مرد بختیاری خود را « بایُوْجْمان » می نامد و سرگذشت خویش را برای امیر می گوید و نوکری وی را میپذیرد. چندین سال از این واقعه می گذرد و امیر شیفته درستی و صداقت بایوجمان می گردد و خواهر خود را که از یک پا لنگ بود به زنی او می دهد. از این ازدواج پسری به دنیا می آید که نام او را لیراو می گذارند. لیراو در همان کودکی همه فنون رزم آوری و جنگاوری را فرا می گیرد و جوانی می شود آراسته و شجاع. امیر دختر خود را به زنی لیراو می دهد. از این ازدواج نیز پسری به دنیا می آید که او را عالی نام می نهند. عالی نیز بزرگ می شود و زن میگیرد و از او چهار پسر باقی می ماند به نام های بهمن ، طیب ، یوسف و خِدِر.
بسیار عالی ،از اطلاع رسانی شما قدردانی میشود
سلام
با سپاس از ابراز لطف و محبت شما و با آرزوی سربلندی و بهروزی تان.
پیروز باشید
سلام خوبید.
چطور باید شجره نامه و جدمون رو پیدا کرد؟اگ شما درباره خلیلی ها اطلاعی دارید با من دراشتراک بگذارید.
سلام
1- نسب نامه ها و شجره نامه هر قوم و تباری را بایستی از مستندات و روایات پیران و بزرگان پیگیر بود.
2- منظور شما کدام خلیلی می باشد؟
باسلام وتحیات وافره خدمت برادر عزیزم آقای آرمان خلیلی امیدوارم سعادتمند و عاقبت بخیر شوید .علی رضا یزدان پناه
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای یزدان پناه
ضمن تشکر از ابراز محبت و دعای خیر جنابعالی، تندرستی و شادکامی را برای آن برادر محترم از درگاه پروردگار متعال خواستار است.
تعدادی از خیلیها در افغانستان، که موقع جنگ نادر شاه افشار به قندهار رفتند وبرای محافظت از امورشاه اونجا ماندگار شدند
با استناد به چه سند و منبع یی هستش؟
تشریح اولاد به چه محدوده زمانی ارتباط داده؟
سلام
نه تنها در میان بهمئی ها بلکه اکثریت قریب به اتفاق ایلات و عشایر شجره نامه ها بر اساس روایات سینه به سینه نقل شده اند. در خصوص بهمئی با توجه به گفته های پیران و بزرگان می توان گفت شجره نامه فوق مربوط به دست کم ۶۰۰ سال پیش می باشد. امّا به هر سوی بایستی توجه داشت که تاریخ وحی منزل نبوده و نمی توان در بررسی تاریخی با اطمینان و یقین اظهارنظر نمود.
اگر اشتباه نکنم میتونم یک مقدار. شجره بهمئی را کامل کنم
از محمد موسی دو پسر بنام محمد خان و آقا خان
پسر های محمد خان
کریم
رحیم
بهروز
فرشاد
پسرهای آقا خان
از همسر اول : نعمت الله
از همسر دوم :احمد
فرزندان نعمت الله:
ابراهیم- فرزند ابراهیم=نعمت اله،الهام
محسن
مریم
اسماعیل
اشکان ،: فرزند اشکان :ارشک
فرزندان احمد:
جواد:
مریم
فاطمه
زهرا
زنده باد ایل بهمئی من نمیدونستم بهمئی از ایل بهدارونده با اینکه من اورک هستم ولی بهداروند بزرگترین و سلطنتی ترین ایل بختیاری است .یه شجرنامه کتبی مربوط به ۷۰۰ سال پیش داریم ک جدما محمود شاه اورک حاکم کهگلویه بوده و ما همه در چند قرن پیش یکی بودیم
سلام دوست عزیز خب می تونی این شجرنامه رو نشون من بدی
درود بر ایل بزرگ بهمئی معروف به ایل خودمختار جهان😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😗😗😗😗😗😗😗فرزند جان نثار ایل بهمئی از طایفه احمدی
سلام گووی بهمئیام
درود و احسنت بر شما.
درود بر ایل بهمئی
طایفه احمدی
طایفهی شوسنی بزرگ
درود
سلام ودرودبرایل سترک بزرگ وریشه دار بهمئی و افتخارآفرین امیدوارم به فضل پرودگارکه همیشه شادوسربلندهمانند اصالتمان همانندکوهای زاگرس سربلن واستوارباشیم افتخاراینه که یک بهمئی هستم
ایل بهمئی با ایل بسیار بزرگ زیلایی که بزرگترین طایفه لر هستند برادر هستن که باعث افتخاره
زنده باد بهمئی با صداقت❤❤❤
درود
یعنی بهمئی ها بختیاری هستند؟؟؟
سلام
همانگونه که بارها ذکر گردید نه تنها ایلات و طوایف بلکه اقوام و ملتها را میتوان از دو زاویه نگریست:
الف) نسب و ریشههای خونی: که ناظر بر خویشاوندی در طول نسلها است؛ از این منظر، پیران و بزرگان، دو روایت (بهداروند و گیلویه) درباره بهمئی بیان داشتهاند که در مطالب گفتار فوق بدانها اشاره شده است.
ب) سازمان سیاسی اجتماعی: که در آن علاوه بر روابط خونی، اتحادها (برد و خین/خین و چو) و جابجاییها نیز نقش مهّمی ایفا میکنند؛ از این زاویه به استناد بیانات پیران و بزرگان و نیز منابع مکتوب، بهمئی یکی از ایلات کهگیلویه بوده است گو اینکه سردار اسعد بختیاری نیز در کتاب خویش از بهمئی در سازمان سیاسی اجتماعی بختیاری یاد ننمودهاند.
ضمناً آنچه از نظر پژوهشگران تاریخ و سیاست در وهلهی نخست مورد نظر است همین ساختهای سیاسی اجتماعی میباشد.
سلام وعرض ادب واحترام
بانهایت احترام به شجره نامه ای که شما نوشتید اما من بعنوان کسی که ۱۰ سال هست تاریخ مطالعه میکنم و دنبال نوشتن تاریخ ۲۵۰۰ ساله بهمئی هستم این شجره نامه را قبول ندارم و به امید ویاری خداوند ازبهمن شاه هخامنشی تا ساسانیان رسیدم و ان شاالله از ساسانیان تا امروز هم میرسم
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای فرهاد
ضمن تشکر از ابراز محبت و نظر لطف جنابعالی، موارد زیر جهت تبیین بیشتر موضوع مطرح میگردد:
۱- همانگونه که بارها گفته شد، بهمئیها را از دو منظر میتوان نگریست:
الف) از نظر نسب و خون: در این باره ۲ روایت درباره نسب بهمئیها در بیانات پیران و بزرگان مطرح شده است که البته پژوهشگرانی مانند دکتر نادر افشار نادری و دکتر علی بلوکباشی هم به شمایلی بدان اشاره کردهاند:
در این بین بهمئی دات کام معتقد است هر دو روایت را بایستی مدنظر داشت و سعی در حذف هیچ کدام شایسته نمیباشد؛ البته تا زمان پرداختن به چرایی این اعتقاد، مجدداً به ذکر این نکته اساسی بسنده خواهد شد که کهگیلویه (لیراوی، چهاربنیچه و بابویی)، بختیاری و ممسنی، همگی در گذشته تحت لوایی واحد به رهبری شاهان (اتابکان) لر قرار داشته، دارای عناصر هویتی مشترک و در یک کلام جهانبینی همسو بودهاند و بنابر چنین سابقهای، روابط نزدیک و درهمتنیدگی تاریخی آنها جلوهگر است؛ یعنی خُمونی بگُم که هَمَش یکیِن.
همچنین مجدداً خاطرنشان میگردد چنانکه در گفتار معنی واژه لر نیز گفته شد یکی از معانی کلمه لر، نسب بردن به لهراسپ/لهراسب افسانهای از پادشاهان کیانی است (ناگفته نماند برخی، کیانیان را همان هخامشیان دانستهاند) که خود دلیلی بر ریشههای اساطیری نه تنها بهمئیها بلکه عموم لرتباران میباشد.
ب) از منظر تقسیمات سیاسی: از این زاویه بایستی عنایت داشت که لیراویها در گذر تاریخ، جزوی از کهگیلویه بودهاند. ضمناً ناگفته نماند کهگیلویه در مفهوم تاریخیاش شامل ایلات و طوایفی است که بویراحمد خود یکی از آنها میباشد؛ در واقع آنچه تحت عنوان استان کهگیلویه و بویراحمد شناخته میشود مربوط به تقسیمات سیاسی کشوری در دهه چهل شمسی (تقریباً شصت سال پیش به این سو) است که توسط حکومت پهلوی تعیین گشت.
بهمن فرزند عالی .اودلی.سورعلی .بختیار
سلام
مخاطب گرامی
جناب آقای براتی
با سپاس از توجه جنابعالی و اطلاعات مطرح شده.
پاینده باشید