همسایه شمالیاش زیلایی، همسایه غربیاش طیبیها و همسایه جنوبی و شرقیاش بویراحمدیهای بویراحمد سفلی میباشند. در این محدوده دشمنزیاری حدود ۱۱۰۰۰ نفر متشکل از دو تیره و دو طایفه مستقل سکونت دارند و جمعیت نسبی آن به ۱۱ نفر در کیلومتر مربع میرسد، دشمنزیاریها اکثراً کوچرو هستند و حدود ۹۱% ساکنین در داخل منطقه کوچ مینمایند.
وسعت منطقه دشمنزیاری ۹۸۴ کیلومتر مربع است و در مقایسه با منطقه کهگیلویه حدود ۵/۶% کهگیلویه قلمرو دشمنزیاریها است. منطقه دشمنزیاری به دو قسمت سردسیری و گرمسیری تقسیم میشود. وسعت هریک از این مناطق عبارتست از:
- سردسیر دشمنزیاری به وسعت ۳۶۰/۵۰ کیلومتر مربع
- گرمسیر دشمنزیاری به وسعت ۶۲۳/۵۰ کیلومتر مربع
سردسیر دشمنزیاری: سردسیر دشمنزیاری منطقهای است مرتفع که رشتههای برفکون کوه حدود آن را از مناطق گرمسیر جنوبی مشخص مینماید، کوههای مرتفع جوکار و رون از کوههای مشهور این منطقه است. درههای واقع در بین این ارتفاعات منطقه را به چهار واحد مستقل جغرافیایی تقسیم نموده است که در اصطلاح محلی به «دلی» (دره) شهرت دارند این واحدها عبارتند از:
دلی جوکار
دلی رون
دلی دالون
دلی گل اسپید
جوکار زیباترین و خوش آب و هوا ترین منطقه سردسیری است، رون دره کشیدهای است بین کوههای رون و دالون واقع شده، دالون چون رون و گل اسپید جنوبیترین منطقه سردسیری است، درههای رون و جوکار هر یک دارای نهر بزرگی هستند که بیشتر دارای شهرت محلی میباشد.
گرمسیر دشمن زیاری: از برفکون کوه به سمت جنوب قلمرو گرمسیری دشمنزیاریها است، از برفکون کوه به سمت جنوب بمرور از ارتفاع کاسته میگردد چه اختلاف ارتفاع شمالیترین منطقه گرمسیری سه برابر بیشتر از جنوبیترین نقاط همان منطقه است.
در منطقه گرمسیری عوامل طبیعی چندی وجود دارد که آنرا به چهار قسمت مشخص تقسیم نموده است، این مناطق مشخص جغرافیایی عبارتند از:
منطقه آبریز و بید انجیر
منطقه رود شور و زیرنا
منطقه کلات
منطقه راک
آبریز و بید انجیر در دامنههای جنوبی برفکون کوه (برف کوه) واقع شده است، رود شور و زیر نا منطقهای است که رود لوداب بدان وارد شده و به رود مارون تغییر نام میدهد پس از زدن قوسی وارد منطقه کلات گردیده و شعبات چندی بدان میپیوندد کلات منطقه وسیعی است که بواسطه وجود رودخانه اماکن مسکونی فراوانی در آن بنا شده است، منطقه راک جنوبیترین منطقه دشمنزیاری است، مرکز این منطقه ده راک و قلعه راک مرکز خاننشین گرمسیری دشمنزیاری بوده است.
به هر سو در این پست سعی شد تا با نگاهی به آثار دکتر جواد صفینژاد همکار و همراه زندهیاد دکتر نادر افشار نادری در گروه عشایری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، به عنوان یکی از پیشگامان معرفی عشایر و به ویژه تبار بزرگ لر، شناختی مقدماتی از حوزه جغرافیایی ایل دشمنزیاری به دست آید تا بلکه قدمی ناچیز در راه معرفی اصالتها برداشته شود.
آیا در دوره شاه صفی دوم در اواخر صفویه شخصی بنام محمدزمان خان از دشمن زیاری ها به منطقه کهگیلویه حکومت میکرده (حاکم محلی کهگیلویه) بوده و دردهدشت حکومت میکرده ؟؟؟ همچین شخصی در تاریخچه کهگیلویه وجودداشته؟؟ و اگه داشته اصلا ارتباطی با گروهی از دشمن زیاری ها داشته یا خیر؟ باتشکر
سلام
ضمن سپاس از توجه آن مخاطب گرامی، موارد زیر جهت تبیین موضوع مطرح میگردد:
۱- در شجرهنامهی موجود که از آن چنین برمیآید شامل سلسله پدران و اجداد خوانین ایل دشمنزیاری (اسفندیار خان جمشیدی فرزند امامقلیخان دشمنزیاری، حیاتقلیخان فرزند مهدیخان و فرجالله خان جمشیدی فرزند سهرابخان) باشد، نامی از محمدزمانخان با آن ویژگیها در حدود دوره زمانی مذکور مشاهده نمیگردد امّا محمدخان گشتاسبی، بلی؛ در همین راستا ناگفته نماند از برای نمونه، دشمنزیاریها، چرامیها، بابوییها و نوییها در بازههایی از قرنهای گذشته دارای جایگاه رفیع در سازمان سیاسی لرهای کهگیلویه بودهاند. به واقع میتوان گفت در هر دورانی برخی ایلات موقعیت پررنگتری در معادلات و تحولات منطقه داشتهاند مثلاً به نقش برجستهی بابوییها در قامت حاکمان کهگیلویه در پست «بهمئیها و حکومت زند» اشاراتی گذرا شده است.
۲- بایستی عنایت داشت عموم سران و رؤسای ایلات و طوایف لر از جمله کهگیلویه علیرغم اختلافنظرها، سلایق متفاوت و حتّی چنددستگیهایی که داشتهاند، جملگی توان خویش را مصروف در راه حفظ موجودیت، ثبات و گسترش تبار خویش میکردهاند.
در پایان ضمن اینکه خاطرنشان میگردد هدف پست فوق صرفاً ارائه آگاهیهایی کلی و مقدماتی از سرزمین ایل دشمنزیاری در دهه چهل شمسی است، پرداختن به سایر جنبههای شناختی دشمنزیاریها چون تاریخ، طوایف و سازمان سیاسی سنتی آنان موکول به گفتارهای جداگانه خواهد بود؛ بنابراین موضوعاتی همچون شناخت از خوانین ایل دشمنزیاری در آن مجالها مورد بررسی مفصلتر قرار خواهد گرفت.
بله وجود داشته کلانتر کهگیلویه مخصوصا هم پلی ساخته اما کی بود و کجایی بود اطلاعی نداریم.شاید نیروی خود حکومت قاجار در منطقه بوده، این فرد قبل از هزار و دویست و پنجاه احتمالا بوده
محمدخان گشتاسبی در دوره نادرشاه ضابطی چهاربینچه کهگیلویه رو بر عهده داشته در جنگ کرنال هم با عده ای از جنگاوران دشمن زیاری تحت فرمانش حضور داشت قبل از محمدخان گشتاسبی در دوره صفویه کلانتران دشمن زیاری نظر می رسه نفوذ زیادی درکهگیلویه داشتن در ابتدای دوره افشاریه و انتهای صفویه یسری تغییراتی در سازمان ایلی دشمن زیاری به وجود اومده مثلا گفته میشه کلانتر دشمن زیاری از گشتاسبی ها به گرشاسبی انتقال پیداکرده(( در آغاز گشتاسبیها کلانتری دشمن زیاری را در کهگیلویه برعهده داشتند. گشتاسبیها در دوره صفویه به دلیل اعتقاد مذهبی از وفادارترین حامیان صفویان بودند و سلاطین صفوی آنان را حمایت می کردند. اما زمانی که نادرشاه به قدرت رسید به علت قتل تهمورث خان بختیاری یکی از سرداران نادر بدست جوانی از گشتاسبیها آنان را به فارس کوچاند)) آیا چنین انتقال قدرتی در دوره نادرشاه بین دشمن زیاری ها صورت گرفته؟ اگه بله کلانتران دشمن زیاری(کهگیلویه) در دوره صفویه چه کسانی بودند؟؟ اسامی ازشون داریم درمنابع معتبر؟
سلام
1- از گفتهها چنین برمیآید که اولین صاحب عنوان خانی در سلسلهی مذکور، رحیم خان پدر محمدخان گشتاسبی بوده است.
۲- بله! چنانکه در کامنت پیشین گفته شد در شجره نامهی موجود عنوان میگردد محمدخان گشتاسبی در زمان نادرشاه افشار میزیسته و پس از وی نیز فرزندانش نسل به نسل صاحب عنوان خانی بودهاند که واپسین آنها شخصیتهایی چون اسفندیارخان جمشیدی ذکر شده است هرچند درباره آن لازم است تحقیقات تکمیلی بهویژه در نزد بزرگان دشمنزیاری صورت پذیرد. ضمناً ازنو یادآور میشود که در آینده و در صورت امکان، در چارچوب گفتارهای جداگانه به بررسی تاریخ دشمنزیاری پرداخته خواهد شد.
سپاس فراوان
روایت از حاج اسفندیار جمشیدی ،از مطلعین و بزرگان کوه گیلویه**
**بر اساس منابع دیگر بین گشتاسبی ها و گرشاسبی اختلافات شدیدی به وجود امد،کلانتران منطقه از جمله کلانتر ایل نوئی گشتاسبی ها را در منطقه چنگلوا پس از جنگ و خون ریزی شدید جای دادند اما باز گرشاسبی ها که با گشتاسبی اساسا برادر بودند از طرف گرشاسبی ها مورد تعقیب و دامنه جنگ شدت گرفت در نتیجه گشتاسبی ها کوچانده شدند.ممکن است بخشی از گشتاسبی ها در اثر خشم نادر و وابستگی گشتاسبی ها به صفویه توسط نادر کوچانده شده باشند۰**
بنظرتون در دوره افشار در ساختار و سازمان ایلی دشمن زیاری چنین تغیراتی رخ داده واقعا میتونه رخ داده باشه؟؟
درود
ضمن تشکر از ابراز محبت آن مخاطب گرامی، منابع مختلف به صور گوناگون به مسئله پرداختهاند مثلاً در حالیکه برخی ضمن ارائه تقسیمات تاریخی دشمنزیاری (گرشاسبی، الیاسی و گشتاسبی) از محمدخان گشتاسبی ذیل الیاسی یاد میکنند، بعضی دیگر و مشخصاً سید مصطفی تقوی (فرزند مرحوم آمیراحمد تقوی روحانی مردمی منطقه که مشهور است از تصدی مناصب قدرت و حتّی وجوهات دینی به دور بوده) در کتاب تاریخ سیاسی کهگیلویه از محمدخان گرشاسبی نام میبرد؛ این در حالی است که از سویی مرحوم نورمحمد مجیدی آن تیرهها را بصورت گشتاسبی (گرشاسبی) آورده و این شائبه را متصور میسازد که منظور نویسنده آن است که هر دو یکی بودهاند!!!؟ (غرض ذکر ظرافت و پیچیدگیهای مسائل تاریخی و بهطور خاصتر شجرهنامه موجود از سلسله رهبران دشمنزیاری است)
ضمناً سید مصطفی تقوی به نقل از حاج اسفندیار خان جمشیدی از برخورد نادرشاه با گشتاسبیها و چرخش قدرت به گرشاسبیها نیز یاد کرده است.
به هر تقدیر همانگونه که گفته شد پرداختن به تاریخ دشمنزیاری از حوصله بخش دیدگاههای این مجال خارج بوده و خود نیازمند گفتار و شاید گفتارهایی جداگانه است که طبعاً در آن فرصت میتوان گفتگوهای مربوطه را به طور مفصل در بخش دیدگاهها دنبال نمود.
درود بر شما مردمان دشمن زیاری فارس ومردمان دشمن زیاری کهگیلو اصالت شون یکی هست درسته
واینکه چرا دارن ایل دشمن زیاری سانسور میکنن قدیم کل سپیدان وبیضا وکوه چنارم جز قلمرو دشمن زیاری بود
سلام
با سپاس از ابراز محبت جنابعالی و نیز اطلاعات ارائه شده.
درسته اتفاق افتاده اما برعکس فرمودین گرشاسب و گشتاسب و الیاس از یک مادر بود و هرسه خان شدن ولی فرزند بزرگ گرشاسب بود و آنها به مذهب تشیع وابستگی شدید داشتن و صفویه بهمین خاطر آنها را نادر کوچاند به فارس که از اقدامات نادر بود و خانی را به فرزند کوچکتر گشتاسب اعطا نمود.
از گشتاسب هایی که خوانین دشمن زیاری در دوره صفویه بودن ؟ درست که بعد از انتقال قدرت در دوره نادرشاه خاندان حاکم دشمن زیاری به فارس مهاجرت کردن؟؟
سلام
سید مصطفی تقوی به نقل از حاج اسفندیار خان جمشیدی از برخورد نادرشاه با گشتاسبیها و چرخش قدرت به گرشاسبیها نوشته و ایضاً آورده است که آنها را به فارس کوچاند.
به هر تقدیر همانگونه که در کامنتهای پیشین هم گفته شد پرداختن به تاریخ دشمنزیاری از حوصله بخش دیدگاههای این مجال خارج بوده و خود نیازمند گفتار و بلکه گفتارهایی جداگانه است که طبعاً در آن فرصت میتوان گفتگوهای مربوطه را به طور مفصل در بخش دیدگاهها دنبال نمود.
در دوره صفویه گرشاسبی ها خان بودن در کلات دشمن زیاری بعد هم در دوره نادر گشتاسبی ها خان شدن توسط نادرشاه. و گرشاسبی ها را نادر به فارس کوچاند و گشتاسبی ها هم بعدش با درگیری که بر سر خانی با الیاسی ها رستم خان دشمن زیاری فرزند جمشیدخان پیدا کردن و دو تا از خان های آنها کشته شد از منطقه راک و دهدشت کوچ کردن به چرام و دیلم و خان احمد باشت و گچساران هستن
سلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی مردم با اصالت بهمئی بزرگ
ممنونم از شما جناب خلیلی بابت ذهنیت و دیدگاه والایی که نسبت به تاریخ دارید . ممنونم بابت تمامی زحمات و وقت هایی که برای تشریح و شناساندن منطقه شاه گیلویه از بهمی گرفته تا باشت و چرام و بهبهان و دشمن زیاری کشیدید.
قصد نقد مطالب را ندارم چون همه مستند هستند. و ما فرض را بر صحت مستندات اعم از فارسنامه ناصری- سفرنامه ها ی بلخی و مقدسی وووو میگذارم.
هانیس گاوبه در کتاب ارجان و کهگیلویه بعداز دژکوه به *قریه* (همان دهدشت فعلی) نام میبرد و بعد از دهدشت به دو مکان یکی منطقه * زیر* و دیگری منطقه * یاسر* اشاره میکند. و عنوان میکند که از دهدشت تا یاسر مسیری آسان و سهل هست . در مورد* زیر* اطلاعاتی عنوان نمیکند . یاسر قطعا چرام نیست چون چرام همیشه صرام یا همان چرام بود. و احتمال میدم یاسر سرفاریاب باشه . منطقه زیر با توجه به آثار باستانی پل کلات و جاده سنگ فرش شاهی کوه پات و همچنین اشارات سفرنامه ناصر خسرو به احتمال زیاد منطقه زیر همین منطقه دشمن زیاری باشد .
زیر – زیاری – دشمن زیاری
با توجه به اطلاعات جامع شما در باب تاریخ نظرتون در این مورد چی هست.
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای شایانفر
ضمن تشکر از ابراز محبت و نظر لطف آن برادر محترم، نوشتن از لر موجب افتخار است زیرا به درستی ذات لر چیزی جز صفا، صمیمیت، صداقت و شجاعت نبوده است؛ طبیعتاً در این بین همانگونه که گفته شد پرداختن به کهگیلویه کهن و مردم آن (بهمئیها، دشمنزیاریها، طیبیها، بویراحمدیها، چرامیها، بابوییها، بهبهانیها، لیراویهای دشت در استان بوشهر و همچنین منسوبان و نزدیکان به کهگیلویه همچون حیاتداوودیها) در اولویت میباشد زیرا از یک سو بهمئی خود جزو ایلات کهگیلویه بوده و از سوی دیگر نه تنها پدران و اجداد نگارنده فرزند و رشد یافتهی آن سامان بودهاند بلکه ادمین سایت هم، زاد و بزرگ شده بهبهان میباشد؛ منطقهای که در گذشته جزوی از کهگیلویه بزرگ و مشخصاً در مقاطعی از تاریخ، مرکزیت سیاسی آن را داشته است.
به هر تقدیر درباره پرسش مطرح شده بایستی گفت فعلاً نمیتوان در این باب مسائل نظری قطعی اظهار نمود اما در راستای دیدگاه آن مخاطب گرامی میتوان به نظر دکتر هاینس گاوبه در کتاب ارزشمند «ارجان [بهبهان] و کهگیلویه» اشاره کرد که از «یاسیر» یاد نموده و به نوعی آن را احتمالاً در غرب سرفاریاب دانستهاند؛ البته ناگفته نماند که مشخصاً با عنایت به نوع نظر دکتر گاوبه، باب پژوهش در این باره باز است.
به هر حال پرداختن به تاریخ قدیمیتر منطقه در قالب گفتارهای جداگانه مدنظر بوده و میباشد، بنابراین در آن مجالها بدین موضوعات به طور مفصلتر توجه گشته، طبعاً بستر گفتگو و تبادلنظر مهیا خواهد بود؛ گویی سلسله پستهای شناخت سرزمین ایلات ششگانه کهگیلویه، در واقع مقدمهای کوتاه و گذرا در باب کسب شناختی مقدماتی از موضوع است.
در پایان ضمن سپاس مجدد از ابراز محبت و نظر لطف جنابعالی، تندرستی و سعادت را برای آن برادر محترم از درگاه حضرت حق خواهان است.
مانا باشید
با سلام و خدا قوت خدمت شما دوست عزیز و گرامی
لطفا در مورد لر های دشمن زیاری ممسنی مطالب بیشتر و توضیحات بیشتری در سایت ارائه نمایید با تشکر فراوان
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای کیهان
ضمن سپاس از ابراز محبت جنابعالی، همانگونه که بارها گفته شد مدنظر بوده و میباشد تا بمرور زمان به تمام ایلات و طوایف لر از جمله ممسنیها و طبعاً دشمنزیاریهایشان پرداخته شود.
سلام و عرض ادب و ارادت؛
آنچنان که من از بررسی شجرهنامهٔ خانوادگیام فهمیدهام گشتاسبی و گرشاسبی بهواسطهٔ یک اشتقاق اسمی اشتباه تبدیل به دو طایفه شدهاند کما اینکه امروز هیچ گرشاسبیای وجود ندارد مگر کسانی که گشتاسبی بودهاند و بهتلفظ اشتباه (چنانکه گشاسی تلفظ میشده) نامشان گرشاسبی ضبط شده؛ مانند عموی پدربزرگ خود من. در حالیکه فامیل ما امروز روز گشتاسبی است. باری؛ نسل ما مشخصاً به گرشاسب دوم کاکویه میرسد و فردی بهنام گشتاسب یا الیاس در هیچ کتاب تاریخی در میان فرزندان ابوجعفر دشمنزیار یا فرامرز بن علی وجود نداشته است. آنچنان که از شواهد تاریخی برمیآید در تاریخی حدود حملهٔ نخستین مغول باید خاندان گشتاسبی به منطقهٔ دشمنزیاری فعلی کوچانده شده باشند از ابرکوه یا یزد (چراکه نوادگان گرشاسب اتابگان یزد و ابرکوه بودهاند) و بعدها پس از دورهٔ تیموری در دربار صفوی و افشاری و زندی اینها به جاه و مقامی میرسند و جزییات مابقی شجرهنامه که روشن است. دقت باید کرد که این مهاجرتها البته پیش از شکلگیری قومیتهای فعلی در منطقهاند و بهراحتی نمیتوان گفت که موجودیتی بهعنوان لر در آن زمان بهشکلی که امروز میشناسیم وجود داشته یا نه. واضح میدانیم که کاکویه از تبار باوندیان بودهاند که اسپهبدان طبرستان (مازندران، گیلان، و گرگان فعلی) بودهاند و باوندیان خود از تبار خاندان ساسان (حکام فارس و شاهنشاهان ساسانی) و خاندان اسپهبدپهلو (از هفت خاندان اصلی پارتی) بودهاند. لکن این پژوهش من صرفاً محدود به خاندان گشتاسبی/گرشاسبی و تکخاندان ذیل آن میراحمدی است که احتمالاً ریشههای ساداتی از مادر دارند و خاندان الیاسی حتماً قصهای مفصل و جدا دارد که من از آن اطلاعی ندارم؛ حدس غریبی است اما گمان میکنم خاندان الیاسی علیرغم پیوند عمیق ۳۰۰ ساله با خاندان گشتاسبی در وصلتها، بهجهت ریشه خاندانی متفاوت باشند و شاید بومیان اصلی منطقه.
بههرحال، به امید اینکه با دانستن اصالت خودمان با کسب دانش و معرفت و خدمت به اهل بشر و مهمتر از همه ایران بزرگ مایهٔ سربلندی اجدادمان باشیم.
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای گشتاسبی
ضمن تشکر از ابراز محبت و توجه جنابعالی، موارد زیر جهت تبادل نظر و تبیین بیشتر موضوع ارائه میگردد:
۱- چنانکه در کامنتهای پیشین به نقل از حاج اسفندیار خان جمشیدی نقل گردید ایشان از دو شاخهی گرشاسبی و گشتاسبی یاد کردهاند اما به هر حال احتمالی که آن مخاطب محترم ذکر کرده است میتواند مطرح باشد گو اینکه گفته شد مرحوم نورمحمد مجیدی در کتابش آنها را به صورت گشتاسبی (گرشاسبی) آورده و این شائبه را متصور میسازد که منظور نویسنده آن است که هر دو یکی بودهاند!!!؟
به هر روی علیرغم تمام نکات عنوان شده، به نظر میرسد سزاوار است بیانات حاج اسفندیار خان جمشیدی از بزرگان دشمن زیاری، با اولویت بالاتری مدنظر قرار گیرد.
۲- بله! نام ایل دشمن زیاری میتواند شاهدی آشکار و یادآور ارتباط آنها با سلسلههای دیلمی آل بویه و جانشینانش چون آل کاکویه باشد.
۳- ارتباط دشمن زیاریها و عموم لرها با سلسلههای دیلمی را از دو منظر میتوان نگریست:
۴- به هر حال آنچه مشخص است این نکته ارزشمند است که لرهایی به اعتبار وجود شواهدی چون نام ایل دشمن زیاری دارای روابط حسنهای با سلسلههای دیلمی بودهاند.
۵- درباره اینکه آن مخاطب محترم نوشته است «بهراحتی نمیتوان گفت که موجودیتی بهعنوان لر در آن زمان بهشکلی که امروز میشناسیم وجود داشته یا نه»، میبایست گفت چنانکه بارها ذکر گردید، ادمین سایت نظر بر این دارد که ترکیب گروهها و جوامع بشری اعم از ایلات، طوایف و اقوام، مِن جمله لرها در طول تاریخ دچار تغییر و تحول بوده به گونهای که سیری تاریخی را از دوره شکلگیری، توسعه و گسترش و در نهایت ضعف و زوال طی کرده و در قالب ساختارهای جدید اجتماعی – سیاسی سر بر میآوردهاند. پس واقعیت آنها را باید در سیر تحولات تاریخی و تکاملشان نگریست بنابراین سازمان اجتماعی سیاسی مردم لر نیز در گذر زمان دچار تغییر و تحول بوده تا آنکه به شکل امروزی خویش (تا دهه چهل خورشیدی) جلوه نمود.
۶- در راستای موارد مطرح شده در بند (۵) آنچه به استناد منابع مکتوب تاریخی چون کتاب تنبیه و الاشراف (نوشته شده در ۱۱۰۰ سال پیش و معاصر با حکومت آل بویه) به دست می آید این است که لرها یکی از طبقات قدیم و کهن ایران بودهاند؛ مسعودی نویسنده کتاب مذکور در ذکر طبقه دوم از ملوک قدیم ایران که بلان یعنی والایان بودهاند مینویسد:
در ضمن یادآور میشود، بر سر تفسیر کلمه «کرد» که آیا جنبه قومی داشته است یا خیر؟ و اگر ویژگی قومی داشته، از چه زمانی بوده؟ ۲ تفسیر کلی وجود دارد:
در خاتمه، ضمن ارج نهادن به دغدغه آن مخاطب محترم، پایداری کشور را به دور از هرگونه تفرقه، تبعیض و تهیدستی آرزومند است.
سلام باعرض ادب وخسته نباشید درمورد لرهای الشتر یوسفوندها توضیحاتی داده شود
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای یوسفوند
ضمن سپاس از ابراز محبت آن برادر محترم، همانگونه که مکرر گفته شد مدنظر بوده و میباشد تا در فرصت مناسب و در قالب گفتارهایی اختصاصی به ایلات و طوایف لر از جمله لرهای سلسله (لک زبان و مینجایی زبان) و طبعاً یوسفوندها به مرکزیت شهر الشتر پرداخته شود.
پاینده باشید