روایتی از شجره نامه ایل بهمئی

نمودار درختی روایتی از شجره نامه ایل بهمئی و خاندان گیلویه

روایتی از شجره نامه ایل بهمئی

روایتی در میان برخی از پیران و بزرگان بهمئی نقل می گردد که نسب بهمئی ها را در چارچوب ساکنان منطقه تاریخی کهگیلویه به بومیان آن و بطور شاخص خاندان گیلویه و در نهایت «لر بزرگ» می رساند.

23 thoughts on “روایتی از شجره نامه ایل بهمئی

  1. سلام دوست عزیزمن بهمئیم تاجایی که ازبزرگان بهمئی وجانکی وممبینی کلامناطق رامهرمزباغملک هفتکل ایذه صیدون میداود همه براین نظرهستن که نری میساپسربزرگ وارشدبعمئی هست میشه توضیح بدین این جدول واین طریقه نوشتارتون روکه بعضیاروکوچک جلودادین بعضیاکه اصلاجایگاهشون توتاریخ این نبوده بردین بالابالاها به ماهم بگین چخبره ؟؟

    • سلام
      ضمن تشکر از ابراز محبت شما، نمودار فوق هیچ تیره و یا طایفه‌ای را بزرگ و یا کوچک جلوه نداده و اصولاً سخنی از اینکه کدامیک فرزند ارشد بوده‌اند نیز در آن مطرح نشده است.

    • سلام تاجایی که بنده میدانم،قبلاایلخانی ماوبختیاریهایکی بودبه مرکزیت دهدز.
      وقتی بزرگان بهمئی(محمد،ملاقنبر،خلیل و…)رفتندایلخانی راجداکردند،بزرگ کل بهمئی ملاقنبربود،وقتی بهش پیشنهادخانی رادادند،بخاطراینکه خلیل ازنظرسن وسال ازهمه بیشتربود،این مقام رابه اوهدیه دادواین نمونه ای ازسخاوتمندی علادینیهابود،درادامه فرزندان خلیل ازنوادگان نریمیسابرطوایف ایل بعنوان خان معرفی شدند

  2. سلام تا جایی ک من میدانم کمایی یک ایل است واصلا طایفه نیست و تاریخ ایل کمایی برای همگان آشکار است ک کمایی اصلا بهمیی نیست و همه عموم مردم اینه میدونن کمایی الان در بیشتر استانهای کشور وجود داره مگه بهمیی کجا رفته داخل همین لیکک تا دیشمک وحوضه باغملک واندکی از روستاهای رامهرمز نفوذ داره خواهشن اطلاعات غلط دست مردم ندید

    • سلام
      بنابه نص صریح منابع تاریخی چون کتاب فارسنامه ناصری، پژوهشهای دکتر نادر افشار نادری، دکتر جواد صفی‌نژاد و دکتر علی بلوکباشی و بالاتر از آن بیانات پیران و بزرگان، یکی از طوایف ایل بهمئی، کمایی بوده است. ضمناً نکات زیر از نو یادآوری می‌گردند:

      ۱- همانگونه که پیشتر نیز مکرراً گفته شد آنچه در باب نسب‌نامه ایلات و طوایف گوناگون از جمله بهمئی، بختیاری، بویراحمد، یوسفی، طیبی و غیره مطرح می‌شود روایاتی هستند که بصورت سینه به سینه از پیران و بزرگان گرفته شده اند. در همین راستا دکتر نادر افشار نادری نیز تذکره خود را به نقل از بهمئی‌ها ذکر کرده و در ادامه این نکته را هم بیان داشته‌اند که ممکن است داستان مورد نظر از حدود افسانه تجاوز نکند و حقیقت مغایر آن باشد. در واقع بنظر می‌رسد هدف دکتر افشار نادری از نوشتن روایت بایوجمان و بهمن چنین نیست که حتماً و حتماً افسانه فوق بدان شکل درست باشد بلکه منظور ایشان اشاره به ریشه‌های همبستگی ایلی بهمئی‌ها بوده است.

      ۲- برای پی‌بردن به اصالت خویش، نگاه صرف به ریشه‌های خونی (که آنهم در نسل‌های دور و دراز در میان ایلات و طوایف گوناگون با ابهامات و اختلاف نظرهایی مواجه است) نه تنها کارساز نبوده بلکه موجب گمراهی و سردرگمی خواهد شد؛ یعنی اصالت و هویت را بایستی در جمیع عناصر تشکیل دهنده آن شامل سرزمین، تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم، ساختارهای سیاسی اجتماعی، نژاد و غیره نگریست. بر همین اساس و بنابه ذکر منابع معتبر و مکتوب تاریخی چون فارسنامه ناصری و همچنین بیانات پیران و بزرگان واقعیتی بنام بهمئی با طوایف معلوم و مشخص وجود داشته که کمایی نیز جزوی از آن است، بنابراین بدون شک کمایی‌ها بهمئی هستند. به بیانی ایلات و طوایف درگذر زمان حول مشترکات مذکور حلقه ارتباط و اتحاد را در جهت حفظ موجودیت خویش مستحکم می‌کرده‌اند امری که در حال حاضر نیز در بین اقوام ادامه دارد. ضمناً این موضوع مختص به بهمئی‌ها نبوده و شامل سایر لرتباران و اقوام ایرانی نیز می‌گردد.

        • سلام
          مخاطب گرامی
          جناب آقای چرخنده
          ازنو خاطرنشان می‌گردد اقوام، ملت‌ها، ایلات، طوایف و در کل جوامع بشری را از دو جنبه می توان نگریست:

          • الف) سازمان سیاسی اجتماعی: که در بر گیرنده اتحادها، جابجایی‌ها، قبض و بسط‌های تاریخی و سیر تحولات در گذر زمان می‌باشد که رابطه تنگاتنگی با سیستم رهبری مردم لر داشته است. از این منظر کمایی یکی از طوایف ایل بهمئی در ساختارهای سنتی آن بوده است گویی سردار اسعد نیز در شاخه‌بندی سنتی ایل بختیاری، نامی از کمایی نبرده‌اند.
          • ب) نسب و ریشه‌های خونی: که ناظر بر خویشاوندی در طول نسل‌ها است؛ از این منظر روایات چندی به گوش می‌رسد شامل:
            1. یک: بعضی روایات، کمایی‌ها را از بازماندگان عشایر لیراوی می‌دانند که «بایوجمان» با خواهر امیر آنها وصلت نموده است. (برخی امیر مذکور را از منسوبان اتابکان لر بزرگ و به روایتی نیاکان کمایی‌ها می‌داند) همانگونه که داستان آن در پست تاریخ ایل بهمئی نیز آورده شده است.
              دو: برخی، کمایی‌ها را از بازماندگان فردی بنام کمال‌الدین (از اولاد بهمن نیای بهمئی‌ها) می‌دانند. چنانکه دکتر نادر افشار نادری در جزوه جمعیت و شناسنامه‌ی تیره‌ها و طوایف ایل بهمئی منتشر شده به سال ۱۳۴۷ از «طایفه کمالی» در منطقه دیشموک نام برده است. البته دکتر افشار نادری، کمائی‌های ساکن در منطقه بهمئی مهمدی گرمسیر، بهمئی علاءالدینی و بهمئی احمدی را با عنوان کمایی معرفی می نماید.
              سه: برخی نیز کمایی‌ها را اصالتاً از سادات می‌دانند.
              چهار: برخی هم کمایی‌ها را از نسل بختیاری عنوان کرده‌اند که در این رابطه بایستی گفت چنانکه بارها اشاره شد کهگیلویه (لیراوی، چهاربنیچه و بابویی)، بختیاری و ممسنی، همگی در گذشته تحت لوایی واحد به رهبری شاهان (اتابکان) لر قرار داشته، دارای عناصر هویتی مشترک و در یک کلام جهان‌بینی همسو بوده‌اند‌‌ و بنابر چنین سابقه‌ای، روابط نزدیک و درهم‌تنیدگی تاریخی آنها جلوه‌گر است؛ یعنی خُمونی بگُم که هَمَش یکیِن.

          در پایان علی‌رغم تمام روایات مطرح شده، به استناد بیانات پیران و بزرگان و نیز منابع مکتوب همچون کتاب فارسنامه ناصری و یافته‌های دکتر نادر افشار نادری در جزوه تیره‌ها و طوایف ایل بهمئی، با اطمینان می‌توان گفت سازمان سیاسی اجتماعی ایل بهمئی در قرون اخیر مشخص و کمایی یکی از طوایف ایل بهمئی بوده است.

    • سلام بابت تاریخ نویسی ایل بهمئی از شما سپاسگذارم، اما تا جایی من شنیدم از بزرگان طوایف بختیاری در خوزستان و کهگیلویه بهمئیان از خاندن بختیارندد و ایل بهمئی از تیره بزرگ نریمیسا مهمیسا و علادینی تشکیل شده میشه بگید طوایف کلاه کج،کمایی،بناری و… چجوری به طوایف اضافه شدن؟

      • سلام
        مخاطب گرامی
        جناب آقای کمایی
        ضمن ارج نهادن نسبت به دغدغه آن برادر محترم، به تأکید خواهشمند است در راستای حفظ و افزایش همبستگی و برادری، از به کار بردن عبارات و کلمات طعنه‌آمیز خودداری شود.

    • سلام
      مخاطب گرامی
      جناب آقای سلیمانی
      ضمن تشکر از ابراز محبت، تعصب بجا و توجه آن برادر محترم، با آرزوی همگرایی بیش از پیش شاخه‌های گوناگون «تبار بزرگ لر» و همچنین سایر اقوام ایرانی.

    • سلام
      مخاطب گرامی
      جناب آقای مجید
      ضمن تشکر از ابراز محبت جنابعالی، تا جاییکه دانسته‌ها یاری می‌کند معروف‌ترین گروه عشایری با عنوان بناری همانا بناری‌های بهمئی می‌باشند که به گفته فعالین فرهنگی اجتماعی بناری در منطقه کهگیلویه، در گذشته دسته‌هایی از آنان به دلایلی به دیگر نقاط از جمله دشتستان نقل‌مکان کرده بودند بنابراین می‌توان گفت بناری‌های دشتستان نیز از ریشه بهمئی می‌باشند؛ ضمناً جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره بناری‌های بهمئی می‌توان به گفتار بهمئی‌ها و حکومت زند مراجعه نمود.

      • درود، متأسفانه الان بعضی عزیزان از تیره های احمدی و بویژه مهمدی برای خودشان تاریخ جعلی درست میکنند و می گویند ما بهمئی نیستیم! جدیدا بعضی از بختیاری ها هم میگن ما اصلا لر نیستیم، عزیزان ژن دل بخواهی نیست که عوضش کنید! یه هموطن بروجردی هم می‌گفت ما لر نیستیم، چرا چون بیکلاسیه! پدر خود را زیر سئوال نبرید!!!

        • سلام
          ۱- تاجاییکه ذهن به یاد می‌آورد، در میان تیره احمدی تاکنون صداهایی مبنی بر بهمئی نبودن برخی طوایف به گوش نرسیده اما چندین سال قبل برخی ادعاها در فضای مجازی درخصوص برخی طوایف تیره مهمدی شنیده می‌شد که با تلاش و همت غیرتمندان دیار بهمئی، به نظر می‌رسد خوشبختانه هم اکنون بسیار کمتر شده است.

          ۲- ایل بهمئی یک واقعیت تاریخی است که علاوه بر روایات پیران و بزرگان در منابع مکتوب نیز شرح داده شده و طوایف آن مشخص بوده‌اند؛ ضمن اینکه بهمئی سازمان سیاسی اجتماعی خویش را تا دهه چهل خورشیدی نیز حفظ کرده بود؛ ذکر بازه زمانی دهه چهل از این بابت هائز اهمیت است که تا زمان حال تقریباً ۶۰ سال را دربر می‌گیرد که مدت زمان زیادی نمی‌باشد.

          ۳- در خصوص بختیاری نیز چنانکه بارها گفته شد، نسل رشیدی از بختیاری در سال‌های اخیر برخاسته است که آشکارا به هویت لریاتی خویش آگاه و مفتخر و در برابر جدایی بختیاری از لر ایستاده است.

          ۴- ازنو خاطرنشان می‌گردد فضای مجازی چنانکه از نام آن نیز هویدا است متفاوت از محیط واقعی بوده بدین صورت که افراد در فضای مجازی در عین ناشناخته بودن می‌توانند با هر سطح بینشی هر دیدگاهی را به هر جهت و با هر نیّتی مطرح کنند؛ بنابراین ادامه‌دار نمودن بیش از حد گفتگوها در خصوص کامنت‌های حاشیه‌ساز که هویت حقیقی و هدف صاحب آن مشخص نمی‌باشد، لازم و ضروری به‌نظر نمی‌رسد.
          برقرار باشید

    • سلام
      ضمن تشکر از توجه جنابعالی، همانگونه که مکرر گفته شد درباره ریشه نسبی و خونی بهمئی‌ها ۲ روایت «بهداروند بختیاری» و «گیلویه» در بیانات پیران و بزرگان مطرح شده (پژوهشگرانی مانند دکتر نادر افشار نادری و دکتر علی بلوکباشی هم به شمایلی بدان اشاره کرده‌اند) در این بین بهمئی دات کام معتقد است هر دو روایت را می‌بایست مدنظر داشت و سعی در حذف هیچ کدام شایسته نمی‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *