هرچند در سالهای قبل و در پستهای «جغرافیای ایل بهمئی»، «تقسیمات اقلیمی بهمئی» و «آب و هوای بهمئی» نگاهی به فاکتورهای جغرافیایی آن گشت امّا مناسب دیده شد تا در مجال حاضر و در ادامه چند گفتار پیشین نگاهی به سرزمین و قلمرو جغرافیایی ایل بهمئی بر مبنای آثار دکتر جواد صفینژاد انداخته شود. به هر عنوان ایشان در این باره بیان داشتهاند:
بهمئی منطقه وسیعی است در مغرب کهگیلویه که خط الرأس کوههای کارون (غارون) مرزهای شمالی، طلایههای شرقی رامهرمز مرزهای غربی، ارتفاعات دوتل بهبهان مرزهای جنوبی و طلایههای غربی طیبی مرزهای شرقی آنرا تشکیل میدهد.
سرزمینی که در این محدوده واقع شده در مجموع بنام بهمئی نامیده میشود که به دو قسمت بهمئی احمدی و بهمئی مُهْمَدی تقسیم میشود. بهمئی احمدی نیمه جنوبی و بهمئی مهمدی نیمه شمالی منطقه را شامل میشوند. وسعت هر یک از این مناطق عبارتست از:
- بهمئی احمدی به وسعت ۱۲۶۶/۲۰ کیلومتر مربع
- بهمئی مهمدی به وسعت ۱۴۷۱/۴۰ کیلومتر مربع
- منطقه بهمئی به وسعت ۲۷۳۷/۶۰ کیلومتر مربع
در منطقه بهمئی بیش از ۴۰.۰۰۰ نفر سکونت دارند که ۸۵% آنها کوچرو و ۱۵% آنها اسکان یافتهاند و جمعیت نسبی در مجموع به ۱۵ نفر در کیلومتر مربع میرسد. منطقه بهمئی از نظر قلمرو سیاسی به دو منطقه جدا از هم به شکل فوق تقسیم شده از این رو شناسایی آن در دو قسمت جدا از هم مورد بررسی قرار میگیرد:
بهمئی احمدی: در مرکز منطقه بهمئی دو رشته کوه مرتفع بنام کوه سیاه و کوه سفید وجود دارد درههایی که این دو کوه را از هم جدا مینماید حدود دو منطقه بهمئی را معین مینماید چه کوه سیاه قلمرو بهمئیهای محمدی [مهمدی] و کوه سفید قلمرو بهمئیهای احمدی است.
در بهمئی احمدی حدود ۱۱۰۰۰ نفر سکونت دارند که بطور نسبی ۹ نفر در هر کیلومتر مربع آن ساکن میباشند، ۶۹% این افراد کوچرو و ۳۱% بقیه اسکان شدهاند؛ افراد کوچرو بیشتر به نقاط سردسیری و سرحدی کوچ مینمایند و تنها عده کمی از آنها بنقاط گرمسیری جنوبی کوچ میکنند چه از مجموع سکنه نقاط سردسیری ۷۴% بنقاط سرحدی و ۲۶% بنقاط گرمسیری کوچ مینمایند.
ساکنین بهمئی احمدی از سه تیره [طایفه!؟] بزرگ بیژنی، جلالی و یوسفی تشکیل شده است که خرده طایفههای متفرقهای نیز در کنار آنها سکونت دارند و در مجموع سکنه بهمئی احمدی را تشکیل میدهند.
منطقه بهمئی احمدی از سه واحد جغرافیایی مشخص تشکیل شده است که عبارتند از:
- کت و لیکک: منطقه گرمسیری
- سرآسیاب و ممبی: منطقه سردسیری
- کوه سفید: منطقه سرحدی
کت و لیکک ناحیه کم ارتفاعی است واقع در جنوب بهمئی احمدی که حدود جنوبی آن به ارتفاعات دوتل و طلایههای شمالی آن به کوههای حاتم محدود میگردد. سرآسیاب و ممبی از کوههای حاتم بهسمت شمال تا دامنههای جنوبی کوه سفید ادامه مییابد و از آن پس منطقه کوه سفید آغاز میگردد که تا دلی مهره و رود سفید که دامنههای شمالی آن است ادامه داشته و از آن پس دامنههای جنوبی کوه سیاه آغاز میگردد.
بهمئی محمدی: از دامنه جنوبی کوه سیاه تا تیغههای خط الرأس کوه کارون (غارون) منطقه بهمئی محمدی [مهمدی] است که از نظر سیاسی به سه منطقه مشخص تقسیم میگردد، این مناطق عبارتند از:
- بهمئی علاءالدینی
- بهمئی محمدی سردسیری
- بهمئی محمدی گرمسیری
بهمئی علاءالدینی: قسمت اعظم منطقه بهمئی علاءالدینی در مرکز منطقه بهمئی محمدی واقع شده است زیرا گرمسیر آنها که رودتلخ باشد در مغرب منطقه واقع است. علاءالدینی ها بیش از ۱۷۰۰۰ نفرند [دهه چهل شمسی] که ۸۸% آنها کوچ رو میباشند، وسعت منطقه علاءالدینینشین بمراتب بیش از وسعت مناطق محمدی سردسیری و گرمسیری است. تراکم جمعیت در این منطقه بحدود ۲۰ نفر در کیلومتر مربع میرسد. در حال حاضر منطقه علاءالدینی دارای سه قسمت میباشد که طوایف هشتگانه علاء [علاءالدینی] بین آنها تقسیم شده است:
منطقه بهمئی علاءالدینی از واحدهای مشخص جغرافیایی زیر تشکیل شده است:
- کوه سیاه و کارون (غارون): منطقه سرحدی
- قسمت اعظم علاء: منطقه سردسیری
- رودتلخ: منطقه گرمسیری
بجز قسمت کوچکی از کوه [سیاه]، سراسر بقیه آن قلمرو علاءالدینیها است، منطقه سرحدی کارون بین علاءالدینیها و محمدیهای گرمسیری مشترک است. منطقه علاء، سراسر مورد استفاده علاءالدینیها است، قسمت اعظم آن ناحیهای سردسیری و تنها ناحیه کوچکی در جنوب شرقی آن ناحیه گرمسیری است. علاوه بر این منطقه کوچک گرمسیری رودتلخ نیز مورد استفاده گرمسیری علاءالدینیها قرار میگیرد.
بهمئی محمدی سردسیری: بهمئی محمدی [مهمدی] سردسیری در مشرق قلمرو علاءالدینیها واقع شده است در این منطقه بیش از ۴۰۰۰ نفر [دهه چهل شمسی] سکونت دارند که با در نظر گرفتن وسعت قلمرو آنها جمعیت نسبی به ۱۶ نفر در هر کیلومتر مربع میرسد و ۱۰۰% نیز کوچرو میباشند. واحدهای جغرافیایی مشخص این منطقه عبارتند از:
- دل افروز و کوه سیاه: منطقه سرحدی
- دیشموک: منطقه سردسیری
- درغک: منطقه گرمسیری
منطقه دل افروز در شمال دنباله کوههای غارون است، قلمرو کوه سیاه محمدیهای سردسیری قسمت کوچکی است که در جنوب شرقی کوه سیاه واقع شده است. دیشموک در جنوب دل افروز و درغک در شمال کوه سیاه محمدیهای سردسیری واقع شده است، دیشموک و درغک قسمتی از چاروسا (چهار روستا)ی بهمئی را شامل میشوند چه چاروسا منطقه وسیعی است که نیمی از آن در طیبی و نیم دیگر در بهمئی شمالی واقع شده است.
بهمئی محمدی گرمسیری: بهمئی محمدی [مهمدی] گرمسیری در مغرب قلمرو علاءالدینیها واقع شده است، در این منطقه نزدیک به ۸۰۰۰ نفر [دهه چهل شمسی] سکونت دارند و جمعیت نسبی آنها به ۲۲ نفر در کیلومتر مربع میرسد و ۹۱% آنها کوچ رو میباشند، قلمرو این دسته از محمدیها نیز به سه واحد مشخص جغرافیایی تقسیم میشود که عبارتند از:
- سرقوچ و گندمکار: منطقه سرحدی
- زرگه و نایاب: منطقه سردسیری
- سردره و واجل: منطقه گرمسیری
سرقوچ و گندمکار قسمتهایی از منطقه سرحدی غارون هستند که بین این دسته از محمدیها و علاءالدینیها مشترک است. علاوه بر توضیحات دکتر صفینژاد بنظر میرسد که ناحیه صیدون را نیز بایستی به منطقه گرمسیری این بخش از بهمئی اضافه کرد؛ صیدون در دهههای اخیر مرکزیت شهری منطقه را کسب کرده است.
منطقه بهمئی با تقسیمات سیاسی فوق الذکر از نظر ساختمان طبیعی بسه قسمت با وسعتهای زیر تقسیم میشود:
- بهمئی گرمسیری: با وسعت ۱۰۰۳/۶۰ کیلومتر مربع
- بهمئی سردسیری: با وسعت ۷۳۹/۶۵ کیلومتر مربع
- بهمئی سرحدی: با وسعت ۹۹۴/۳۵ کیلومتر مربع
- کل منطقه بهمئی: دارای وسعتی برابر با ۲۷۳۷/۶۰ کیلومتر مربع
بیشتر سکنه در منطقه سردسیری سکونت دارند و کوچروها به هنگام سرما به منطقه گرمسیری و هنگام گرما به سرحد منطقه کوچ مینمایند.
در پایان بعنوان حسن ختام، ضمن آنکه تندرستی و سعادت را برای همه تلاشگران عرصه شناخت و معرفی عشایر از درگاه حضرت حق آرزومند بوده، گرامی داشته میشود یاد و خاطره تمام درگذشتگانی که دل در گرو سربلندی و سعادت عشایر این سرزمین کهن داشتند و بر همان سیرت چهره در نقاب خاک کشیدند بویژه زندهیاد دکتر نادر افشار نادری که در معیّت همراهان و همکارانشان علیالخصوص دکتر جواد صفینژاد در گروه عشایری مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، پرمایهترین پژوهشها درباره عشایر بهمئی را ارائه دادند.
ممنون بابت مطالب مفیدتون ❤️
درود گووی ویسیم
درود فراوان بر گویل بهمیی طایفه جلالی
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای شهرویی
ضمن تشکر از ابراز محبت جنابعالی، تندرستی و سعادت را برای آن برادر محترم خواهان است.
ویسی که بهمئی نیست تو فارسنامه ناصری جز ایل بهمئی نوشته نشده بلکه جزیی از ایل باصری نوشته شده که بعدها به ایلات آغاجری می پیونده و باهاشون متحد میشند و بعد از ضعیف شدن آغاجری ها همراه بیجنی ها میان در کنار مردمان ایل بهمئی ساکن میشند و کم کم به اونها بهمئی گفته میشه که یه باور غلطه
سلام
۱- ضمن اینکه آنچه از پیران و بزرگان شنیده شده دلالت بر ریشه ویسیهای بهمئی در سرزمین بهمئی که جزئی از سرزمین کهگیلویه و در مرتبه بالاتر پهنهی لر بزرگ است دارد، به اطلاع میرساند پژوهشگران ریشه ویسیهای ایل باصری را از خراسان عنوان کردهاند.
۲- صرف شباهت نام نمیتوان درباره ریشهی مشترک نظر قطعی داد، بررسی تاریخی را میطلبد. گو اینکه نامهایی مانند ویس و ویسی در اقصی نقاط کشور گزارش شدهاند.
به هر روی گذشته از این مورد خاص، در کلیت امر ازنو به یاد میآورد هرچند نسب و خون نقش درخور و مهّمی میان عموم لرها داشته امّا نمیتواند اساس کار قرار گیرد زیرا ممکن است موجبات تضعیف همبستگی و حتی از هم پاشیدگی اقوام و ملتها را فراهم آورد. بنابراین آنچه در درجه نخست اهمیّت قرار داشته و دارد، جنبههای سیاسی اجتماعی اقوام و ملتها میباشد زیرا بخش قابل توجهی از مردم لر را شاخههایی از عرب (سید و غیر سید)، ترک و کرد تشکیل میدهند که در گذر زمان و بر اساس ساز و کارهایی، جذب جامعه لر گشته، رنگ و بوی لریاتی به خود گرفته، لر شده و چه بسا خدماتی نیز انجام دادهاند. بنابراین نمیتوان جوامع انسانی چون لرها و ایرانیها را فقط از زاویه نسب و خون نگریست. مثلاً آیا شناخت از هویت و اصالت ملت ایران صرفاً بر اساس خون و نسب، کافی است!؟ آیا ملت کنونی ایران همگی از نسل و تبار مشترکی هستند!؟ مثلاً آیا عربها، ترکها و ترکمنهای ایران، نسب و تبار مشترکی با سایر هموطنان دارند؟
در خاتمه توجهات بدین نکته مهم جلب میگردد که لر و مِن جمله بهمئی یک هویت سیاسی اجتماعی است همانگونه که ملت ایران نیز یک هویت سیاسی اجتماعی و مجموعهای از اقوام و گروهها با ریشه های متفاوت است.
برادر کوه سیاه به ایل طیبی تعلق دارد
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای علی
ضمن سپاس از ابراز محبت آن برادر محترم، کوه سیاه و کوه سفید در واقع دو رشته کوه چندین کیلومتری میباشند که بخش اعظم آنها در سرزمین بهمئی و البته قسمتی هم در خاک طیبی قرار دارد.
البته ناگفته نماند کوهی با عنوان «کوه سیاه» در منطقه پشته زیلایی نیز گزارش شده است.
هانی بیژنی خواننده واهنگ ساز رادیو وتلویزیون
سلام
طبق بررسی صورت گرفته، نامبرده اهل استان گیلان میباشد. البته حال که سخن از گیلان به میان آمد خالی از لطف نیست چنانکه قبلاً هم اشاراتی شد مجدداً خاطرنشان گردد، بنابه ذکر منابع تاریخی و نیز بیانات پیران و بزرگان، مردم شمال کشور و مشخصاً گیلان دارای مشترکات و روابط تاریخی با جامعه لر بودهاند:
الف: برخی محققین گفتهاند که اقوام کاسی، پیش از مهاجرت به نواحی زاگرس، در سواحل دریای خزر و بویژه قسمتهای غرب آن ساکن بودهاند.
ب: در منابع گفته شده که سلسله آل بویه از دیار شمال کشور (گیلان و مازندران فعلی) برخاسته و در ادامه در مناطق لرنشین نیز حضور قابل توجهی داشته، روابط نزدیکی با لرها به دست دادهاند به گونهای که شاهد پررنگی چون نام «ایل دشمن زیاری»، نشان میدهد که لرها ارتباطات تنگاتنگی با آل بویه داشتهاند؛ مضاف بر این بعید نیست که در آن دوره، جابجاییهایی هم صورت گرفته و مردمانی از خطه شمال به زاگرس آمده و جذب مردم لر شده باشند.
ج: در باب روابط تاریخی متأخرتر مردم لر و گیلان نیز بایستی گفت که به عنوان مثال پیران و بزرگان صراحتاً از روابط رهبران لر چون «حسین خان بهمئی ایلبگی کهگیلویه» با «میرزا کوچک خان جنگلی» یاد کردهاند.